بهاءالدین

فرهنگ اسم ها

اسم: بهاءالدین (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: bahā’oddin) (فارسی: بَهاءالدين) (انگلیسی: bahaoddin)
معنی: آن که به آئین و دین خود ارزش دهد، روشنی دین، ( اَعلام ) ) شیخ محمّد ابن حسین عاملی ( منسوب به جبل عامل ) معروف به شیخ بهائی، دانشمند بنام عهد شاه عباس صفوی، ) بهاءالدین سلطان ولد عارف و شاعر [قرن هجری]، فرزند جلال الدّین محمّد مولوی، نام پدر مولانا جلال الدین مولوی بلخی، نام دانشمندی مشهور در زمان شاه عباس صفوی معروف به شیخ بهائی
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

بهاءالدین. [ ب َ ئُدْ دی ] ( اِخ ) زکریا ( 578 - 661 هَ. ق. ) معروف به بهاءالحق از مشایخ صوفیه و ازخلفای مشهور شیخ شهاب الدین سهروردی و مؤسس طریقه سهروردیه در هند. نزدیک ملتان بدنیا آمد. برای تحصیل علم بخراسان و بخارا و مدینه سفر کرد. در مراجعت ازحج در بغداد بخدمت سهروردی رسید و مرید او شد و به امر وی خانقاهی مجلل در ملتان دایر نمود. هیچ کس را اجازه اینکه به او تعظیم کند نمیداد. در سند و پنجاب مریدان بسیار و نیز در هرات و بخارا و همدان مریدانی داشت. بنا بر مشهور، فخرالدین عراقی و امیرحسین هروی از مریدان او بودند. ( دایرة المعارف فارسی ). رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ص 99 و 146 و 147و 194 و ریاض العارفین ص 174 و نفحات الانس ص 329 شود.

بهاءالدین. [ ب َ ئُد دی ] ( اِخ ) کریمی السمرقندی. ازاماثل سمرقند بود و لطایف الفاظ او همه شکر و قند بود. اگرچه مرکز دایره فضل بود، اما دایره وار بر مرکز خراسان احاطت یافت و چون آفتاب در مملکت نیمروز کمالی حاصل کرد. در آن وقت که در تدوار و تطواف به امید الطاف اشراف به بجستان آمد، ملک شمس الدین رحمةاﷲ در حق او الطاف بسیار فرمود و جنیبت خاصه فرستاد تا او را بحضرت آرند. خواست که جنیبت سوار شود، اسب پای بگرفت و افگار کرد. بر بدیهه این قطعه بگفت. مطلع:
سُرور دل سَروری شمس دولت
قوی دست بادی تو در پادشایی
تویی آنکه از سرفرازان و شاهان
بپای ظفر تارک چرخ سایی.
این قطعه در حق سید اجل نظام الدین گفته. مطلع:
ای زده ناوک مژگان ز کمان ابرو
بر دلی کو سپر صبر فکند از هرسو.
( از لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 505 و 506 ).

بهاءالدین. [ ب َ ئُدْ دی ] ( اِخ ) محمد. سلطان العلماء حسین بن احمد خطیبی از فاضلان و عارفان ( فوت 628 هَ. ق. ). وی از جمله خلفای شیخ نجم الدین کبری بود و چون از مردم بلخ آزار دید، مجبور به مهاجرت گردید و با پسر خود جلال الدین مولوی از راه بغداد قصد سفر حج کرد. بعد از عبور از نیشابور و ملاقات عطار، از بغداد گذشته به زیارت حج نایل آمد و از آنجا بملاطیه رسید و چهار سال در آنجا اقامت کرد و سپس به لاونده از مراکز حکومت سلجوقیان در آسیای صغیر رفت و هفت سال آنجا مقیم شد. آنگاه بدعوت سلطان علاءالدین کیقباد به قونیه ، مقر حکومت او رفت و به نشر فضایل و معارف پرداخت. ( فرهنگ فارسی معین ).

بهاءالدین. [ ب َ ئُدْ دی ] ( اِخ ) محمدبن حسین عاملی ( منسوب به جبل عامل ) معروف به شیخ بهایی. دانشمند بنام عهد شاه عباس بزرگ در سال 953 هَ. ق. در بعلبک متولد شد و در سال 1031 هَ. ق. در اصفهان درگذشت. پدرش عزالدین حسین در سال 966 هَ. ق. به ایران مهاجرت کرد و بهاءالدین در ایران نشأت یافت. تألیفاتی بفارسی و عربی پرداخته که مجموع آنها به 88 کتاب و رساله بالغ میشود و از آن جمله : دو مثنوی فارسی «نان و حلوا»، «شیر و شکر»، «جامع عباسی » ( در فقه )، «خلاصةالحساب »، «تشریح الافلاک »، «کتاب اربعین » ( به عربی ) و نیز کشکول که مجموعه ای است از نوادر حکایات و علوم و اخبار و امثله و اشعار عربی و فارسی. وی بفارسی و عربی شعر میسروده. جنازه او را به مشهد انتقال دادند و در پایین پا دفن کردند. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 889 شود. رجوع به مجمعالفصحا ج 2 و ریاض العارفین چ اول ص 45 و آتشکده آذر چ شهیدی ص 174 شود.بیشتر بخوانید ...

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بهاءالدین (ابهام زدایی). بهاءالدین ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • بهاء الدین اربلی، علی بن عیسی اِربِلی، از علمای بزرگ قرن هفتم هجری قمری• بهاءالدین محمد عاملی، محمد بن حسین بن عبد الصمد حارثی، معروف به شیخ بهایی از علمای بزرگ و مشهور شیعه• بهاء الدین لاهیجی، مؤلف جلیل القدر «تفسیر شریف لاهیجی» بهاء الدین (یا قطب الدین) محمد بن شیخ علی لاهیجانی از اعلام اواخر قرن یازدهم هجری• بهاء الدین نیلی، بهاءالدین نیلی، ابوالقاسم علی بن عبدالکریم، عالم امامی قرن هشتم• بهاءالدین آملی، آمُلی، بهاءالدین حیدر بن علی بن حیدر علوی حسینی (۷۲۰-پس از ۷۸۲ق/۱۳۲۰-۱۳۸۰م)، عارف شیعی امامی• بهاءالدین املشی، املشی، بهاءالدین، از علمای مبارز ایران در قرن چهاردهم هجری• بهاءالدین باجن، بَهاءُالدّینِ باجَن (۷۹۰-۹۱۲ق/۱۳۸۸-۱۵۰۶م)، شاعر و از صوفیان طریقه چشتیه برهانپور• شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، مشهور به بهاءالحق، عارف قرن ششم و هفتم، از مریدان شیخ شهاب الدین سهروردی و مروج طریقت سهروردیّه در هند• بهاءالدین زهیر، بَهاءُالدّینْ زُهَیْر، ابوالفضل زهیر بن محمد مهبلی (۵۸۱-۶۵۶ق/۱۱۸۵-۱۲۵۸م)، از شاعران معروف دورۀ ایوبی• بهاءالدین سلطان ولد، بهاءالدّین سلطان ولد، عارف و شاعر قرن هفتم، فرزند جلال الدّین محمد مولوی• بهاءالدین سمرقندی، بهاءالدین سمرقندی، علی بن محمدّ بن اسماعیل مشهور به اِسبیجابی، فقیه حنفی و شیخ الاسلام سمرقند• بهاءالدین متو، بَهاءُالدّینْ مَتّو، متخلص به بهاء (۱۸۰-۱۲۴۸ق/۱۷۶۶-۱۸۳۲م)، شاعر، عارف و از خاندان علمای کشمیر• بهاءالدین محلاتی، از علمای قرن چهاردهم هجری قمری• بهاءالدین محمدولد، بهاءالدین محمدولد، عارف و واعظ قرن ششم و هفتم، پدر مولانا جلال الدین محمد بلخی• بهاءالدین بن حنا، ملقب به صاحب بهاءالدین، وزیر دو تن از سلاطین ممالیک مصر• بهاءالدین محمد بن مؤید بغدادی، از منشیان و مترسلان بنام سدۀ ۶ق/۱۲م• بهاءالدین محمد جوینی، فرمانروای اصفهان و بخشی از عراق عجم از ۶۶۳ تا۶۷۸ق/۱۲۶۵-۱۲۷۹م• بهاءالدین نقشبند، عارف نامدار و مؤسس سلسلۀ نقشبندیه
...

پیشنهاد کاربران

بهاالدین
نام پدر مولوی
بهاءالدین پدر جلالدین محمد که بسیاری از دانشمندان و معلمان ان زمان وی را می شناختند .
از بین دانشمندان و معلمان سرشناس عطار نیشابوری بهاءالدین را می شناخت و با خویش ارتباطی داشت.
روشنی دین ، لقب پدر مولوی

بپرس