اسم پسر - صفحه 15
سرزمین، رود، نهر، فضای ذهنی ای که برای چیزی تصور می شود، بیابان، فضا، مکان، جایگاه، ( در قدیم ) زمی ...
پسر، دختر
عربی ضیاء الحق
روشنائی و نورِ حق
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی پیشرو
پیش رونده، آن که پیشرفت کرده، پیشتاز، پیشگام، ( به مجاز ) رهبر، پیشوا، مقتدا، آن که جلوتر از دیگران ...
پسر
فارسی محمد عابد
ترکیب دو اسم محمد و عابد ( ستوده و زاهد )، از نام های مرکب، ا محمّد و عابد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مسلم
ترکیب دو اسم محمد و مسلم ( ستوده و پیرو دین اسلام )، از نام های مرکب، ا محمّد و مسلِم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد آرشام
ترکیب دو اسم محمد و آرشام ( ستوده و نیرومند )، از نام های مرکب، ا محمّد و آرشام
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی طاها حسین
ترکیب دو اسم طاها و حسین ( نام پیامبر اسلام و نیکو )، از نام های مرکب، ا طه ( طاها ) و حسین، ( اَعل ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی قوام الدین
آن که موجب استواری و استحکام دین است، موجب استواری و استحکام دین، ( اَعلام ) نام چند تن اشخاص در تا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آتا
پدر، جد، سرپرست، ریش سفید، ( اَعلام ) نام پادشاهی در دامنه های شمالی جبال «نیشپو» که در جنوب آن «دا ...
پسر
ترکی الوند
اروند، دارای تندی و تیزی، نام کوهی در جنوب همدان، تندمند و دارای تندی و تیزی، ( اَعلام ) ) نام کوهی ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
طبیعت دانوش
نام شخصی در داستان وامق و عذرا، نام کسی که عذرا معشوقه وامق را فروخت
پسر
فارسی
تاریخی و کهن نایف
مرتفع، ( اَعلام ) نام یکی از دلیران مردم نجد از بزرگان و رؤسای بادیه نشین
پسر
عربی شانلی
پرافتخار، مشهور، شایان تحسین، افتخار آمیز، شان ( عربی ) + لی ( ترکی )
دختر، پسر
ترکی، عربی محمد آرش
ترکیب دو اسم محمد و آرش ( ستوده و درخشنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و آرش
پسر
عربی، اوستایی
مذهبی و قرآنی بریار
قرار، عهد، عهد و پیمان، قول و قرار، شرط و قرار، عهد ( نگارش کردی
پسر، دختر
کردی هونام
خوشنام، نیک نام
پسر
فارسی محمد فرزاد
ترکیب دو اسم محمد و فرزاد ( ستوده و با جلال )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرزاد
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فاران
کوهی است در شمال شرقی دشت فاران، ( اَعلام ) ) موضع مغاره ها [جای غارها]، ) بیابانی که بنی اسرائیل د ...
پسر
عبری نصار
بسیار یاری رسان به دیگران
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی اروند
تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، ( در تفسیر پهلوی، arvand )، شأن و شوکت، ( اَعلام ) ) نام رودِ دجله ...
پسر
فارسی، اوستایی
طبیعت فریمان
دارای اندیشه ی خجسته، مبارک و با شکوه، ( فری = خجسته، مبارک، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته، ...
پسر
فارسی داتیس
نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پایدار
استوار، جاویدان، از نام های پروردگار، دارای ثبات، ثابت، همیشگی، ( در قدیم ) مقاوم، مقاومت کننده، ( ...
پسر
فارسی جهانگرد
آن که به کشورها و نواحی مختلف جهان سفر می کند، سیاح، گردش گر
پسر
فارسی امیربهمن
ترکیب دو اسم امیر و بهمن ( فرمانروا و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ه امیر و بهمن
پسر
فارسی، عربی یمین
توانگری، برکت و سعادت، ( در قدیم ) راست، سمت راست، در مقابلِ یسار، دست راست انسان، ( به مجاز ) دست ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد آریان
ترکیب دو اسم محمد و آریان ( ستوده و آریایی )، از نام های مرکب، ا محمّد و آریان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شهریار
ترکیب دو اسم محمد و شهریار ( ستوده و پادشاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهریار
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی روژهات
روز پرخیر و برکت و مبارک، روزِ آمد، روزها
پسر
کردی مهنام
( به مجاز ) زیباروی ماه مانند، ( مَه = ماه، نام ( در قدیم ) ( به مجاز ) = نشان، اثر، صورت، ظاهر )، ...
دختر، پسر
فارسی اردیان
مقدس، [ارد، ی ( میانجی )، ان ( نسبت ساز ) ]، [ارد + ی ( میانجی ) + ان ( نسبت ساز ) ]
پسر
فارسی
مذهبی و قرآنی جوانمرد
بخشنده، دارای همت والا، ( به مجاز ) دارای خصلت های نیک و پسندیده مانند بخشندگی، گذشت، دلیری و کمک ب ...
پسر
فارسی امیرحسان
ترکیب دو اسم امیر و حسان ( فرمانروا و نیکروی )، امیر و پادشاه نیکوان، امیر و فرمانروای نیکو رویان
پسر
عربی نوین
تازه، جدید، دارای حالت یا کیفیت نو
پسر
فارسی محمد رحمان
ترکیب دو اسم محمد و رحمان ( ستوده و مهربان )، از نام های مرکب، ا محمّد و رحمان
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد پدرام
ترکیب دو اسم محمد و پدرام ( ستوده و آراسته )، از نام های مرکب، ا محمّد و پدرام
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محیی الدین
زنده کننده و حیات بخش دین، ( اَعلام ) ) محیی الدین ( = ابوسعید محمّد نیشابوری ) [، قمری] فقیه و مؤل ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سرمد
پایدار، پیوسته، همیشگی، ( در حالت قیدی ) به طور دائم، ( اَعلام ) سَرمد:، [قرن هجری] شاعر و عارف یهو ...
پسر
عربی محمد اشکان
ترکیب دو اسم محمد و اشکان ( ستوده و منسوب به اشک )، از نام های مرکب، ا محمّد و اشکان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد فرهام
ترکیب دو اسم محمد و فرهام ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرهام
پسر
عربی، اوستایی
مذهبی و قرآنی سعدالدین
موجب سعادت دین، ( موجب )، نیک بختی دین، ( اَعلام ) سَعدالدین وراوینی [قرن هجری] ادیب ایرانی، مترجم ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیروالا
ترکیب دو اسم امیر و والا ( فرمانروا و دارنده ی مقام )، امیر و پادشاه دارنده ی مقام و مرتبه ی مهم، ا ...
پسر
فارسی، عربی محمد حبیب
ترکیب دو اسم محمد و حبیب ( ستوده و معشوق )، از نام های مرکب، ا محمّد و حبیب
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی غیاث الدین
پناه دین، پناه دین و آیین، ( اَعلام ) ) لقب دو تن از امیران آل کرت، غیاث الدین اول: [، قمری] امیر چ ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیرپویان
ترکیب دو اسم امیر و پویان ( فرمانروا و شتابان )، از نام های مرکب امیر و پویان
پسر
فارسی، عربی محمد بهنام
ترکیب دو اسم محمد و بهنام ( ستوده و خوش نام )، از نام های مرکب، ا محمّد و بهنام
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی ژیان
بی باک و شجاع، خشمناک و غضبناک
پسر
فارسی شهرداد
زاده ی شهر، شهری، ( شهر، داد = داده، آفریده )، ( شهر + داد = داده، نام قدیم شهر اهواز
پسر
فارسی لیث
شیر درنده، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری، سخت، شدید، شیر، اسد، ( به مجاز ) دلیر و شجاع، ( اَعلام ) ) ل ...
پسر
عربی آریامن
آرامش دهنده، خوشبختی دهنده، ( اَعلام ) نام فرمانده ی ناوگان خشایارشاه که سرداری رشید و شجاع در جنگ ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پهلوان
جنگجوی شجاع و زورمند، ( به مجاز ) آن که در امری سرآمد است، ( به مجاز ) قوی هیکل و قوی جثه، ( در قدی ...
پسر
فارسی امیرکیوان
ترکیب دو اسم امیر و کیوان ( فرمانروا و پادشاه گیتی )، از نام های مرکب، ) امیر و کیوان
پسر
فارسی، عربی سام راد
ترکیب دو اسم سام و راد ( آتش و جوانمرد )، اسم مرکب ( سام، راد )، ا سام و راد
پسر
فارسی کاوش
جستجو، بررسی و تحقیق، ( اسم مصدر از کاویدن )، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ستیزه، رخنه و نفوذ
پسر
فارسی آلپای
پهلوان زیبارو همچون ماه، جوانمرد شجاع، ماه روی پهلوان
پسر
ترکی
کهکشانی سپهرداد
نام داماد داریوش که در شجاعت ممتاز بود، نام داماد داریوش پادشاه هخامنشی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن صفی الدین
خالص و پاک در دین، برگزیده ی دین، ( اَعلام ) ) صفی الدین اردبیلی: ( = شیخ صفی )، شیخ اسحاق [، قمری] ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی دین یار
یاور و مددکار دین، یار و یاور و مددکار دین
پسر
فارسی
مذهبی و قرآنی جهان بین
ویژگی آن که جهان را می بیند، ( در قدیم ) ( به مجاز ) چشم و دیده، ( در قدیم ) ) آنچه جهان را در آن م ...
پسر
فارسی نیاوش
شبیه به نیاکان، مانند اجداد، همانند نیاکان، ( نیا، وش ( پسوند شباهت ) )، ( = نیاسان )، ) نیاسان، پس ...
پسر
فارسی رکن الدین
پایه و اساس دین، ستون دین، ( اَعلام ) ) یوسف شاه دوم: ملقب به رکن الدین اتابک [، قمری]، ) رکن الدین ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عبدالرافع
بنده ی خدای برپا دارنده و بلند کننده، [رافع از نام ها و صفات خداوند است]
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد ضیا
ترکیب دو اسم محمد و ضیا ( ستوده و فروغ )، از نام های مرکب، محمّد و ضیا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بهفر
شکوهمند و با جلال و جبروت، مرکب از به ( بهتر، خوبتر ) + فر ( شکوه، جلال )
پسر
فارسی رامی
منسوب به رام، شاد و خوشحال، ( رام، ی ( پسوند نسبت ) )، ( رام + ی ( پسوند نسبت ) )، رامتین
پسر
فارسی محمد حکیم
ترکیب دو اسم محمد و حکیم ( ستوده و دانشمند )، از نام های مرکب، ا محمّد و حکیم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی یاقوت
سنگی قیمتی به رنگهای سرخ، زرد، و کبود، ( معرب از فارسی یاکند )، ( در علوم زمین ) سنگِ قیمتی از ترکی ...
پسر
عربی، فارسی
طبیعت، مذهبی و قرآنی مبشر
نوید دهنده، آن که خبر خوش و مژده می دهد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی راما
منسوب به رام، مأنوس، موافق، ( اَعلام ) ( در اسطوره های هندی ) ششمین مظهر «ویشنو» /vichnou/، شاهزاده ...
دختر، پسر
سانسکریت امیرفرهنگ
ترکیب دو اسم امیر و فرهنگ ( فرمانروا و آداب و رسوم )، امیر دانشمند و فرهیخته، پادشاه دارای علم و مع ...
پسر
فارسی، عربی علی پارسا
ترکیب دو اسم علی و پارسا ( بلندقدر و دانشمند )، از نام های مرکب، علی و پارسا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی قهار
نیرومند، پرزور، از نامهای خداوند، ( در قدیم ) سلطه گر و غالب و چیره، از نام ها و صفات خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نیروان
نام رودخانه ای در سقز، ( اَعلام ) نام رودخانه ای در شهرستان سقز که از مجموع دو رودخانه ی سلیمان بیک ...
