اسم پسر - صفحه 26

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

ایلکان/ilkan/

فرمانده ایل


پسر

ترکی
ایلکین/ilkin/

اولین، نخستین، نسختین، جلوتر از همه


پسر

ترکی
آزادسرو/azad-sarv/

همچون سرو زیبا و بی تعلق، بزرگوار و متواضع، از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی دانا و پرهیزکار در زمان ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آزادفروز/azad-foroz/

رهایی بخش، آنکه آزادی می آورد، باعث آزادی، نام مردی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
اسمعیل

اسماعیل، آن که خدا او را شنید، نام پسر ابراهیم ( ع ) و هاجر


پسر

عبری
آسمیتا/asmita/

من هستم، اناالحق


پسر

سانسکریت
اسوار/asvār/

سوار، عنوانی که ایرانیان باستان به مردان دلیرِ آزاده می دادند، در بعضی متون به معنی آزادگان و بزرگا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آسیدات/asidat/

یکی از بزرگان هخامنشی، آسیداد، نام یکی از بزرگان هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آسیداد

آسیدات، نام یکی از بزرگان هخامنشی


پسر

فارسی
آسیم/āsim/

استاد عظیم الشأن و بلند مرتبه، ( در پهلوی، asēm ) آسیم به معنی سیم و نقره است، به لغت زند و پازند ا ...


پسر

پهلوی، فارسی
آشار/ashar/

آذوقه، خوراک، غذا


پسر

ترکی
آشام/asham/

رتبه، مرتبه، درجه، مرحله


پسر

ترکی
اشتاد/aštād/

راستی و درستی، ( در قدیم ) نام روز بیست و ششم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( در فرهنگ ایران قدیم ) ...


پسر

اوستایی، فارسی
آشر/asher/

شاد، خوشحال، مبارک و خوش یمن، شاد خوشحال، نام یکی از پسران یعقوب ( ع )


پسر

عبری
اشراق/ešrāq/

درخشیدن، روشن شدن، تابان شدن، درخشش، نورافشانی، ( به مجاز ) روشنی، نور، ( در فلسفه ) شناخت حقیقت از ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
اشرس/ashras/

مرد دلاور، دلیر، نام یکی از صحابه پیامبر ( ص )


پسر

عربی
اشرف/ašraf/

گرانمایه تر، شریف تر، شریف ترین، والاترین، ( در قدیم ) بالاتر


دختر، پسر

عربی
اشرف الدین

شریف تر در دین


پسر

عربی
اشعیا

نجات یهوه، نام یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل


پسر

عربی
اشنا/ašnā/

گوهر گران بها، گوهر گرانمایه، شنا، شناگری، آب ورزی، شنا کننده، آب ورز، شناگر


پسر

فارسی
آشناس/āš(e)nās/

نام فرزند طهماسب، ( اَعلام ) نام فرزند طهماسب و پدر بزرگ گرشاسب


پسر

فارسی
اشناس

نام افشین و چند تن دیگر


پسر

فارسی
اشو/ashu/

مقدس


پسر

فارسی
اشوان/ashvan/

نام ستاره ایست به هندی


پسر

هندی

کهکشانی
آشوک/āšok/

نام یکی از شاهان در امپراتوری بزرگ هند، ( اَعلام ) نام یکی از شاهان در امپراتوری بزرگ هند [قرن پیش ...


پسر

هندی

تاریخی و کهن
اشکش/ashkash/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و از فرماندهان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اشکناز

مرکب از اشک و ناز، کنایه از دختر زیبا روی و لطیف


پسر

فارسی
آشکین/ashkin/

آنکه موفق به پیشروی شود


پسر

ترکی
اشیر/ashir/

خوشحال، نام پسر یعقوب ( ع )


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
آشینا/ashina/

قوی، قدرتمند، نیرومند، زورمند


پسر

فارسی، آشوری
بانی

به وجود آورنده، عبری نام مردی از نسل جاد که از شجاعان زمان داوود ( ع ) بوده است


پسر

عربی
بانیپال/banipal/

نام بزرگترین پادشاه آشور


پسر

فارسی، آشوری

تاریخی و کهن
باهرام

بهرام، نام ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسافران و روز ...


پسر

فارسی
باهوز

گردباد ( نگارش کردی


پسر

کردی
باهک/bahak/

نام جد آذرباد ماراسپند


پسر

فارسی
باهیف

بادام ( نگارش کردی


پسر

کردی
باوا

بابا ( نگارش کردی


پسر

کردی
اسپنداد/espan dād/

مقدس آفریده یا آفریده ی پاک، ( = سپنداد )، از نامهای خاص در عهد باستان، به معنی مقدس آفریده یا آفری ...


پسر

اوستایی

تاریخی و کهن
اسپندیاد/espand-yad/

اسفندیار، آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر ...


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
اسپندیار/espand yār/

اسفندیار، ( = اسفندیار )، آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایر ...


