اسم پسر - صفحه 26
نام پسر زریر برادر گشتاسپ، این نام در اوستا «بَستَوَری» یا «بَستَوَئیری» به معنی «جوشن بسته» آمده ا ...
پسر
اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن بستک
رختخواب، نام یکی از بزرگان دورة سکایی ( نگارش کردی
پسر
کردی بستیر
نوعی فرش با نقشهای خیلی زیبا ( نگارش کردی
پسر
کردی بسطام
نام دایی خسرو پرویز پادشاه ساسانی
پسر
فارسی بایا
بایسته، ضروری، مورد نیاز، واجب، لازم
پسر
فارسی بایار
بلند مرتبه، دارای نام و اصیل
پسر
ترکی بایام
جدی، درست
پسر
ترکی بایرام
عید، جشن، ترکی شده پدرام
پسر
ترکی بایرام علی
ترکیب دو اسم بایرام و علی ( جشن و بلندقدر )
پسر
ترکی، عربی بایزید
با ایمان، مومن، مۆمن، نام عارفی مشهور کرد زبان «بایزید بسطامی»، نام شهری درکردستان ( نگارش کردی
پسر
کردی بایف
بادام ( نگارش کردی
پسر
کردی ببک
مردمک چشم
پسر
ترکی بتام
خوشمزه ( نگارش کردی
پسر
کردی بتاو
سریع ( نگارش کردی
پسر
کردی بتیس
نام نگهبانِ شهر غزه از طرف داریوش سوم پادشاه ایران، ( اعلام ) نام نگهبانِ شهر غزه از طرف داریوش سوم ...
پسر
فارسی بثریک
اسم امام علی در زبان حبشی
پسر
حبشی بجرگ
کنایه از آدم بیباک وشجاع ( نگارش کردی
پسر
کردی بحیرا
نام عابدی نصرانی که علائم نبوت را در پیشانی پیامبر دید و بشارت داد که در آینده به پیامبری مبعوث خوا ...
پسر
عبری بخت آفرین
آفریننده بخت و اقبال، نام پدر هیربد شهریار
پسر
فارسی بخت اور
بخت آور، خوش بخت
پسر
فارسی بختیاری
خوشبختی، کامرانی، یکی از تیرةهای بزرگ کرد لرستان، یکی از لهجةهای زبان کردی ( نگارش کردی
پسر
کردی بخش علی
بخش ( فارسی ) + علی ( عربی )، کسی که نصیب و بخت از علی ( ع ) یافته، بخشیده شده از سوی علی ( ع )
پسر
فارسی، عربی بندن
بلندی روی کوه ( نگارش کردی
پسر
کردی بندوی
نام دو تن از شخصیتهای شاهنامه، نام دو تن از شخصیتهای شاهنامه در زمان ساسانیان
پسر
فارسی
تاریخی و کهن بنسان
پسر برکت
پسر
عربی بنشاد
شاد بنیان
پسر
فارسی بنیام
بنیامین، ( مخفف بنیامین )
پسر
عربی به آئین
بهترین آئین، نیک سیرت، نیک خصلت
پسر
فارسی به آذین
شخص خوب و دارای اخلاق و رفتار نیکو که آراسته به زیور و زینت است، [به ( صفت ) = خوب، بهتر، خوبتر، زی ...
دختر، پسر
فارسی به امد
پیشامد خوب، بهترین بهار، بهترین پیشامد
پسر
فارسی به تام
ویژگی شخصِ خوب و دارای اخلاق نیکو که به کمال رسیده است، [ به = خوب، بهتر، خوبتر، شخص خوب و دارای اخ ...
پسر، دختر
فارسی، عربی به روش
آن که شیوه و روشی بهتر از دیگران دارد
پسر
فارسی به گوی
خوش سخن، دارای گفتار نیک، نام شخصیتی در منظومه ویس و رامین
پسر
فارسی به یزداد
آفریده نیک خداوند
پسر
فارسی بها
درخشندگی، روشنی، قیمت، ارزش، ( در عربی ) درخشندگی و روشنی، ( به مجاز ) فر و شکوه، ( اَعلام ) بهاء ز ...
پسر
فارسی، عربی بدیع الزمان
نادر روزگار، آن که در زمان خود یگانه است و نظیری ندارد، ( اعلام ) ) بَدیع الزمان فروزانفر [، شمسی] ...
پسر
عربی براخاس
دوست دانا و عاقل، دوست دانا و عاقل ( نگارش کردی
پسر
کردی براخاص
برادر خاص، برا ( کردی ) + خاص ( عربی ) برادر خاص
پسر
کردی، عربی برادر
اخوی، داداش، کنایه از رفیق ( نگارش کردی
پسر
کردی برادوست
دوست صمیمی، نام یکی از قبایل کرد، نام کوهی در کردستان، نام منطقةای در کردستان ( نگارش کردی
پسر
کردی براز
برازندگی، زیبایی، آراستگی
پسر
اوستایی برازان
منسوب به براز، منسوب به برازندگی و آراستگی، ( براز، ان ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) برازنده، ( اَع ...
پسر
اوستایی برازمان
دارای فکر و اندیشه زیبا، ( بَراز، مان = فکر و اندیشه )، بلند اندیشه
پسر
اوستایی برازنده
شایسته، لایق، سزاوار، ( صفت فاعلی از برازیدن )، ویژگی آنچه مناسب یا زیبنده ی کسی یا چیزی است
پسر
فارسی برآلین
نام گیاهی خوشبو است کة مصرف طبی دارد ( نگارش کردی
پسر
کردی برام
خوشبو، خوشبو ( نگارش کردی
پسر
کردی برانوش
از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار رومی در زمان شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی، ( = بزانوش ) ( اَعلام ) ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن براهام
ابراهیم
پسر
عبری
مذهبی و قرآنی براهیم
ابراهیم
پسر
عبری براو
زمینی کة بوسیله چشمة یا رودخانه آبیاری شود ( نگارش کردی
پسر
کردی برایکا
بهترین
پسر
فارسی برپرس
مسئول رئیس ( نگارش کردی
پسر
کردی برتاو
جای آفتابگیر ( نگارش کردی
پسر
کردی برتن
مرد مغرور، بردیس، به فتح ب و ت
پسر
فارسی برته
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی از خاندان لواده، در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن برجاسپ
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران تورانی
پسر
فارسی برچاو
زیبا، منتظر، پدیده ( نگارش کردی
پسر
کردی بورژک
نام میزبان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن بورژین
زندگی طلایی
پسر
کردی بورمند
نام گیاهی بسیار خوشبو
پسر
فارسی
طبیعت بورنگ
نوعی ریحان کوهی
پسر
فارسی بوزرجمهر
بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
پسر
فارسی بوژان
نمو کردن، شکوفا شدن، بةخود بالیدن ( نگارش کردی
پسر
کردی بوستان افروز
بستان افروز
پسر
فارسی بوسیان
از قبایل ماد ( نگارش کردی
پسر
کردی بویار
نجیب زاده
پسر
ترکی بکیاش
بکتاش
پسر
ترکی بی باک
با جرأت ( نگارش کردی
پسر
کردی بی بش
محروم ( نگارش کردی
پسر
کردی بی کس
تنها و بدون حامی ( نگارش کردی
پسر
کردی بیارش
دو دلیر
پسر
فارسی بیاره
نام روستایی ( نگارش کردی
پسر
کردی بیتاوان
بی گناه، بی گناة ( نگارش کردی
پسر
کردی بیتخش
نام مردی که در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی زندگی می کرده و نامش در کتیبه کعبه زرتشت آمده است
پسر
فارسی بیتک
نام جد منوچهر پادشاه کیانی، نام جد منوچهر پادشاه کیانی به نوشته بندهش
پسر
فارسی
تاریخی و کهن بسود
دارای فایده ( نگارش کردی
پسر
کردی بسوز
از ته دل ( نگارش کردی
پسر
کردی بسیم
خوشحال، شادمان و خندان، خندان چهر، گشاده روی، شادمان، مسرور، خرم و خوشحال
پسر
عربی بسیه
کافی ( نگارش کردی
پسر
کردی بشتار
آرزومند
پسر
لری بشتاسب
گشتاسپ
پسر
فارسی بشوتن
نام برادر اسفندیار است، ( = پشتوتن )
پسر
اوستایی بغرا
نام پادشاهی از خوارزم که به بخارا لشکر کشید، نام پادشاهی از خوارزم که به بخارا لشکر کشید و پایتخت س ...
پسر
ترکی
تاریخی و کهن بقا
باقی بودن، ماندگار بودن، پایداری، پایندگی، ( در عرفان ) عبارت است از بدایت سیر فی الله، چه سیر الی ...
پسر
عربی بگاش
نام یکی از سرداران هخامنشی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن بلاش
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند کوچک یزگرد دوم پادشاه ساسانی و نوزدهمین پادشاه ساسانی، نیز نام چند ت ...
پسر
پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن بلاشان
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از پهلوانان افراسیاب، پلاشان، همزمان با کیخسرو پادشاه کیانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن بلباس
به برخی عشایر کرد بلباس میگویند، بة برخی عشایر کرد بلباس میگویند ( نگارش کردی
پسر
کردی بلویر
نیلبک ( نگارش کردی
پسر
کردی بلیان
نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزاده ی الیاس پیغمبر ( ع )، ( اعلام ) ) نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بلیمت
نابغه ( نگارش کردی
پسر
کردی بمان علی
بمان ( فارسی ) + علی ( عربی ) نامی که با آن طول عمر کودک را با توسل به اسم علی ( ع ) بخواهند
پسر
عربی، فارسی بن هور
پسر خورشید
پسر
فارسی، عربی بنار
دامنةکوةکه رو به دشت است ( نگارش کردی
پسر
کردی بنان
سرانگشت، انگشت، ( اعلام ) غلامحسین بنان [، شمسی] خواننده ی ایرانی، فرزند کریم خان بنان الدوله بود، ...
پسر، دختر
عربی، کردی
مذهبی و قرآنی بنجامین
بنیامین، فرزند پسر دست راست، نام فرزند حضرت یعقوب و برادر حضرت یوسف
پسر
عبری بیستون
محل عبادت خدا، خانه یا کاخی کةدرآن ستون نباشد، محل و کوهی سنگی نزدیک کرمانشاه که فرهاد برای رسان ...
پسر
کردی بیلاش
مفقود الاثر ( نگارش کردی
پسر
کردی بینر
بیننده ( نگارش کردی
پسر
کردی بیورد
نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه
پسر
فارسی
تاریخی و کهن