اسم پسر - صفحه 30

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

بلاشان/balashan/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از پهلوانان افراسیاب، پلاشان، همزمان با کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بلباس/belbas/

به برخی عشایر کرد بلباس می‏گویند، بة برخی عشایر کرد بلباس می‏گویند ( نگارش کردی


پسر

کردی
بلویر

نی‏لبک ( نگارش کردی


پسر

کردی
بلیان/baliyān/

نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزاده ی الیاس پیغمبر ( ع )، ( اعلام ) ) نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزا ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
بلیمت

نابغه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بمان علی

بمان ( فارسی ) + علی ( عربی ) نامی که با آن طول عمر کودک را با توسل به اسم علی ( ع ) بخواهند


پسر

عربی، فارسی
بن هور/benhor/

پسر خورشید


پسر

فارسی، عربی
بنار

دامنةکوةکه ‏رو به ‏دشت است ( نگارش کردی


پسر

کردی
بنان/banān/

سرانگشت، انگشت، ( اعلام ) غلامحسین بنان [، شمسی] خواننده ی ایرانی، فرزند کریم خان بنان الدوله بود، ...


پسر، دختر

عربی، کردی

مذهبی و قرآنی
بنجامین

بنیامین، فرزند پسر دست راست، نام فرزند حضرت یعقوب و برادر حضرت یوسف


پسر

عبری
پساک/pasak/

نام پسر اردوان و برازنده داریوش یکم پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پسندیار

اسفندیار


پسر

فارسی
پشتیسار/poshtisar/

یاور، یاور ( نگارش کردی


پسر

کردی
پشن

پشنگ


پسر

فارسی
پشنگ/pashang/

نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام برادرزاده فریدون پادشاه ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پشین/pashin/

از شخصیتهای شاهنامه، ز شخصیتهای شاهنامه، نام سومین پسر کیقباد ( کی پشین ) پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پطروس/petrus/

سنگ


پسر

عبری
پگین/pagin/

بلغت زند و پازند ارزن را گویند


پسر

فارسی
پلاش

بلاش


پسر

فارسی
پلاشان

بلاشان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از پهلوانان افراسیاب، همزمان با کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی
پنام/panām/

روبند، پوشیده، پنهان، ( در اوستایی، paiti dāna ) ( در پهلوی، padām، pandām، panum ) ( در قدیم ) پار ...


پسر

فارسی
پنجعلی/panj ali/

مرکب از پنج ( پنجه )، علی ( بلند مرتبه )، پنج ( فارسی ) + علی ( عربی ) مرکب از پنج ( پنجه ) + علی ( ...


پسر

فارسی، عربی
پهلبد/pahlbod/

پهلوان


پسر

فارسی
پوئین/poein/

پویش وتلاش کردن


پسر

فارسی
پور سام/pursām/

پسرِ سام، زال، ( پور = پسر، سام ) پسرِ سام، [مراد زال است]، ن، ک سام


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پور سینا/pursinā/

پسر سینا، ( پور = پسر، سینا ) پسر سینا


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پوربه/purbe/

پسر خوب و نیک، پسر بهتر


پسر

فارسی
پورداد/por-dad/

پسر عدالت


پسر

فارسی
پورشا/puršā/

پسرشاه، شاهپور، ( = شاپور )، شاپور


پسر

فارسی
پورشان/puršān/

پسر دارای قدر و ارزش، ( پور = پسر، شان = شأن، مقام و مرتبه، ارزش، اعتبار، شکوه، جلال و عظمت )، پسر ...


پسر

فارسی
پورشسب

نام پدر زردشت


پسر

اوستایی، پهلوی
پورنا/purnā/

برنا، نام یکی از فرماندهان ساسانی، ( پهلوی، purnāy ) ( = برنا )


پسر

پهلوی

تاریخی و کهن
پورنگ/porang/

پسرِ خورشید


پسر

فارسی
پورک/porak/

پسر عزیز


پسر

فارسی
پوریار/poryar/

پسر همراه، مرکب از پور ( پسر ) + یار ( یاور، دوست )


پسر

فارسی
پوریامهر/p.-mehr/

ترکیب دو اسم پوریا و مهر ( بسیار دارنده و خورشید )، ( فارسی ) از نامهای مرکب، پوریا و مهر


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
پوریامین/puryāmin/

پسر یامین، بنیامین، ( فارسی ـ عبری ) پسرِ یامین، ن، ک بنیامین


پسر

فارسی، عبری
بیلاش

مفقود الاثر ( نگارش کردی


پسر

کردی
بینر

بیننده ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیورد/bivard/

نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بیورزاد/biorzad/

نام سپهسالاری در زمان اشکانیان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پاپریک/paprik/

نام یک گیاه خوشبو، نام گیاهی خوشبو است ( نگارش کردی


پسر

کردی
پاپک/papak/

استوار، از شخصیتهای شاهنامه، پدر کوچک، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدربزرگ ارد ...


پسر

کردی، فارسی

تاریخی و کهن
پاتیرا/patira/

فراوانی


پسر

فارسی، آشوری
پادار/padar/

ثابت، ثابت ( نگارش کردی


پسر

کردی
پاداش

جزا، اجر کار خوب، مکافات نیکی ( نگارش کردی


پسر

کردی
پاداشت

جزا ( نگارش کردی


پسر

کردی
پادشا

حاکم ( نگارش کردی


پسر

کردی
پادیان/padyan/

نگهبان


پسر

فارسی
پارتیا/partia/

سرزمین پارسی


پسر

فارسی
پاردیک/pardik/

جد ساسان، موسس ساسانیان، نام پدربزرگ ساسان به نوشته سنگ نوشته کعبه زرتشت


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پارس/pars/

نام یکی از اقوام آریایی که در جنوب ایران سکونت داشتند، نام قومی از اقوام آریایی که در قسمت جنوبی ای ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پارساکیا/p.-kiyā/

پادشاهِ بزرگ و پرهیزکار و پاکدامن، نام یکی از امرای درگاه کارکیا، ( پارسا = آن که از گناه بپرهیزد، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پارسوا/pārsuā/

خطه، مرز، کنار، نام منطقه ای در غرب سرزمین مادها، ( اکدّی )، ( اَعلام ) نام ناحیه ای در غرب سرزمین ...


پسر

فارسی
پارسیس/parsis/

شکل یونانی پارسی، پارسی، ایرانی


پسر

یونانی
پارسیکا/parsika/

اهالی سرزمین پارس


پسر

فارسی
پاره وان

بانک ( نگارش کردی


پسر

کردی
پاره یار

کارمند بانک ( نگارش کردی


پسر

کردی
تالای/talai/

دریا


پسر

ترکی
تامر/tamer/

خداوند خرما


پسر

عربی
تانریا/tanriya/

برای خدا


پسر

ترکی
تانیش/tāniš/

آشنا، فامیل


پسر

ترکی
تانیل/tanil/

معروف و مشهور


پسر

ترکی
تاویار/tavyar/

نگهبان آتش


پسر

کردی
تایلان/tāylān/

قدبلند


دختر، پسر

ترکی
تاینور/tāy nur/

مانند نور


پسر

ترکی
پریام/pariyam/

پریاموس آخرین پادشاه تروا، در افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان اف ...


پسر

یونانی

تاریخی و کهن
پریس/paris/

پارس ( قوم )


پسر

پهلوی
پژند

نام گیاهی است


پسر

فارسی
پژوتن/pažutan/

پشوتن، فداکار، ( = پشوتن )


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پژوهان/pažuhān/

پژوهنده، جویان، در حال پژوهیدن و تحقیق


پسر

فارسی
تلم/talem/

نام نوعی درخت


پسر

مازندرانی
تلیمان/taliman/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پهلوانان در زمان فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تنوتاس/tanotas/

صاحب علم و عمل را گویند


پسر

فارسی
تهم

قوی، نیرومند


پسر

فارسی
پویراز/poyraz/

باد صبا که از جانب شمال می وزد


پسر

ترکی
پیداگشسب

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین


پسر

فارسی
پیران/piran/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه سپهدار افراسیاب تورانی و یکی از شخصیتهای محبوب در داستان سیاوش


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیرداد

داده پیر یا بچه ای که در پیری داده شده


پسر

فارسی
پیرمهر/pir mehr/

محبت و دوستی کهن


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
پیروزان/piruzān/

پیروز، نام یکی از سرداران یزگرد پادشاه ساسانی، ان ( پسوند نسبت ) )، منسوب به پیروز، جمع پیروز، تا، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیغام/peyqām/

خبر، پیام، مژده


پسر

فارسی
تیشکو/tishko/

پرتو نور


پسر

کردی
تیفانی/tifani/

رنگی آبی شبیه به فیروزه ای


پسر

فارسی
تیگران/tigran/

خوب و پسندیده، نام پادشاه ارمنستان و داماد مهرداد ششم، نام یکی از سرداران خشایار پادشاه هخامنشی


پسر

ارمنی
تیل او/tilav/

بزرگ


پسر

ترکی
تیلکو/tilko/

بچه کوه


پسر

فارسی
تیماس/timas/

جنگل، بیشه


پسر

فارسی
تیمورتاش

نام یکی از طوایف ترک


پسر

ترکی
تینو/tino/

تشنه


پسر

کردی
ثارالله/sar-al-lah/

خون خدا


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ثاقب/sāqeb/

هوشیار، روشن، نافذ، فروزان، ستاره روشن، تند دریابنده ( ذهن، فکر )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ثویبه/sovayba/

سزاوار پاداش خداوند است


پسر

عربی
جابان/jābān/

امیری که پوراندخت پادشاه عجم او را با سپاهی عظیم به جنگ سپاه عرب فرستاد، نام سردار ایرانی در سده دو ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
جاثیه/jāsiye/

چهل و پنجمین سورۀ قرآن کریم


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
جادی/jadi/

زعفران


پسر

فارسی
جارالل/jaralel/

لقب زمخشری دانشمند معروف در قرن پنجم و ششم، لقب زمخشری دانشمند معروف در قرن پنجم و ششم که استاد سفی ...


پسر

عربی
جاستین/justin/

صالح و درستکار


پسر

لاتین
جاسم/jasem/

عامیانه قاسم


پسر

عربی
جالینوس/jālinus/

نام پزشکی یونانی


پسر

یونانی

هنری



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم