اسم پسر - صفحه 4
ترکیب دو اسم محمد و حسام ( ستوده و شمشیر برنده )، از نام های مرکب، محمّد و حسام
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هومن
دارنده ی روح خوب و نیک اندیش، ( هو = خوب، من/ مان = اندیشه و روح )، ( اَعلام ) نام پسر ویسه و برادر ...
پسر
فارسی ادریس
درس خوانده، پیامبری که نام او دو بار در قرآن آمده، ( اَعلام ) نام یکی از پیامبران که در قرآن کریم ن ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مازیار
صاحب کوهستان، ( = ماه ایزدیار، مازدیار )، صاحبِ کوه ماز، ( اَعلام ) پسر ونداد هرمز از فرزندان سوخرا ...
پسر
فارسی کاوه
از شخصیتهای شاهنامه، ( = گاودرفش )، عَلَم و رایَت گاو، ( اَعلام ) نام شخصیتِ اساطیری شاهنامه و آهنگ ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن رحمت
مهربانی، بخشودن، بخشش مخصوص خدا، دلسوزی و مهربانی، مهربانی و بخشایندگی و عفو مخصوصِ خداوند، رحم، مه ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رهام
نام پسر گودرز پهلوان ایرانی، از شخصیت های شاهنامه، پرنده شکست ناپذیر، لطافت باران، ( اَعلام ) ) ( د ...
پسر
فارسی
پرنده، تاریخی و کهن، طبیعت امیرحسام
ترکیب دو اسم امیر و حسام ( فرمانروا و شمشیر برنده )، ( به مجاز ) پادشاه و امیری که دارای شمشیری تیز ...
پسر
عربی اهورا
وجود مطلق و هستی بخش، بی همتا، به لغت اوستا وجود مطلق و هستی بخش اهورا مزدا هستی بخش بی همتا و خالق ...
پسر
فارسی، اوستایی
تاریخی و کهن محمد کریم
ترکیب دو اسم محمد و کریم ( ستوده و بخشنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و کریم، ( اَعلام ) محمّدکریم ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی یاشار
جاویدان، همیشه زنده، عمرکننده، زندگی کننده
پسر
ترکی شاهرخ
شاه سیما، آن که چهره ای با هیبت و شکوه چون شاه دارد، دارای رخساری چون شاه، شاه منظر، ( در ورزش ) در ...
پسر
فارسی برات
اعمال نیک و خیرات، برتری، نوشته ای که بدان دولت بر خزانه یا بر حکام حواله ای وجهی دهد، کاغذ زر، نوش ...
پسر
عربی عبدالرحمان
بنده ی بخشاینده ( خدا )، بنده ی خدای بخشاینده، ( اَعلام ) ) عبدالرحمان ابن عوف: [سال پیش از هجرت، ه ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی حاتم
حاکم، قاضی، داور، نام مردی بسیار سخاوتمند از قبیله طی، به معنی حاکم، ( اَعلام ) رییس قبیله و شاعر ع ...
پسر
عربی جهان بخش
آن که جهان تحت سلطه اوست و می تواند آن را به کسی ببخشد، ( به مجاز ) ویژگی آن که جهان تحت سلطه ی اوس ...
پسر
فارسی عمر
از صحابه ی رسول اکرم ( ص ) و از خلفای راشدین، نام خلیفه دوم، ( اَعلام ) ) عمر ابن خطاب: [قرن اول هج ...
پسر
عربی مهرشاد
شادمان و زیبا همچون خورشید، سرخوش از محبت، خورشاد، ( = خورشاد )، شادمهر، مرکب از شاد ( خوشحال ) + م ...
پسر
فارسی فرخ
خجسته، مبارک، فرخنده، از شخصیتهای شاهنامه، خجسته و مبارک و فرخنده، ( در قدیم ) خوشبخت و کامیاب، بزر ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد سعید
ترکیب دو اسم محمد و سعید ( ستوده و خجسته )، از نام های مرکب، ا محمّد و سعید
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد رحیم
ترکیب دو اسم محمد و رحیم ( ستوده و بسیار مهربان )، از نام های مرکب، ا محمّد و رحیم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هدایت
راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد، ( در تصوف ) راهنمایی از سوی خداوند که باعث رسیدن انسان به کمال م ...
پسر
عربی امیرطاها
ترکیب دو اسم امیر و طاها ( فرمانروا و نام پیامبر اسلام ( ص ) )، از نام های مرکب، امیر و طاها ( طه ) ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیدعلی
امید داشتن به لطف علی ( امام علی )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی عباد الله
بندگان خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مسیب
بر حال خود گذاشته شده، آزاد شده، رها کننده ی آب یا ستور که به هر کجا خواهد رود، آزاد کننده ی بنده، ...
پسر
عربی بختیار
خوشبخت، سعید، نام استاد رودکی در موسیقی، دارای بخت، با اقبال، آن که بختش مساعد باشد، نیکبخت، کامروا
پسر
فارسی کیانوش
از شخصیتهای شاهنامه، بزرگ جاودان، بزرگ جاویدان، [از واژه ی اوستایی «کوئی» = بزرگ، گرامی، اَنوش = بی ...
پسر، دختر
فارسی
تاریخی و کهن آرسام
آرشام، نیرومند، قوی هیکل، پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی، گونه ای دیگر از واژه ی آرشام ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ابوبکر
نام خلیفه اول و جانشین پیامبر ( ص ) و پدر عایشه همسر پیامبر ( ص )، پدر بَکر، ( اَعلام ) ) ابوبکر: ( ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی مقصود
مطلوب و خواسته شده و محبوب و مورد پسند، آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مقصد، مطلوب و مورد نظر
پسر
عربی محمد عرفان
ترکیب دو اسم محمد و عرفان ( ستوده و معرفت )، از نام های مرکب، ن محمّد و عرفان
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نبی
پیغمبر، رسول، ( به مجاز ) حضرت محمد ( ص )، ( به مجاز ) حضرت محمّد ( ص )، ( اَعلام ) نبی تخلص ملا عب ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی فرزین
فروزان، مهره ای در بازی شطرنج، وزیر، مهره ی وزیر در صفحه شطرنج، ( اَعلام ) نام مکانی در کرمان، وزیر ...
پسر
فارسی کامبیز
گویش امروزی کبوجیه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی، صورت دیگری از کمبوجیه که در زبان فرانسه کامبیز شد ...
پسر
فارسی شمس الله
کسی که منور شده است به نور دین خدا، آفتاب خدا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آنیسا
مانند عشق، مبارز بزرگ، [آن در عرفان عشق و جوهر عشق، یای ( ی ) میانوند، سا ( پسوند شباهت ) ]، به معن ...
دختر، پسر
ترکی، فارسی، اوستایی، یونانی مهراد
جوانمرد مِهتر و بزرگتر، بخشنده بزرگ، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، راد = جوانمرد )، ( اَعلام ) از نویسندگا ...
پسر
فارسی مهراب
دارنده ی جلوه آفتاب و کسی که تابش مهر دارد، نام یکی از پادشاهان کابل، دارنده ی جلوه ی آفتاب و کسی ک ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن قهرمان
کُهرمان، پهلوان، آن که در کار دشوار و مهمی مثل ورزش یا جنگ تلاش زیادی کرده و به شهرت رسیده است، دلا ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن پویان
آن که در حال حرکت به نرمی و آرامی است، جوینده، ( در قدیم )، روان، دونده، دوان، شتابان، جستجو کننده، ...
پسر
فارسی عدنان
نام یکی از اجداد پیامبر اسلام ( ص ) است که به فصاحت ( سخنوری ) شهرت داشته، ( عربی ) ( در اعلام ) نا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی همایون
دارای تأثیر خوب، خجسته، مبارک، فرخنده، یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی، ( در قدیم ) از شبکه های بیس ...
پسر
فارسی
هنری غفار
آمرزنده و بخشاینده، از نامهای خداوند، آمرزنده و بخشاینده ی گناهان ( خداوند )، از صفات و نام های خدا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی جاوید
جاویدان، همیشگی، ابدی، ( اَعلام ) نام مستعار حسین راثی زاده شاعر و نمایشنامه نویس آذربایجانی، که پس ...
پسر
فارسی مالک
آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، آن که صاحب مِلک یا املاکی است، از نام ها و صفات خداوند ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ضحا
زمانی پس از برآمدن آفتاب، چاشتگاه، آفتاب، خورشید، ( در اعلام ) سوره ی نود و سوم قرآن کریم دارای یاز ...
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیر حسن
پادشاه خوب و نیکو، فرمانده ی خوب، ( اَعلام ) امیرحسن دهلوی ملقب به نجم الدین، عارف، شاعر فارسی گوی ...
پسر
عربی شرف
بزرگواری، افتخاری که از امری نصیب شخص می شود، برتری، حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش های اخلاق ...
دختر، پسر
عربی معراج
عروج، بالا رفتن، رفتن به سوی آسمان، به ویژه در مورد پیغمبر اکرم ( ص )، به ویژه در مورد پیامبر اسلام ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نورالدین
نورِ دین، روشنایی و فروغ دین، ( اَعلام ) ) نورالدین ( = محمّدابن حسن ) رییس اسماعیلیان الموت [، قمر ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی امیدرضا
نام ترکیبی، به معنای آن که امیدش به رضا ( رضای خدا ) باشد، آن که امیدش به رضا ( رضای خدا ) باشد، ام ...
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی بشیر
مژده دهنده در مقابل نذیر، مژده آور، مژده رسان، بشارت دهنده، ( اَعلام ) ) از القاب پیامبر اسلام ( ص ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیرحافظ
ترکیب دو اسم امیر و حافظ ( فرمانروا و نگهبان )، از نام های مرکب، امیر و حافظ
پسر
عربی عبدالعزیز
بنده پروردگار گرامی و باعزت، بنده ی خدای گرامی، [عزیز از صفات و نام های خداوند تعالی، ( اَعلام ) ) ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بلال
آب و هر آن چه که، گلو را تر کند، ( اَعلام ) ابن رباح حبشی نام مؤذن و خازن و از یاران خاص و صمیمی پی ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی تورج
نام پسر فریدون پادشاه پیشدادی، ( اَعلام ) نام پسر بزرگ فریدون، همان تور که توران منسوب به اوست، چنا ...
پسر
فارسی، پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن شیرزاد
زاده شیر، ( به مجاز ) دلیر و شجاع، ( در گیاهی ) ( شیرزاد ) نام گیاهی که برروی تنه درختان می روید، ( ...
پسر
فارسی صفدر
صف شکن، ( به مجاز ) شجاع و دلیر، از القاب حضرت علی ( ع )، صف ( عربی ) + در ( فارسی )، مردجنگی، دلاو ...
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی سلیم
سالم، بی عیب، آرام و مطیع، رسته از آفات، دارای قدرت تشخیص و داوری درست، ساده دل، سالم و بی عیب، ساد ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی اسحاق
خندان، نام پسر حضرت ابراهیم ( ع ) و ساره ( سارا ) از جمله پیامبران بنی اسرائیل، ( عبری ) ( اَعلام ) ...
پسر
عبری
مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن محمد اسماعیل
ترکیب دو اسم محمد و اسماعیل ( ستوده و شنونده امر خدا )، ( عربی ـ عبری ) از نام های مرکب، ا محمّد و ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد ولی
ترکیب دو اسم محمد و ولی ( ستوده و دوست )، از نام های مرکب، ا محمّد و ولی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مانیا
خانه، سرای، برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن، ( در یونانی، mania ) شیدایی، عشقِ شدید، شوقِ م ...
دختر، پسر
یونانی، فارسی عطا
بخشیدن چیزی به کسی، بخشش، انعام، دهش، هدیه یا هر چیزی که به کسی بخشیده می شود، ( اَعلام ) عطا ابن ی ...
پسر، دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شریف
دارای شرف، ارجمند، بزرگوار، دارای ارزش و اعتبار، ارزشمند، خوب، عالی، ( در قدیم ) از نسل امامان شیعه ...
پسر
عربی مهرزاد
زاده مهر و محبت، زاده خورشید، ( = زاده ی مهر ) ( اَعلام ) بنا بر بعضی از نسخه های شاهنامه نام یکی ا ...
پسر، دختر
فارسی توفیق
موفقیت، کامیابی، امکان دستیابی به مقصود، یاری و تأیید، تأیید پروردگار، مدد الهی، ( در قدیم ) سازگار ...
پسر
عربی ذوالفقار
شمشیر، در اصل نام شمشیر حضرت علی ( ع )، در لغت به معنی صاحب فقرات، و فقره هر یک از مهره های پشت است ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بهراد
جوانمرد نیکو، بهترین جوانمرد، مرکب از به ( خوب یا بهتر ) + راد ( بخشنده )
پسر
فارسی کارن
جنگجو، ( = قارِن )، ن قارِن، قارَن، نام سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم ( گودرز ...
پسر
فارسی بهادر
دلیر، شجاع، ( شکل فارسی و اردوی واژه ی ترکی مفعولیِ «بغاتور» یا «باغاتور» )، قهرمان، ( اَعلام ) نام ...
پسر
ترکی مهرسام
ترکیب دو اسم مهر و سام ( مهربانی و آتش )، از نام های مرکب، مهر و سام، اسم ترکیبی پسرانه به معنای خو ...
پسر
فارسی حافظ
آن که مراقبت یا حفاظت از کسی جایی یا چیزی را بر عهده دارد، نگهبان، آن که مراقبت یا حفاظت از کسی، جا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آرشام
نیرومند، قوی هیکل، پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی، دارای زور خرس، خرس نیرو، ( اَعلام ) ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن عطاءالله
بخشش و هدیه ی خدا، در اصطلاح عبارت است از چیزی است که از ناحیه حق بر بندگان فائض شود
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آزاد
رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده، فارغ و آسوده، فارغ، آسوده، بی دغدغه خاطر، مختار، صاحب اختیار، ...
پسر
فارسی عبدالصمد
بنده پروردگار بی نیاز، بنده ی خدای بی نیاز، ( اَعلام ) ) عبدالصمد بن ابراهیم، ابواحمد فارسی حصری [، ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی کرامت
بزرگواری، شرافت، سخاوت، بخشندگی، ( در تصوف ) کاری خارق العاده، که به دست اولیا انجام می گیرد، داشتن ...
پسر، دختر
عربی کامیار
کامیاب، با شادی و با خوشحالی، ( اَعلام ) امیر کمال الدین ابن اسحاق، قاضی ارزنجان یکی از بزرگان امرا ...
پسر
فارسی شاپور
شاه پور، پسر شاه، شاهزاده، از شخصیت های شاهنامه، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) نام چند پهلوان ایرانی، ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن حسام الدین
شمشیر دین، ( اَعلام ) ) حسام الدین چلبی: [، قمری] صوفی اهل آسیای صغیر، از تبار ایرانی ( مردم ارومیه ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی قدیر
توانا، قادر، از نامهای خداوند، از نام ها و صفات خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نصیر
یاری دهنده، یاور، از نام ها و صفات خداوند، ( اَعلام ) نصیر اصفهانی: [قرن هجری] پزشک و شاعر ایرانی، ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیرسام
ترکیب دو اسم امیر و سام ( فرمانروا و آتش )، از نام های مرکب، امیر و سام
پسر
فارسی، عربی، اوستایی
تاریخی و کهن محمود رضا
ترکیب دو اسم محمود و رضا ( ستوده و خشنود )، از نام های مرکب، محمود و رضا
پسر
عربی فرج
گشایش در کار، به دست آمدن وضعیت مناسب یا مورد علاقه در کار، گشایش در کار و از میان رفتن غم و رنج
پسر
عربی نریمان
از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر سام جد رستم پهلوان شاهنامه، ( = نیرم )، به معنی نر منش، مرد سرشت و دلی ...
پسر
فارسی، اوستایی
تاریخی و کهن طالب
خواستار، خواهان، سالک، ( اَعلام ) سید محمّد طالب آملی [حدود، قمری] شاعر ایرانی، ملک الشعرای دربار ج ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عبدال محمد
بنده محمد، بنده ی محمّد، ( به مجاز ) دوستدار و ارادتمندِ حضرت محمّد ( ص )، [این نام به لحاظ تولا و ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی کمیل
کامل، تمام، نام یکی از اصحاب حضرت علی ( ع )، ( اَعلام ) کمیل ابن زیاد: [قرن اول هجری] مسلمان عرب، ا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد یوسف
ترکیب دو اسم محمد و یوسف ( ستوده و خواهد افزود )، از نام های مرکب، ا محمّد و یوسف
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی انور
روشن تر، درخشان تر، تابناک تر، روشن، نورانی، ( به گونه احترام ) ( به مجاز ) مبارک، گرامی
پسر
عربی موسی الرضا
ترکیب دو اسم موسی و رضا ( از آب گرفته شده و خشنود )، از نامهای مرکب، ( موسی و رضا، [این نام مخالفِ ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی غفور
بخشاینده و آمرزنده گناهان، از نامهای خداوند، بخشاینده و آمرزنده ی گناهان ( خداوند )، از صفات و نام ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عسکر
لشکر، حصار و پناهنگاه، یکی از القاب امام حسن، عسکر: در لغت به معنای لشکر، حصار و پناهنگاه آمده است ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رامتین
نوازنده، نام یکی از نوازندگان در زمان ساسانیان، ( = رامسین، رامین )، سازنده، ( اَعلام ) نام شخصی که ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن نعیم
نعمت، نرم و لطیف، از نامهای بهشت، پرنعمت ( بهشت )، نرم، لطیف، ( اَعلام ) نام چندین تن از افراد مشهو ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی اقبال
خوشبختی، سعادت، در باور مردم آنچه باعث خوشبختی شود، بخت، در باور عامه، آنچه باعث خوشبختی می شود، بخ ...
پسر، دختر
عربی مظاهر
جلوه ها، نشانه ها، ( جمعِ مَظهَر )
پسر
عربی