اسم پسر - صفحه 10

استوار و پابرجا، از دلاوران ایرانی نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان، ( در شاهنامه ) از دلاوران ای ...

آرشام، نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی، ( = آرشام و آرسام )

ترکیب دو اسم محمد و حامد ( ستوده و ستایشگر )، از نام های مرکب، ا محمّد و حامد

ترکیب دو اسم محمد و مرصاد ( ستوده و کمینگاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و مرصاد

راست و درست، رسا، رساننده، ( اَعلام ) صائب تبریزی: [قرن هجری] شاعر ایرانی که مدتی را در کابل و هند ...

ترکیب دو اسم کیا و راد ( پادشاه و جوانمرد )، ( کیا، راد = جوانمرد )، جوانمرد بزرگ، بخشنده و سرور، پ ...

جریان هوای بسیار شدید، ( به مجاز ) غوغا، هیاهو، ( = توفان )، جریان هوای بسیار شدید و معمولاً همراه ...

غنیمت گرفته و بهره مند

دشت و صحرا، نام یکی از حکمای قدیم یونان، ( اَعلام ) از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان، در گویش ما ...

ترکیب دو اسم محمد و عمران ( ستوده و نام سوره ای در قرآن کریم )، از نام های مرکب، ا محمّد و عِمران

ترکیب دو اسم محمد و خلیل ( ستوده و دوست )، از نام های مرکب، ا محمّد و خلیل

نیک اندام، ( به مجاز ) تندرست و خوش قد و بالا، ( هو = خوب، تن )، خوب تن، ( در پهلوی ) به معنی خوب ت ...

فشار، هجوم، اشک، یورش، حمله، هجوم ( نگارش کردی

ترکیب دو اسم محمد و ایوب ( ستوده و بازگشت به سوی خدا )، از نام های مرکب، ا محمّد و ایوب

به پا خواستن

یاران، یاری دهندگان، یاران پیامبر اسلام ( ص )، [به آن دسته از مسلمانان اهل مدینه گفته می شود که پس ...

نام گیاهی که خاصیت دارویی دارد، نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب رسول ( ص ) جنگید و به شهادت ...

حاکم، سلطان، فرمانروا، شاهنشاه، پادشاه، ( کیا = پادشاه، والی، شا = مخفف شاه )، والی + شا = مخفف شاه ...

بنده ی خدای نیکی کننده و نعمت دهنده

مرد، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، به معنی نر

ترکیب دو اسم محمد و یزدان ( ستوده و خداوند )، از نام های مرکب، ا محمّد و یزدان

شمشیر تیز و محکم، شمشیری که خم نگردد، شمشیر برّان

ترکیب دو اسم محمد و دانیال ( ستوده و قضاوت خدا )، از نام های مرکب، ا محمّد و دانیال

نام یکی از پیامبران الهی، نام سوره هفتاد و یکم قرآن کریم، ( در عبری ) به معنی راحت است، ( اَعلام ) ...

ترکیب دو اسم محمد و میلاد ( ستوده و تولد )، از نام های مرکب، ا محمّد و میلاد

ترکیب دو اسم علی و صالح ( بلند قدر و نیکوکار )، از نام های مرکب، علی و صالح

گواه، ( به مجاز ) محبوب، خدای تعالی، عالی، حاضر، مرد خوبروی، ( در تصوف ) خداوند به اعتبار ظهور و حض ...

مانند علی، علی وار، ( علی، سا ( پسوند شباهت ) )

ترکیب دو اسم امیر و سعید ( پادشاه و سعادتمند )، امیر سعادتمند، حاکم باسعادت، پادشاه نیک بخت

موجب پیروزی دین، یاور و مدد کار دین و آئین، ( اَعلام ) نام بسیاری از مشاهیر در تاریخ از جمله ملانصر ...

پشتیبان، یاور، ( اَعلام ) ظهیر فاریابی: [قرنِ هجری] مشهور به ظهیرالدین طاهر ابن محمّد شاعر معروفِ ا ...

فولاد، نام پهلوانی در زمان کیقباد، ( = فولاد )، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از ف ...

ترکیب دو اسم نوید و رضا ( مژده و خشنود )، از نام های مرکب، م نوید و رضا

بهترین شادی، نیکوی شاد، مرکب از به ( بهتر یا خوب ) + شاد

بزرگ نام و دارنده ی نامِ شاهانه، ( به مجاز ) نیکنام، نکونام، دارای نام شاهانه

دارای برکت و خیر و خوشی، خوش یمن، خجسته، فرخنده، دارای آثار یا تأثیرات خوب

ترکیب دو اسم امیر و پاشا ( فرمانروا و بزرگ )، از نام های مرکب امیر و پاشا

رشد، فزونی، ( اَعلام ) زید ابن علی: [قرن هجری] فرزند امام زین العابدین ( ع ) و برادر امام محمّد باق ...

نهاد، سرشت، طبیعت، ضمیر، دل، بنیاد، آئین، مقام، جایگاه، ( = نهاد )، ضمیر دل، اساس، قاعده، مقام و جا ...

دارنده ی اسب آماده، نام پدر داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) نام پسر لهراسب پادشاه کیان که خو ...

ترکیب دو اسم امیر و شایان ( پادشاه و شایسته )، پادشاه و امیر لایق و شایسته، حاکم و سردار در خور و س ...

تصدیق کننده، گواهی دهنده راستی، گواهی دهنده به درستی کسی یا چیزی، ( در حقوق ) آن که از طرف اصحاب دع ...

آن که به یگانگی خداوند ایمان دارد، یگانه پرست، یکتا پرست

ترکیب دو اسم محمد و نصیر ( ستوده و یاور )، از نام های مرکب، ا محمّد و نصیر، ( اَعلام ) محمّدنصیر حس ...

نگه دارنده، محافظ، بازدارنده، نام یکی از یاران امام کاظم ( ع )، منع کننده، ( اَعلام ) ) یکی از قراء ...

خداوند، نگهبان جهان، پادشاه، ( به مجاز ) بزرگ و قدرتمند، جهان دارنده، مدبرِ امور جهان، ( اَعلام ) ش ...

آورنده آیین مزدکی در زمان پادشاهی قباد که به دستور انوشیروان او و پیروانش را کشتند، ( = مژدک ) ( اَ ...

ترکیب دو اسم امیر و سبحان ( پادشاه و پاک )، امیر و پادشاه پاک و منزه

شجاع و دلیر در راه دین، ( اَعلام ) ) شجاع الدین خورشید لر: نخستین اتابک [حدود، قمری] و بنیانگذار سل ...

یاور و کمک کننده مادر، ( ماد = مادر، یار = کمک کننده، یاور، مددکار ) یاور و کمک کننده مادر، مددکار ...

ترکیب دو اسم امیر و منصور ( پادشاه و پیروز )، امیر و پادشاه مظفر و پیروز، فرمانده ی فاتح و کامکار

بنده ی خدای خردمند و با وقار، بنده ی خدای دارای متانت، ( متین از نام های خداوند )

ستوده و پسندیده، حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار

ترکیب دو اسم امیر و ارشیا ( پادشاه و تخت و اورنگ پادشاهان )، حاکم و پادشاه درست کردار، امیر درستکار

رستگاری، نیک انجامی، سعادت

ترکیب دو اسم محمد و آرین ( ستوده و آریایی )، از نام های مرکب، ا محمّد و آرین

بزرگ، بلند مرتبه، بزرگ در مقابلِ صغیر، ( در حقوق ) ویژگی آن که به سن قانونی سال تمام رسیده است، در ...

از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، شکوهمند، شجاع و دلیر، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ) پهلوان ای ...

نام شیخی عارف در ادبیات ایران معروف به شیخ صنعان، صَنعان به تخفیف یاء ( ی ) منسوب به صنعا ( نام شهر ...

تداعی گر بزرگی، کسی که زیبایی او یاد آور ماه است، دارای چهره ای زیبا چون ماه، ( مِه = مِهتر، بزرگتر ...

ترکیب دو اسم محمد و آرتین ( ستوده و پاک )، از نام های مرکب، ک محمّد و آرتین

خیمه، چادر دوز، خیمه فروش، نام حکیم عمر خیام نیشابوری فیلسوف، ریاضی دان، منجم و شاعر نامدار ایران، ...

آرزومند، متوقع، منتظر، ویژگی آن که احساس دلگرم کننده نسبت به برآورده شدنِ خواسته هایش دارد، یا آن ک ...

ترکیب دو اسم امین و علی ( امانتدار و بلندقدر )، بلند قدر و بزرگ و شریف، درستکار و امانتدار، علیِ در ...

در راه دین جنگیدن، مبارزه، کوشیدن، تلاش، پیکار

نگهبان آرامش، آرامش دهنده، ( رام، بد /، bod/ ( پسوند نگهبان و مسئول ) )، رئیس رامشگران، ( رام + بد ...

با خودنمائی و برازندگی راه رفتن، اندازه کردن، سختی، چیزی را به چیزی قیاس و اندازه نمودن، ( اَعلام ) ...

نام فیلسوف معروف یونان، شاگرد سقراط و معلم ارسطو، ( اَعلام ) فیلسوف یونانی [حدود، پیش از میلاد] شاگ ...

ترکیب دو اسم یوسف و رضا ( خواهد افزود و خشنود )، از نام های مرکب، یوسف و رضا

ترکیب دو اسم محمد و پوریا ( ستوده و بسیار دارنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و پوریا

پاک نژاد، زاده نیکی ها، پاک سرشت، پاک گوهر

ترکیب دو اسم محمد و نیکان ( ستوده و نیک )، از نام های مرکب، ا محمّد و نیکان

زنده باد، آفرین، زنده باشی، به معنی زنده باد!، آفرین!

سرباز، به معنای سرباز و لشکری، ( اَعلام ) ) جنید بغدادی [قرن هجری] عارف و عالم دینی که پیشوا و مقتد ...

با وفا، آن که یا آنچه به تعهد، دوستی و عشق پای بند باشد

بزرگوار، از اسامی خداوند، ( در قدیم ) دارای فضل و کمال اکتسابی یا ذاتی، آن که دارای حسب و نسب است

آموزگار، معلم، شاگرد، آموزنده، پیشوای دینی در دین زرتشتی، رئیس آتشکده، ( اَعلام ) نام دانایی پاکدل ...

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیقباد پادشاه کیانی، ( = کیکاووس )، کیکاووس

ترکیب دو اسم محمد و عامر ( ستوده و آباد کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و عامر

روشن مانند روز، کسی که دارای فکر باز و اندیشه روشن است، مانند روز، اندیشه چون روز، ( به مجاز ) اندی ...

برهان و دلیل، [از برساخته های دساتیر ـ برهان چ معین]، برهان، دلیل

جامه در سر کشیده، سوره ی هفتاد و چهام از قرآن کریم، ( اَعلام ) سوره ی هفتاد و چهام از قرآن کریم دار ...

ترکیب دو اسم شفیع و محمد ( شفاعت کننده و ستوده )، از نام های مرکب، شفیع و محمّد

شیر کوچک، پیامبر اسلام ( ص ) امام حسین ( ع ) را در کودکی شبَیر می خواند، ( تصغیر شبر )، به معنی شیر ...

شاه سلسله ی هخامنشی، پسر و جانشین اردشیر سوم، مؤسس خاندان اشکانی، بزرگ مرد، ( اَعلام ) ) شاه سلسله ...

روح و روان دین، روان دین، آن که روح دین است

آن که با خیر اندیشی و نیکوکاری به مردم کمک می کند و مشکلات آنها را برطرف می سازد، در مقابلِ مفسد، آ ...

بنده پروردگار گشاینده دشواری ها، بنده ی خدای گشاینده، ( عربی ) بنده ی گشاینده ( خدای )

وعده داده شده، وعده داده شده یا از پیش تعیین شده