پسر

اوستایی، فارسی
اسپی تامن/espi-tamen/

نام سردار ایرانی که سلوکوس دختر او را به همسری برگزید، صورتی از سپیتمان، لقب خانوادگی زرتشت نام سرد ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آسپیان/aspian/

آبتین، روح کامل، انسان نیکو کار، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اسپیتمان/espit-man/

نژاد سفید، خاندان سفید


پسر

فارسی
اسپیتمن/espitman/

یکی از سرداران ایران در زمان داریوش هخامنشی


پسر

فارسی
استاسیس

از مخالفین سلطه عرب در ایران در زمان خلیفه عباسی


پسر

فارسی
الکوس/alkus/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آلیا/aliya/

الیاس، مجازا زیباروی و بلند مرتبه


پسر

عبری
الیان/elyan/

نام یکی از پهلوانان خورشید شاه در داستان سمک عیار


پسر

فارسی
آلیشان/ālišān/

شعله ور


دختر، پسر

ترکی
امام قلی

امام ( عربی ) + قلی ( ترکی )، غلام امام، نام پسر کوچک تر نادر شاه افشار


پسر

عربی، ترکی
امان الله

آن که در پناه و لطف وعنایت خداوند است


پسر

ترکی
آمانج/amanj/

مرام، هدف، مقصد


دختر، پسر

کردی
انتظار/entezar/

چشم به راه بودن، امید، نگرانی


پسر

عربی
آنتی گون

حاکم بابل درزمان اسکندرمقدونی


پسر

لاتین
اندرز/andarz/

نصیحت، پند


پسر

فارسی
اندریمان/andariman/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی از سپاهیان افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اندمان/andaman/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر طوس سردار ایرانی و از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اندیان/andiyan/

از شخصیتهای شاهنامه، و بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه نام یکی از سرداران فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اندیش/andiš/

اندیشه، اندیشمند، اندیشیدن، استفاده کردنِ آگاهانه از ذهن برای شکل دادن به تصورات و مفاهیم مربوط به ...


پسر

فارسی
انشان/anshan/

دارنده فر آسمانی


پسر

فارسی
برداش

نتیجه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بردان/bardān/

نام یکی از پادشاهان اشکانی، ( اعلام ) ( = وردان، وارتان ) شاه اشکانی یا اشک نوزدهم پسر اردوان [، می ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بردبار/bordbār/

شکیبا، صبور، دارای بردباری


پسر

فارسی
بردل

صبحانه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بردیس/bardis/

مرد مغرور


پسر

فارسی
بردین/bardin/

همچون سنگ رویین تن


پسر

لری
برز

قد و قامت، نام یکی از دو برادری که به یاری اردشیر بابکان پادشاه ساسانی برخاستند و او را به خانه خود ...


پسر

فارسی
برزآذر/barz azar/

شکوه آتش، مرکب از برز ( شکوه، جلال ) + آذر ( آتش )، نام برادر برز


پسر

پهلوی، اوستایی
برزآفرین

تشویق بزرگ ( نگارش کردی


پسر

فارسی، کردی
برزام/barzam/

نام جد مانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
برزاو

مد دریا ( نگارش کردی


پسر

کردی
برزفر/barz far/

دارای قامتی با شکوه، بلند پرواز، از سرداران کرد دوره ‏هخامنشی ( نگارش کردی


پسر

کردی، فارسی

تاریخی و کهن
برزفری/borzfari/

فریبرز


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
برزما/barzma/

ماه شب چهارده بدر، ماه شب چهارده بدر ( نگارش کردی


پسر

کردی
برزمند/barzmand/

باشکوه، نام یکی از فرمانداران ایرانی که براسکندر شورید


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
برزمهر/borz mehr/

خورشید باشکوه، مرکب از برز ( نیرومند، باشکوه ) + مهر ( خورشید )، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر قارن ...


پسر

فارسی
اولاد/olad/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی در مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اولجایتو/uljay tu/

از فرمانروایان سلسله ایلخانان ایران


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اونای/onay/

بلند آوازه


پسر

ترکی
آوند/āvand/

حجت، دلیل، برهان، آونگ، ( در قدیم ) ظرف، ( در گیاهی ) لوله ی باریک ساقه گیاهان


پسر

فارسی

طبیعت
اونیک/unik/

مطیع خدا


پسر

ارمنی
آوه/ave/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و از فرماندهان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اوکتای/oktay/

نامدار، مشهور، اکتای


پسر

ترکی، مغولی
اویان/oyan/

بیدارشو


پسر

ترکی
آویر/avir/

آتش


پسر

کردی
آویشار/avishar/

مانند آب زلال


پسر

فارسی
آکای/akay/

ماه روشن و درخشان


پسر

ترکی
اکدش/akdash/

معشوق، محبوب، دورگه


پسر

ترکی
اکلیا/ekliya/

نام پسری در شعر نیما یوشیج


پسر

فارسی
آکو/ako/

قله بلند، قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت و مقتدر


پسر

کردی
اکو/eko/

انعکاس، بوم


پسر

فارسی
اکوان/akvān/

مخلوقات، موجودات، هست شدن ها


پسر

عربی

تاریخی و کهن
ایهاب/ihāb/

عطیه، بخشش، دهش


پسر

عربی
آیهان/ayhan/

پادشاه ماه، آیهان = آیخان ( آی + خان ) پادشاه ماه


پسر

ترکی

کهکشانی
آیکال/aykal/

مانند ماه روشن


پسر

ترکی
آیکان/aykan/

نجیب، اصیل، آیکان = آیقان ( آی + قان ) کسی که خونش مثل ماه شفاف و تمیز است اصیل


پسر

ترکی
آییش/ayish/

پیروز


پسر

اوستایی
آیین، آئین

دین، طریقت، آذین، زینت، آرایش


دختر، پسر

فارسی
آیین گشسب

از شخصیتهای شاهنامه، نام دبیر هرمز انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
بابا

با احترام اسم از پدر بردن، پدر بزرگ، تخلص شاعرکرد «حسین کرم الله»، نام شاعرو عارف کرد «بابا طاهر عر ...


پسر

کردی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم