پرسش خود را بپرسید

مترادف واژه خوراک یا غذا

تاریخ
١٠ ماه پیش
بازدید
١٦٢

سلام،

من مترادف برای واژه خوراک یا غذا در پارسی کهن یا دوره پهلوی را می خواهم بدانم با منبع که بتوانم ارجاع دهم.

١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

پَتیخْو= patixv ـ 1ـ فراوان، سرشار، بسیار، هنگفت، زیاد، کثیر، خیلی 2ـ آبادان، آباد 3ـ خشنود، خرسند، راضی 4ـ خوراک، غذا، تغذیه

پَتیخْویْه= patixvih ـ 1ـ فراوانی، سرشاری، بسیاری، هنگفتی، افزایش، زیادی، اضافی، کثرت 2ـ آبادانی، بهسازی، تعمیر 3ـ خشنودی، خرسندی، رضایت 4ـ خوراک، غذا، تغذیه، آذوقه، رفاه

پَتیخْوِنیتَن= patixvenitan ـ 1ـ فراوان ـ سرشار ـ بسیار ـ زیاد ـ اضافه کردن 2ـ آباد ـ بهسازی ـ تعمیر کردن 3ـ خشنود ـ خرسند ـ راضی ـ ارضا کردن 4ـ خوراک ـ غذا ـ تغذیه دادن

پیت= pit ـ 1ـ پدر 2ـ غذا، آذوقه، تغذیه، خوراک، گوشت

پیْه= pih ـ 1ـ پی، چربی 2ـ غذا، خوراک

پیهْن= pihn غذا، خوراک، تغذیه

پَروال= parvãl ـ 1ـ تغذیه، غذا 2ـ پرواری 3ـ پروراندن، غذا دادن

پَتروچ= patruch روزی، رزق، سهمیه، غذا
 

٢٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٢
تاریخ
٩ ماه پیش

پاسخ شما