به نظر شما آیه ی "سیروا فی الارض" در روزگار امروز چگونه تفسیر میشه ؟
به نظر شما آیه ی
"سیروا فی الارض"
در روزگار امروز چگونه تفسیر میشه ؟
امروزه با وجود اینترنت و گردش اطلاعات و سهولت در سفر این آیه تفسیر گذشته ی خودش رو میتونه داشته باشه که میگفتن
" برای کسب علم سفر کنید "
٩ پاسخ
مقصود از "سیروا = امر به سیر کردن"، همان "گردش نمودن" است که معمولا با همین بدن مادی انجام میپذیرد، مانند رفتن از جایی به جایی دیگر.
اما، مقصود خداوند متعال از امر به «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ – در زمین گردش کنید»، صرفاً "سفر" به هر شکل و دلیل و برای هر نتیجهای نمیباشد، بلکه هدف بصیرت، رشد و کمال میباشد. چه بسا عدهای برای انجام معاملات تجاری، دائم در سفر باشند و چه بسا عدهای برای دیدن مناظر طبیعی و یا آثار تاریخی، به سفرهای متعددی بروند و هدف و مقصود از «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» برای آنان محقق نگردد.
۱. از این رو میفرماید که اولاً مقصود من از این سفر، صرفاً حرکت دادن بدن و جابجایی آن از یک نقطه به یک نقطه دیگر نمیباشد، بلکه سفر باید سبب تفکر، تعقل، بصیرت، درس و عبرت گردد.
«أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» (الحج، 46)
ترجمه: آيا در زمين گردش نكردهاند تا دلهايی داشته باشند كه با آنها بينديشند، يا گوشهايی كه با آنها بشنوند؟ حقيقت اين است كه چشمها كور نيست، بلكه دلهايی كه در سينههاست كور است.
۲. صرف دیدن مناطق یا آثار متفاوت مهم نیست و هدف از این امر به سفر نمیباشد، بلکه در حین سفر، "نظاره" کردن لازم است و نظاره با دیدن چشم فرق دارد؛ نظاره دیدن سیر یک حرکت، از آغاز تا انجام میباشد؛ چنان که میفرماید به خلقت شتر و برافراشته شد آسمان و ... نظاره نمایید. از اینرو، میفرماید: ابتدا "سیر" کنید و سپس "نظاره" نمایید: «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا».
۳. چنین گردشی [سیری] در زمین، گاه "هستی شناسی" را ارتقا میبخشد و گاه "درس و عبرتی" از تجارب میباشد. چه آن که تاریخ، سرگذشت و سرنوشت گذشتگان، همه تجربیات بشر امروزی در طول تاریخ میباشد و باید از آنها درس و عبرت بگیرد تا بتواند گامی جلوتر رود.
برای اطلاعات بیشتر ببینید:
https://www.x-shobhe.com/quran/10310.html
https://fa.wikifeqh.ir/%D8%AD%DA%A9%D9%85_%D8%B3%DB%8C%D8%B1_%D8%AF%D8%B1_%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86_(%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86)
قرآن عربی مُبین با آنچه که میفهمی ومیدانی وآرزو داری و درخواب وخیال خودت میپرونی
وهرچه رایج ومتداول و"أمرً مسلمً به" هست؛ کاری ندارد!
آنچه باید ببینی وبدانی وبفهمی ودرک کنی و بپذیرفتن حقیقت را ...
بیان میکند ومیپردازد وجلب توجه میکند وأهمیّت میدهد...
پس؛بیدار شی!
بیدار شو از این شو!
أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی
با عرض سلام، کاش دقیق تر می گفتید که چه آیه ای مد نظرتون هست چرا که آیات بسیاری متضمن عبارت (( ..... سیروا فی الارض ....... )) هستند؛ که به منظور ابلاغ موارد زیر آمده اند:
1. عبرتگیری از سرنوشت پیشینیان
2. عبرت گیری از سرنوشت مکذبان3. عبرت گیری از سرنوشت مجرمان4. جهانگردی الهی به منظور بیداری دل ها5. سیر و سیاحت در زمین، برای درک چگونگی ایجاد مخلوقات و معاد
به نظر بنده آیه مد نظر شما آیه 20 ، سوره عنکبوت است که رویکردش در حوزه سیر و سیاحت در زمین، برای درک چگونگی ایجاد مخلوقات و معاد قرار می گیرد.
اصل آیه : (( قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ))
تفسیر نوین :آیه ۲۰ سوره عنکبوت میفرماید: «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ؛ این آیه از دیر باز تفاسیر گوناگونی داشته است، علی الخصوص با رویکردهای طلب علم، شناخت آفرینش، و تقویت ایمان.
در تفسیر سنتی، علماء این آیه را به عنوان فرمانی الهی برای کشف جهان و مشاهدهی شگفتیهای آن جهت کسب معرفت نسبت به آفرینش الهی تفسیر کردهاند. سفر به سرزمینهای مختلف، مطالعهی پدیدههای طبیعی، و تأمل در آنها به عنوان راههایی برای کسب علم تجربی و بصیرت معنوی عمیقتر تلقی میشده است. مفسران اهل سنت کلاسیکی نظیر ابن کثیر و قرطبی تأکید داشتهاند که این آیه تشویقی است برای مؤمنان تا نشانههای خدا را در طبیعت مشاهده کنند که منجر به قدردانی بیشتر از قدرت و حکمت او میگردد. تأکید اصلی بر ترکیب مشاهدهی تجربی با تأمل معنوی بوده که منجر به رشد فکری و ایمانی میشود.
اما در عصر حاضر که اینترنت، ارتباطات سریع و سهولت سفر به طرز چشمگیری شیوهی کسب و انتشار دانش را تغییر داده است، تفسیر این آیه میتواند توسعه یافته و با دیدگاههای جدیدی همراه شود. به موارد زیر توجه داشته باشید:
1. سفر مجازی و دسترسی به اطلاعات: امروزه «سیر در زمین» را میتوان به صورت استعاری نیز تفسیر کرد- با وجود اینترنت، میتوان بدون ترک خانه به انبوهی از اطلاعات دربارهی جهان دسترسی داشت. این دسترسی دیجیتال به دانش با دعوت قرآنی به مشاهده و تأمل در آفرینش هماهنگ است. وبسایتها، آرشیوهای دیجیتال، مستندها و دورههای آنلاین امکان مطالعهی جهان طبیعی، تاریخ و تمدنهای انسانی را با جزئیات بی نظیری فراهم میکنند. این «سفر» دیجیتالی را میتوان به عنوان تحقق دعوت آیه برای جستجوی دانش تلقی کرد، هرچند در شکلی متفاوت از سفر فیزیکی.
2. جهانیشدن و همبستگی متقابل: فرمان آیه برای «سفر» را میتوان با توجه به فراید جهانیشدن نیز تفسیر کرد؛ امروزه سفر فیزیکی دیگر چنان چالشبرانگیز یا زمانبر نیست. با وجود هواپیماها، قطارهای سریعالسیر و دیگر وسایل نقلیه، سفر به نقاط مختلف جهان به امری عادی تبدیل شده است. این سهولت در حرکت نه تنها کسب دانش را تسهیل میکند بلکه فهم عمیقتری از فرهنگها، مردمان و محیطهای مختلف را نیز فراهم می آورد. دعوت قرآنی به سفر را میتوان به عنوان فراخوانی برای تعامل با جهان، پذیرش تنوع و گسترش افقهای فکری فراتر از مرزهای محلی یا منطقهای درک تأویل نمود.
3. پژوهش و تحقیقات علمی: تفسیر نوین دیگر مربوط به حوزهی پژوهشهای علمی است. عبارت «فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ» نشاندهندهی تشویق به مطالعهی منشأ حیات و جهان است. امروزه این میتواند شامل رشتههایی مانند کیهانشناسی، زیستشناسی و زمینشناسی باشد.در نتیجه این آیه را میتوان به عنوان تأیید قرآن بر پژوهش های علمی در نظر گرفت که مؤمنان را به مطالعهی جهان طبیعی به عنوان وسیلهای برای درک حکمت الهی و قوانین حاکم بر جهان ترغیب میکند. در این زمینه، جستجوی علم در عصر مدرن با تشویق آیه به کاوش و فهم آفرینش همسو است.
4. آگاهی محیط زیستی: با توجه به نگرانیهای معاصر دربارهی تخریب محیط زیست و تغییرات اقلیمی، این آیه همچنین متضمن پیامی دربارهی اهمیت حفظ و حراست از زمین است. همانطور که «سفر» کرده و به مشاهده ی جهان می پردازیم، نیاز به حفاظت و نگهداری از محیط طبیعی که بازتابی از آفرینش الهی است، بیشتر احساس می شود- این آگاهی محیط زیستی را میتوان به عنوان تفسیر ی پست مدرن از این آیه در نظر گرفت.
حفظ تفسیر سنتیبا وجود پیشرفتهای مدرن که شیوهی کسب و اشتراک دانش را متحول کرده است، تفسیر سنتی این آیه همچنان اهمیت خود را حفظ کرده است. سفر فیزیکی همچنان تجارب و بینشهای منحصر به فردی ارائه میدهد که کاوش و سفر مجازی (غالبا از طریق اینترنت) نمیتواند به طور کامل جایگزین آن شود. بازدید فیزیکی از سرزمینهای مختلف، مشاهدهی اکوسیستمهای گوناگون و تجربهی مستقیم فرهنگهای مختلف، قدردانی عمیقتری از جهان را به همراه دارد و ارتباط میان دانش تجربی و تأمل معنوی را تقویت میکند.
علاوه بر این، در زمینهی ایمان، سفر برای کسب دانش همچنان یک مفهوم مهم در اسلام است. تجربیاتی که از طریق سفر به دست میآیند—چه سفرهای معنوی مانند حج و چه تبادلات علمی در طی سفر—نقش مهمی در شکلدهی به فهم و جهانبینی فرد ایفا میکنند. به این معنا، این آیه همچنان مسلمانان را به طلب دانش در مقیاس وسیعتر تشویق میکند و روشهای سنتی یادگیری را با ابزارهای مدرن ترکیب میکند.
خلاصه !
آیه "سیروا فی الأرض" که به سفر و سیر در زمین دعوت میکند، در روزگار امروز همچنان معنا و کاربرد دارد، اما به دلیل پیشرفتهایی مانند اینترنت و سهولت سفر، تفسیر آن گستردهتر شده است. این آیه اکنون میتواند به معنای کاوش در دانش و فرهنگها از طریق سفر فیزیکی، جستجو در علوم مختلف از طریق اینترنت، و ارتباط با جهان از راههای نوین باشد. هدف همچنان افزایش آگاهی و فهم بهتر از جهان و نشانههای الهی است.
قطعا با ظهور فن ؟آوریهای امروزی زحمت "سیروا فی ..." نیز کمتر شده و ما می توانیم بازدید آنلاینی از هر موزه و یا محلی که بخواهیم داشته باشیم. و همانگونه که گفته شد بی تدبر راه به جایی نخواهیم برد! گفته می شود که دانشمندی در موزه عراق کوزه سفالی می بیند و کاربرد آن را درک نمی کند در آن تدبر می کند و نمونه ای از آن را می سازد و متوجه می شود پیل الکترکی است که پیش از "ولتا" ساخته شد!این البته گوشه ای از "سیر" است. در حکایات نیز "سیر در آفاق و انفس" با یکدیگر آمده.سیر در آفاق و انفس، گاهی به معنی مطالعه در کتاب هستی است و گاهی نیز منظور از آن «سیاحت بلدان» یعنی جهانگردی و مشاهده اقوام و ملل گوناگون و آشنایی با روحیات و آداب و رسوم و معتقدات آنان است.با نیم نگاهی به تفاسیر گوناگون بسیار دور از ذهن است که منظور سفر با بدن مادی باشد. با توجه به محکمات و متشابهات و نگاه ژرف تر می توان اینگون برداشت کرد که بیشتر تعمق در احوال گذشتگان و افراد مورد نظر باشد. از نظر لغوی مقصود از "سیروا = امر به سیر کردن"، همان "گردش نمودن" است که معمولا با همین بدن مادی انجام میپذیرد، مانند رفتن از جایی به جایی دیگر.
اما، با تدبر بیشتر و ژرف تر در آیات و شان نزول آنها اینگونه برداشت می شود که مقصود خداوند متعال از امر به «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ – در زمین گردش کنید»، صرفاً "سفر" به هر شکل و دلیل و برای هر نتیجهای نمیباشد چرا که هر انسان دیدی متفاوت دارد و تجربه مادی متفاوتی از سفر خواهد داشت. بعنوان مثال تجربه سفر به شمال کشور برای بنده و حضرتعالی کاملا متفاوت است، بلکه هدف بصیرت، رشد و کمال میباشد. چه بسا عدهای برای انجام معاملات تجاری، دائم در سفر باشند و چه بسا عدهای برای دیدن مناظر طبیعی و یا آثار تاریخی، به سفرهای متعددی بروند و هدف و مقصود از «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» برای آنان محقق نگردد. در واقع اگر چنین بود بازرگانان قدیم و جدید باید انسانهایی با بصیرت می بودند. صدالبته معنایی که برداشت می شود از بصیرت نیز متفاوت است. نمونه زیر که منظور را شفاف تر بیان می کند.
یک – از این رو میفرماید که اولاً مقصود من از این سفر، صرفاً حرکت دادن بدن و جابجایی آن از یک نقطه به یک نقطه دیگر نمیباشد، بلکه سفر باید سبب تفکر، تعقل، بصیرت، درس و عبرت گردد.
«أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» (الحج، 46)
ترجمه: آيا در زمين گردش نكردهاند تا دلهايی داشته باشند كه با آنها بينديشند، يا گوشهايی كه با آنها بشنوند؟ حقيقت اين است كه چشمها كور نيست، بلكه دلهايی كه در سينههاست كور است.
قطعا تجربه ای که از هر سفری بدست می آید ارزشمند است ولی بدون تدبر بدست نمی آید.
دو – صرف دیدن مناطق یا آثار متفاوت مهم نیست و هدف از این امر به سفر نمیباشد، بلکه در حین سفر، "نظاره" کردن لازم است و نظاره با دیدن چشم فرق دارد؛ نظاره دیدن سیر یک حرکت، از آغاز تا انجام میباشد؛ چنان که میفرماید به خلقت شتر و برافراشته شد آسمان و ... نظاره نمایید. از اینرو، میفرماید: ابتدا "سیر" کنید و سپس "نظاره" نمایید: «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا».پس سفر بدون تدبر بی فایده است.
سه – چنین گردشی [سیری] در زمین، گاه "هستی شناسی" را ارتقا میبخشد و گاه "درس و عبرتی" از تجارب میباشد. چه آن که تاریخ، سرگذشت و سرنوشت گذشتگان، همه تجربیات بشر امروزی در طول تاریخ میباشد و باید از آنها درس و عبرت بگیرد تا بتواند گامی جلوتر رود.
شناخت:
در یک آیه فرمود که در زمین سیر کنید و در چگونگی خلقت نظاره کنید. در این نظاره، میبینید که هر چه در زمین است، نبوده و سپس پدید آمده و همه چیز در حال تغییر است و موت و حیات استمرار دارد، پس نتیجه بگیرید که اولاً هر چه هست، خلقت حکیمانهی خداوند متعال میباشد که ید مالکیت و تحت ربوبیت اوست و ثانیاً حیات به همین زندگی روی زمین ختم نمیشود و پس از مرگ، در عوالم دیگر امتداد دارد؛ بنابراین، این هستی شناسی مادی و طبیعی، در راستای توحید و معادشناسی قرار میگیرد:
«قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (العنکبوت، 20)
ترجمه: بگو: در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز كرده است ؟ سپس خداوند (به همين گونه) جهان آخرت را ايجاد میكند؛ يقيناً خدا بر هر چيز توانا است!
درس و عبرت:
در اغلب آیاتی که در آنها امر به "سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا" شده است، به "نظاره"ی سرگذشت و سرنوشت اقوام و پیشینیان توجه و تذکر داده شده است؛ لذا مقصود و هدف در این آیات، نه سفر برای تفریح و تجارت است و نه گردش و سیاحت برای دیدن مناظر طبیعی در زمین و یا چگونگی مهندسی و ساخت ابنیهی تاریخی در گذشته! بلکه میفرماید: به اماکن که میرسید، تاریخ اقوام و سرانشان را بنگرید تا ببینید که ادعاها، قدرتها، انکارها و جرمهای کنونی را مردمان پیش از شما نیز داشتند، حال ببینید که سرنوشتشان چه شد؟ آیا ادعاهایشان حقیقت داشت و یا به آمال بلند خود در زمین رسیدند؟!
سرنوشت قومهای نوح و لوط چه شد؟! مگر قدرت و امکانات اقوام عاد و ثمود کم بود (حتی به تناسب بیشتر از شما بود)، چه بلایی به خاطر لجاجت در کفر و ظلم بر سرشان آمد؟! فرعونی که طغیان کرده بود و فریاد الوهیت و ربوبیت سر میداد و سایر فرعونیان، به چه سرنوشتی دچار شدند؟! و همینطور سایر گردنکشان، جانیان، چپاولگران، ظالمان، خیانتکاران، هوسرانان و مجرمین در طول تاریخ؛ به چه رسیدند و کجایند؟! و همینطور است "سیر و نظر نمودن"، به سرگذشت اشخاص و اقوامی که حق را شناختند، به آن ایمان آوردند، به دعوت انبیا، رسولان و اولیای الهی لبیک گفتند، سختیها کشیدند، رنجها بردند، شکنجهها شدند، محروم و مستضعف واقع شدند، محاصره و تحریم شدند، جنگها بر آنان تحمیل شد و به شهادتها رسیدند و ...؛ اما راهشان پویا، پرچمشان برافراشته و نامشان شهرهی عام و خاص، و خودشان محبوب دلهای سالم میباشند.
به عنوان مثال: سفر به شهرهای زیارتی را در نظر بگیرید؛ وقتی به حج یا تمتع میروید، چه میبیند؟! سلطهی کفار بتپرست و چیدن بتها در حرم و پرستش آنها، و یا قبله شدن آن مکان مقدس، برای عبادت الله جلّ جلاله؟ آن مدینهای که در آن دهها جنگ بر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله تحمیل شد، و آن همه ظلم به اهل بیت علیهم السلام شد، اکنون قبلهی جانهای موحدان است.
در نجف، کربلا، کاظمین، مشهد و سامراء ...، هم تاریخ و سرنوشت معاویهها، یزیدها، شمرها، حجاجها، دوانقیها، هارونها و مأمونها و عاقبتشان را میبینید، هم حقانیت، مظلومیت، دعوت و حرکت امامان علیهم السلام، و نتایجش در بیداری، بصیرت و قیام مسلمانان علیه کفر و ظلم، در طول تاریخ و هم معرفت، محبت، مودت، عشق و ارادت میلیونها انسان به آنان را میبینید.
***- بنابراین، در بیشتر آیاتی که در آن امر به «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا» شده است، به سرگذشت طاغیان و یاغیان و فاسدان توجه داده شده است، تا درس و عبرت برای همگان باشد؛ مانند:
●- «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ» (الرّوم، 42)
ترجمه: بگو: در زمين سير كنيد و بنگريد عاقبت كسانى كه قبل از شما بودند چگونه بود؟ بيشتر آنها مشرك بودند!
●- «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» (الأنعام، 11)
ترجمه: بگو: در (روى) زمين بگرديد، سپس بنگريد كه عاقبت تكذيب كنندگان چگونه بوده است!
●- «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ» (النّمل، 69)
ترجمه: بگو: در روى زمين سير كنيد و ببينيد عاقبت كار مجرمان به كجا رسيد!
تجربه کسی که برای زیارت به شهر مشهد می رود و کسی که برای دیدن پارکهای آبی به آنجا می رود متفاوت است(اصلا منظور مدح یکی و ذم تجربه دیگر نیست و صرفا مثال مورد نظر است.)
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقاله قبل سیر آفاق و انفس به این مضمون رسیدیم که رشد هر انسانی با تامل، تفکر، مراقبه و هوشیاری به حالات درونی و بیرونی اوست.
در نهگانه ایرانی، نفس متعالی هر فرد در توجه و ممارست در رسیدن به خویش متعالی محقق میشود.
این مفهوم با عنوان سیر آفاق و انفس بیان شد. سیر و رشد هر فرد، در هر نقطهای که از نماد نهگانه قرار میگیرد، باید پیوسته این توجه درونی و بیرونی را داشته باشد.
تحول و دگرگونی فرد در نهگانه به شیوهای است که فرد پیوسته باید آگاهی نسبت به شدت و ضعف هر سه فضیلت و رذایل مقابل آنها را داشته تا به فضیلت چهارم یعنی عدل و تعادل دست یابد.
این موضوع در نمودار اناگرام آمریکایی، محققین و مشاوران به شیوهای است که رشد و تعالی ذاتی هر فرد با چرخشی کامل بر روی همه تیپها محقق خواهد شد.
اما این سیر آفاق و انفس چیست و به چه صورت محقق میشود؟
در این قسمت به بیان مراحل سیر در بیان حکما که به واقع بازتاب اندیشه و عمل اخلاق و عرفان است، پرداخته میشود.
سیر آفاق و انفس چیست؟
کلمه سیر اغلب با واژه دیگر سفر در ذهن تداعی میشود که گویی هر دو به یک معنا، بیانگر مضمونی از حرکت است. این مضمون را بهویژه در متون ادبی و عرفانی خود به وضوح شاهد هستیم. وقتی در کلام شعرا و ادبای ما، ترغیب به سفر میکنند، تا فرد در طول سفر بر دانش و آگاهی اش بیفزاید.
