اسم پسر - صفحه 30

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

پژوتن/pažutan/

پشوتن، فداکار، ( = پشوتن )


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پژوهان/pažuhān/

پژوهنده، جویان، در حال پژوهیدن و تحقیق


پسر

فارسی
تدین/tadayyon/

دینداری، درستکاری، مومن بودن، ( عربی ) دیندار بودن، مؤمن بودن


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ترخان/tarxān/

کسی که شاه به او امتیازات ویژه ای داده، نام نوعی گیاه، ( ترکی ) ( = طرخان ) آن که خان ( پادشاه ) به ...


پسر

ترکی

تاریخی و کهن، طبیعت
ترسا/tarsā/

ترسنده، راهب مسیحی


پسر

فارسی
آیین، آئین

دین، طریقت، آذین، زینت، آرایش


دختر، پسر

فارسی
آیین گشسب

از شخصیتهای شاهنامه، نام دبیر هرمز انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
بابا

با احترام اسم از پدر بردن، پدر بزرگ، تخلص شاعرکرد «حسین کرم الله»، نام شاعرو عارف کرد «بابا طاهر عر ...


پسر

کردی
بابر/baber/

لقب بعضی از پادشاهان ترک، ببر


پسر

ترکی
بابوی/babuy/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی سپاه بهرام چوبین سردار ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بابیک/babik/

امیری که نامش در تاریخ سیستان آمده است


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
باپوک

کولاک ( نگارش کردی


پسر

کردی
باپیر

پدر بزرگ، کنایةاز دانای کهنسال، تخلص شاعر کرد «باپیر دینوری» ( نگارش کردی


پسر

کردی
بادان/bādān/

آبادان، ( مخفف آبادان )، پاداش و جزای نیکی، ( در اعلام ) نام حکیمی از شاگردان جمشید جم، نام ایرانیِ ...


پسر

فارسی
پیلتن/piltan/

بزرگ جثه مانند فیل، پیل پیکر، تناور، تنومند، زورمند


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیلسم/pilsam/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی، برادر پیران فرزند ویسه در زمان افراسیاب


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیما/peymā/

پیماینده، رونده، اندازه گیرنده، ( بن مضارعِ پیمودن )، پیمودن، راه رونده، طی کننده


پسر

فارسی
پیکاسو/pikaso/

نقاش معروف معاصر


پسر

لاتین
پیکان

نوک فلزی و تیزسر تیر یا نیزه


پسر

فارسی
تائب/tā’b/

نادم، بازگشتن از گناه، توبه کننده، ( عربی ) آن که از عملی پشیمان شده وآن را ترک کرده است


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
تابا/tābā/

تابنده، درخشان، طاقت، پیچ و تاب زلف، فروغ و روشنایی، فروغ، تابان


دختر، پسر

فارسی
تابال/tabal/

نام فرمانداری ایرانی در زمان کوروش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تابان مهر/t.-mehr/

ترکیب دو اسم تابان و مهر ( روشن و خورشید )، خورشید تابان، خورشید درخشان


پسر، دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
تابش/tābeš/

تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو، ( اسم مصدر از تابیدن )، عمل تابیدن، شعاع ها ...


پسر

فارسی
تاج بخش

بخشنده تاج پادشاهی، رساننده کسی به پادشاهی، از القاب رستم پهلوان شاهنامه


پسر

فارسی
تاراز/tārāz/

نام یکی از قله های سلسله کوه های زاگرس، نام روستایی در شهرستان ایذه در استان خوزستان، ( اَعلام ) ) ...


