انتظار

/~entezAr/

مترادف انتظار: آرزو، امید، توقع، چشمداشت، شکیب، شکیبایی، صبر، نگرش

برابر پارسی: چشمداشت، چشم براه بودن، چشم داشتن

معنی انگلیسی:
waiting, expectation, anticipation, expectancy, limbo, prospect, suspense, sweat, wait, anticlpetion

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

انتظار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) چشم داشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). ترقب و توقع. ( از اقرب الموارد ). چیزی را چشم داشتن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ارتقاب. توقع. تربص. ترقب. ( از یادداشت مؤلف ). || درنگ کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مکث. لبث. ( از یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) نگرانی و چشم داشتگی و برمر و برمور و پرمر و پیوس و امیدواری. ( ناظم الاطباء ). چشم داشت. چشم داشتگی. نگرانی. ( از فرهنگ فارسی معین ). ترقب. ترصد. تربص. پرموز. پرموزه. پرمون. چشم براهی. چشم درراهی. الچخت. ( از یادداشت مؤلف ) :
این مراد عاجلش حاصل کند بی اجتهاد
وآن هوای آجلش حاصل کند بی انتظار.
منوچهری.
من که بوالفضلم و قومی بیرون طارم بدکانها بودیم نشسته در انتظار حسنک. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 180 ).
بخورد صبر مرا انتظار وعده وصل
که صبر دل شده پنبه ست و انتظار آتش.
ادیب صابر.
آزرده بار انتظارم
مشناس چو انتظار باری.
عمادی شهریاری.
در مصر انتظار چو یوسف بمانده ام
بسیار جهد کردم و کنعان نیافتم.
خاقانی.
دادم بباد عمری در انتظار روزی
این داغ ناامیدی بر انتظار من چه ؟
خاقانی.
بر بوی همدمی که بیابم یگانه رنگ
عمرم در آرزو شد و در انتظار هم.
خاقانی.
بانتظار اشارات تو که هان فردا
دلم نماند بجای و چه جای گفتار است ؟
خاقانی.
فرق است میان آنکه یارش در بر
با آنکه دوچشم انتظارش بر در.
سعدی ( گلستان ).
سرم از خدای خواهم که بپایش اندر افتد
که در آب مرده بهتر که در انتظار آبی.
سعدی.
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست ؟
حافظ ( دیوان چ قزوینی - غنی ص 45 ).
چه خوش باشد که بعد ازانتظاری
بامّیدی رسد امّیدواری.
جامی ؟
آنانکه دست جود و سخاوت گشاده اند
بی انتظار آنچه بگفتند داده اند
زین بیش انتظار مفرمای بنده را
بر مرگ انتظار برابر نهاده اند.
؟
- اطاق انتظار ؛ اطاقی که ارباب رجوع را در آن جای دهند تا بنوبت هر یک را جدا پذیرند.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

چشم براه بودن، چیزی راچشم داشتن ، چشمداشت
۱ - ( مصدر ) چشم داشتن چشم براه بودن . ۲ - ( اسم ) چشم داشت چشم داشتگی . ۳ - نگرانی . جمع : انتظارات . (پس زمین را بوسه دادند و شدند انتظار وقت فرصت می بدند. ) (مثنوی ) یا انتظار خدمت . کارمند وزارتخانه یا اداره ای را بعللی موقتا از کار بر کنار کردن .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) توقع داشتن ، چشم به راه بودن . ۲ - (اِمص . ) نگرانی .

فرهنگ عمید

۱. چشم به راه بودن، چیزی را چشم داشتن، منتظر چیزی بودن.
۲. چشمداشت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انتظار فرج یعنی چشم به راه بودن، همراه با امید و بسترسازی برای پیروزی نهایی حق بر باطل، گسترش جهانی صلح، عدالت و ایمان اسلامی و استقرار دولت حق در سراسر گیتی به دست مهدی موعود (عج) می باشد.
انتظار در لغت به معنای چشم به راه بودن و نگران بودن است. و از نظر روان شناسی، کیفیتی روحی است که سبب پیدایش حالت آمادگی است برای آنچه انتظار می رود و نقطه مقابل آن یأس و ناامیدی است. و از نظر اصطلاحی به معنای اعتقاد به این است که فرجام تاریخ با عدالت و سعادت جهانی رقم خواهد خورد.