همچنین در کاربرد کلمه سیر توجهی بر تغییر و تحول درونی در فرد دارند. چنانچه برای فرد سفری امکانپذیر باشد، بر آن پیش میرود و در غیر آن این سیر را بهصورت درونی دنبال کند. اغلب این سفر باطنی، سیر انفسی است که فرد به قصد کمال و تهذیب نفس پیش میگیرد.
اندیشه سفر برای آموختن امکانپذیر نباشد، بهصورت سیر درونی پیش گرفتن، همواره در حوزه اخلاق و عرفان مورد نظر حکما و علما بوده است.
امروز مفهوم سیر و سفر به یک معنا فهمیده میشود. از این رو واژه سفر به سیر در آفاق و سیر انفس بیان میشود. مضمون واژه سفر در کتاب «کشاف اصطلاحات الفنون»، اطلاق به سفرهای چهارگانه است:
سفر اول سیر الیالله، که فرد از نفس خودش آغاز میکند تا به آفاق منتهی شود. در این سفر فرد با قلب و عواطف خود پیش میرود.
در مرحله دوم سفری است که فرد با عنوان سیر فیالله عمل میکند. در این سفر فرد با دست یافتن به صفات حق و محقق گرداندن اسمهای ذات مقدس در خودش صورت میپذیرد. در این سفر فرد به افق اعلی میرسد تا از آن بهره برده و به مرحله اوج دیگر که رسیدن به بارگاه الهی است، دست یابد.
این مرحله سفر سوم در فرد معنوی، عرفا آن را با مقام قاب قوسین بیان میکنند.
مرحله آخر، سفر چهارم یا سیر بالله میگویند که فرد با تحقق صفات متعالی خویش و به تعبیر خداگونه بودنش در اجتماع زندگی میکند و به عدل رفتار میکند.
سفر به دو بخش ظاهری و باطنی، یا آفاقی و انفسی تقسم میشود که سفر باطنی ترجیح بر سفر ظاهری دارد، اما سفر باطنی بسیار دشوار است. از این رو مردمی که در سفر درونی یعنی نیاز به تامل بیشتر بر احوال درونیشان دشوارتر است، بهطور محسوس در سفر به تن بهتر میآموزند.
«هزاران بینی که تن به سفر کند و اندکی بود آن که به دل سفر کند». (رساله قشیری)
در نتیجه مفهوم سیر در آفاق و انفس، بیان دو نوع حرکت و تغییر در دو بخش از فرد ضروری است تا بتواند مراحل رشد و تعالی خویش را پیش ببرد. همچنین در نهگانه ایرانی بهمثابه دانشی که به واقع در تعالیم اهل تصوف و عرفان است، نیز چنین است.
در الگوی نهگانه ایرانی، فرد چنانچه به درون خویش مینگرد و با تفکر و مراقبه به تغییر و دگرگونی میرسد، سیر انفسی داشته و اگر به سیر در عالم بیرون بپردازد، سیر آفاقی کرده است.
دکترمهشید رضویرضوانی
سیرآفاقی و انفسی در نظر فیلسوفان
ابنسینا در پایان نَمَط چهارم از کتاب اشارات و تنبیهات، ضمن توضیح برهانی که برای اثبات ذات باری و صفات حقیقیۀ او آورده است میگوید: «تأمل کن که چگونه در اثبات مبدءِ اول و یگانگی و پاکی او از عیب و نقص، بیان ما به چیز دیگری جز خود وجود نیاز نداشت و به ملاحظۀ مخلوق و فعل او محتاج نشد، اگرچه آن هم بر وجود واجب تعالی دلیل است، اما این روش مطمئنتر و شریفتر است و در کتاب الٰهی، آیۀ «سنریهم آیاتنا» به این مطلب اشارتی دارد» (۳/۶۶). شیخ اشراق در باب دوم از رسالۀ یزدان شناخت ــ که دربارۀ معرفت نفس انسانی و چگونگی سعادت و شقاوت آن بحث میکند ــ آفاق و انفس را در معنای انسان و جهان بهکار میبرد. به گفتۀ او: کاملترین موجودات آدمی است که او را عالم کوچک خواندهاند «به حکم آنکه حواشی عالم روحانی و جسمانی بر هم زدهاند و نموداری از او با هم آورده؛ و کلام الٰهی بر این معنی ناطق است: سنریهم آیاتنا» (مجموعۀ آثار، ۴۲۰). نیز در کتاب الواح عمادی، پس از ذکر آیۀ ۲۱ سورۀ ۵۱ (الذّاریات) و آیۀ ۵۳ سورۀ ۴۱ (فصلت)، مینویسد: «این چند آیه اشارت میکند که عجایب عالم علوی در عالم کوچک که انسان است، تعبیه شده است» (ص ۱۹۰).
بابا افضل کاشانی، در رسالۀ جاوداننامه، مراتب آیات و نشانههای الٰهی را در جهان هستی، به «گنجخانهای» تشبیه میکند که کلید آن خودشناسی است. به گفتۀ او: «شناخت هر چیزی پس از شناخت هر چیزی پس از شناخت خود تواند بود، چه از مخلوقات هیچچیز آن کمال ندارد که مردم» (۱/۲۶۷). وی سپس ضمن اشاره به آیۀ ۵۳ سورۀ ۴۱ و استشهاد به آیۀ ۲۱ سورۀ ۵۱، از «علمِ آیاتِ آفاق و انفس» نام میبرد و مینویسد: «ناچار به آیات آفاق و انفس مردم را به لقای خداوند تعالیٰ باید خواند تا محجوب نمانند. پس به آیات بباید نگریست تا بدانی و بشناسی و از الحاد و تعطیل بری شوی؛ و چون بدانستی و بشناختی، آیات و علامات را فرو باید گذاشت تا مشرک نباشی» (۱/ ۲۸، ۲۸۴). نکتهای که افضلالدین در پایانِ سخن خود بر آن تأکید میکند، این است که پس از شناخت بدایع خلقت و تأمل در مصنوعات الهیٰ و گشوده شدن دیدۀ بصیرت، اگر آدمی از آیات و نشانهها روی برنتابد و اندیشۀ خود را در وجود باری و وحدانیت و قیومیت او متمرکز نسازد، به ورطۀ شرک و الحاد میافتد.