پسر

ترکی، لری، فارسی

طبیعت
تارح

نام پدر ابراهیم ( ع )


پسر

عبری
تارک/tārak/

فرق سر، میان سر، ( مجاز ) اوج، قسمت بالا و میانیِ سر


پسر

فارسی
تاژ

لطیف، نازک، نام پسرفرواک برادر هوشنگ پادشاه پیشدادی


دختر، پسر

فارسی
تاشکین/tashkin/

سیل، جوشان و خروشان


پسر

ترکی
تاشین/tashin/

همچون صخره سخت


پسر

لری
تافگه/tafge/

آبشار


پسر

کردی

طبیعت
تقدیر/taghdir/

سرنوشت


دختر، پسر

عربی
بروفه

دستار


دختر، پسر

فارسی
برکان/borkān/

کوه آتش فشان، ( اعلام ) نام روستایی در شهرستان اصفهان و فسا


پسر

فارسی

طبیعت
برکاو/barkav/

دامنه کوه، دامنةکوه ( نگارش کردی


پسر

کردی

طبیعت
برکو

خرمن کوچک قبل از خرمن بزرگ ( نگارش کردی


پسر

کردی
برکوش

پیش بند ( نگارش کردی


پسر

کردی
برکیارق/bare(a)kiāroq/

امیر و صاحب مقام، کلاهش پاره شده، آن که کلاهش شکسته است، ( اَعلام ) شاه سلسله ی سلجوقی [، قمری] در ...


پسر

ترکی
بریان

گذر آب یا باد ( نگارش کردی


پسر

کردی
برید/barid/

پیک، چاپار، نامه بر، ( معرب از لاتین veredus ؟ )، ( در قدیم ) اسگدار، ( در احکام شرع ) بزرگترین و ی ...


پسر

لاتین

تاریخی و کهن
برید 2/borayd/

گوارا، ( مصغر بَرد ) به معنای گوارا، ( اَعلام ) برَید ابن معاویه عِجلی از صحابه و فقهای بزرگ شیعه د ...


پسر

عربی
بریز

محترم ( نگارش کردی


پسر

کردی
بریسکه

نگا «بروسکه» ( نگارش کردی


پسر

کردی
برین/barin/

بلند مرتبه و بزرگ، ( بَر = اَبَر، بالا + ین ( پسوند نسبت ) )، واقع در بالا یا بالاترین جا، بالایی، ...


دختر، پسر

کردی
بریندار/barin dar/

تخلص شاعر معاصر محمد رستمی، زخمی، تخلص شاعر معاصر «محمد رستمی» ( نگارش کردی


پسر

کردی
بریکار

وکیل ( نگارش کردی


پسر

کردی
بزرجمهر

بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
بزرگ امید

بسیار امیدوار، نام معلم خسرو پرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
بزوتنوه

حرکت، جنبش، کنایه ‏از پیروزی آرام آرام ( نگارش کردی


پسر

کردی
بزوین

محرک ( نگارش کردی


پسر

کردی
بژار

وجین کردن، شمارش ( نگارش کردی


پسر

کردی
بژوار/bazhvar/

زمین سرسبز، زمین سرسبز ( نگارش کردی


پسر

کردی
بسارنگ

نام سلطانی در زمان رودکی


دختر، پسر

فارسی
پوشنگ/pušang/

نام شهری در نزدیکی هرات، [= بوشنج = فوشنج] ( اَعلام ) نام شهری در خراسان قدیم میان هرات و نیشابور، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پولا

فولاد


پسر

کردی
پولادوند/poladvand/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پویراز/poyraz/

باد صبا که از جانب شمال می وزد


پسر

ترکی
پیداگشسب

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین


پسر

فارسی
پیران/piran/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه سپهدار افراسیاب تورانی و یکی از شخصیتهای محبوب در داستان سیاوش


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیرداد

داده پیر یا بچه ای که در پیری داده شده


پسر

فارسی
پیرمهر/pir mehr/

محبت و دوستی کهن


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
پیروزان/piruzān/

پیروز، نام یکی از سرداران یزگرد پادشاه ساسانی، ان ( پسوند نسبت ) )، منسوب به پیروز، جمع پیروز، تا، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیغام/peyqām/

خبر، پیام، مژده


پسر

فارسی
تورنگ/turang/

مرغ صحرایی، تذرو، قرقاول، ترنگ، ( = ترنگ )، ← ترنگ، پرنده ای از خانواده ماکیان، خروس صحرایی


دختر، پسر

فارسی

پرنده، طبیعت
تورک/turak/

نام پسر شیدسب پادشاه زابلستان


پسر

فارسی
توریا

چهارمین حالت از آگاهی ذهنی در عرفان هندی است، در این حالت شخص نه خواب است و نه بیدار و در عین حال ش ...


