قرآن کریم ترجمه و تفسیر
دو واژه صراط و سبیل در آیات قرآن ، چه تفاوتی دارند ؟ آیا مترادف هستند ؟ لطفا از دوستانی که اطلاع کافی دارند ، جواب سوال بنده ر ا بدهند که شخصاً غلام کسی خواهم بود که چیزی به من بیاموزد ،
٥ پاسخ
تو درست دیدی؛ در قرآن و متون اسلامی، بارها «فی سبیل الله» (در راه خدا) آمده، اما «فی صراط الله» نیامده.
چرا؟
- «سبیل» بهمعنای راه، مسیر، جادهست. میتونه عامتر باشه، شامل انواع مسیرهای الهی.
- «صراط» بیشتر به راه مستقیم، خاص، یکتا اشاره داره؛ مثل شاهراه.
مثلاً در سوره حمد:
اهدنا الصراط المستقیم
و بعد مشخصش میکنه: صراط الذین أنعمت علیهم...
یعنی انگار اول میگی: خدایا راه درست رو نشون بده، بعد خودت اون راه رو دقیق تعریف میکنی.
۲. پس چرا "فی صراط الله" نداریم؟
چون صراط، فقط یکیه.
شاید نشه توش حرکت کرد «در جهتهای مختلف»، یا "در صراطهای متعدد".
در حالی که سبیل، جمع هم میپذیره:
وَٱلَّذِینَ جَٰهَدُوا۟ فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا (عنکبوت، ۶۹)
پس "سبیل الله" بیشتر به مسیرهای اجرایی، مجاهدتها، بخشش، دفاع، کمک، دعوت... اشاره داره.
ولی "صراط" بیشتر به مسیر شناختی و ایمانی ختم میشه؛ انگار بُعد وجودی و بینشی داره.
۳. و در مورد اشارهات به سوره حمد:
خیلی دقیق گفتی؛
اگر صراط المستقیم فقط یک مفهوم بود، دیگه نیازی به تعریف «صراط الذین أنعمت علیهم» نبود.
اما این هم نشون میده که حتی در صراط واحد، فهم و تجربهی انسانی مهمه؛ مثل اینکه در همون راه مستقیم، آدمهایی بودن که نعمت یافته بودن، و اونا الگوی این راه شدن.
۴. آیا "سبیل الله" یک بزرگراهه؟
بله، به نوعی.
"فی سبیل الله" بیشتر حالت میدان عمل داره.
انگار سبیل، مسیر حرکت جمعیه؛
اما صراط، مسیر انتخاب فردیه و دقیقتر.
در کل میشه گفت:
- فی سبیل الله → عمل، جهاد، هزینه کردن، دفاع، دعوت، هجرت
- صراط الله → شناخت، ایمان، یقین، باور راسخ، و درک هدایت
هر دو لازماند. اولی حرکت تو دنیای بیرونه، دومی تصحیح دنیای درون.
اصلا امکان نداره ، مطرح کردن سوالات در اینجا برای همفکریه ، نه فقط جواب پیدا کردن ، من سوالاتی رو مطرح میکنم نه صرفاً برای جواب ، بلکه نظر دیگران و هم بدونم ، ، من که عقل کل نیستم ، همه چیز را همه کس دانند ، فوق کلّ ذی علمٍ علیم ،
اقای الهیاری می پرسند که اگر صراط راه مستقیم هست پس چرا گفته شده :
و بر عهده خداست راه راست [را] نمودن، و برخی از راهها کجاند؛ و اگر میخواست همه شما را هدایت میکرد.
بنده سواد ادبی ندارم ولی راهنما هستم .
خانم فا زیبا گفت : راه صراط ، شاه راه هست.
حالا اینقدر میپرسید که علی الله قصد السبیل ، با توضیحاتی که ما به شما دادیم می بایست می فهمیدین که :
سبیل الله یعنی از راه هایی که به شاه راه یا صراط می رسن ، هست . از طریق سبیل الله ، آدمی می تونه به صراط برسه .
صراط ، راهی است که به خدا می رسه .
پس سبیل الله یعنی از راه هایی که به شاه راه یا صراط می رسید .
بخاطر همین هست که در ادامه فرموده ، " و برخی از راه ها کج اند " یعنی اگر در راهی که نورِ الله یا سبیل الله برات روشن کرده ، حرکت نکنی
اونوقت وارد بیراهه میشی که در آخر به صراط نمی رسد .
راه صراط ، راه در تعادل بودن و شاهد بودن هست .
تنها آگاه بودن محض .
خدا ، نورِ آگاه بودن هست . جان است .
قسمت روشن ذهن .
نور آگاه بودن ، می بایست بر موضوعات تابانده شود ، تا آنها به حیات بیایند .
او ، نوری ورای نورهاست .
اگر خدا از رگ گردن به تو نزدیکتر است و شاهد و ناظر تو هست ،
تو نیز ، شاهد و ناظر خود باش ، تا به بارگاه او وارد شوی . تا در همان راهی قرار بگیری ، که او هست . او در تو هست و آدمی بخاطر ' من ' و تعقل و تفکر و توهم و تخیل و تصور و تجسم ، از او دور افتاده . منِ متفکر ، دشمن هست .
تا زمانی که ' من ' ، به سوالات بچسبه و دنبال خدا ، در کتابها و احادیث و سخنان بگرده ، و نزاره امواج دل و مغز و بدن ، بسامدهاشون کوتاه و خنثی بشن ، سرگردان در سوالات می مونه .
شنیدید میگن یه نادان ، یه سنگی در چاه میندازه که صد تا عاقل نمی تونن در بیارن!!
این یعنی : یکنادان ، یک سوالی از چاه عمیق نادانی در میاره ، که صد تا عاقل هم نمیتونن ، جواب بدن .
شما به هوش مصنوعی ، چهار تا چیز بگو ، اونوقت میتونه میلیاردها سوال درست کنه.
تنها و فقط ناظرِ خود / نفس / من، بودن .
زمانی که من یا نفس ، ساکت بشود و با خود گفتگو نکند و با ذهن تحلیلگر همراه نشود و با تعقل و تفکر مغز همراه نشود ،
و' من' همچنان ناظر و ساکت بماند ، به مقام حضور داشتن می رسد . و هر چقدر این حضور داشتن و آگاه و ساکت ماندن ، عمیقتر شود ، به صراط نزدیکتر می شود .
وقتی وارد صراط بشود ، یعنی در دل ، جذبِ به نورجان شده . حالا وارد جانا شده .
جانا همان صراط هست . رودی است که به جانان یا اقیانوس جان می رسد .
حضور و تمرکز ، تبدیل به خنثی و در تعادل ماندن میشود .
منِ مشاهده گر ، تبدیل به مشاهده گری بدونِ منِ مشاهده گر میشود .
دیگه اینجا ' من ' نیست ، پس اختیار و خواستن نیست .
حال این راه نوری صراط ، به جانان یا منبع نور یا منبع آگاه بودن می رسد.
بخاطر همین ، سمبل یک چشم در هرم ،
نماد همان چشم مشاهده گر ، بدونِ منِ مشاهده گر هست .
عرش نشینان در عرفان ، سالکانی هستند که از طریق دل به دنیا وصل هستند و در حالِ مشاهده و نظاره دنیا هستند .
آنها در صراط هستند .
اگر خواستن از دلشون بگذره ، فورا دردنیا اتفاق میفته ولی اون سالک از درگاه عرش نشینان اخراج می شود . بخاطر اینکه از مشاهده گری خارج شده و دچار ' من ' شده و خواستن اتفاق افتاده .
باید که جمله جان شوی
تا لایق جانان شوی .
شاد باشید
.
جواب آنقدر کامل هست که نتونستید دوباره سوال کنید . رفتید دنبال سوال بگردید؟
اگر سوال احمقانه پیدا نکردید ، تیک پاسخ صحیح یادتون نره !!
ممنون
این تفاوت بین «صراط» و «سبیل» از جمله نکاتیست که اهل تفسیر و لغت زیاد بهش پرداختن.
آیهای که گفتی: "وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ ۚ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ"
(نحل، 9)
ترجمه:
و بر عهده خداست راه راست [را] نمودن، و برخی از راهها کجاند؛ و اگر میخواست همه شما را هدایت میکرد.
حالا بریم سر اصل بحث: تفاوت صراط و سبیل.
---
1. صراط:
همیشه مفرد اومده در قرآن.
بار معنایی خیلی قوی داره: راه روشن، مستقیم، بیانحراف.
مثل شاهراه اصلیه؛ همونی که در سوره حمد میگیم: اهدنا الصراط المستقیم.
یک راه مشخص و هدایتگر از سوی خدا برای رسیدن به کمال.
2. سبیل:
در قرآن هم به صورت مفرد اومده، هم جمع.
معنای لغویش «راه، مسیر» هست ولی گستردهتر از «صراط».
میتونه هم راه درست باشه، هم نادرست (یعنی هم سبیل الله داریم، هم سبیل الطاغوت).
مثلاً در همین آیه نحل، گفته: و منها جائرٌ یعنی بعضی از این «سبیل»ها منحرفان.
---
جمعبندی با نگاه به آیه:
وقتی خدا میفرماید: علی الله قصد السبیل، یعنی:
نشان دادن راههای هدایت (نه صرفاً یک راه مشخص) وظیفه خداست؛
اما از میان این راهها، بعضیشون منحرفاند (جائر).
یعنی خدا راه درست رو نشون میده، ولی در عالم، راههای مختلفی هست، و انسان مختاره بین راهها.
---
چرا این باعث سردرگمی میشه؟
چون در سوره حمد یاد میگیریم که فقط یک «صراط مستقیم» هست، ولی در سورههایی مثل نحل یا توبه از «سبل» صحبت میشه، که متنوعان. راههای جزئیتری هستن که درون یا در کنار اون صراط ممکنه باشن.
---
اگر بخوام یه تشبیه بزنم:
صراط مثل بزرگراه مستقیم و مشخصیه که از نقطه A به مقصد B میرسه.
سبیلها مثل مسیرهای فرعی و خیابونهایی هستن که ممکنه به اون بزرگراه وصل شن، یا ازش منحرف بشن.
فی سبیل الله حرکت کنیم یا فی صراط الله ؟ ندیدم در کتاب فی صراط الله آمده باشه ولی فی سبیل الله. . . ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً ، این بزرگراه نیست ؟ اینکه همه راه ها به یک نقطه ختم می شوند شکی در آن نیست ، وگرنه بعد از اهدنا الصراط المستقیم ، دیگر نیازی نبود که به خدا توضیح دهیم که صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم
صراط ، خط بین نیکی و شر هست .
در تعادل بودن و در وسط بودن .
خیر الامور اوسطها .
هنر زندگی کردن این هست که در وسط باشی . اگر به سمت نیکی بری ، میشی عابد و زاهد .
اگر بسمت شر بری ، میشی نادان و قاتل .
در وسط بودن ، صراط هست .
مراقبه گر در وسط هست . در تعادل و خنثی.
واکنش نشون نمی ده بلکه کنش داره .
یعنی خرد و عشق دو سر چوبی هست که انسان رو روی خط صراط در تعادل نگه می داره .
پس راه صراط ، یعنی راهی که در وسط نور و تاریکی هست . وسط مغز هست . وسط دل هست .
عوام نمیتونن در راه صراط حرکت کنن .
یا سمت خدا و نور میرن یا سمت تاریکی و جهل میرن . یا از سمت راست مغزشون بیشتر استفاده می کنن یا چپ مغز .
دل هاشون یا به سمت دنیا و خواهشهای دنیوی هست یا یه دم نماز و روزه .
نمی تونن وسط رو بفهمن بخاطر همین نوع بشر در درد و رنج هست .
راه در جهان یکی است و آن راه راست است .
استفاده از ' آن راه 👈 راستی 👉 است ' ، درست نیست .
راه راست یعنی امواج سینوسی میخوابه و به خط راست و مستقیم نزدیک میشه .
سبیل ، هر راهی میتونه باشه .
راهی که در اون هدفی هست .
میتونه راه نور یا راه تاریکی باشه .
راه علمی یا مذهبی یا اجتماعی یا ... .
سلام ، پس علی الله قصد السبیل ، و منها جا ئرٌ ، نمی دونم منبع تغذیه فکری شما و نشان دهنده صراط مستقیم شما کی یا چی هست ؟ انسان دارای دو بعده ، هر دو بعد هم بهشت داره هم جهنم ، و این بارزه ، اینکه عوام متوجه نیستند هم بارزه
در قرآن، واژههای صراط و سبیل هر دو به معنای «راه» و «مسیر» آمدهاند، اما از نظر معنایی و کاربرد تفاوتهایی دارند. در ادامه توضیح میدهم:
۱. صراط:
صراط در قرآن به معنای «راه مستقیم» یا «راهی که باید دنبال شود» است.
این واژه معمولاً به راه صحیح و راه خدا اشاره دارد.
در قرآن، صراط اغلب در کنار مفاهیم دینی و معنوی به کار میرود، مانند آیهای که میفرماید: "إِنَّ صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ" (آیه 153 سوره اعراف: «صراط من مستقیم است، پس از آن پیروی کنید»).
در قرآن کریم، صراط به معنای راهی است که انسانها باید برای رسیدن به رضایت خداوند و در مسیر هدایت از آن عبور کنند.
۲. سبیل:
سبیل به معنای «راه» یا «مسیر» است، اما سبیل به طور کلی به تمام انواع راهها یا مسیرهای موجود اشاره دارد، چه صحیح و چه ناصحیح.
این واژه ممکن است به راههای عمومی یا راههایی که میتوان از آنها عبور کرد اشاره کند، و در برخی موارد به معنای راههای هدایت نیز آمده است.
سبیل در قرآن بیشتر به عنوان راههای مختلف زندگی یا راههایی که انسانها میتوانند در زندگی پیش بگیرند، آمده است. برای مثال در آیهای میفرماید: "وَسَبِيلَكِ" (آیه 9 سوره انفال: «و راه خود»).
تفاوتهای اصلی:
1. صراط بیشتر به راه مستقیم و راه خداوند اشاره دارد، در حالی که سبیل میتواند به راههای مختلف زندگی یا راههای متفاوت اشاره کند.
2. صراط بیشتر در قالب دینی و معنوی و به عنوان راهی برای هدایت به کار میرود، در حالی که سبیل ممکن است به معنای راههای عمومی یا حتی راههای نادرست باشد.
نتیجهگیری:
صراط و سبیل مترادف نیستند، بلکه صراط به معنای راه درست و مستقیم است، در حالی که سبیل به معنای هر نوع راه یا مسیر است که میتواند صحیح یا نادرست باشد.
سلام ، ممنونم بابت پاسخ شما ، ولی این تعاریف برای این آیه که ( علی الله قصد السبیل ) چطور میشه که سبیل هم با تعریف شما ترجمه کرد ؟ همین آیه مشکل اساسی من از تعریف صراط و سبیل شده !!!!!!
بسیار عالی ، ممنونم