صدرالدین شیرازی در مقدمۀ اسفار، سلوک عارفان و سیر آفاقی و انفسی اولیاءالله را به ۴ سفر معنوی مانند میکند: ۱. سفر از خلق به سوی حق؛ ۲. سفر در حق همراه حق؛ ۳. سفر از حق به سوی خلق همراه حق؛ ۴. سفر در خلق همراه حق (۱/۱۳). در توضیح این مراحل، شارحان سخنان صدرالمتألهین گفتهاند: در اصطلاح اهل یقین، سفر عبارت از سیر و سیاحتی است که آغاز آن عالم طبیعت و پایان آن فناءفیالله و بقاء بالٰله است.
مرحلۀ اول این سلوک، سفری است از خلق به سوی حق، یعنی سیر از کثرت به وحدت و از ظاهر به باطن. در طی این سفر، بهتدریج تعینات موهوم و کثرات اعتباری از نظر سالک محو میشود تا بدانجا که «وحدت حقۀ حقیقیه» را در هر چیز جلوهگر میبیند. آنگاه که هستی سالک در هستی حق فانی شد و وجودش وجودی حقانی گردید، سفر اول به پایان میرسد. حکیم الٰهی نیز با تأمل در آفاق و انفس و مشاهدۀ آیات سبحانی و اتقان نظام هستی، از آثار قدرت و حکمت خداوند بر وجود او استدلال میکند و بر اسماء و صفات وی استشهاد میورزد.
مرحلۀ دوم سلوک، سفر در حق است همراه حق. مقصود از این سفر، سیر سالک در عالم اسماء و صفات الٰهی است. سالک اندکاندک در دریای جلال و جمال الٰهی فرو میرود، پردهها برداشته میشود و هریک از موجودات به عنوان مظهری از مظاهر اسماء و صفات خداوند جلوهگر میشود. این سفر، سفری است در حق، زیرا سفری است در اسماء و صفات الٰهی؛ نیز سفری است همراه حق،زیرا در این سفر، سالک متحقق به حقیقت حق میشود و «در صُوَرِ جمیع موجودات، به دیدۀ حق، مشاهدۀ حق» میکند (لاهیجی، ۵۹). حکیم الٰهی نیز از تأمل در وجود حق به وجوب وجود او پی میبرد و از وجوب وجود، بر وجدانیت واجب استدلال میکند و بهتدریج علم، قدرت، حیات، اراده، سمع و بصر و دیگر اوصاف کمال و نُعوت جمال و جلال خداوند را در مییابد.
مرحلۀ سوم، سیر سالک است از حق به سوی خلق همراه حق. از آنجا که سالک پس از گذشتن از کثرات موهوم صوری و معنوی و فانی شدن در حق، از خود تعینی ندارد، بنابراین سفر او سفری همراه حق است. در این سفر، سالک عارف خود مظهر اسماء و صفات الٰهی میشود تا بدانجا که دانش او جلوۀ دانش حق و قدرتش مظهر قدرت حق و ارادهاش ناشی از مشیت حق میشود، یعنی به او میشنود، به او میبیند، به او میگوید و به او حرکت میکند. حکیم الٰهی نیز در این مرحله پس از معرفت اسماء و صفات و لوازم آنها، از مقام وحدت به عالم کثرت باز میآید تا چگونگی صدور موجودات و پیدایش کثرات و تعینات را دریابد و از مجالی تجلیات حق و مراتب ظهور نورالٰهی، یعنی عالم جبروت، ملکوت و ناسوت (عقول، نفوس و اجسام) آگاه گردد.
مرحلۀ چهارم، سیری است در خلق همراه حق. در این مرحله سالک عارف، کثرات را در وحدت و وحدت را در کثرت میبیند و به مقام خلیفةاللٰهی نایل میشود و با شناختن موجبات سعادت و شقاوت آدمی، قابلیت هدایت و تربیت دیگران را پیدا میکند. چنین کسی اگر از جانب حق مأمور ارشاد خلق به سرمنزل سعادت گردد، صاحب نبوت تشریعی است ( اسفار، ۱/۱۳-۱۶، حواشی).
ج ـ سیر در آفاق و انفس از نظر عرفا
در نظر عارفان، آفاق دو کتابند که باید رموز هستی را در آنها خواند: کتاب انفس که «تمامت آیات صفات و اسماء الٰهی در آن مکتوب است» و کتاب آفاق که تفصیل کتاب انفس است (لاهیجی، ۴۶۳). عارف بر آن است که از یکسو از خودشناسی به خداشناسی برسد و از سوی دیگر «به نظر اعتبار نگاه در افلاک و انجم و اختلاف سیر و اشکال ایشان» کند تا کمال قدرت الٰهی و حکم و تدبیر او را در نظام متقن عالم مشاهده کند و این معنی «سبب ارتقاء وی بر مدارج کمال گردد» (همو، ۱۶۷). در نوشتههای صوفیانه، گاهی مقصود از سیر آفاقی و انفسی، سفر روح است در حوزۀ محسوسات و عالم مجردات؛ چنانکه سنایی در منظومۀ سیر العباد الی المعاد بیان داشته است. گاهی نیز منظور از آن، مطالعه در کتاب وجود خویش است و «سفر در موجودات». از یک جهت میتوان گفت که سیر انفسی، سفری است در خود که طی آن، سالک به مدد عشق و هدایت پیر، از بیابانهای حرص، بخل، غضب و شهوت میگذرد و کوههای کبر و حسادت و حقد را در مینوردد تا از مرحلۀ حیوانی به مرتبۀ فرشتگی برسد.
از جهت دیگر، مراد از سیر انفسی، سیر سالک در مراتب نفس آدمی است چنانکه شمسالدین محمد کرمانی در منظومۀ مصباح الارواح بیان کرده است. مرحلۀ اول این سفر، سیر در شهر نفس اماره است و پس از آن، دیداری از شهر نفس لوّامه. سالک به سفر خود ادامه میدهد تا به شهر نفس مطمئنه برسد که شهری خوش است و دیار حکمت و خردمندی. با گذشتن از این مرحله، سوادِ شهرِ نفسِ راضیه پدیدار میشود و پس از عبور از شهر نفس مرضیه، سرانجام سالک به مقصد نهایی سلوک که فنا و بقاست نایل میشود، آنجا که «فقیر مطلق» میشود و «توانگر به حق» میگردد.
شیخ محمود شبستری آفاق و انفس را مترادف با عالم صغیر و کبیر با انسان و جهان به کار برده است. باب ششم رسالۀ او «در برابر کردن آفاق و انفس یعنی برابر کردن تن آدمی با عالم» است. وی در باب هفتم، این ۲ واژه را با ظاهر و باطن یا عالم ظاهر و باطن تطبیق میکند و مینویسد: «آنچه حق سبحانه و تعالی فرمود سنریهم آیاتنا، مراد از آفاق، عالم ظاهر یعنی عالم اجسام و مراد از انفس، عالم باطن است یعنی ارواح» (مرآتالمحققین، ۳۵).
سیر در آفاق و انفس، گاهی به معنی مطالعه در کتاب هستی است و گاهی نیز منظور از آن «سیاحت بلدان» یعنی جهانگردی و مشاهدۀ اقوام و ملل گوناگون و آشنایی با روحیات و آداب و رسوم و معتقدات آنان است. از اینجاست که پیران طریقت مریدان را به سیر و سیاحت تشویق میکردند و معتقد بودند که: «مرد در سفر بر مراد خود ظفر یابد و اهل ظاهر و باطن و حق و باطل را فرق کند و جسم از جان و یقین از گمان امتیاز دهد. دل او آرام گیرد و خاطرش صفا پذیرد و حیرت و تردد از وی برخیزد» (شیروانی، ۱۶).
آفاق و انفس، گذشته از معانی مذکور، نام چند رساله و کتاب نیز هست که در همین موضوع نوشته شده است، از آن میان: رسالۀ آفاق و انفس از شاه نعمتالله ولی (منزوی، ۴/۲۶۱۹)؛ رسالۀ آفاق و انفس منسوب به ناصرخسرو قبادیانی (کتابخانۀ مرکزی، ۱۴/۳۶۹۵؛ کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد، ۴۱۴)؛ رسالۀ آفاق و انفس از سیداسماعیل مدرس (شورای ملی (سابق)، ۲۱/ ۳۱۹).
آیه "سیروا فی الأرض" به معنای «در زمین سیر کنید» در قرآن کریم آمده و در برخی آیات از مردم خواسته شده که در زمین سیر و سفر کنند. تفسیر این آیه در زمانهای گذشته اغلب به سفرهای فیزیکی برای کسب علم، تجربه و مشاهده نشانههای الهی در جهان طبیعت و تاریخ بشر تکیه داشت. در گذشته، سفر برای کسب علم و مشاهده عالم، یک راه مؤثر برای یادگیری و درک بهتر آفرینش بود.
**اما در روزگار امروز، این آیه چگونه تفسیر میشود؟**
1. **سفرهای فیزیکی و کسب تجربه:** همچنان سفر کردن به نقاط مختلف دنیا برای کسب تجربههای جدید، یادگیری از فرهنگها، طبیعت و تاریخ ملتها، اهمیت دارد. این نوع سفرها میتواند باعث افزایش دانش، دیدن آیات الهی در طبیعت و عبرت گرفتن از تاریخ بشریت شود.
2. **استفاده از اینترنت و تکنولوژی:** در دنیای امروز، با وجود اینترنت و سهولت در دسترسی به اطلاعات، میتوان گفت مفهوم «سیر در زمین» گستردهتر شده است. به عبارت دیگر، این آیه میتواند به معنای استفاده از تکنولوژی برای یادگیری و کسب دانش نیز باشد. امروزه، با یک جستجوی ساده در اینترنت، میتوان به منابع فراوانی از اطلاعات، علوم و فرهنگهای مختلف دسترسی پیدا کرد که در گذشته تنها با سفرهای طولانی و دشوار امکانپذیر بود.
3. **سیر در دنیای مجازی:** دنیای مجازی نیز میتواند بهعنوان بستری برای "سیر کردن" و "آموختن" مطرح شود. با استفاده از ابزارهای دیجیتال و منابع آنلاین، افراد میتوانند با فرهنگهای مختلف آشنا شوند، علوم جدید بیاموزند و افق دید خود را گسترش دهند، بدون اینکه لزوماً نیاز به سفر فیزیکی داشته باشند.