ماهیت انتظار
ماهیت و چیستی انتظار آمیزه ای از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات. عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود و ناخشنودی از آن است و عنصر اثبات امید به آینده ای روشن و آرمانی و بسترسازی برای آن است. مفهوم انتظار در اصطلاح کلامی اش برگرفته از روایات و همان چشم داشتن به وعده الهی است همراه با سعی و تلاش در آماده ساختن روح و جسم خود و جامعه برای روزی که با طلوع خورشید عالم تاب حضرت مهدی (عج) گشایشی در همه شئون زندگی بشر پدید آید

پیشینه انتظار
خاستگاه بحث انتظار در اسلام به زمان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) برمی گردد؛ از آن حضرت ده ها روایت درباره نشانه های ظهور، ویژگی های موعود و کارهای بزرگی که پس از ظهور انجام می دهد، رسیده است.

موضوع انتظار
...

[ویکی اهل البیت] انتظار در لغت به معنی چشم به راه بودن است و در اصطلاح به حالت آمادگی قلبی و روحی اطلاق می شود که شیعیان بایستی برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشند.
در کتاب مکیال المکارم آمده است: معنای انتظار عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی، برمی آید... پس هر قدر انتظار شدیدتر باشد، آماده شدن هم بیشتر می شود. آیا نمی بینی که وقتی مسافری داشته باشی که منتظر آمدنش هستی، هر چه زمان آمدنش نزدیکتر شود، آمادگی تو هم برای این امر بیشتر می شود.
اصطلاح انتظار برگرفته از روایات است و اهمیت آن تا اندازهای است که یکی از شرط های پذیرفته شدن اعمال شیعیان انتظار فرج امام زمان است.
برای بیان کردن فرهنگ انتظار باید مؤلفه های انتظار بیان گردد؛ زیرا در پرتو بیان مؤلفه ها و ویژگی های فرهنگ انتظار، می توان به فرهنگ انتظار پی برد از این رو ضرورت نکات اصولی که فرهنگ انتظار بر آن استوار است، بیان گردد:
1. در تفکر شیعی، انتظار موعود به عنوان یک اصل مسلم اعتقادی مطرح است و در بسیاری از روایات بر ضرورت انتظار قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف تصریح شده است که به عنوان مثال روایات زیرا را بیان می کنیم:
امام صادق علیه السلام به اصحاب خود فرمودند: آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای صاحب و عزت و جلال، هیچ عملی را جز به آن سه از بندگان نمی پذیرد؟ گفتم: چرا. فرمود: گواهی دادن به این که هیچ شایسته ی پرستش جز خداوند نیست و این که محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده و ولایت ما و بیزاری از دشمنانمان و تسلیم شدن به آنان و پرهیزگاری و تلاش و مجاهدت و اطمینان و انتظار قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف.
شیخ صدوق نیز از حضرت عبدالعظیم حسنی روایت می کند که: «روزی بر آقایم محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن ابی طالب علیهم السلام وارد شدم و می خواستم که درباره ی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدی، است؟ حضرت خود سخن را آغاز کرد و فرمود: ای ابوالقاسم! به درستی که قائم از ماست و اوست مهدی که واجب است در (زمان) غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد و او سومین امام از فرزندان من است».
2. از اصول فرهنگ انتظار اعتقاد قلبی به ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و منتظر مؤمن باید یقین داشته باشد به این که حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف که امام دوازدهم و فرزند بلاواسطه امام حسن علیه السلام است. از روزی که متولد شده است تاکنون به همین بدن عنصری زنده و باقی است و روزی ظاهر می شود و جهان را پر از عدل می کند و ظهور آن حضرت روز معینی ندارد که مردم بدانند بلکه احتمال دارد همین امسال اتفاق بیفتد و احتمال هم دارد سالهای بسیار تأخیر بیفتد.

[ویکی فقه] انتظار (روایات). ماهیت و چیستی انتظار آمیزه ای از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات. عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود و ناخشنودی از آن است و عنصر اثبات امید به آینده ای روشن و آرمانی و بسترسازی برای آن است. مفهوم انتظار در اصطلاح کلامی اش برگرفته از روایات و همان چشم داشتن به وعده الهی است همراه با سعی و تلاش در آماده ساختن روح و جسم خود و جامعه برای روزی که با طلوع خورشید عالم تاب حضرت مهدی عجّل الله فرجه الشریف گشایشی در همه شئون زندگی بشر پدید آید.
انتظار از نظر لغوی به معنای توقع داشتن، چشم به راه بودن و نگرانی است و در اصطلاح شیعه عبارت است از: اعتقاد کامل و ایمان محکم بر امامت و ولایت و سرپرستی حضرت صاحب الزمانا و امید به آمدن و ظهور آن حضرت و شروع حکومت حق و حق پرستان است. حضرت علی علیه السّلام می فرمایند: «انتظروا الفرج و لاتیاسوا من روح الله (فضل الله) فان احب الاعمال الی الله عزوجل انتظار الفرج؛ از رحمت خداوند مایوس نباشید؛ زیرا محبوب ترین کارها نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است». امام صادق علیه السّلام می فرماید: «من مات منتظرا لهذا الامر کان مع القائم فی فسطاطه لا بل کان کالضارب بین یدی رسول الله، بالسیف؛ هر که درانتظار این امر (ظهور قائم) بمیرد، همچون کسی است که با قائم در خیمه او باشد؛ بلکه به مانند کسی است که در کنار پیامبر خدا، شمشیر زند».جمال یار ندارد نقاب و پرده ولیتو خاک ره بنشان تا نظر توانی کرد
آیات انتظار
پیامبر گرامی اسلام، می فرماید: «خوشا به حال آن که مهدی علیه السّلام را ببیند و خوشا حال آن که او را دوست بدارد و خوشا حال کسی که امامت او را باور داشته باشد». امام علی علیه السّلام : «منتظر فرج (آل محمد) باشید و از رحمت خدا ناامید نگردید؛ به راستی که محبوب ترین کارها نزد خداوند بزرگ، انتظار فرج است». در لوح فاطمه زهرا علیه السّلام : «... سپس به دلیل رحمت بر جهانیان، سلسله اوصیاء را به وجود فرزند امام حسن عسگری علیه السّلام تکمیل خواهم کرد؛ کسی که کمال موسی و شکوه عیسی و صبر ایوب را داراست...» . امام حسن مجتبی علیه السّلام در ضمن روایتی، پس از بیان برخی از مشکلات زمان بعد از رسول خدا، فرمود: «خداوند در آخرالزمان مردی را برمی انگیزد... و او را به وسیله فرشتگان خود پشتیبانی می کند و یارانش را حفظ می کند... و او را بر تمامی ساکنان زمین چیره می سازد... او زمین را از عدالت و روشنایی و دلیل آشکار پر می سازد... خوشا حال آن که روزگار او را ببیند و سخن او را بشنود». امام حسین علیه السّلام فرمود: «خداوند به وسیله او(امام مهدی علیه السّلام) زمین را زنده می کند؛ پس از آنکه مرده باشد و به وسیله او آئین حق را بر تمامی دین ها پیروز گرداند؛ هر چند مشرکان را خوش نیاید. برای او غیبتی است که گروهی در آن از دین باز می گردند و گروهی دیگر بر دین استوار می مانند... همانا آن که در غیبت او بر اذیت ها و تکذیب ها شکیبایی کند، مانند کسی است که پیش روی رسول خدا، با شمشیر جهاد کرده باشد».
انواع انتظار
...

دانشنامه عمومی

انتظار (آلبوم محمدرضا شجریان). انتظار نام آلبومی است با صدای محمدرضا شجریان که با همکاری گروه موسیقی فارابی اجرا شد. [ ۱] [ ۲]
گروه موسیقی فارابی[ ۳]
آهنگساز و سرپرست گروه: محمدعلی کیانی نژاد
اعضای گروه:
نی: محمدعلی کیانی نژاد
تار: داریوش پیرنیاکان
سنتور: مسعود شناسا
کمانچه: محمد مقدسی
قانون: ملیحه سعیدی
تمبک: مرتضی اعیان
تار: پیرایه پورآفر
عکس انتظار (آلبوم محمدرضا شجریان)

انتظار (تشیع). انتظار کلمه ای عربی به معنای «چشم به راه بودن» است. انتظار مانند گرسنگی، تشنگی، خشم و بغض امری وجدانی است که هرگز با توصیفات ذهنی، حقیقت آن درک نمی شود.
انتظار امری است که شیعیان در زمان غیبت حجت بن الحسن، [ ۱] باید به آن پایدار باشند. به این معنا که باید منتظر ظهور امام زمان باشند و این را از یاد نبرند و هر لحظه به یاد او باشند. تا جایی که یکی از شرط های پذیرفته شدن اعمال شیعیان انتظار فرج حجت بن الحسن است. [ ۲] [ ۳]
در کتب شیعه انتظار را به یک حالت قلبی و نفسانی تعریف کرده اند که:
معنای انتظار عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی، بر می آید… پس هر قدر انتظار شدیدتر باشد، آماده شدن هم بیشتر می شود. آیا نمی بینی که وقتی مسافری داشه باشی که منتظر آمدنش هستی، هر چه زمان آمدنش نزدیکتر شود، آمادگی تو هم برای این امر بیشتر می شود. [ ۴]
جدا از این که انتظار امری واجب است، پاداش و مقام هایی برای افراد منتظر در نظر گرفته شده است. علی بن ابی طالب، پاداش منتظر را بدین گونه بیان می کند:
منتظر امر ( ظهور ) ما همچون کسی است که در راه خدا در خون خود دست و پا می زند. [ ۵]
علی شریعتی با ارائه نظریه ای به نام انتظار مکتب اعتراض، انتظار را وسیله ای برای اعتراض به وضع موجود و انگیزه ای برای پیشرفت می داند. [ نیازمند منبع]
عکس انتظار (تشیع)

انتظار (فیلم ۱۹۹۳). انتظار ( به هندی: Prateeksha ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۳ و به کارگردانی لارنس دی سوزا است. در این فیلم بازیگرانی همچون جیتندرا، موشومی چاترجی، گوویندا، شلیپا شیرودکار، دنی دنزونگپا ایفای نقش کرده اند.
عکس انتظار (فیلم ۱۹۹۳)

انتظار (نقاشی). انتظار ( انگلیسی: Waiting ) یک نقاشی پاستل روی کاغذ از ادگار دگا نقاش امپرسیونیست فرانسوی است که بین سال های ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۲ کشیده شد. این یکی از نخستین نمونه کارهای او با موضوع بالرین هاست که اوایل دههٔ ۱۸۸۰ آفرید و تعدادشان به حدود ۲۰۰ اثر می رسد. رنگ آمیزی چالاک و پرسپکتیو شیب دار نقاشی قابل توجه و مثال زدنی است.
عکس انتظار (نقاشی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِنتظار
اصطلاحی در سنت شیعی به معنای منتظر ظهور امام دوازدهم بودن و خود را برای ظهور او آماده کردن. انتظار در روایات فراوان یکی از وظایف مهم مسلمانان در عصر غیبت دانسته شده و در روایتی از پیامبر(ص) بهترین عمل امت اسلامی خوانده شده است. شیعیان در دعاهای خود از خداوند می خواهند که ایشان را جزو منتظران فرج قرار دهد. عالمان شیعه کتاب هایی دربارۀ وظایف منتظران نوشته اند و پرهیزکاری، پایبندی به وظایف دینی و امیدواری به نصرت خداوند و پیروزی نهایی حق طلبان را لازمۀ انتظار فرج دانسته و تأکید کرده اند که فرد یا جامعۀ منتظر اصلاح، باید خود صالح باشد. بنابراین، در نظر آنان، این که افرادی به بهانۀ انتظار فرج، تکلیف بزرگ دوران غیبت را از خود ساقط تلقی کنند و از قیام به اصلاح و یاری حق سرباز زنند، با برگزیدن «انتظار منفی» به «انتظار مثبت» که همان انتظار واقعی است، پشت کرده و از فرهنگ انتظار فاصله گرفته اند.

جدول کلمات

یرمر, چشمداشت, توقع

مترادف ها

anticipation (اسم)
پیش بینی، انتظار، پیشدستی، وقوع قبل از موعد مقرر

prospect (اسم)
پیش بینی، انتظار، چشم انداز، منظره، دور نما، امید انجام چیزی

expectation (اسم)
انتظار، توقع، چشم داشت

expectancy (اسم)
پیش بینی، انتظار، احتمال، حاملگی، امید، توقع، بارداری

expectance (اسم)
پیش بینی، انتظار، احتمال، حاملگی، امید، توقع، بارداری

فارسی به عربی

توقع , فرصة

پیشنهاد کاربران

انتظار'entezār
معنی
۱. چشم به راه بودن؛ چیزی را چشم داشتن؛ منتظر چیزی بودن.
۲. چشمداشت.
مترادف
۱. آرزو، امید، توقع، چشمداشت
۲. شکیب، شکیبایی، صبر
۳. نگرش
برابر پارسی
چشمداشت، چشم داشتن، چشم به راه بودن
چشمداشت، چشم به راهی
وابسه به کاربرد می تواند هر یک از این دو واژه به کار برود
واژه انتظار
معادل ابجد 1552
تعداد حروف 6
تلفظ 'entezār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'entezAr
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
انتظار: آمادگی
باید انتظار هر برخوردی را داشت؛ باید آمادگی هر برخوردی را داشت.
درنگ بهترین گزینه است
مانند �درنگ کنید = منتظر بمانید�
به کُردی جنوبی یا پَهلَوانی ( کرمانشاهی، ایلامی، کَلّهُرّی. . . ) = تَمَ
چشم داشت= انتظار، توقع= اُمید، بَربند، بَندیر، ماندیر، مَندیر، یَمابُر، یَما، نگرماند،
نگرداشت، به چشم بودن، واچشمی، چشم به زمان، پیوس، نگاهین، نگرش،
چشم به زمان، گوش به زنگ، گوش به ندا، شکیبایی، شکیب، آرزو چشم به راه،
...
[مشاهده متن کامل]

چشم به راه بودن، چشم داشتن، انگیزش، شور، خواستاری، رَسد داشت، نگرار،
نگراد، چشته، دک کن، دک، پوز، پیوسیدن، بیوس، درنگ، چشم، نگرماند، یرمر
کمین
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
# Taksoo
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#ضیا - همایون
#نادر - رهسپار
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

واژه انتظار کاملا پارسی است عربی آن می شود توقع این واژه یعنی انتظار صد درصد پارسی است.
انتظار = صبر / شکیب / سوه
انتظار به چم توقع = دک و پوز که دک به چم طرد و واگذاری چیزی به آینده و پوز به چم توقع
دک کن = منتظر کن ( به اینده بنداز ) / دک شو = منتظر شو / پوز باش = منتظر باش / پوز بمون = منتظر بمون.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین پوز به چم واقع می باشد و با position لاتین برابری میکند
در واقع = در پوز
واقعه = پوزیشن ( انتظار ارزویی ) = پوز ایشن ( ارزو = رجوع شود به ایشالله / اند ایش = اندیشه )
پوزش = انتظار ( توقع )
و . . . .
در زبان مازندرانی چشته به چم انتظار و چشمداشت می باشد.

کسی که منتظر اتفاقی یا انجام کاری است
بیوس/پیوس
پیوسیدن=توقع داشتن
از واژه انتظار، اگر نگرش ما "منتظر بودن" باشد، از جایگزین "چشم براه بودن" می توان بهره برد.
اگر نگرش ما از این واژه " توقع" باشد می توان واژه "خواسته" را بجای آن بکار برد.
منتظر کسی بودن تا بیاید
ماندگاری . . . ماندگار کسی بودن . . .
درنگ
چشم=
امید، چنانکه گویند: چشم آن دارم ؛ یعنی : امید آن دارم. ( انجمن آرا ) . بمعنی امید. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) . امید و توقع. ( غیاث ) . امید و توقع و انتظار. ( ناظم الاطباء ) . چشمداشت. آرمان. آرزو :
...
[مشاهده متن کامل]

تا بمن امید هدایت کراست
یا بخدا چشم عنایت کراست.
نظامی.
هر کسی را ز لبت چشم تمنائی هست
من خود این بخت ندارم که زبانم باشد.
سعدی.
هرآنکه تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست.
سعدی.
ای که در دلق ملمع طلبی نقد حضور
چشم سرّی عجب از بیخبران میداری.
حافظ.
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی بمن ده تا بیاسایم دمی.
حافظ.
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتم.
حافظ.
ز هیچ یار مرا چشم آشنایی نیست
شکسته جانم و امید مومیایی نیست.
باقر کاشی ( از آنندراج ) .
روا مدار که گردد مزید خواهش غیر
نوازش ستمی کز تو چشم بود مرا.
قدسی ( از آنندراج ) .
رجوع به چشمداشت و چشم داشتن شود.

شکیب
در گفتار لری :
تِما ( بسیار پرکاربرد ) = انتظار، چشم داشت، امید
در مَثل:
از فلانی تِما بُر شدم = از فلانی انتظارم بریده است.
هام ( هستم ) به تِمایَت =به انتظار تو هستم، به تو امید دارم
هنوز دل به تِما هستم= هنوز دلم امید و انتظار دارد
...
[مشاهده متن کامل]

مَندیر ( پرکاربرد ) = منتظر، ماندیر ( فارسی شده از ماندن=مَندن )
درمثَل:
مَندیر فلانی ام تا بیاید = منتظر فلانی ام تا بیاید.
برای ناهار مَندیر تان هستیم.
خیلی مَندیرتان ماندیم.
بَندیر = منتظر
بمان بر بَند فلانی تا بیاید = بمان منتظر فلانی تا بیاید.

نگر ماند "، "به چشم بودن" واچشمی" چشم داشت"
پسوند ها و پیشوند های زبان فارسی برای ساخت قید ها و فروزه ها و اسم بسیار فراوان است برای واژه ی انتظار عربی می توان برابر واژه های گوناگونی بکار برد نمونه:
من نگرمانده به راهی که ز آن باز آیی
یرمر
پیوس
نرسیدن منتظرماندن اسمی که دورا ازهمه متمایز میکند اسمی واسه پی بردن ب اعماق ونگرش اسمی واسه درک رنج
مترصد
پیش بینی
نخست اینکه انتظار ریشه آریایی دارد نه سامی و عربی نیست و دیگر اینکه میتوان از واژه چشم به راه یا چشم به زمان جای آن بکار برد
مثلن به جای اتاق انتظار می توان نوشت اتاق چشم به زمان
در زبان پارسی " پیوس "
منتظر ، چشم به راه ، صبر کردن ، چشم به راه کسی ، ارزو امدن ، امید امدن ،
شوق
نگاهین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس