اسم پسر - صفحه 25
نور ایل
پسر
ترکی الوا
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی و نیزه دار رستم پهلوان شاهنامه
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن الوین
بزرگ و سرآمد خانواده و ایل
پسر
ترکی آلکا
در گویش سمنان نام امامزاده ای
دختر، پسر
فارسی آوش
مانند آب پاک و زلال
پسر
فارسی اوشهنگ
هوشنگ، پسر سیامک پادشاه پیشدادی ایران
پسر
فارسی آوگان
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی و پیشرو سپاه فریدون پادشاه پیشدادی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اولاد
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی در مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اولجایتو
از فرمانروایان سلسله ایلخانان ایران
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اونای
بلند آوازه
پسر
ترکی آوند
حجت، دلیل، برهان، آونگ، ( در قدیم ) ظرف، ( در گیاهی ) لوله ی باریک ساقه گیاهان
پسر
فارسی
طبیعت اونیک
مطیع خدا
پسر
ارمنی آوه
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و از فرماندهان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اوکتای
نامدار، مشهور، اکتای
پسر
ترکی، مغولی اویان
بیدارشو
پسر
ترکی آویر
آتش
پسر
کردی آشوک
نام یکی از شاهان در امپراتوری بزرگ هند، ( اَعلام ) نام یکی از شاهان در امپراتوری بزرگ هند [قرن پیش ...
پسر
هندی
تاریخی و کهن اشکش
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و از فرماندهان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اشکناز
مرکب از اشک و ناز، کنایه از دختر زیبا روی و لطیف
پسر
فارسی آشکین
آنکه موفق به پیشروی شود
پسر
ترکی اشیر
خوشحال، نام پسر یعقوب ( ع )
پسر
عبری
مذهبی و قرآنی آشینا
قوی، قدرتمند، نیرومند، زورمند
پسر
فارسی، آشوری آنلار
فهمیده
پسر
ترکی انوش زاد
زاده جاویدان، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خسرو انوشیروان پادشاه ساسانی
پسر
فارسی انوشتکین
پهلوان جاودانی، از نامهای تاریخی، انوش ( فارسی ) + تکین ( ترکی )
پسر
ترکی، فارسی، عربی
تاریخی و کهن انوشروان
انوشیروان، دارای روان جاوید، ( در پهلوی، anošak ruvān ) ( = انوشیروان، نوشیروان )، ( اَعلام ) ) لقب ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن آنوشه
خوشی و شادی، داماد، پادشاه نوجوان
پسر
عربی آنیت
مجسّمه، تندیس یادبود
پسر
ترکی انیم
انام، خلق، آفریدگان
پسر
عربی آنیک
صریح و روشن
پسر
ترکی اهرن
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری رومی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اهوراداد
خداداد یا آفریده خدا
پسر
فارسی اهورامزد
هرمز، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، نام یکی از پادشاهان ساسانی
پسر
فارسی اهورامزدا
اهورامزد، هرمزد، اورمزد، هرمز، معنی اصلی این کلمه سرور دانا است و در متون زردشتیان به معنی خدای بزر ...
پسر
فارسی آهیر
آتش
پسر
کردی آهیل
نام نوعی پرنده، مرغ انجیرخوار
پسر
گیلکی
پرنده آهین
آهن
پسر
گیلکی اوات
آرزو
پسر
کردی اوان
خداوند خوب و بخشنده
پسر
عبری اوتانا
دارای اندام زیبا، نام یکی از یاران داریوش یکم پادشاه هخامنشی، ( در اعلام ) نام یکی از دوستان و یارا ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن اوچار
آبشار
پسر
ترکی
طبیعت امیرمهراس
ترکیب دو اسم امیر و مهراس ( فرمانروا و نام پدر الیاس پیغمبر ( ع ) )، از نام های مرکب، ( امیر و مِهر ...
پسر
عربی، عبری امیرمهرداد
ترکیب دو اسم امیر و مهرداد ( فرمانروا و داده ی مهر )، از نام های مرکب، امیر و مهرداد
پسر
فارسی، عربی امیرمهرگان
ترکیب دو اسم امیر و مهرگان ( فرمانروا و مهربانی )
پسر
فارسی، عربی امیرمومن
ترکیب دو اسم امیر و مومن ( فرمانروا و مسلمان )، از نام های مرکب، امیر و مؤمن
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیرمیعاد
ترکیب دو اسم امیر و میعاد ( فرمانروا و وعده )، از نام های مرکب، امیر و میعاد
پسر
عربی امیرمیکائیل
ترکیب دو اسم امیر و میکائیل ( فرمانروا و نام یکی از فرشتگان )، از نام های مرکب، امیر و میکائیل
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی امیرنظام
ترکیب دو اسم امیر و نظام ( فرمانروا و آراستگی )، ( عربی ) فرمانده ی سپاه، عنوان و سمتِ فرمانده ی کل ...
پسر
فارسی، عربی امیرنیما
ترکیب دو اسم امیر و نیما ( فرمانروا و نامور )، از نام های مرکب، امیر و نیما
پسر
فارسی، عربی امیرهاتف
ترکیب دو اسم امیر و هاتف ( فرمانروا و ندا دهنده )، از نام های مرکب، امیر و هاتف
پسر
عربی امیرهدایت
ترکیب دو اسم امیر و هدایت ( فرمانروا و ارشاد )، از نام های مرکب، ه امیر و هدایت
پسر
عربی امیرهمت
ترکیب دو اسم امیر و همت ( فرمانروا و اراده )، امیر صاحب اراده، امیر صاحب همت، پادشاه بلند نظر و بلن ...
پسر
عربی امیرهوشیار
ترکیب دو اسم امیر و هوشیار ( فرمانروا و باهوش )، از نام های مرکب، امیر و هوشیار
پسر
فارسی، عربی امیرهومان
ترکیب دو اسم امیر و هومان ( فرمانروا و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ک امیر و هومان
پسر
فارسی، عربی امیروحید
ترکیب دو اسم امیر و وحید ( فرمانروا و یگانه )، امیر و پادشاه یگانه، حاکم و پادشاه بی نظیر، فرمانده ...
پسر
عربی امیروصال
ترکیب دو اسم امیر و وصال ( فرمانروا و رسیدن به چیزی )، از نام های مرکب، امیر و وصال
پسر
عربی امیروفا
ترکیب دو اسم امیر و وفا ( فرمانروا و به جا آوردن عهد )، امیر و پادشاه پایدار در قول و قرار، امیر و ...
پسر
عربی امیروهاب
ترکیب دو اسم امیر و وهاب ( فرمانروا و بسیار بخشنده )، از نام های مرکب، امیر و وهاب
پسر
عربی امیرکارن
ترکیب دو اسم امیر و کارن ( فرمانروا و جنگجو )
پسر
فارسی، عربی امیرکاظم
ترکیب دو اسم امیر و کاظم ( فرمانروا و بردبار )، از نام های مرکب، امیر و کاظم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیرکامیار
ترکیب دو اسم امیر و کامیار ( فرمانروا و کامیاب )
پسر
فارسی، عربی امیرکاوه
ترکیب دو اسم امیر و کاوه ( فرمانروا و از شخصیت های شاهنامه )
پسر
فارسی، عربی امیرکرار
ترکیب دو اسم امیر و کرار ( فرمانروا و حمله کننده )
پسر
عربی امیرکسری
مرکب از امیر ( عربی ) به معنای حاکم و فرمانروا + کسری ( فارسی ) به معنای خسرو و پادشاه است
پسر
فارسی، عربی امیرکنعان
ترکیب دو اسم امیر و کنعان ( فرمانروا و بردبار )، از نام های مرکب، امیر و کنعان
پسر
عربی امیرکوشا
ترکیب دو اسم امیر و کوشا ( فرمانروا و تلاشگر )، از نام های مرکب، ه امیر و کوشا
پسر
فارسی، عربی امیرکوشان
ترکیب دو اسم امیر و کوشان ( فرمانروا و کوشا )، از نام های مرکب، امیر و کوشان
پسر
فارسی، عربی امیرکیارش
ترکیب دو اسم امیر و کیارش ( فرمانروا و پادشاه دلیر )، امیر و پادشاه دلیر، حاکم شجاع
پسر
فارسی، عربی امیرکیانوش
ترکیب دو اسم امیر و کیانوش ( فرمانروا و بزرگ جاودان )، از نام های مرکب، امیر و کیانوش
پسر
فارسی، عربی امیرکیهان
ترکیب دو اسم امیر و کیهان ( فرمانروا و جهان )، امیر جهان، پادشاه عالم
پسر
فارسی، عربی امیریارا
ترکیب دو اسم امیر و یارا ( فرمانروا و قدرت )
پسر
فارسی، عربی امیریدالله
ترکیب دو اسم امیر و یدالله ( فرمانروا و دست خدا )، ( به مجاز ) امیر و پادشاهی که دست خدا یاور اوست ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیریعقوب
ترکیب دو اسم امیر و یعقوب ( فرمانروا و پدر حضرت یوسف )، از نام های مرکب، امیر و یعقوب
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی امین ابراهیم
ترکیب دو اسم امین و ابراهیم ( امانتدار و پدر مهربان )، از نام های مرکب، امین و ابراهیم
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی امین احمد
ترکیب دو اسم امین و احمد ( امانتدار و بسیار ستوده تر )، از نام های مرکب، امین و احمد، ( اَعلام ) ام ...
پسر
عربی امین پارسا
ترکیب دو اسم امین و پارسا ( امانتدار و پاکدامن )، زاهد و پرهیزگار، دیندار و درستکار و متدین
پسر
فارسی، عربی امین پاشا
ترکیب دو اسم امین و پاشا ( امانتدار و بزرگ )، از نام های مرکب، ا امین و پاشا، پادشاهِ درستکار و اما ...
پسر
ترکی، عربی امین رحمان
ترکیب دو اسم امین و رحمان ( امانتدار و مهربان )، از نام های مرکب، امین و رحمان
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امین سالار
ترکیب دو اسم امین و سالار ( امانتدار و رهبر )، سردار مورد اطمینان، حاکم درستکار، سالاری که در امانت ...
پسر
عربی امین سجاد
ترکیب دو اسم امین و سجاد ( امانتدار و بسیار سجده کننده )، کسی که بسیار سجده کننده، در نماز، است و د ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امین صدرا
ترکیب دو اسم امین و صدرا ( امانتدار و بالابرنده )، شخص مهتر و بزرگ که امین و درستکار باشد، بزرگ و م ...
پسر
عربی امین عطا
ترکیب دو اسم امین و عطا ( امانتدار و بخشش )، از نام های مرکب، امین و عطا
پسر
عربی ارباد
نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ارباس
نام یکی از سپاهیان مادی اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اربیل
بسیار خوب، بسیار خوب ( نگارش کردی
پسر
کردی آرپان
آرین، منسوب به قوم آریایی، برای توضیحات بیشتر ایران را ببینید
پسر
فارسی آگاس
آگاه
پسر
فارسی آگاه
بینا، دقیق، مطلع، باخبر، آن که در امری بینش و بصیرت دارد، دانا
پسر
فارسی ال ایستین
محبوب و مورد علاقه ایل و خانواده
پسر
ترکی ال یاسین
الیاس، ( = الیاس )
پسر
عربی آلاتان
روشن شدن افق در سحرگاهان
پسر
ترکی الاروس
این مرد در داستان بابلی بجای هوشنگ پیشدادی ایرانیان است
پسر
عبری
تاریخی و کهن آلاز
شعله
پسر
ترکی آلب
دلیر، پهلوان
پسر
ترکی آلب ارسلان
شیر شجاع، کنایه از مرد شجاع و نترس، نام یکی از پادشاهان مقتدر سلجوقی
پسر
ترکی آلب تکین
مرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان، نام یکی از امرای آل بویه
پسر
ترکی البتگین
نام جد محمود پادشاه غزنوی
پسر
ترکی
تاریخی و کهن آلبرت
مسئول، استوار
پسر
لاتین آلپ
شجاع، قهرمان، پهلوان، دلاور، ( فرانسوی ) ( اعلام ) رشته کوه اصلی و مرتفع در جنوب اروپای مرکزی به طو ...
پسر
ترکی
طبیعت آلپ ارسلان
آلب ارسلان، شیر مرد، شیر شجاع، کنایه از مرد شجاع و نترس، نام یکی از پادشاهان مقتدر سلجوقی
پسر
ترکی