دختر، پسر

هندی
توس/tus/

درختی بزرگ و جنگلی، پسر نوذر پهلوان و سردار بزرگ ایران در دوره ی کیقباد، غان، کیکاووس و کیخسرو، سرد ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
توسن

اسب سرکش


پسر

ترکی
توشار/Tuşar/

مبتلا، پابند


پسر

ترکی
توشیار/tushyar/

دچار، روبرو شدن


پسر

کردی
تانریا/tanriya/

برای خدا


پسر

ترکی
تانیش/tāniš/

آشنا، فامیل


پسر

ترکی
تانیل/tanil/

معروف و مشهور


پسر

ترکی
تاویار/tavyar/

نگهبان آتش


پسر

کردی
تایلان/tāylān/

قدبلند


دختر، پسر

ترکی
تاینور/tāy nur/

مانند نور


پسر

ترکی
تباک/tabak/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تبتل/tabattol/

از دنیا بریدن و به خدا پیوستن


پسر

فارسی
تجلی/tajalli/

جلوه گر شدن، هویدا شدن، نمایان شدن، پدیدار شدن، یکی از مراحل تصوف، ( عربی )، ظاهرشدن، آشکارشدن، ظاه ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
تخار/tokhar/

نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام یکی از همراهان فرود


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تخشا/tokhšā/

کوشنده، کوشا، ساعی، ( پهلوی، tuokhšāk ) کوشنده، سعی کننده، ( در اوستائی، thwaokhš، thwaokhša ) غیور ...


پسر

فارسی
تخواره/takhvare/

نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام پدر خزانه دار خسرو پرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تیشکو/tishko/

پرتو نور


پسر

کردی
تیفانی/tifani/

رنگی آبی شبیه به فیروزه ای


پسر

فارسی
تیگران/tigran/

خوب و پسندیده، نام پادشاه ارمنستان و داماد مهرداد ششم، نام یکی از سرداران خشایار پادشاه هخامنشی


پسر

ارمنی
تیل او/tilav/

بزرگ


پسر

ترکی
تیلکو/tilko/

بچه کوه


پسر

فارسی
تیماس/timas/

جنگل، بیشه


پسر

فارسی
تیمورتاش

نام یکی از طوایف ترک


پسر

ترکی
تینو/tino/

تشنه


پسر

کردی
ثارالله/sar-al-lah/

خون خدا


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ثاقب/sāqeb/

هوشیار، روشن، نافذ، فروزان، ستاره روشن، تند دریابنده ( ذهن، فکر )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ثویبه/sovayba/

سزاوار پاداش خداوند است


پسر

عربی
جابان/jābān/

امیری که پوراندخت پادشاه عجم او را با سپاهی عظیم به جنگ سپاه عرب فرستاد، نام سردار ایرانی در سده دو ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
جاثیه/jāsiye/

چهل و پنجمین سورۀ قرآن کریم


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
جادی/jadi/

زعفران


پسر

فارسی
جارالل/jaralel/

لقب زمخشری دانشمند معروف در قرن پنجم و ششم، لقب زمخشری دانشمند معروف در قرن پنجم و ششم که استاد سفی ...


پسر

عربی
جاستین/justin/

صالح و درستکار


پسر

لاتین
جاسم/jasem/

عامیانه قاسم


پسر

عربی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم