کوشان

فرهنگ اسم ها

اسم: کوشان (پسر) (فارسی) (تلفظ: kušān) (فارسی: کوشان) (انگلیسی: kushan)
معنی: کوشا، تلاش گر، ( از کوش ( کوشیدن )، ان ( پسوند صفت فاعلی ) )، ( اَعلام ) نام قوم و سرزمینی، ( از کوش ( کوشیدن ) + ان ( پسوند صفت فاعلی ) )، به علاوه کوشان نام قوم و سرزمینی است، ساعی تلاشگر
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

کوشان. [ ک َ ] ( ع اِ ) نوعی از خوردنی اهل عمان که از برنج و ماهی سازند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) : و طعامهم [ طعام اهل الصین ] الارز و ربما طبخوا معه الکوشان فصبوه علی الارز فاکلوه. ( اخبار الصین و الهند ص 11 ).

کوشان. ( نف ) کوشش و سعی و جهد کننده را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). کوشش نماینده و جد و جهد کننده. ( ناظم الاطباء ) :
از این سو از آن سو خروشان شدند
به رزم اندرون سخت کوشان شدند.
فردوسی.
چرخ گردان بودبه هفت اقلیم
جسم کوشان بود به پنج حواس.
مسعودسعد.
چو باد از کوه و از دریاش راند بر هوا ماند
به کوشان پیل و کرگندن به جوشان شیر و اژدرها.
شمعی ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).
|| ( ق ) در حال کوشیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در حال کوشیدن. سعی کنان. ( فرهنگ فارسی معین ).

کوشان. ( اِخ ) نام سلسله ای از شاهان که از نژاد یوه چی یا از اصل «سکه ها» بودند و اندکی پس از مرگ گوندفارس بر قندهار و پنجاب مستولی شدند. ( حاشیه برهان چ معین ذیل کشان ). رجوع به کوشانیان ، کَشان یا کُشان ، کَشانی یا کُشانی و کُشانیة یا کُشانیّة شود.

کوشان. ( اِخ ) بعضی را گمان چنان است که مقصود از این لفظ ملکه کوش می باشد و دیگران برآنند که قصد از ملک کوش است. ( از قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ فارسی

سرزمینی بوده است در مشرق ایران و در خاور کشور اشکانیان که در قرن اول میلادی حکومت بزرگ کوشان در آن تشکیل یافت . سرزمین کوشان شامل تمام قسمت شرق ایران مغرب هندوستان و افغانستان و ترکستان امروزی بوده است . ۲ - حکومت بزرگی که در سرزمین کوشان در قرن میلادی تشکیل شد و در سر حدهای شرقی ایران خطر بزرگ سیاسی و مزاحمت اقتصادی برای دولت ایران فراهم کرده بود بطوری که شاپور اول از یک طرف توسط رومیان در غرب و از طرف دیگر توسط کوشانیان در خاور گرفتار بود . شاهنشاهی کوشان از دو لحاظ توجه شاپور را بخود جلب کرد . نخست آنکه کشور نامبرده بواسطه تجارت بین المللی ثروتمند شده بود و دیگر آنکه مخالف قدرت شاپور بود . شاپور از آغاز مساعی خود را بدان سو معطوف داشت و در کتیبه ای که در دیوارهای آتشگاه نقش رستم نوشته شده یاد آور میشود که سپاه پیروز وی پیشاور پایتخت زمستانی شاهان کوشان را متصرف شد دره سند را اشغال کرد و بسوی شمال راند آنگاه از هندوکش عبور کرده ایالت بلخ را تسخیر نمود . سپس از جیحون گذشته و به سمرقند و تاشکند در آمد و سلسله کوشان که کنشکای کبیر آنرا بنیان نهاده بود منقرض شد این سلسله از نژاد یا از اصل [ سکاها ] بودند .
( صفت ) در حال کوشیدن سعی کنان .
نوعی از خوردنی اهل عمان که از برنج و ماهی سازند .

دانشنامه آزاد فارسی

کوشان Kushan
قلعه کیلا مبارک، ساخته شده توسط کانیشکا، باتیندا، هند
قلمرو پادشاهی باستانی حاکم بر شمال هند بین قرون اول و دوم م. در حدود ۳۰پ م قبایلی صحراگرد که منابع چینی و یونانی آنان را یوئه چی نامیده اند بر سرزمین های باختر چیره شدند و از میان آنان طایفۀ کوئی شان یا کوشان حکومت را به دست گرفت. دربارۀ منشأ و تبار قومی کوشانیان چیزی نمی دانیم؛ شاید آنان از ترکان آسیای میانه و یا سَکاها بودند. سرداری به نام کاجولا کادفیس از طایفۀ کوشان توانست اسکندریۀ آراخوزیا یا قندهار باستان را گشوده و سلسلۀ کوشانیان را بنیان نهد. دیری نگذشت که کوشانیان بر افغانستان، تاجیکستان و پاکستان امروزی سلطه یافتند. کاجولا کادفیس با اوکتاویانوس اوگستوس کنسول روم (۲۹پ م ـ۱۴م) ارتباط سیاسی استواری برقرار کرد و با انسداد راه تجاری جاده ابریشم، اقتصاد اشکانیان را به شدت تضعیف کرد. رومیان مسیر تجارت دریایی با بنادر کوشانی در پاکستان امروزی را برقرار کردند و بدین ترتیب تا فروپاشی سلسلۀ کوشانی جادۀ ابریشم دچار رکود شد. مشهور ترین پادشاه کوشانیان، کانیشکا نام داشت که مدت ۲۳ سال حکومت کرد. تاریخ دقیق سلطنت کانیشکا آشکار نیست؛ شاید وی در حدود ۷۸ تا ۱۲۰م قدرت را در دست داشت. کانیشکا دامنۀ پادشاهی کوشانی را تا ترکستان شرقی گسترش داد و افزون بر روم، با هندوستان و چین روابط مستحکمی برقرار کرد؛ با وجود این، چگونگی روابط سیاسی ـ اقتصادی و فرهنگی کوشانیان با اشکانیان آشکار نیست. کانیشکا به دین بودایی گروید و فرقۀ بودایی ماهایانا (چهار چرخ بزرگ) را در قلمرو خود رواج داد. کانیشکا در شهر پوروشاپورا یا پیشاور امروزی در پاکستان، معبدی بزرگ از چوب، به بلندی ۲۱۰ متر، ساخت که در کاوش های سال ۱۹۰۸م شالوده های سنگی آن به دست آمد که طرحی صلیبی شکل دارد. معبد برجی شکل پوروشاپورا در دنیای بودیسم آوازه ای بلند داشت و هر ساله انبوهی از زائران هندی و چینی به زیارت آن جا می آمدند. از دیگر زیارتگاه های بودایی کوشانیان، دو بت بزرگ بودا در درۀ بامیان در افغانستان امروزی بود. در دوران سلطنت کانیشکا شهرسازی توسعه یافت. تاکسیلا از شهرهای آباد بود. کاوش های هیئت باستان شناسی دانیل اِشلومبِرژه در دهۀ ۱۹۵۰م در محوطۀ باستانی سرخ کتل در نزدیکی شهر پُل خمری، در جنوب دشت باکتریا یا باختر باستان، در شمال افغانستان امروزی، به کشف شهری انجامید که طرح آن از شهرسازی هلنی تقلید شده بود. در سرخ کتل بر فراز تپه ای بلند مقبرۀ کانیشکا کشف شده است که به شکل بنایی چهارگوش با ایوان های ستون دار است؛ از این مقبره پیکرۀ کانیشکا به دست آمده است. در دهه ۱۹۳۰م باستان شناسان فرانسوی در بَگرام کاوش کردند و دریافتند آن جا همان شهر باستانی کاپیسا است. کاپیسا پایتخت تابستانی سلاطین کوشانی بود. از کاوش های کاپیسا سکه ها و گنجینه های کانیشکا و واسودیوا، یکی از سلاطین کوشانی، همراه با آثار هنری یونانی به دست آمده است. در ناحیه مَتورا نیز چند مقبره از کوشانیان کاوش شده است. متورا و قندهار شهرهای تجاری و هنری کوشانیان بودند. شهر متورا در شمال هند و بر ساحل رود جوما قرار داشت و برای هندوان مقدس بود. در مکتب هنری متورا، پیکره ها به شیوۀ هندی ساخته می شدند؛ پیکره ها را با گچ می پوشاندند و سپس رنگ آمیزی می کردند. به مکتب هنری قندهار بیشتر در درۀ پوروشاپورا، یا پیشاور کنونی که زمانی (ح ۱۵ـ۵۵) پایتخت کوشانیان بود، توجه می شد؛ در مکتب هنری قندهار، از پیکره سازی یونانی پیروی می شد و به ویژه مجسمه بودا را با قیافه ای یونانی می ساختند. از دیگر هنرهای کوشانی باید به ساخت نقوش برجسته قدیسان بودایی و نیز گچبری چهره ها و شمایل ها اشاره شود. شیشه سازی نیز از هنرهای ممتاز کوشانی بود. مجسمه سازی کوشانی نخست وارث هنر هلنیستی پادشاهی یونانی ـ باختری شد اما به تدریج با تأثیر از هنر هند، شیوه ای مستقل آفرید؛ به گونه ای که با وجود شباهت پیکره های کوشانی با نمونه های هندی، می توان آن دو را از هم باز شناخت. کوشانیان سکه ضرب می کردند و از کاجولاکادفیس و کانیشکا سکه هایی به دست آمده است. با برافتادن سلسلۀ اشکانی و برآمدن ساسانیان، قدرت کوشانیان از سال ۱۷۶م رو به افول نهاد و سرانجام شاپور اول آن سلسله را در حدود ۲۴۰م برانداخت.

پیشنهاد کاربران

با نگرش به "سنگنبشته رباطک" که در سال 1372 در شمال افغانستان ( نزدیک شهر رَباطَک ) یافت شد تبار ایرانی کوشانیان استوار می گردد.
این سنگنبشته، به فرمان "کانیشکا" شاه کوشانی در سده یکم زایشی ( میلادی ) و به زبان آریایی ( آریَ ئو ) سنگنویسی شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

دبیره این سنگنویس، دبیره یونانی ست بازمانده از فرهنگ هلنی که سده ها پس از مرگ اسکندر در سرزمین باختر و در آغازین سالهای اشکانیان خود را نشان می دهد و سپس از میان می رود.
به هر روی، زبانی که این سنگنبشته دارد نشان دهنده ایرانی تبار بودنِ کوشانیان است.

کوشان اسم دختره صد درصد
حتی یه پسر دیدم تو مجازی میگفت پسره ولی دختر بود
بعضی محققان بر این باورند که این مردمان ( کوشانیان ) از تبار هندواروپایی بوده اند. اگرچه بعضی از دیگر محققان آنها را با مصنوعات فرهنگهای منقرض شده در حوضه تاریم ، مانند مومیایی های تاریم و متونی که به زبان های تُخاری ضبط شده ، مرتبط دانسته اند اما این ارتباط به طور قطعی ثابت نشده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ایرانی تبار بودن ( از زیر شاخه های هندواروپایی ) آنها به ویژه با منشا سکایی در میان محققان پشتیبان هایی دارد. بعضی دیگر از محققان اشاره کرده اند که یوئه ژی ها در اصل مردمی ایرانی تبار بوده اند اما تا حدودی توسط مردم تخاری آسیمیله شدند بنابراین هم از تخارها و هم از ایرانی تباران عناصری داشته اند.

کوشانیان یک امپراتوری باستانی به مرکزیت سرزمین بلخ ( باختر ) در افغانستان امروزی بود که توسط یوئه چی ها در سده نخست میلادی بنیان گذاشته شد.
فکرکنم دختره چون درونی با بااین رل میزنه هم با مهدی بیزیکسر را میزنه
در زبان ترکی کؤشَن یعنی صحرا . کوشانیان و یا دولت کوشانی از این واژه گرفته شده است به معنی صحرا نشینان که در اصل کوشانیان تغییر یافته ی کُؤشکَنلَر بوده یعنی بیابان گردان ، صحرانشینان . در شاهنامه این واژه
...
[مشاهده متن کامل]
کوشانی آورده شده که در اصل کؤشنّی می باشد به معنی مردم متعلق به صحرا یا اهل بیابان و صحرا . در واژه ی کوچ نشین که بر گردانده کؤشن نشین است به معنی صحرا نشین واقعیت بیشتر آشکار است . سلسله ٔ یوه چی که آنها معروف به کوشانیان هستند. از بیابان نشینان بودند . و شغل اصلی آنها هم پرورش شتر بوده است . یوه به معنی شتر بوده و امروز ترک ها به آن دؤوه می گویند دؤوه چی یعنی کسی که شتر نگه داری می کند و یا به پرورش شتر اشتغال دارد .

کوشان اسم پسرانه گل رخ اسم دخترعمه

دخترونه س. اسم همکلاسی قدیمیم

بپرس