**نتیجهگیری:**
در واقع، آیه "سیروا فی الأرض" در دنیای امروز میتواند هم به معنای سفر فیزیکی برای کسب علم و تجربه باشد و هم به معنای استفاده از ابزارهای مدرن مانند اینترنت برای دستیابی به دانش و آگاهی. این آیه همچنان ما را به کنجکاوی، جستجو و آموختن دعوت میکند، حال چه با قدمهای فیزیکی بر روی زمین و چه با استفاده از دنیای دیجیتال و مجازی.
آیه "سیروا فی الارض" که در قرآن آمده است، به معنای "در زمین سیر کنید" است و در گذشته به عنوان تشویقی برای سفر و کسب علم و تجربه از دیگر فرهنگها و تمدنها تفسیر میشد. در عصر حاضر، با توجه به پیشرفتهای فناوری و دسترسی آسان به اطلاعات، این آیه میتواند تفسیر گستردهتری داشته باشد.
امروزه، اینترنت و شبکههای اجتماعی به ما امکان میدهند تا بدون ترک خانه، به دورترین نقاط جهان سفر کنیم، فرهنگهای مختلف را بشناسیم و به حجم عظیمی از اطلاعات دسترسی پیدا کنیم³. این نوع "سفر" مجازی میتواند به همان اندازه مفید و آموزنده باشد که سفرهای فیزیکی در گذشته بودند.
با این حال، سفرهای فیزیکی همچنان ارزشمند هستند و تجربههای منحصر به فردی را ارائه میدهند که نمیتوان آنها را به طور کامل از طریق اینترنت به دست آورد. بنابراین، میتوان گفت که آیه "سیروا فی الارض" همچنان به ما یادآوری میکند که به دنبال دانش و تجربه باشیم، چه از طریق سفرهای فیزیکی و چه از طریق استفاده از فناوریهای مدرن.
در زمین = شاید منظور این باشه که برای کسب و رشد علومی که مربوط به موجودات روی زمین است هنوز به گشت و گذار نیاز هست مانند علوم انسانی
تازه آخرش میگه عاقبت مجرمین و مکذبین رو ببینید که چی شده...یا اسرار خلقت چی بوده؟
و اگر منظورش غیر از زمین بود مثل همیشه قبلش میگفت سماوات (فی السماوات و الارض)، یعنی اگر شامل آسمانها هم میشد حتماً اشاره میکرد
گرچه فیبرنوری از زیر زمین رد شده ولی الآن که اینترنت ماهوارهای هم داره فراگیر میشه شاید دیگه لازم نباشه و از طریق همون اینترنت هم میشه قدرت خداوند رو حدس زد {شاید}
آیه شریفه "سیروا فی الارض" (در زمین بگردید) آیهای بسیار جامع و فراگیر است که در طول تاریخ تفسیرهای مختلفی از آن ارائه شده است. با توجه به تحولات عظیم عصر حاضر، به ویژه ظهور فناوری اطلاعات و گسترش ارتباطات، این آیه نیز نیازمند بازخوانی و تفسیر مجدد است.
تفسیر سنتی:در تفسیر سنتی، این آیه به معنای سفر فیزیکی و جغرافیایی برای کسب دانش، تجربه و آشنایی با فرهنگهای مختلف تفسیر میشد. سفر به دورترین نقاط زمین برای دانشمندان و اندیشمندان آن زمان، راهی برای گسترش دانش و درک عمیقتر از جهان بود.
تفسیر در عصر حاضر:در عصر حاضر، با توجه به پیشرفت فناوری و دسترسی آسان به اطلاعات، مفهوم سفر دستخوش تغییرات اساسی شده است. اینترنت و شبکههای اجتماعی به ما امکان میدهند تا بدون ترک خانه، به دورترین نقاط جهان سفر کنیم، فرهنگهای مختلف را بشناسیم و به حجم عظیمی از اطلاعات دسترسی پیدا کنیم.
در این راستا، میتوان تفسیرهای جدیدی از آیه "سیروا فی الارض" ارائه داد:
- سفر در دنیای مجازی: امروزه، اینترنت به ما امکان میدهد تا در دنیای مجازی سفر کنیم، از وبسایتها و شبکههای اجتماعی بازدید کنیم و با افراد مختلف از سراسر جهان ارتباط برقرار کنیم. این نوع سفر، به ما کمک میکند تا دانش خود را افزایش دهیم، فرهنگهای مختلف را بشناسیم و دیدگاههایمان را گسترش دهیم.
- کشف خود و جهان درون: سفر فیزیکی و مجازی میتواند به ما کمک کند تا خودمان را بهتر بشناسیم و به درک عمیقتری از جهان درون خود برسیم.
- خدمت به بشریت: سفر میتواند به ما انگیزه دهد تا برای کمک به دیگران و بهبود جامعه تلاش کنیم.
با توجه به موارد ذکر شده، میتوان گفت که آیه "سیروا فی الارض" در عصر حاضر، فراتر از سفر فیزیکی، به معنای کشف، یادگیری و رشد مستمر است. این آیه به ما توصیه میکند که همواره در جستجوی دانش باشیم، با فرهنگها و دیدگاههای مختلف آشنا شویم و برای بهبود خود و جامعه تلاش کنیم.
نتیجهگیری:آیه شریفه "سیروا فی الارض" آیهای پویا و فراگیر است که با گذشت زمان و تغییر شرایط، تفسیرهای جدیدی از آن ارائه میشود. در عصر حاضر، این آیه به ما یادآوری میکند که در دنیای پرشتاب اطلاعات، همچنان به دنبال دانش و تجربه باشیم و از فرصتهای موجود برای رشد و توسعه خود استفاده کنیم.