پرسش خود را بپرسید

تئوری" ناسازگاری شناختی"

تاریخ
٧ ماه پیش
بازدید
١٤٩

تئوری

" ناسازگاری شناختی"

 رو کسی میتونه خلاصه و با زبان ساده بهم بگه ؟

٣,٣٨٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١٤١

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

بله، "ناسازگاری شناختی" به معنای تضاد و تعارض بین دو ایده، باور یا اطلاعات است که در ذهن یک فرد وجود دارد. به عبارت دیگر، وقتی کسی باورها یا اطلاعات مغایر را در ذهن خود دارد و نمی‌تواند آن‌ها را با هم تطبیق دهد، به این پدیده "ناسازگاری شناختی" گفته می‌شود. این موضوع ممکن است منجر به استرس، ناراحتی و عدم قطعیت شخصی شود.

٥٣,٠٧١
طلایی
١٤
نقره‌ای
١٨٤
برنزی
٤٠١
تاریخ
٧ ماه پیش

ناهماهنگی (یا ناسازگاری) شناختی به منزله «یک حالت روانی ناخوشایند ناشی از ناسازگاری بین دو یا چند عنصر در یک سیستم شناختی» تعریف شده است. ناسازگاری بین باورهای مردم و نحوهٔ رفتارشان، آنها را به انجام اقداماتی برای به حداقل رساندن احساس ناراحتی تشویق می‌کند. افراد سعی می‌کنند این تنش را به روش‌های مختلفی مانند رد کردن، توجیه کردن یا اجتناب و خودداری از دریافت اطلاعات جدید از بین ببرند.

٥٣٨,٠٦٨
طلایی
٣٤٩
نقره‌ای
٣,٨٤١
برنزی
٢,١٩٠
تاریخ
٧ ماه پیش
مشکلات بالقوهٔ ناهماهنگی شناختیناهماهنگی شناختیارزش و نگرش

اول ببینیم ارزش و نگرش چه معنا و مفهومی دارند؟ نگرش در روان‌شناسی به معنای الگوی نسبتاً ثابت پاسخ‌های عاطفی، شناختی یا رفتاری به یک شخص یا شیء یا موضوع است. به زبان ساده و خلاصه‌تر، نگرش به معنی دیدگاه و نظر ماست ولی ارزش در جامعه‌شناسی به معنای معیارهای مشترک در هر جامعه برای ارزیابی مناسبات فرهنگی است. 

تعریف ناهماهنگی شناختی

ناهماهنگی شناختی به عنوان «یک حالت روانی ناخوشایند ناشی از ناسازگاری بین دو یا چند عنصر در یک سیستم شناختی» تعریف شده است. ناسازگاری بین باورهای مردم و نحوهٔ رفتارشان، آنها را به انجام اقداماتی برای به حداقل رساندن احساس ناراحتی تشویق می‌کند. افراد سعی می‌کنند این تنش را به روش‌های مختلفی مانند رد کردن، توجیه کردن یا اجتناب و خودداری از دریافت اطلاعات جدید از بین ببرند.

تاریخچهٔ ناهماهنگی شناختی

لئون فستینگر برای اولین بار نظریهٔ ناهماهنگی شناختی را با محوریت چگونگی تلاش افراد برای رسیدن به ثبات و سازگاری درونی ارائه کرد. او استدلال کرد که افراد نیازی درونی به این دارند که مطمئن شوند باورها و رفتارهایشان سازگار و بی‌تناقض است. باورهای متناقض یا متضاد منجر به ناهماهنگی و کشمکش می‌شود که افراد سعی می‌کنند از آن اجتناب کنند.

فستینگر در کتاب خود با عنوان «نظریهٔ ناهماهنگی شناختی» که در سال 1957 چاپ شد توضیح داد که «ناهماهنگی شناختی را می‌توان به عنوان یک وضعیت پیشایند یا «مقدم بر تجربه» در نظر گرفت که منجر به فعالیت معطوف به کاهش ناهماهنگی می‌شود؛ درست همان‌طور که گرسنگی منجر به انجام کار یا فعالیتی معطوف به کاهش گرسنگی می‌شود. این انگیزه بسیار متفاوت از چیزی است که روانشناسان به طور معمول با آن مواجه می‌شوند، اما با این حال قدرتمند است.»

پیشایند یا «مقدم بر تجربه» بخش نخست یک شرح یا گزارهٔ منطقی است. برای مثال، در عبارت «اگر الف، ب باشد آنگاه جیم، دال است»، «الف، ب است» پیشایند این گزارۀ شرطی نامیده می‌شود.

نشانه‌ها و علائم ناهماهنگی شناختی

همهٔ افراد تا حدی ناهماهنگی شناختی را تجربه می‌کنند، اما این بدان معنا نیست که تشخیص آن همیشه آسان است. برخی از علائمی که نشان می‌دهد احساس شما می‌تواند ناشی از ناهماهنگی شناختی باشد شامل موارد زیر است:

  • احساس ناراحتی قبل از انجام کاری یا گرفتن تصمیمی
  • تلاش برای توجیه یا عقلانی جلوه دادن تصمیمی که گرفته‌اید یا اقدامی که کرده‌اید.
  • احساس خجالت یا شرم در مورد کاری که انجام داده‌اید و تلاش برای پنهان کردن اعمال خود از دیگران
  • احساس گناه یا پشیمانی در مورد کاری که در گذشته انجام داده‌اید.
  • انجام کارها به دلیل فشار اجتماعی یا ترس از جا ماندن (Fear of missing out) یا فومو (FOMO)، با این‌که کاری نبود که دوست داشته باشید انجامش دهید.
نمونه‌هایی از ناهماهنگی شناختی

این ناراحتی ناشی از تناقض و ناهماهنگی در زندگی روزمره چگونه بروز می‌کند؟ در اینجا چند مثال از ناهماهنگی شناختی  آمده است که شاید در زندگی خودتان تجربه کرده باشید:

  • شما می‌خواهید سالم باشید، اما به طور منظم ورزش نمی‌کنید یا رژیم غذایی سالمی ندارید. در نتیجه احساس گناه می‌کنید.
  • می‌دانید که سیگار کشیدن یا نوشیدن زیاد الکل برای سلامت شما مضر است، اما به هر حال این کار را انجام می‌دهید. شما سیگار کشیدن را با اشاره به سطح بالای استرس خود منطقی جلوه می‌دهید.
  • می‌خواهید پس‌انداز خود را افزایش دهید، اما معمولاً به محض دریافت پول آن را خرج می‌کنید. بعداً مثلاً وقتی با یک هزینهٔ غیرمنتظره مواجه می‌شوید که پولی برای آن ندارید، از آن تصمیمات پشیمان می‌شوید.
  • یک فهرست طولانی از کارهایی که باید انجام دهید دارید اما به جای آن کل روز را صرف تماشای برنامه‌های تلویزیونی محبوب خود می‌کنید. شما نمی‌خواهید همسرتان این را بداند، بنابراین وانمود می‌کنید که انگار تمام روز را سخت کار کرده‌اید.
علل ناهماهنگی شناختی

موقعیت‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانند با ایجاد یک سری تناقض‌ها و درگیری‌ها منجر به ناهماهنگی شناختی شوند. برخی از این علل شامل موارد زیر است:

انطباق اجباری

گاهی اوقات ممکن است به دلیل انتظارات بیرونی در محل کار، مدرسه یا یک موقعیت اجتماعی، رفتارهایی را انجام دهید که با باورهای شما مخالف است. این موضوع می‌تواند شامل همراهی با چیزی به دلیل فشار همسالان یا انجام کاری در محل کار برای جلوگیری از اخراج شدن یا هر دلیل اجباری دیگریباشد.

اطلاعات جدید

گاهی اوقات یادگیری اطلاعات جدید می‌تواند منجر به احساس ناهماهنگی شناختی شود. برای مثال، اگر رفتاری را انجام دهید و بعداً متوجه ‌شوید مضر است، می‌توانید احساس ناراحتی کنید. مردم گاهی اوقات با یافتن توجیه‌هایی برای رفتارهای خود یا یافتن راه‌هایی برای بی‌اعتبار کردن یا نادیده گرفتن اطلاعات جدید با این ناراحتی مقابله می‌کنند.

تصمیمات

مردم هر روز تصمیمات بزرگ و کوچکی می‌گیرند. هنگامی که با دو انتخاب مشابه روبه‌رو هستیم، اغلب با احساس ناهماهنگی شناختی مواجه می‌شویم، زیرا هر دو گزینه به یک اندازه جذاب هستند. با این حال، پس از انتخاب، افراد باید راهی برای کاهش احساس ناراحتی خود پیدا کنند. ما این کار را با توجیه این‌که چرا انتخاب ما بهترین گزینه بود انجام می‌دهیم. به این ترتیب باور می‌کنیم که تصمیم درستی گرفته‌ایم و احساس بهتری پیدا می‌کنیم.

خلاصه: بنابراین و با توجه به این موارد، ناهماهنگی شناختی می‌تواند به دلیل احساس اجبار به انجام کاری، دریافت اطلاعات جدید یا روبه‌رو شدن با تصمیم‌گیری بین دو انتخاب مشابه ایجاد شود.

عوامل اثرگذار روی ناهماهنگی شناختی

چه چیزهایی بر ناهماهنگی شناختی تأثیر می‌گذارد؟ درجۀ ناهماهنگی تجربه‌شده می‌تواند به چند عامل مختلف ارتباط داشته باشد. از جمله آنها می‌توان به میزان ارزش یک باور خاص برای شخص و میزان تناقض باورها اشاره کرد. شدت کلی ناهماهنگی نیز می‌تواند تحت تأثیر عوامل متعددی قرار گیرد، از جمله:

اهمیتی که به هر باور داده می‌شود: شناخت‌هایی که بیشتر شخصی هستند مانند باورهایی که دربارۀ خود داریم و شناخت‌هایی که ارزش بسیار زیادی برای آنها قائلیم، منجر به ناهماهنگی بیشتری می‌شوند.

تعداد باورهای ناهمخوان: هرچه افکار ناسازگارتر بیشتری داشته باشید، قدرت ناهماهنگی بیشتر می‌شود.

خلاصه: ناهماهنگی شناختی اغلب می‌تواند تأثیر قدرتمندی بر رفتارها و اعمال ما داشته باشد. این وضعیت فقط بر احساس شما تأثیر نمی‌گذارد بلکه به شما انگیزه‌ای می‌دهد تا برای کاهش احساس ناراحتی اقدام کنید.

احساس ناشی از ناهماهنگی شناختی در فرد

ناهماهنگی شناختی چه احساسی در شخص به وجود می‌آورد؟ ناهماهنگی شناختی می‌تواند باعث ایجاد احساس پریشانی و ناراحتی در افراد شود. این اتفاق به‌ ویژه زمانی صادق است که اختلاف بین باورها و رفتارهای آنها شامل چیزی باشد که برای خودپندارهٔ آنها اهمیت دارد.

برای مثال، رفتاری که با ارزش‌های شخصی شما همسو نیست، ممکن است منجر به احساس ناراحتی شدید شود. در این شرایط رفتار شما نه تنها با باورهایی که در مورد جهان دارید، بلکه با باورهایی که در مورد خودتان دارید نیز در تضاد است. این ناراحتی می‌تواند خود را به شکل‌های مختلفی نشان دهد. فردی که ناهماهنگی شناختی دارد ممکن است احساسات زیر را تجربه کند:

  • اضطراب
  • خجالت
  • پشیمانی
  • غمگینی
  • شرم
  • استرس

ناهماهنگی شناختی حتی می‌تواند بر احساس و دیدگاه افراد نسبت به خودشان تأثیر بگذارد و منجر به احساسات منفی در مورد عزت نفس و ارزش خویشتن شود.

اثرهای ناهماهنگی شناختی

از آنجا که مردم می‌خواهند از ناراحتی اجتناب کنند، ناهماهنگی شناختی می‌تواند طیف گسترده‌ای از اثرها را به دنبال داشته باشد. ناهماهنگی می‌تواند در نحوهٔ عمل، تفکر و تصمیم‌گیری ما نقش داشته باشد و ممکن است برای کمک به رفع ناراحتی ناشی از تعارض، رفتارها یا نگرش‌هایی را اتخاذ کنیم. برخی کارهایی که فرد ممکن است برای مقابله با این احساسات انجام دهد اینهاست:

اتخاذ باورها یا ایده‌هایی برای کمک به توجیه یا توضیح تعارض بین باورها یا رفتارهای خود: این گاهی اوقات می‌تواند شامل سرزنش افراد دیگر یا عوامل بیرونی باشد.

پنهان کردن باورها یا رفتارهای خود از افراد دیگر: افراد ممکن است از باورها و رفتارهای متناقض خود احساس شرم کنند و تناقض و اختلاف را از دیگران پنهان کنند تا احساس شرم و گناه را به حداقل برسانند.

فقط به دنبال اطلاعاتی باشید که باورهای موجود شما را تأیید کند: این پدیده که به عنوان سوگیری تأییدی (Confirmation bias) شناخته می‌شود، بر توانایی تفکر انتقادی در مورد یک موقعیت اثر می‌گذارد، اما کمک می‌کند احساس ناهماهنگی به حداقل برسد.

خلاصه: مردم دوست دارند باور کنند که منطقی، ثابت‌قدم و در تصمیم‌گیری توانا هستند. ناهماهنگی شناختی می‌تواند با ادراکی که آنها دربارهٔ خود و توانایی‌هایشان دارند تداخل داشته باشد و به همین دلیل است که اغلب این احساس ناراحت و ناخوشایند را ایجاد می‌کند.

مواجهه با ناهماهنگی شناختی

زمانی که بین شناخت‌ها، یعنی افکار، باورها و عقاید مردم تعارض وجود داشته باشد، آنها اقداماتی را برای کاهش ناهمخوانی و احساس ناراحتی انجام می‌دهند. آنها می‌توانند از چند راه مختلف این کار را انجام دهند:

افزودن باورهای همسو برای تقلیل اهمیت باورهای ناسازگار

افرادی که می‌فهمند انتشار گازهای گلخانه‌ای منجر به گرم شدن کرهٔ زمین می‌شود، در صورت رانندگی با یک وسیلهٔ نقلیه بنزینی، ممکن است احساس ناهماهنگی را تجربه کنند. برای کاهش این ناهماهنگی، آنها ممکن است به دنبال اطلاعات جدیدی باشند که اعتقاد به نقش داشتن گازهای گلخانه‌ای در گرم شدن زمین را رد کند.

کاهش اهمیت باورهای متضاد

فردی که به سلامت خود اهمیت می‌دهد ممکن است از شنیدن این‌که نشستن طولانی‌مدت در طول روز با کوتاه شدن طول عمر ارتباط دارد، پریشان شود. از آنجا که او تمام روز را در شرکت کار می‌کنند و زمان زیادی را به صورت نشسته می‌گذراند، تغییر رفتارش دشوار است.

در آن صورت برای مقابله با احساس ناراحتی، ممکن است راهی برای منطقی جلوه دادن شناخت متضاد پیدا کند. به عنوان مثال، ممکن است برای توجیه سبک زندگی کم‌تحرک خود بگوید سایر رفتارهای سالم او، مثل رژیم غذایی معقولانه و گهگاهی ورزش کردن، سبک زندگی عمدتاً بی‌تحرکش را جبران می‌کند.

تغییر باورها

تغییر شناخت متضاد یکی از مؤثرترین راه‌ها برای مقابله با ناهماهنگی، اما همچنین یکی از دشوارترین راه‌هاست. این دشواری به‌ ویژه در مورد ارزش‌ها و باورهای عمیق، مانند گرایش‌های مذهبی یا سیاسی وجود دارد.

خلاصه: برخی راه‌های مورد استفاده افراد برای کاهش ناراحتی ناشی از ناهماهنگی شناختی شامل جست‌وجوی اطلاعات همسو و تاییدکنندۀ باورهای فعلی، کاهش اهمیت باور متضاد، و تغییر باورها برای کاهش احساس تعارض است.

مشکلات بالقوهٔ ناهماهنگی شناختی

گاهی اوقات، روش افراد برای برطرف کردن ناهماهنگی شناختی به رفتارهای ناسالم یا تصمیم‌گیری‌های نادرست می‌انجامد. لئون فستینگر، روان‌شناسی که برای اولین بار این پدیده را توصیف کرد، در «نظریهٔ ناهماهنگی شناختی» مثالی از نحوهٔ برخورد یک فرد با ناهماهنگی مرتبط با سلامت ارائه کرد و گفت: «فردی که به سیگار کشیدن ادامه می‌دهد، با این‌که می‌داند برای سلامت او مضر است. به گفتهٔ فستینگر، این فرد ممکن است از چند راه برای رفع احساس ناهماهنگی استفاده کنند:

  • او ممکن است تصمیم بگیرد که برای سیگار بیشتر از سلامت ارزش قائل است، و تصور کند که این رفتار از نظر نسبت ریسک به پاداش آن «می‌ارزد».
  • او ممکن است معایب بالقوه را به حداقل برساند، مثلاً با متقاعد کردن خود مبنی بر اغراق در مورد اثرهای منفی سیگار بر سلامت، یا با این باور که او نمی‌تواند از هر ریسک احتمالی موجود در دنیا اجتناب کند.
  • ممکن است سعی کند خود را متقاعد سازد که در صورت ترک سیگار، وزن اضافه خواهد کرد، که باز هم خطرات سلامت خاص خود را به همراه دارد.

نتیجه: با استفاده از این نوع توضیحات، فرد سیگاری قادر به کاهش ناهماهنگی و ادامهٔ رفتار ناسالم خود است.

٣٥,١٧٩
طلایی
٨
نقره‌ای
٦٠٥
برنزی
٣٦٨
تاریخ
٧ ماه پیش

پاسخ شما