پرسش خود را بپرسید
١٦,٠٠٠ تومان پاداش این پرسش تعلق گرفت به

مرکب مفرد نکره غریب اسم های گنگ موصوفی غیرموصوفی

تاریخ
٦ ماه پیش
بازدید
٨٦٦

سلام می شه برا این اسم ها مفرد مرکب نکره غریب اسم گنگ موصوفی غیرموصوفی مشخص کنیدویه توضیح مختصر بدید به چه دلیل  مرکب نکره مفرد غریب اسم گنگ موصوفی غیرموصوفی شده 

سیدکنار.سیدمغربی.بی بی نور.بی بی زم زم.نو.نویسان.خضر.بی بی چادر سفید.افق زیا .دوقلو.جوی.فقیه ضیاء.اقاشهید.سبزپوشی.پیرسبز

امیر دیوان.تهمتن 

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

سلام! در زبان فارسی، برای مشخص کردن نوع اسم‌ها (مفرد، مرکب، نکره، غریب، اسم گنگ، موصوفی، غیرموصوفی)، باید ابتدا به تعریف هر یک از این مفاهیم بپردازیم:

  • اسم مفرد: اسمی که به یک واحد اشاره دارد.
  • اسم مرکب: اسمی که از ترکیب دو یا چند کلمه تشکیل شده است.
  • اسم نکره: اسمی که به طور کلی و غیرمخصوص به چیزی اشاره دارد و با نشانه‌ای مانند "یک" همراه است.
  • اسم غریب: اسمی که کمتر شناخته شده یا ناشناخته است.
  • اسم گنگ: اسمی که معنای واضحی ندارد یا معنی آن مبهم است.
  • اسم موصوفی: اسمی که صفتی آن را توصیف می‌کند.
  • اسم غیرموصوفی: اسمی که بدون صفت است.

حال بیایید این مفاهیم را برای اسم‌های داده شده اعمال کنیم:

  1. سیدکنار
    • مفرد: بله
    • مرکب: بله (ترکیبی از "سید" و "کنار")
    • نکره: خیر
    • غریب: بستگی به منطقه دارد، اما ممکن است غریب باشد.
    • اسم گنگ: تا حدی، زیرا ممکن است معنی دقیق مشخص نباشد.
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  2. سیدمغربی
    • مفرد: بله
    • مرکب: بله (ترکیبی از "سید" و "مغربی")
    • نکره: خیر
    • غریب: خیر
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: بله ("مغربی" به عنوان صفت)
    • غیرموصوفی: خیر
  3. بی بی نور
    • مفرد: خیر
    • مرکب: بله (ترکیبی از "بی بی" و "نور")
    • نکره: خیر
    • غریب: خیر
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  4. بی بی زم زم
    • مفرد: خیر
    • مرکب: بله (ترکیبی از "بی بی" و "زم زم")
    • نکره: خیر
    • غریب: بستگی به منطقه دارد، اما ممکن است غریب باشد.
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  5. نو
    • مفرد: بله
    • مرکب: خیر
    • نکره: بله (معمولاً به معنی "جدید" و نکره است)
    • غریب: خیر
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  6. نویسان
    • مفرد: بله
    • مرکب: خیر
    • نکره: خیر
    • غریب: بله
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  7. خضر
    • مفرد: بله
    • مرکب: خیر
    • نکره: خیر
    • غریب: خیر
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  8. بی بی چادر سفید
    • مفرد: خیر
    • مرکب: بله (ترکیبی از "بی بی"، "چادر" و "سفید")
    • نکره: خیر
    • غریب: خیر
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: بله ("چادر سفید" به عنوان صفت)
    • غیرموصوفی: خیر
  9. افق زیا
    • مفرد: خیر
    • مرکب: بله (ترکیبی از "افق" و "زیا")
    • نکره: خیر
    • غریب: بله
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  10. دوقلو
    • مفرد: بله
    • مرکب: خیر
    • نکره: خیر
    • غریب: خیر
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  11. جوی
    • مفرد: بله
    • مرکب: خیر
    • نکره: خیر
    • غریب: خیر
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  12. فقیه ضیاء
    • مفرد: خیر
    • مرکب: بله (ترکیبی از "فقیه" و "ضیاء")
    • نکره: خیر
    • غریب: خیر
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: بله ("ضیاء" به عنوان صفت)
    • غیرموصوفی: خیر
  13. آقاشهید
    • مفرد: بله
    • مرکب: بله (ترکیبی از "آقا" و "شهید")
    • نکره: خیر
    • غریب: بستگی به منطقه دارد، اما ممکن است غریب باشد.
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  14. سبزپوشی
    • مفرد: بله
    • مرکب: بله (ترکیبی از "سبز" و "پوش")
    • نکره: خیر
    • غریب: بله
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  15. پیرسبز
    • مفرد: بله
    • مرکب: بله (ترکیبی از "پیر" و "سبز")
    • نکره: خیر
    • غریب: بله
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: بله ("سبز" به عنوان صفت)
    • غیرموصوفی: خیر
  16. امیر دیوان
    • مفرد: خیر
    • مرکب: بله (ترکیبی از "امیر" و "دیوان")
    • نکره: خیر
    • غریب: بستگی به منطقه دارد، اما ممکن است غریب باشد.
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله
  17. تهمتن
    • مفرد: بله
    • مرکب: خیر
    • نکره: خیر
    • غریب: خیر
    • اسم گنگ: خیر
    • موصوفی: خیر
    • غیرموصوفی: بله

این تحلیل‌ها بسته به زمینه و منطقه ممکن است متفاوت باشند و برخی اسم‌ها ممکن است در برخی مناطق شناخته شده‌تر و در دیگر مناطق غریب تلقی شوند.

١٠١
طلایی
٠
نقره‌ای
٢
برنزی
٢
تاریخ
٦ ماه پیش

سر زیارت
جی
اصحاب
ملک اژدر
شیث
می شه برا این ها مرکب مفرد نکره غریب موصوفی غیرموصوفی اسم های گنگ مشخص کنید

-
٦ ماه پیش

درود بر  شما. پاسخ تمام موارد به همراه سه مورد جدید با توضیحات کامل خدمت شما ارائه می شود:

1- سیدکنار:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "کنار" به عنوان مضاف و "سید" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "سیدکنار" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "سیدکنار" مفرد است زیرا به یک مکان واحد اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "سیدکنار" غریب است زیرا در زبان فارسی معیار وجود ندارد و فقط در گویش‌ها و لهجه‌های محلی به کار می‌رود.
  • اسم بودن:
  • "سیدکنار" اسم است زیرا نام مکان است.
  • موصوفی بودن:
  • "سید" موصوف است زیرا اسمی است که "کنار" به آن اضافه شده است.
  • غیرموصوفی بودن:
  • "کنار" غیرموصوف است زیرا اسمی است که به تنهایی معنی کاملی ندارد و باید به موصوفی (مانند "سید") اضافه شود.
  • 2- سیدمغربی:نوع ترکیب: 

    مرکب اضافی: "مغربی" به عنوان مضاف و "سید" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.

    نکره بودن:
  • "سیدمغربی" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "سیدمغربی" مفرد است زیرا به یک شخص واحد اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "سیدمغربی" غریب است زیرا در زبان فارسی معیار وجود ندارد و فقط در گویش‌ها و لهجه‌های محلی به کار می‌رود.
  • اسم بودن:
  • "سیدمغربی" اسم است زیرا نام شخص است.
  • موصوفی بودن:
  • "سید" موصوف است زیرا اسمی است که "مغربی" به آن اضافه شده است. "سید" مشخص می‌کند که چه نوع شخصی مدنظر است.
  • غیرموصوفی بودن:
  • "مغربی" غیرموصوف است زیرا صفت نسبی است که به تنهایی معنی کاملی ندارد و باید به موصوفی (مانند "سید") اضافه شود. "مغربی" به تنهایی مشخص نمی‌کند که منظور چه نوع سیدی است.
  • 3- بی بی نور:نوع ترکیب: 

    مرکب اضافی: "نور" به عنوان مضاف و "بی بی" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.

    نکره بودن:
  • "بی بی نور" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "بی بی نور" مفرد است زیرا به یک شخص واحد اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "بی بی نور" غریب است زیرا در زبان فارسی معیار وجود ندارد و فقط در گویش‌ها و لهجه‌های محلی به کار می‌رود.
  • اسم بودن:
  • "بی بی نور" اسم است زیرا نام شخص است.
  • موصوفی بودن:
  • "بی بی" موصوف است زیرا اسمی است که "نور" به آن اضافه شده است. "بی بی" مشخص می‌کند که چه نوع شخصی مدنظر است.
  • غیرموصوفی بودن:
  • "نور" غیرموصوف است زیرا اسمی است که به تنهایی معنی کاملی ندارد و باید به موصوفی (مانند "بی بی") اضافه شود. "نور" به تنهایی مشخص نمی‌کند که منظور چه نوع بی بی ای است.
  • 4- بی بی زم زم:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "زم زم" به عنوان مضاف و "بی بی" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "بی بی زم زم" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "بی بی زم زم" مفرد است زیرا به یک شخص واحد اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "بی بی زم زم" غریب است زیرا در زبان فارسی معیار وجود ندارد و فقط در گویش‌ها و لهجه‌های محلی به کار می‌رود.
  • اسم بودن:
  • "بی بی زم زم" اسم است زیرا نام شخص است.
  • موصوفی بودن:
  • "بی بی" موصوف است زیرا اسمی است که "زم زم" به آن اضافه شده است. "بی بی" مشخص می‌کند که چه نوع شخصی مدنظر است.
  • غیرموصوفی بودن:
  • "زم زم" غیرموصوف است زیرا اسم خاص است و به تنهایی معنی کاملی دارد. "زم زم" به نام چاه زمزم در مکه اشاره دارد و نیازی به موصوف ندارد.
  • 5- نو:نوع ترکیب:
  • نام ساده: "نو" یک صفت ساده است و از ترکیب دو یا چند کلمه تشکیل نشده است.
  • نکره بودن:
  • "نو" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "نو" مفرد است زیرا به یک چیز واحد اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "نو" غریب نیست زیرا در زبان فارسی معیار وجود دارد و به طور گسترده استفاده می‌شود.
  • اسم بودن:
  • "نو" اسم نیست، صفت است. صفت کلمه‌ای است که برای توصیف اسم به کار می‌رود.
  • موصوفی بودن:
  • "نو" موصوفی نیست زیرا صفت است و به تنهایی معنی کاملی دارد.
  • غیرموصوفی بودن:
  • "نو" غیرموصوفی است زیرا صفت است و به تنهایی معنی کاملی دارد.
  • 6- نویسان:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "نویسنده" به عنوان مضاف و "ان" به عنوان نشانه جمع به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "نویسان" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "نویسان" مفرد نیست، جمع است زیرا به تعداد بیش از یک نویسنده اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "نویسان" غریب نیست زیرا در زبان فارسی معیار وجود دارد و به طور رایج در گفتار و نوشتار استفاده می‌شود.
  • اسم بودن:
  • "نویسان" اسم است زیرا به گروهی از انسان‌ها (نویسندگان) اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
  • "نویسنده" موصوف است زیرا اسمی است که "ان" (جمع ساز) به آن اضافه شده است. "نویسنده" مشخص می‌کند که چه گروهی از افراد مدنظر هستند.
  • غیرموصوفی بودن:
  • "ان" غیرموصوف است زیرا نشانه جمع است و به تنهایی معنی کاملی ندارد.
  • 7-خضر:نوع ترکیب:
  • نام ساده: "خضر" یک اسم خاص است و از ترکیب دو یا چند کلمه تشکیل نشده است.
  • نکره بودن:
  • "خضر" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "خضر" مفرد است زیرا به یک شخص واحد اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "خضر" غریب نیست زیرا در زبان فارسی معیار وجود دارد و در متون مذهبی و ادبی به کار می‌رود.
  • اسم بودن:
  • "خضر" اسم است زیرا نام شخص است.
  • موصوفی بودن:
  • "خضر" موصوفی نیست زیرا اسم خاص است و به تنهایی معنی کاملی دارد.
  • غیرموصوفی بودن:
  • "خضر" غیرموصوفی است زیرا اسم خاص است و به تنهایی معنی کاملی دارد.
  • 8- بی بی چادر سفید:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "چادر" به عنوان مضاف و "سفید" به عنوان صفت به آن اضافه شده است. این ترکیب "چادر سفید" را تشکیل می‌دهد که خود به عنوان مضاف به "بی بی" اضافه می‌شود.
  • نکره بودن:
  • "بی بی چادر سفید" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "بی بی چادر سفید" مفرد است زیرا به یک شخص واحد (زن) با چادری سفید اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "بی بی چادر سفید" غریب است زیرا در زبان فارسی معیار به طور رایج به کار نمی‌رود و بیشتر در گویش‌ها و لهجه‌های محلی به کار می‌رود.
  • اسم بودن:
  • "بی بی چادر سفید" اسم است زیرا نام یک شخص (زن) را با مشخصه ظاهری او (چادر سفید) بیان می‌کند.
  • موصوفی بودن:
    • چادر: موصوف است زیرا اسمی است که صفت "سفید" به آن اضافه شده است. "چادر" مشخص می‌کند که چه چیزی مدنظر است.
    • سفید: صفت است و "چادر" را توصیف می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "بی بی" غیرموصوف است زیرا اسم خاص است و به تنهایی معنی کاملی دارد.
  • 9- افق زیا:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "زیا" به عنوان مضاف و "افق" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "افق زیا" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "افق زیا" مفرد است زیرا به یک پدیده واحد (افق) اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "افق زیا" غریب است زیرا در زبان فارسی معیار به طور رایج به کار نمی‌رود و به نظر می‌رسد ترکیبی از زبان فارسی و عربی باشد.
  • اسم بودن:
  • "افق زیا" اسم است زیرا به پدیده‌ای (افق) با ویژگی خاص (روشن یا نورانی) اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
    • افق: موصوف است زیرا اسمی است که صفت "زیا" به آن اضافه شده است. "افق" مشخص می‌کند که چه چیزی مدنظر است.
    • زیا: صفت است و "افق" را توصیف می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "زیا" در این مورد به عنوان صفت عربی به کار رفته و به تنهایی معنی کاملی ندارد.
  • 10- دوقلو:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "قلو" به عنوان مضاف و "دو" به عنوان صفت شمارشی به آن اضافه شده است.
  • نکره بودن:
  • "دوقلو" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "دوقلو" مفرد است، اما به دو نوزاد (مفرد) با هم اشاره دارد.
  • غریب نبودن:
  • "دوقلو" غریب نیست و در زبان فارسی معیار به طور رایج به کار می‌رود.
  • اسم بودن:
  • "دوقلو" اسم است زیرا به دو نوزاد با هم اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
    • قلو: موصوف است زیرا اسمی است که صفت شمارشی "دو" به آن اضافه شده است. "قلو" مشخص می‌کند که چه چیزی مدنظر است (نوزاد).
    • دو: صفت شمارشی است و تعداد "قلو" (نوزاد) را مشخص می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "قلو" در این مورد به تنهایی معنی کاملی دارد و نیازی به موصوف ندارد.
  • 11- جوی:نوع ترکیب:
  • نام ساده: "جوی" یک اسم ساده است و از ترکیب دو یا چند کلمه تشکیل نشده است.
  • نکره بودن:
  • "جوی" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "جوی" مفرد است زیرا به یک جریان آب کوچک (نهر) اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "جوی" غریب نیست و در زبان فارسی معیار به طور رایج به کار می‌رود.
  • اسم بودن:
  • "جوی" اسم است زیرا به یک پدیده طبیعی (جریان آب کوچک، نهر) اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
  • "جوی" موصوفی نیست زیرا اسم ساده است و به تنهایی معنی کاملی دارد.
  • غیرموصوفی بودن:
  • "جوی" غیرموصوفی است زیرا اسم ساده است و به تنهایی معنی کاملی دارد.
  • 12- فقیه ضیاء:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "ضیاء" به عنوان مضاف و "فقیه" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "فقیه ضیاء" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "فقیه ضیاء" مفرد است زیرا به یک فرد (فقیه) با ویژگی خاص (روشنایی، نور) اشاره دارد.
  • غریب بودن:
  • "فقیه ضیاء" غریب نیست و در زبان فارسی معیار به کار می‌رود، به خصوص در متون مذهبی و تاریخی.
  • اسم بودن:
  • "فقیه ضیاء" اسم است زیرا به یک فرد (فقیه) با ویژگی خاص (روشنایی، نور) اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
    • فقیه: موصوف است زیرا اسمی است که صفت خاص "ضیاء" به آن اضافه شده است. "فقیه" مشخص می‌کند که چه کسی مدنظر است.
    • ضیاء: صفت خاص است و "فقیه" را توصیف می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "ضیاء" در این مورد به عنوان صفت خاص به کار رفته و به تنهایی معنی کاملی ندارد.
  • 13- اقاشهید:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "شهید" به عنوان مضاف و "آقا" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "اقاشهید" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "اقاشهید" مفرد است زیرا به یک فرد (مرد) با ویژگی خاص (شهادت در راه خدا) اشاره دارد.
  • غریب بودن:
    • "اقاشهید" تا حدی غریب است.
    • در حالی که هر دو کلمه "آقا" و "شهید" به تنهایی در زبان فارسی معیار رایج هستند، ترکیب "اقاشهید" بیشتر در  زمینه خاص مانند مذهبی، نظامی یا برای شهدای جنگ استفاده می‌شود و در گفتگوی روزمره عامیانه رایج نیست.
    اسم بودن:
  • "اقاشهید" اسم است زیرا به یک فرد (مرد) با ویژگی خاص (شهادت در راه خدا) اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
    • آقا: موصوف است زیرا اسمی است که صفت خاص "شهید" به آن اضافه شده است. "آقا" مشخص می‌کند که چه کسی مدنظر است.
    • شهید: صفت خاص است و "آقا" را توصیف می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "شهید" در این مورد به عنوان صفت خاص به کار رفته و به تنهایی معنی کاملی ندارد.
  • 14- سبزپوشی:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "پوشی" به عنوان مضاف و "سبز" به عنوان صفت به آن اضافه شده است.
  • نکره بودن:
  • "سبزپوشی" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "سبزپوشی" مفرد است زیرا به یک لباس واحد با رنگ سبز اشاره دارد.
  • غریب بودن:
    • "سبزپوشی" تا حدی غریب است.
    • در حالی که هر دو کلمه "سبز" و "پوشی" به تنهایی در زبان فارسی معیار رایج هستند، ترکیب "سبزپوشی" بیشتر در زمینه خاص مانند مذهبی، نظامی یا برای اشاره به لباس‌های خاص مانند لباس روحانیون یا نظامیان استفاده می‌شود و در گفتگوی روزمره عامیانه رایج نیست.
    اسم بودن:
  • "سبزپوشی" اسم است زیرا به یک لباس واحد با رنگ سبز اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
    • پوشی: موصوف است زیرا اسمی است که صفت "سبز" به آن اضافه شده است. "پوشی" مشخص می‌کند که چه چیزی مدنظر است (لباس).
    • سبز: صفت است و "پوشی" را توصیف می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "سبز" در این مورد به عنوان صفت به کار رفته و به تنهایی معنی کاملی ندارد.
  • 15- پیرسبز:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "سبز" به عنوان مضاف و "پیر" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "پیرسبز" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "پیرسبز" می‌تواند هم مفرد و هم جمع باشد.
    • مفرد: به عنوان اسم، "پیرسبز" می‌تواند به یک پیرمرد با موهای سبز یا لباس سبز، یا به یک مکان با نام "پیرسبز" اشاره داشته باشد. در این صورت، "پیرسبز" مفرد است زیرا به یک فرد یا مکان واحد اشاره دارد.
    • جمع: به عنوان صفت، "پیرسبز" می‌تواند به پیرمردان با موهای سبز یا لباس سبز اشاره داشته باشد. در این صورت، "پیرسبز" جمع است زیرا به چندین فرد اشاره دارد.
  • غریب بودن:
    • "پیرسبز" تا حدی غریب است.
    • در حالی که هر دو کلمه "پیر" و "سبز" به تنهایی در زبان فارسی معیار رایج هستند، ترکیب "پیرسبز" به عنوان نام یا صفت رایج نیست و بیشتر در زمینه خاص مانند افسانه‌ها، داستان‌ها یا نام مکان‌ها استفاده می‌شود.
    اسم یا صفت بودن:
  • "پیرسبز" می‌تواند هم اسم و هم صفت باشد.
    • اسم: به عنوان اسم، "پیرسبز" می‌تواند به پیرمردی با موهای سبز یا لباس سبز، یا به مکانی با نام "پیرسبز" اشاره داشته باشد.
    • صفت: به عنوان صفت، "پیرسبز" می‌تواند به پیرمردان با موهای سبز یا لباس سبز اشاره داشته باشد.
  • موصوفی بودن:
    • پیر: موصوف است زیرا اسمی است که صفت "سبز" به آن اضافه شده است. "پیر" مشخص می‌کند که چه کسی یا چه چیزی مدنظر است.
    • سبز: صفت است و "پیر" را توصیف می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "سبز" در این مورد به عنوان صفت به کار رفته و به تنهایی معنی کاملی ندارد.
  • 16- امیر دیوان:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "دیوان" به عنوان مضاف و "امیر" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "امیر دیوان" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "امیر دیوان" مفرد است زیرا به یک فرد (امیر) با جایگاه خاص (رئیس دیوان) اشاره دارد.
  • غریب بودن:
    • "امیر دیوان" تا حدی غریب است.
    • در حالی که هر دو کلمه "امیر" و "دیوان" به تنهایی در زبان فارسی معیار رایج هستند، ترکیب "امیر دیوان" در حال حاضر به عنوان عنوان شغلی یا نام خاص رایج نیست و بیشتر در متون تاریخی یا ادبی به کار می‌رود.
    اسم بودن:
  • "امیر دیوان" اسم است زیرا به یک فرد (امیر) با جایگاه خاص (رئیس دیوان) اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
    • دیوان: موصوف است زیرا اسمی است که به آن صفت اضافه شده است. "دیوان" مشخص می‌کند که امیر در کجا یا چه سمتی مشغول به کار بوده است.
    • امیر: در این مورد به عنوان موصوف عمل می‌کند و شغل یا مقام فرد را نشان می‌دهد.
    غیرموصوفی بودن:
  • "امیر" در این مورد به تنهایی معنی کاملی ندارد و برای درک کامل مفهوم، به "دیوان" (مقام و جایگاه) احتیاج دارد.
  • 17-تهمتن:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "تن" به عنوان مضاف و "تهم" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "تهمتن" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "تهمتن" مفرد است زیرا به یک پهلوان خاص (رستم) با ویژگی خاص (قدرت و تنومندی) اشاره دارد.
  • غریب بودن:
    • "تهمتن" تا حدی غریب است.
    • در حالی که هر دو کلمه "تهم" و "تن" به تنهایی در زبان فارسی معیار رایج هستند، ترکیب "تهمتن" به عنوان نام یا صفت رایج نیست و بیشتر در متون حماسی یا ادبی به کار می‌رود.
    اسم بودن:
  • "تهمتن" اسم است زیرا به یک پهلوان خاص (رستم) با ویژگی خاص (قدرت و تنومندی) اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
    • تن: موصوف است زیرا اسمی است که صفت "تهم" به آن اضافه شده است. "تن" مشخص می‌کند که چه کسی یا چه چیزی مدنظر است (پهلوان).
    • تهم: صفت است و "تن" را توصیف می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "تهم" در این مورد به عنوان صفت به کار رفته و به تنهایی معنی کاملی ندارد.
  • 18- سر زیارت:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "زیارت" به عنوان مضاف و "سر" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "سر زیارت" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • سر زیارت: در اینجا، "سر زیارت" می‌تواند به دو صورت تفسیر شود:
    • مفرد: به عنوان اسم، "سر زیارت" می‌تواند به فردی با جایگاه خاص در یک مکان زیارتی (مانند رئیس یا متولی) اشاره داشته باشد. در این صورت، "سر زیارت" مفرد است زیرا به یک فرد واحد اشاره دارد.
    • مکان: به عنوان مکان، "سر زیارت" می‌تواند به قسمت اصلی یا مهم‌ترین بخش یک مکان زیارتی اشاره داشته باشد. در این صورت نیز "سر زیارت" مفرد است زیرا به یک مکان واحد اشاره دارد.
  • غریب بودن:
    • "سر زیارت" تا حدی غریب است.
    • در حالی که هر دو کلمه "سر" و "زیارت" به تنهایی در زبان فارسی معیار رایج هستند، ترکیب "سر زیارت" به عنوان عنوان یا نام خاص رایج نیست و بیشتر در زمینه خاص مانند مذهبی یا برای اشاره به افراد یا مکان‌های خاص در اماکن زیارتی استفاده می‌شود.
    اسم بودن:
  • "سر زیارت" می‌تواند هم اسم و هم مکان باشد.
    • اسم: به عنوان اسم، "سر زیارت" می‌تواند به فردی با جایگاه خاص در یک مکان زیارتی (مانند رئیس یا متولی) اشاره داشته باشد.
    • مکان: به عنوان مکان، "سر زیارت" می‌تواند به قسمت اصلی یا مهم‌ترین بخش یک مکان زیارتی اشاره داشته باشد.
  • موصوفی بودن:
    • زیارت: موصوف است زیرا اسمی است که صفت "سر" به آن اضافه شده است. "زیارت" مشخص می‌کند که چه کسی یا چه چیزی مدنظر است.
    • سر: صفت است و "زیارت" را توصیف می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "سر" در این مورد به عنوان صفت به کار رفته و به تنهایی معنی کاملی ندارد.
  • 19- اصحاب:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "صاحب" به عنوان مضاف و "هاء جمع" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "اصحاب" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "اصحاب" از نظر دستوری جمع است، اما در عمل می‌تواند به یک گروه از افراد (مانند یاران پیامبر یا یاران امام) اشاره داشته باشد.
  • غریب بودن:
    • "اصحاب" تا حدی غریب است.
    • در حالی که هر دو کلمه "صاحب" و "هاء جمع" به تنهایی در زبان فارسی معیار رایج هستند، ترکیب "اصحاب" به عنوان نام یا صفت رایج نیست و بیشتر در زمینه خاص مانند مذهبی یا تاریخی به کار می‌رود.
    اسم بودن:
  • "اصحاب" اسم است و به گروهی از افراد اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
    • صاحب: موصوف است زیرا اسمی است که به آن صفت اضافه شده است. "صاحب" مشخص می‌کند که چه کسانی مدنظر هستند.
    • هاء جمع: در این مورد، هاء جمع به عنوان نشانه جمع عمل می‌کند و بر تعدد "صاحبان" دلالت دارد.
    غیرموصوفی بودن:
  • "صاحب" در این مورد به تنهایی معنی کاملی ندارد و برای درک کامل مفهوم، به هاء جمع (نشانه جمع) احتیاج دارد.
  • 20- ملک اژدر:نوع ترکیب:
  • مرکب اضافی: "اژدر" به عنوان مضاف و "ملک" به عنوان موصوف به هم اضافه شده‌اند.
  • نکره بودن:
  • "ملک اژدر" نکره است زیرا قبل از آن هیچ علامت تعریفی (مانند "این"، "آن" و "آنها") وجود ندارد.
  • مفرد بودن:
  • "ملک اژدر" مفرد است زیرا به یک موجود خاص (اژدهایی که پادشاه است) اشاره دارد.
  • غریب بودن:
    • "ملک اژدر" تا حدی غریب است.
    • در حالی که هر دو کلمه "ملک" و "اژدر" به تنهایی در زبان فارسی معیار رایج هستند، ترکیب "ملک اژدر" به عنوان نام یا صفت رایج نیست و بیشتر در زمینه خاص مانند افسانه‌ها، داستان‌ها یا نام مکان‌ها استفاده می‌شود.
    اسم بودن:
  • "ملک اژدر" اسم است و به موجودی افسانه‌ای (اژدهایی که پادشاه است) اشاره دارد.
  • موصوفی بودن:
    • اژدر: موصوف است زیرا اسمی است که صفت "ملک" به آن اضافه شده است. "اژدر" مشخص می‌کند که چه موجودی مدنظر است.
    • ملک: صفت است و "اژدر" را توصیف می‌کند.
    غیرموصوفی بودن:
  • "ملک" در این مورد به عنوان صفت به کار رفته و به تنهایی معنی کاملی ندارد.
  • ٧٨,٧٠٧
    طلایی
    ١١٦
    نقره‌ای
    ٧٩٧
    برنزی
    ١,٠٤٦
    تاریخ
    ٦ ماه پیش

    برای هر کدام از این اسامی، مفرد یا مرکب، نکره یا معرفه، و غیره را تعیین می‌کنیم:

    1. **سیدکنار**
      - مفرد: خیر (مرکب)
      - نکره: خیر (معرفه)
      - غریب: خیر (شناخته‌شده)
      - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
      - موصوف: بله (سید صفت است)
      - غیرموصوف: خیر

    2. **سیدمغربی**
      - مفرد: خیر (مرکب)
      - نکره: خیر (معرفه)
      - غریب: خیر (شناخته‌شده)
      - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
      - موصوف: بله (سید صفت است)
      - غیرموصوف: خیر

    3. **بی بی نور**
      - مفرد: خیر (مرکب)
      - نکره: خیر (معرفه)
      - غریب: خیر (شناخته‌شده)
      - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
      - موصوف: بله (بی بی صفت است)
      - غیرموصوف: خیر

    4. **بی بی زم زم**
      - مفرد: خیر (مرکب)
      - نکره: خیر (معرفه)
      - غریب: خیر (شناخته‌شده)
      - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
      - موصوف: بله (بی بی صفت است)
      - غیرموصوف: خیر

    5. **نو**
      - مفرد: بله
      - نکره: بله
      - غریب: خیر (شناخته‌شده)
      - اسم گنگ: بله (معنی دقیق مشخص نیست)
      - موصوف: خیر
      - غیرموصوف: بله

    6. **نویسان**
      - مفرد: بله
      - نکره: بله
      - غریب: خیر (شناخته‌شده)
      - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
      - موصوف: خیر
      - غیرموصوف: بله

    7. **خضر**
      - مفرد: بله
      - نکره: خیر (معرفه)
      - غریب: خیر (شناخته‌شده)
      - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
      - موصوف: خیر
      - غیرموصوف: بله

    8. **بی بی چادر سفید**
      - مفرد: خیر (مرکب)
      - نکره: خیر (معرفه)
      - غریب: خیر (شناخته‌شده)
      - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
      - موصوف: بله (بی بی صفت است)
      - غیرموصوف: خیر

    9. **افق زیا**
      - مفرد: خیر (مرکب)
      - نکره: خیر (معرفه)
      - غریب: بله (شناخته‌نشده)
      - اسم گنگ: بله (معنی دقیق مشخص نیست)
      - موصوف: خیر
      - غیرموصوف: بله

    10. **دوقلو**
       - مفرد: بله
       - نکره: بله
       - غریب: خیر (شناخته‌شده)
       - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
       - موصوف: خیر
       - غیرموصوف: بله

    11. **جوی**
       - مفرد: بله
       - نکره: بله
       - غریب: خیر (شناخته‌شده)
       - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
       - موصوف: خیر
       - غیرموصوف: بله

    12. **فقیه ضیاء**
       - مفرد: خیر (مرکب)
       - نکره: خیر (معرفه)
       - غریب: خیر (شناخته‌شده)
       - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
       - موصوف: بله (فقیه صفت است)
       - غیرموصوف: خیر

    13. **آقاشهید**
       - مفرد: خیر (مرکب)
       - نکره: خیر (معرفه)
       - غریب: خیر (شناخته‌شده)
       - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
       - موصوف: بله (آقا صفت است)
       - غیرموصوف: خیر

    14. **سبزپوشی**
       - مفرد: بله
       - نکره: بله
       - غریب: خیر (شناخته‌شده)
       - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
       - موصوف: خیر
       - غیرموصوف: بله

    15. **پیرسبز**
       - مفرد: خیر (مرکب)
       - نکره: خیر (معرفه)
       - غریب: خیر (شناخته‌شده)
       - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
       - موصوف: بله (پیر صفت است)
       - غیرموصوف: خیر

    16. **امیر دیوان**
       - مفرد: خیر (مرکب)
       - نکره: خیر (معرفه)
       - غریب: خیر (شناخته‌شده)
       - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
       - موصوف: بله (امیر صفت است)
       - غیرموصوف: خیر

    17. **تهمتن**
       - مفرد: بله
       - نکره: خیر (معرفه)
       - غریب: خیر (شناخته‌شده)
       - اسم گنگ: خیر (معنی واضحی دارد)
       - موصوف: خیر
       - غیرموصوف: بله

    این تحلیل براساس ترکیب و شناخته‌شدگی این اسامی صورت گرفته است.

    ٣,١٣٢
    طلایی
    ٠
    نقره‌ای
    ٦
    برنزی
    ٣١
    تاریخ
    ٦ ماه پیش

    پاسخ شما