اسم پسر - صفحه 9

ترکیب دو اسم امیر و عرشیا ( فرمانروا و ملکوتی )، از نام های مرکب، ( امیر و عرشیا

ترکیب دو اسم محمد و فاروق ( ستوده و تمیز دهنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و فاروق

شنونده، شنوا، نامی از نام های خدای تعالی، ( عربی )، از نام های خداوند

ترکیب دو اسم امیر و ابوالفضل ( فرمانروا و صاحب فضل و هنر )، ( عربی ) از نام های مرکب، ( امیر و ابوا ...

درختی خاردار که شترها از آن می چرند، درخت موز، ( اَعلام ) ) [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام ( ص ) ...

دوست و رفیق ایل، ( ترکی ـ فارسی ) یار و یاور ایل، یار شهر و ولایت، یاور خویشان، نام یکی از پهلوانان ...

یاد کننده، ستایش کننده حق، روضه خوان، شریف، ( عربی ) آن که خدا را ستایش می کند، آن که ذکر خدا می گو ...

باهوش، دانا، فرزانه، دانشمند، تیزفهم، ( عربی ) ( = فهمیده )، فهمیده

باد تند و شدید، تندباد، ( در قدیم ) تند، سخت، شدید

نام کتاب مانی که دارای نفش و نگار بود، ( به مجاز ) نقش و نگار، ( اَعلام ) ) ( = ارتنگ ) نام کتاب مص ...

پادشاه و امیر احسان کننده، پادشاه و امیر احسان کننده و امیر نیکوکار و نیکو کردار

نام کتاب مقدس زرتشتیان، اساس، بنیاد، پناه، یاوری، ( اَعلام ) ) کتاب مقدس ایرانیان باستان و زرتشتیان ...

شناخت کسی یا چیزی، شناخت کسی یا چیزی در آشنا شدن به ویژگی او یا آن از طریق مطالعه، تحقیق یا تجربه، ...

بلیغ، واضح، کنایه از شخص رشید و خوش قد و قامت، ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است، موزون و بلند، ...

بنده پروردگار که حلیم و بردبار است، بنده ی خدای بردبار

شخص ستوده و مورد اطمینان، محمّد درستکار و مورد اطمینان، امین ستودنی و تحسین شده

( به مجاز ) مددکار، کمک کننده، قدرت، قسمتی از دست بین مچ و آرنج، مساعدت کننده، ( در تصوف ) نزد صوفی ...

خصلت های برجسته و ممتاز اخلاقی خداوند، شرافت و نجات خداوند، ( اَعلام ) محمد نجیب الله [، میلادی] رئ ...

پاسخ گو، روا کننده حاجت، از نام های پروردگار، ( در قدیم ) جواب دهنده، اجابت کننده، از نام ها و صفات ...

زیبارویان، خوبرویان، نشان، مدال، نشان افتخار، نشان شایستگی

یاری، کمک، یاری‏ کمک، ( در قدیم ) یار‏ یاور‏ مددکار، آنچه به چیزی افزوده می شود تا قدرت آن را بیفزا ...

آگاه، بینا، از نامهای خداوند، از نام ها و صفات خداوند، دانا، بیننده، روشن بین، ( اَعلام ) ) ابوعلی ...

ترکیب دو اسم محمد و موسی ( ستوده و از آب گرفته شده )، از نام های مرکب، ا محمّد و موسی

جوانمرد، آدمی، انسان، منسوب به داریوش اوّل، ( اَعلام ) نام پیشوای شورش عیلام در کتیبه ی بیستون

نام یکی از پیغمبران باستانی ایران، ( دساتیر )، از برساخته های فرقه ی آذرکیوان، ( اَعلام ) یاسان را ...

پادشاه سجده کننده، ( به مجاز ) پادشاه و امیر نمازگزار و بسیار سجده کننده

نام سردار دلیر ایرانی، ( اَعلام ) ) ( = سورِنا ) [قرن اول پیش از میلاد] سردار ایرانی، فرمانده سپاهی ...

ترکیب دو اسم علی و سینا ( بلندقدر و سوراخ کننده )، از نام های مرکب، ی علی و سینا

نیک نژاد، دارای اصل و نسب، اصیل، شریف، وهنیا، کسی که از نسل خوبان است

آن که بسیار تلاش و کوشش می کند، ساعی، تلاشگر، [از کوش، ا ( پسوند فاعلی و صفت مشبهه ) ]، [از کوش + ا ...

محبت و دوستی شاهانه و بزرگوارانه، ( کیان، مهر = محبت، دوستی و خورشید )، خورشید پادشاهان و بزرگان، ( ...

ترکیب دو اسم علی و احسان ( بلندقدر و نیکویی )، از نام های مرکب، علی و احسان

شمشیر ساخته شده در هند، ( در قدیم ) ساخته شده در هندوستان به ویژه نوعی شمشیر، هندوانی، شمشیر هندی

روضه ها، باغها، ( جمع رَوضَه )، ( اعلام ) ) شهر، پایتخت کشور عربستان صعودی، ) ریاض ( محمد ریاض ) [، ...

فرخنده، مبارک، سرسبز و با طراوت، شاد، خوشحال، خوب، خوش

ترکیب دو اسم محمد و انور ( ستوده و روشن تر )، از نام های مرکب، ا محمّد و انور

لقب امیرالمؤمنین علی ( ع )، ترکیبی از مرتضی و علی، لقب و نامِ امیرالمؤمنین علی ( ع )

نام دیگر حضرتِ یونس ( ع )، به معنی «خداوند می دهد»، [صاحب قاموس کتاب مقدس در ذیل مدخل یونس گفته است ...

پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است، کاویانی، منسوب به کاوه ( شخصیت اساطیری شاهنامه )، ک کاوه، م ...

محافظ یا نگهبان مهربانی و محبت، شخصِ مهربان، ( مهر = مهربانی و محبت، بد /، bod/ ( پسوند محافظ یا مس ...

ترکیب دو اسم محمد و آریا ( ستوده و نجیب )، از نام های مرکب، ا محمّد و آریا

ترکیب دو اسم محمد و یونس ( ستوده و نام یکی از پیامبران )، از نام های مرکب، ا محمّد و یونس

یاد خدا، ذکر خدا، یاد کردن از خدا

ترکیب دو اسم محمد و آرمین ( ستوده و دلیر )، از نام های مرکب، ا محمّد و آرمین

شادی بخش ایل، مایه شادی طایفه، حاکم، رهبر، شادی ایل، حکمران یک منطقه

ترکیب دو اسم محمد و عماد ( ستوده و تکیه گاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و عِماد

گرامی، شایسته، گران بها، محترم، بزرگوار، ( کردی، hêžā ) گرامی

ترکیب دو اسم عطا و محمد ( بخشش و ستوده )، از نام های مرکب، عطا و محمّد

بَرمند، باردار، بارور، صاحب نفع، مثمر، قوی، رشید، کامروا، کامیاب، میوه دار

دلاور، شجاع، ( به مجاز ) دلیر

ترکیب دو اسم محمد و ایمان ( ستوده و اعتقاد )، از نام های مرکب، ا محمّد و ایمان

تهی دست، مسکین، مستمند، بینوا، فقیر، تنگدست، ( اعلام ) عبدالرحمان ابن حاج ملامحمد شرفکندی متخلص به ...

درخت پر شکوفه، از شخصیتهای شاهنامه، شکوفه دار و درخت پر شکوفه، ( اَعلام ) ) نام یکی از شهدای کربلا، ...

ترکیب دو اسم امیر و هادی ( فرمانروا و راهنما )، از نام های مرکب، امیر و هادی

بزرگ زاده، داده ماه، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، داد = داده ) ( به مجاز ) بزرگ زاده، بزرگتر + داد = داده ...

ترکیب دو اسم محمد و عطا ( ستوده و بخشش )، از نام های مرکب، ا محمّد و عطا

ثروتمند، بی نیاز، آن که از کمک و هم کاری دیگران بینیاز است، از صفات و نامهای خداوند، ( در فلسفهی قد ...

آنکه در غیاب کسی عهده دار مقام و مسئولیت اوست، جانشین، نماینده، ( عربی )، ( در ادیان ) در شیعه ی دو ...

پادشاه شجاع و دلاور، امیر دلیر، سردار شجاع، ( عربی ـ ترکی )، ( اعلام ) لقب حسین پاشاخان قراباغی [ ه ...

رفیع، شریف، سرافراز، از نام های پروردگار، ( عربی )، بسیار خوب، دارای ارزش و اهمیت بسیار، مهم، والا، ...

پادشاه چون شیر، حاکم دلاور، فرمانده و سردار چون شیر

پسر عزیز، نام پادشاهان هند، از کلمات دساتیری به معنی پسر عزیز

مسلمان، از نام ها و صفات خداوند، ( عربی )، ( در ادیان ) آن که به خدا و پیغمبر ایمان دارد و اصول دین ...

کشاورز، نام چند شخصیت تاریخی، ( عربی )، برزگر، ( اعلام ) ) حارث بن ابی شعر [قرن ششم میلادی] بزرگتری ...

ترکیب دو اسم محمد و ظاهر ( ستوده و آشکار )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و ظاهر، ( اعلام ) محم ...

فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن

ترکیب دو اسم محمد و پویا ( ستوده و پوینده )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و پویا

ذبح شده، قربانی، مذبوح

ترکیب دو اسم محمد و رهام ( ستوده و پهلوان ایرانی )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و رهام

دانش خدایی و خداشناسی، ( عربی ) ( در قدیم ) خداشناسی

شاب، ظریف، خوب، نیک، دلاور، جوان

بزرگان، ( عربی )، ( اعلام ) ) نام پدر ضحاک که عجم ها به آن مرداس می گفتند، وی از پادشاهان عرب و برا ...

مورد افتخار برای دین، ( عربی )، تاجِ دین، ( اَعلام ) نام پادشاهی از اتابکان لرستان، آن که چون تاج د ...

دوست خدا

حلیم و بردبار، ( عبری )، طبق تورات کنعان به معنی «حلیم و بردبار» است، ( اَعلام ) ) سرزمینی در میان ...

بنده ی خدا، ( عربی ) بنده ی خدای راست، بنده پروردگار

نام ترکیبی محمد و جلال، ( عربی ) از نام های مرکب، ز محمّد و جلال

کسی که همدم و مونس ایل و طایفه است، ( ترکی ـ فارسی ) دوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، کمک کننده به ...

فراوانی، افزونی، بسیاری، فراوانی و بسیاری و رونق، خجستگی، یمن، مبارک بودن، نعمت های موجود در طبیعت، ...

ترکیب دو اسم محمد و مجتبی ( ستوده و برگزیده )، از نام های مرکب، ا محمّد و مجتبی

شکوه و جلال، عظمت، دارای قدرت، نیرومند و با شکوه، ( برز = شکوه و جلال، فراز، ان ( پسوند نسبت ) )، م ...

صبور، بردبار، شکیبا، از نام ها و صفات خداوند، خویشتن دار، با صبر و تحمل، از نامهای خداوند

شیر جوان، کنایه از جوان زورمند و دلیر است، کنایه از جوان زورمند و دلیر، نام پسر خسروپرویز پادشاه سا ...

ترکیب دو اسم محمد و عباس ( ستوده و دلیر )، از نام های مرکب، ا محمّد و عباس، مرکب از دو اسم محمد و ع ...

سمبل ایل

ترکیب دو اسم محمد و اسلام ( ستوده و فرمان بردن )، از نام های مرکب، ا محمّد و اسلام

بازگشت کننده به سوی حق

ترکیب دو اسم محمد و آراد ( ستوده و بخشنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و آراد

ایستاده، قدرتمند و بااراده، لقب امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، به حالت عمودی قرار گرفته، ( در ...

ترکیب دو اسم امیر و ماهان ( فرمانروا و زیبا )، از نام های مرکب امیر و ماهان

بنده یا پادشاه خداوند، نام دو تن از پادشاهان سامانی، بنده ی مَلِک ( پادشاه )، [مَلِک از نام های خدا ...

شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن، دارای خصلت های برجسته و ممتاز اخلاقی، با اصل و نسب