کلمه معادل انگلیسی "سیاست واقعگرایانه، رویکردی در سیاست خارجی که بر منافع ملی و قدرت متمرکز است."
کلمه معادل انگلیسی برای
"سیاست واقعگرایانه، رویکردی در سیاست خارجی که بر منافع ملی و قدرت متمرکز است."
١٠ پاسخ
کلمه انگلیسی که دقیقاً معادل این مفهومه "Realpolitik" هست. بذار یه کم بیشتر توضیح بدم:
- تلفظ: ریلپولیتیک (Real-po-li-tik)
- ریشه: این کلمه از زبان آلمانی اومده. "Real" یعنی واقعی و "Politik" یعنی سیاست.
- معنی: دقیقاً همون چیزی که گفتی - یه رویکرد در سیاست خارجی که بر اساس شرایط عملی و واقعی، منافع ملی و قدرت تصمیمگیری میکنه، نه بر اساس ایدهآلها یا اصول اخلاقی.
- کاربرد: این اصطلاح معمولاً در مطالعات روابط بینالملل، علوم سیاسی و تاریخ دیپلماسی استفاده میشه.
- مثال: وقتی میگن "فلان رهبر سیاسی طرفدار Realpolitik بود"، یعنی اون رهبر بیشتر به فکر منافع عملی کشورش بود تا ایدهآلهای اخلاقی یا ایدئولوژیک.
- نکته جالب: گاهی این کلمه رو به صورت انگلیسی شده "realpolitik" (با حرف کوچک) هم مینویسن.
این کلمه خیلی تخصصیه و معمولاً توی محیطهای آکادمیک یا تحلیلهای سیاسی استفاده میشه. اگه بخوای یه معادل سادهتر انگلیسی براش بگی، میتونی از عبارت "pragmatic foreign policy" (سیاست خارجی عملگرایانه) استفاده کنی.
معادل انگلیسی “سیاست واقعگرایانه، رویکردی در سیاست خارجی که بر منافع ملی و قدرت متمرکز است” عبارت “Realpolitik” است.
این اصطلاح به سیاستی اشاره دارد که بر اساس واقعیتهای عملی و منافع ملی، به جای ایدئولوژیها یا اصول اخلاقی، شکل میگیرد.
A Practical policy possibility is a more specific plan for action that would constitute a way of implementing a more general policy possibility.
Realistic politics, is an approach to foreign policy that focuses on national interests and power.
کلمه معادل عبارت بالا
Realpolitik
واژهٔ فوق از زبان آلمانی وارد زبان انگلیسی شده است.
Realpolitik (از آلمانی Real به معنای 'واقعگرایانه، عملی، واقعی' و Politik به معنای 'سیاست') رویکردی در اجرای سیاستهای دیپلماتیک یا سیاسی است که عمدتاً بر اساس ملاحظات شرایط و عوامل موجود، نه صرفاً پیروی از اصول ایدئولوژیک، اخلاقی یا اخلاقی، صورت میگیرد. از این لحاظ، ''Realpolitik'' جنبههایی از رویکرد فلسفی خود را با واقعگرایی و عملگرایی به اشتراک میگذارد؛از این اصطلاح غالبا به عنوان عملگرایی در سیاست، نظیر "دنبال کردن سیاستهای عملگرایانه" یا "سیاستهای واقعگرایانه" یاد میشود. در '' Realpolitik'' تصمیمگیریها بر اساس ملاحظات عملی و منافع ملی اتخاذ میشود نه ملاحظات ایدئولوژیک یا اخلاقی؛ بنابراین این رویکرد بر اهمیت قدرت، امنیت و بقا در سیستم بینالمللی تأکید دارد.
اگرچه به طور کلی به عنوان اصطلاحی مثبت یا خنثی استفاده میشود، رئالپلیتیک نیز به نحوی طعنه آمیز برای اشاره به سیاستهایی به کار میرود که گزیرناپذیر، غیراخلاقی یا ماکیاولی وار تلقی میشوند. از حامیان برجسته رئالپلیتیک میتوان به اتو فون بیسمارک، هنری کیسینجر، جرج اف. کنان، زیبیگنیو برژینسکی، هانس دیتریش گنشر، دنگ شیائوپینگ، شارل دو گل و لی کوان یو اشاره کرد. نقطه مقابل این سیاست ، ''Idealpolitik'' است. اصطلاح''Idealpolitik'' توسط لودویگ فون روخاو، نویسنده و سیاستمدار آلمانی در قرن نوزدهم ابداع شد. کتاب او در سال 1853 به نام "اصولRealpolitik " معنای این اصطلاح را چنین توصیف میکند: مطالعهٔ نیروهایی که دولت را شکل میدهند، حفظ میکنند و تغییر میدهند، اساس همه بینشهای سیاسی است و به درک این واقعیت منجر میشود که قانونِ قدرت، همانگونه که قانون جاذبه بر جهان فیزیک حاکم است، بر دولت ها نیز حاکم است. علوم سیاسی گذشته کاملا از این حقیقت آگاه بود اما نتیجهگیری نادرست و زیانباری را به ارمغان آورد - حق اقدر (قدرتمندتر). دوران مدرن به دنبال اصلاح این برداشت غیراخلاقی بود، اما در حالی که از حق اقدر فاصله گرفته است، بیش از حد تمایل داشته قدرت واقعی حق اقدر و اجتنابناپذیری نفوذ سیاسی آن را نادیده بگیرد.
مورخ جان بیو معتقد است که بسیاری از آنچه امروزه به عنوان "Realpolitik " محسوب میشود، از معنای اصلی این اصطلاح منحرف شده است. "Realpolitik" در اواسط قرن نوزدهم در اروپا از برخورد روشنگری با تشکیل دولت و سیاست قدرت شکل گرفت― به گفته بیو، این مفهوم تلاش اولیهای بود برای پاسخ به معمای چگونگی دستیابی به اهداف روشنگری لیبرال در دنیایی که قوانین روشنگری لیبرال را دنبال نمیکند.
روخاو این اصطلاح را در سال 1853 ابداع کرد و در سال 1869 جلد دوم را تالیف کرد که استدلالهای قبلی خود را بیشتر تصحیح کند. روخاو که تا قیام 1848 در پاریس تبعید شده بود، در طول انقلاب بازگشت و به چهرهای شناختهشده در حزب ملی لیبرال تبدیل شد. همانطور که دستاوردهای لیبرال انقلابهای 1848 قربانی حکومتهای جبار یا نیروهای اجتماعی قدرتمندی مانند طبقات، مذهب و ملیگرایی شدند، روخاو - به گفته بیو - شروع به تفکر جدی درباره چگونگی شکست کارهایی که با چنین شور و شوقی آغاز شده بود و هیچ نتیجه پایداری نداشت، کرد.
او بیان کرد که دستاورد بزرگ روشنگری نشان دادن این بود که قدرت لزوماً حق نیست؛ اشتباه لیبرالها این بود که پنداشتند قانون حق اقدر به سادگی از میان رفته چون نشان داده شده بود که ناعادلانه است. روخاو نوشت که "برای پایین آوردن دیوارهای آریحا، Realpolitiker میداند که کلنگ ساده بیشتر از درازترین شیپورها به درد می خورد". مفهوم روخاو توسط متفکران آلمانی در اواسط و اواخر قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت و با سیاستورزی اتو فون بیسمارک در وحدت آلمان وهدایت چشمانداز پیچیده سیاسی اروپا در اواسط قرن نوزدهم پیوند خورد ؛ بهره برداری بیسمارک از ''Realpolitik'' شامل توازن قدرت میان کشورهای اروپایی، تشکیل اتحادهای استراتژیک و استفاده از هر دو ابزار دیپلماسی و نیروی نظامی در صورت لزوم بود. تا سال 1890، استفاده از واژه''Realpolitik'' گسترده ، اما به طور فزایندهای از معنای اصلی خود جدا شده بود. در حالی که''Realpolitik'' به عمل سیاسی اشاره دارد، مفهوم واقعگرایی سیاسی در روابط بینالملل به یک چارچوب نظری ای اشاره دارد که هدف آن ارائه توضیحاتی برای رویدادها در حوزه روابط بینالملل است. نظریه واقعگرایی سیاسی از این فرض آغاز میشود که دولتها - به عنوان بازیگران در عرصه بینالمللی - منافع خود را با تمرین''Realpolitik'' دنبال میکنند.
''Realpolitik'' با چندین اصل کلیدی شناخته میشود:
- منافع ملی: تمرکز اصلی بر منافع دولت، از جمله رفاه اقتصادی، امنیت نظامی و ثبات سیاسی است.
- قدرت و امنیت: دولتها اولویت خود را بر انباشت و حفظ قدرت به منظور تضمین امنیت و نفوذ خود در عرصه بینالمللی قرار میدهند.
- عملگرایی: تصمیمات بر اساس واقعیتهای عملی و اهداف قابل دستیابی انجام میشود، نه تعهدات ایدئولوژیک یا اصول اخلاقی.
- انعطافپذیری: Realpolitik برای سیاستهای قابل انطباق و انعطافپذیر که میتوانند به تغییر شرایط و فرصتها پاسخ دهند، تبلیغ و تلاش میکند.
- غیر ایدئالیستی: این رویکرد اغلب شامل اتخاذ تصمیمات دشوار، از جمله اتحاد با دشمنان سابق یا مصالحههایی است که ممکن است از نظر اخلاقی مبهم به نظر برسند.
- دیپلماسی و نیرو: در حالی که دیپلماسی ابزار کلیدی است، استفاده از نیروی نظامی تا زمانی که در خدمت منافع ملی باشد، مشروع تلقی میشود.
در روابط بینالملل معاصر، رئالپلیتیک همچنان بر استراتژیهای بسیاری از کشورها تأثیر میگذارد؛ منتقدان استدلال میکنند که Realpolitik میتواند به رفتارهای بدبینانه و فرصتطلبانه منجر شود و هنجارهای بینالمللی و استانداردهای اخلاقی را تضعیف کند. با این حال، طرفداران معتقدند که این رویکرد ضروری و مؤثر برای پیمایش پیچیدگیهای سیاست جهانی است.
به طور کلی،Realpolitik دیدگاهی برای فهم و تحلیل اقدامات دولتها در صحنه جهانی ارائه میدهد و بر اهمیت پایدار قدرت، امنیت و تصمیمگیری عملگرایانه در روابط بینالملل تأکید میکند.
کلمه معادل انگلیسی برای "سیاست واقعگرایانه" به زبان انگلیسی "Realpolitik" است.
Real politics or realistic policy, Is an approach in foreign policy & international relations that relies on power and national interests
Real politics or realistic policy, Is an approach in foreign policy & international relations that depends on power and national interests
Realism یا political realism:
واقعگرایی یکی از نظریههای روابط بینالملل است که سیاستهای جهانی را بر اساس رقابت دولتها بر سر منافع ملی خود تعریف میکند.