پسر
فارسی
طبیعت امیرسهیل
ترکیب دو اسم امیر و سهیل ( فرمانروا و نام یک ستاره )، از نام های مرکب، ( امیر و سهیل
پسر
عربی امیرمهیار
ترکیب دو اسم امیر و مهدیار ( فرمانروا و ماهیار )، از اسامی مرکب، امیر و مهیار
پسر
فارسی، عربی امیرپوریا
ترکیب دو اسم امیر و پوریا ( فرمانروا و بسیار دارنده )، از نام های مرکب، ( امیر و پوریا
پسر
فارسی، عربی مهرام
ماه آرام، خوشبخت، ( مَه، رام )، آن که ماه رام اوست
پسر
فارسی
کهکشانی امیرآرشام
ترکیب دو اسم امیر و آرشام ( فرمانروا و نیرومند )، ( به مجاز ) امیر قدرتمند و پر زور
پسر
فارسی، عربی محمد مهرداد
ترکیب دو اسم محمد و مهرداد ( ستوده و آفریده شده ی مهر )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهرداد
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی تکین
پهلوان، دلاور، تگین
پسر
ترکی کبریا
عظمت، بزرگی، ( به مجاز ) خداوند
پسر، دختر
عربی
مذهبی و قرآنی اوژن
به زمین افکننده، از بین برنده دشمن، ( در قدیم ) اوژندن، افکندن، اوژننده، افکننده، اندازنده
پسر
فارسی سواک
رفتار نرم و آهسته، رفتار نرم
پسر
ارمنی امیرمعز
ترکیب دو اسم امیر و معز ( فرمانروا و عزت دهنده )، امیر و پادشاه گرامی دارنده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مزدا
دانا، در آیین زرتشتی به خدا اطلاق می گردد، به معنی دانا، اهورامزدا، به معنی دانا است، در ادیان ایرا ...
پسر
اوستایی، فارسی
مذهبی و قرآنی محمد غفور
ترکیب دو اسم محمد و غفور ( ستوده و بخشاینده )، از نام های مرکب، ا محمّد و غَفور
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هی دی
آرام، آهسته، بردبار، آهستة، پاورچین ( نگارش کردی
دختر، پسر
کردی زرتشت
نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی، دارنده ی شتر زرد، زردشت، ( اَعلام ) پیامبر ایران باس ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
مذهبی و قرآنی بکتاش
بزرگ ایل و طایفه، ( در قدیم )، فرمانده ی یگ گروه، بزرگ ایل، هر یک از خادمان و همراهان یک امیر، نام ...
پسر
ترکی شهبد
شاه بزرگ و صاحب اختیار، ( شه= شاه، بد/، bod/ ( پسوند محافظ و مسئول ) )، نگهبان شاه، ( به مجاز ) بلن ...
پسر
فارسی محمد فراز
ترکیب دو اسم محمد و فراز ( ستوده و اوج )، از نام های مرکب، ا محمّد و فراز
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نیکراد
جوانمرد صالح و شایسته، جوانمرد نیک، جوانمردی که دارای صفاتی خوبی، نیکی و بخشش است
پسر
فارسی محمد رسا
ترکیب دو اسم محمد و رسا ( ستوده و بلیغ )، از نام های مرکب، ا محمّد و رَسا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی وائل
طالب رستگاری، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابه و تابعین
پسر
عربی زردشت
نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی، زرتشت، ( اَعلام ) ) زردشت نام بخشی از رودخانه ی دِهو ...
پسر
فارسی
مذهبی و قرآنی خوشیار
دوست و یار شاد، دوست و یار شاد و شادمان
پسر
فارسی رشا
بچه آهو، ( صورت تخفیف یافتۀ «رَشَأ» ) بچۀ آهو، بچه آهویی که همپای مادر راه می رود، آهوبره
دختر، پسر
عبری
طبیعت نبهان
آگاه، هوشیار، ( اعلام ) ) ابن عمرو، پدر قبیله ای است قبیله های طی در عرب، ) نام کوهی و جایی در کشور ...
پسر
عربی تهمتن
دارنده تن نیرومند، لقب رستم پهلوان شاهنامه، ( در قدیم ) تنومند، قوی جثه، نیرومند، ( اَعلام ) ( در ش ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد طالب
ترکیب دو اسم محمد و طالب ( ستوده و خواستار )، از نام های مرکب، ا محمّد و طالب
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی