پیشنهادهای ژ (٣٠٩)
در گویش های استان اصفهان و زبان راژی ( برای خودم در شهر نایین ) تُریدن به معنی قل خوردن است. ستاک خوبیه و باید در فارسی رسمی هم بیشتر به کار بسته بشه
مصرف کردن نوشیدن ( برای شراب یا مثلا غم و اندوه، می گساری، اندوه گذاری و. . . )
از اونجایی که معنی اصلی ستاک ستودن وصف کردن است ( در ستایش خداوند هم در واقع صفات نیک ورا وصف میکنیم ) پیشنهاد میشه برای برابر سازی برای واژه صفت از ...
ستودن رو امروزه بیشتر در معنی تحسین به کار می بندیم ولی معنای اصلی اون "وصف کردن" است. وقتی خدای را می ستاییم در واقع داریم صفات نیک اون رو وصف میکن ...
آقای مدیاتک گرامی فکر کنم ایت الله رضایی از فجازی فقط چارتا وبلاگ پانترک دیگه و این سایت رو میشناسه ما که واژه بیمار و بیمارستان و پزشک رو تو گنجور ز ...
تو هم کشتی مارو از بس گفتی ترکی التصاقیه هندواروپایی تحلیلی لامصب ترکی مگه پیشوند داره؟ بعد چطور ممکنه فارسی پیشوند نداشته باشه ولی پسوند چرا!؟! لاتی ...
دوش یعنی دیدن. . . وای خدا. . . دوش یعنی دیشب جناب دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ( حافظ ) دیشب دیدم که فرشتگان در میخانه زدند در کارگه کوزه گری ...
کنون بن این ستاک نهنب است نهفتن یا نهنبیدن یا نهمبیدن
ترکی استانبولی core: ۱. به بیمار ( بیم آر ) میگن خسته از خستن فارسی ۲. به بیمارستان میگن خسته خانه از فارسی به پزشک میگن حکیم از عربی به پرستار میگن ...
هزارسال پیش ما سرآمد پزشکی جهان بودیم هزارسال پیش ما زکریای رازی و ابن سینا رو داشتیم هزارسال پیش شاعران ما برای ما از بیمارستان و پزشکی سرودن بعد می ...
واژگان پیرامون پزشکی در زبان فارسی کاربرد واژه بیمار در ادب فارسی ( بیم آر، کسی که ترس داره ) نبینی بدان شهر بیمار کس یکی بوستان بهشتست و بس ( فردوس ...
خسته نشدی اینقد دروغ گفتی؟ چرا یکم انگشت فرسایی نمیکنی که پیش از دیدگاه گذاری یه جست و جوی ساده در ادب فارسی بکنی ببینی واژه استفاده شده یا نه بعد چر ...
کاربرد ستاک خستن ( مجروح و زخمی شدن/کردن ) در ادب فارسی ( به عنوان فعل ) همی سوخت باغ و همی خست روی همی ریخت اشک و همی کند موی ( فردوسی ) منم آن زن ...
یاس و یاسمن و. . . ریشه در زبان سانسکریت دارند که از اونجا به فارسی باستان/میانه وارد و سپس به زبان های اروپایی ره گشودند. یاءس به معنی ناامید از ی ...
به زبان ساده پسوندی که پر و پیمانی را برساند شیوه بکارگیری: نام یا صفت یا بن مضارع ناک آشوبناک ( آشفتن آشوب ) آتشناک ترسناک ( ترسیدن ترس ) آموزناک ...
خلاندن به معنی فرو کردن هست ریخت ریشه ای اون خلیدن هست که خلاندن ریخت گذرای اونه
اصلاح در دو خط اول پیام پیشین منظورم ایلامیان باستان بود
آگین یکی از ریخت های کنون بن آکندن است می آکندم می آگینم بیشتر پسوند های فارسی بن کنون های ستاک ها هستند
ترا پیشوندیست هم ارز با ترانس در انگلیسی که معنی جابجایی رو میرساند ترزبانی ( ترجمه، جابجایی از یک زبان به زبان دیگر ) تراویدن ( ترا آبیدن؟ جابجا ش ...
پژ یا پاژ همان واژ در فارسی امروزی ماست پژمردن=واژمردن گلی که واژگون شده و حالت مرده یافته می توان از این پیشوند فعلی برای گسترش ستاک های آمیغی ( مرک ...
بیشتر لرها و فارسیان جنوب کشور از نسل لرها هستند زبان لرها بی گمان هندواروپایی نبوده ولی به هرروی ایلامی ها نیاکان ما هستند و ژنشون ژن ماست ( ژن هندو ...
بیشتر پسوندهای فارسی بن مضارع ستاک های خودش هستن. ( البته شمار کمی هستن که چنین نیستن یا کمینه چندان روشن نیست ) خوده وند از بند میاد از ستاک بستن ( ...
آخه بیسواد نادون اگر این زبان هیچوقت فارسی نبوده چرا مولوی به زبان خودش گفته پارسی؟! تازه نگفته فارسی! گفته پارسی!!! مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گوی ...
ترکچه ی بیسواد تو میخوای زبان خودمو به خودم یاد بدی مرتیکه؟! خستن معنی خواستن میده🤣🤡🤡🤡 احمق تو فارسی خسته یعنی زخمی و خستن یعنی زخمی کردن یا زخمی ...
خداییش این دعوا ها راه به جایی نمی بره چرا این دعوا هایی که الان هست تا ۱۰۰سال پیش میان لر و قشقایی نبود؟ به هرحال اقوام از هم دیگه وام میگیرن دیگه!
در فارسی میانه به ریخت خواردن بوده هنوز هم میگیم گیاه خوار یا گوشت خوار یا. . .
عجب! شما که روی آر فارسی هم گیر داده بودید! میگفتید گفتار و جستار و نوشتار و. . . در فارسی آر رو از ترکی گرفتن! حالا میگید آر فارسیه و نده ترکی؟ از ک ...
بهنام رضایی از کجا میگید کردی اینارو نداره؟ نکنه کردی هم همینجوری آموختید که عربی رو؟ ( اشتغال و قبول و فرار تورکی! ) فارسی: زنده ( زی انده ) سورانی ...
ما تو گویش یزدی به سفت و محکم میگیم شخ احتمالن با این واژه شغه و مصدر شغیدن در پیوند باشه
تو لهجه یزدی هم شخ داریم به معنی سفت و محکم
شغال
بودن/بُو Budan/bov کنون بن ستاک بود، باش نیست هرچند که معنا همان است. من می بودم ( گذشته ) من می بُوَم ( کنون ) مصدر شینی آن هم بُوِش است. Bovesh ...
در لری به معنی داد زدن از برای خبر کردن و آگاه کردنه تو فارسی کرنیدن بی کاربرد شده ولی واژه کرنا ( بر وزن جویا، کوشا، میرا و. . . ( کنون بن آ ) ) به ...
از مصدر کافتن به معنی فرورفتگی فکر کنم در کردی به معنی غار باشه که به عربی هم رفته شده کهف در انگلیسی هم cave است
زیرا مخفف از این ( اید در پارسی میانه ) رای است فردوسی هم چندجا ازیرا گفته
واژه بودا به ریخت بت به پارسی ره یافته به خاطر تندیس های بودا که به ویژه در افغانستان امروزی بسیار فراوان بودند. البته که نماد آنها بت بودای بامیان ...
به گفته دکتر کزازی یکی از ریشه شناسی هایی که می توان برای واژه بت آورد، این است که گویه ای از واژه بودا باشد ایرانیان از راه از زمان شاهنشاهی کوشانی ...
بخت از بختن ( بخش کردن ) به معنی قسمت یارو هم که دیگر همه میدونن کسی که قسمت و بخت و اقبال باهاش یاره نام پسرانه و همچنین گروه بزرگی از مردمان لر ( ل ...
ادب المرء خیر من ذهبه ( امام علی ( ع ) ) ادب ریشه سومری دارد و از آنجا به زبان های سامی از جمله عربی و زبان های ایرانی در آمده. در عربی از آن ادب و ...
من ترانویسی کارنامه اردشیر بابکان رو خوندم همشو نمیگم ۱۰۰درصد ولی بیش از ۵۰درصدش به آسانی برای یک پارسی گوی معمولی فهمیدنی است. البته نوشته هایی مان ...
جناب دژبان گرامی آقای رضایی سراسر به چرت بودن گفتارشان باور دارند شما چنان چه خوده شاهان ساسانی را زنده کنید و آنهارا به سخن گفتن وا دارید اگر ۸۰درصد ...
مَرزیدن=مالش دادن مُرزیدن=آمیزش جنسی
مستیدن نادرست است ما در پارسی میانه ستاک مستن رو داشتیم با کنون بن مد می مستم می مدم
در زبان عربی عراق به معنی گوشه و کناره است در پهلوی ساسانی اراک یا عراق به معنی سرزمین پست بوده برادرجان آخه ساکنین اونجا نخست سومری ها سپس سامیان ( ...
واختن با بن کنونی واج یا واژ یا واز مصدری یادگار پهلوی اشکانی است که این ستاک هنوز در زبان هایی همچون راژی و لری و. . . کاربرد دارد. به معنی گفت و گ ...
دگرگونی گذار فاز ترمودینامیکی مایه ها ( مواد ) در پارسی ذوب=گداختن/گدازش انجماد=افسردن/افسرش تبخیر=نژمیدن/نژمش میعان=ژالیدن/ژالش تصعید=افراختن/افرازش ...
۶دگرگونی گذار فاز ترمودینامیکی مایه ها ( مواد ) در پارسی ذوب=گداختن/گدازش انجماد=افسردن/افسرش تبخیر=نژمیدن/نژمش میعان=ژالیدن/ژالش تصعید=افراختن/افراز ...
دگرگونی گذار فاز ترمودینامیکی مایه ها ( مواد ) در پارسی ذوب=گداختن/گدازش انجماد=افسردن/افسرش تبخیر=نژمیدن/نژمش میعان=ژالیدن/ژالش تصعید=افراختن/افرازش ...
دگرگونی گذار فاز ترمودینامیکی مایه ها ( مواد ) در پارسی ذوب=گداختن/گدازش انجماد=افسردن/افسرش تبخیر=نژمیدن/نژمش میعان=ژالیدن/ژالش تصعید=افراختن/افرازش ...
آقا این دعوا ها واسه چیه تصادفی زده و یه واژه میان دو زبان مشترک شده سالار ترکی از سالماق میاد ظاهرن یعنی برانداختن ( براندازنده ) سالار فارسی از سا ...
استن مصدر اسنادی هستن به معنی وجود داشتن این دو مصدر صرف کامل در فارسی ندارند و اغلب به جای هم به کار می روند ( است به جای هست یا وارونش ) در حالی ک ...
هست یعنی وجود دارد است فعل اسنادی است این دو را اغلب به جای هم به کار می بریم که درست نیست!
جناب تورک اوغلان بنده خود آموز در حال آموختن ترکی استانبولی هستم و نامردی است اگر نگویم که به نظرم زبان شیرین و البته قاعده مندی است ( البته هنوز سوا ...
بسیار سپاس از شما ان شاءالله که همیشه در پناه خداوند شادکام باشید🥰😁
بزی زندگی کن همون بژی در زبان های کردی و لکی و. . .
همون گپ در لهجه یزدی و کرمانی و . . .
چنگ آل ( چنگال ) پوچ آل ( پوچال یا پوشال ) زاغ آل ( زغال ) گود آل ( گودال ) نه آل ( نهال، از نهادن میاد، مینهادم، مینهم ) دنب آل ( دنبال ) آل پ ...
اگر به کاربر عبدالرضا و آتوسا بختیاری بگیم دیکشنری رسمی و دولتی ترکیه این واژه رو فارسجا اعلام کرده چه حالی میشن به نظرتون؟ پارالاماق! خانم و آقای مح ...
زبان دانشمندان جهان از جمله دانشمندان ترکیه مانند پروفسور اورتایلی مو در آورد که بگویند سومری با ترکی بی پیوند است ولی در ایران. . .
هفته یک فرهنگ سامی و متناسب با گاه شماری ماهی ( قمری ) است. در ایران باستان به جای بختن روزها به بخت ها ۷تایی هرروز ماه نام ویژه خود را داشت مانند ا ...
حمد الله مستوفی نام این شهر را اشنویه آورده اگر هم اوچ ناوا باشه تلفظ ترکیه نه اینکه ریشه ترکی باشه چنان که شما ارس که یک واژه فارسی چند هزار ساله هس ...
یک دیدگاه از من نمیتونی بیاری که من گفته باشم ترکی ضعیفه ترکی بدرد نخوره ترکی گویشه یا حتی ترکی مغولیه برای کوبیدن زبان مادری هیچکس اینجا کار نکرده ...
من با تو هیچ بحثی ندارم بهنام رضایی یه حرف رو دو میلیون بارم بنویسم تو کسشعر خودتو تکرار میکنی تو بیست خط پیام دویست بار دروغ مینویسی هم تو هم کسانی ...
مشتی اوراق جمع مکسر ورقه یعنی ورقه ورقه کردن😑 به فارسی که رحم نمیکنی اقلن به عربی رحم کن!
لابد از نظر استاد عبدالرضا این دانشمند بریتانیایی نیز تبار دورگه قزاقی عثمانی داشته😁
اگر تو حاضر شدی کورد بودن صفویان و عرب بودن عثمانیان و ازبک بودن تیمور گورکن و پشتون بودن غزنویان و خوارزمی و آریایی بودن خوارزمشاهیان رو بپذیری منم ...
آقای تورک اوغلان من بیش از ۲۰۰دیدگاه در این سایت گذاشتم زبان مادریم فارسیه ولی یکجا نه عربی رو دست کم از فارسی گرفتم نه ترکی رو یک پیام از من نمی یا ...
کاربر ترک اوغلان نمیدانم باور میکنید یا نه ولی آزادی گفتار برای من سپندترین و مقدس ترین قانون هست و هرگز هیچ دیدگاهی رو درین سایت گزارش نکرده و نخواه ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
آغشته از مصدر آغشتن میاد چه ربطی به سمت داره دقیقن؟ میشه چیزی رو به سمت آغشت ولی فقط برای سم به کار نمیره
اشکانیان تورک! چه دروغ مسخره ای! حالا خدا نکنه یه خری پیدا بشه بگه صفویان ترک نبودن ( خودم میدونم که ترک بودن ) آسمون رو به ریسمون میبافن! زبان کردی ...
نِژاده نِزاده نَ با نِ یکی نیست! نِ پیشوندی هست که سوی و جهت به فعل میدهد یا معنای پایین را میرساند مانند هشتن و نِهشتن که هردو در ادب فارسی بسیار ب ...
شدنی شایسته
داته ( پارسی باستان و ظاهرن لری امروزی ) دات در پارسی میانه داد در پارسی نو مانند دادگستری
نیایش از مصدر نیاییدن ( نامه باستان دکتر کزازی ) ستودن و ستایش یزتن یا یشتن یا یزیدن ( مصدر کهن در پارسی میانه و اوستایی ) واژه یزدان و ایزد و یزد ...
۱. گاییدن زن گرفتن سود دارد لیک ذوق دل نبود میکند دفع وطر گاییدنش دردسر است ( شعوری ( !!! ) ) ۲. سپوختن چو بینی آن خر بدبخت را ملامت نیست که برسکیز ...
تورک اوغلان اولن ما هیچوقت خودمون فارس معرفی نمی کنیم ما میگیم ایرانی هستیم اگر خیلی بخوایم ریز بشیم میگیم فارسی یا پارسی هستیم چنان که سلمان فارسی ب ...
ارومیه یک نام آشوری هست اور به معنی سرزمین مانند اورشلیم ( شهر سلامتی و آشتی ) و میه که همون ما عربی هست به معنی آب سرزمین آب
تورک اوغلان تو کلی به پانفارس ها توپیدی ( من خودم فارسم ولی میگم تف به گور هرچی پانفارسه ) الان تو خودت باهاشون چه فرقی داری دقیقن؟! مزخرفی رو تکرار ...
نکته دیگری هم که هست اینه که دستور در سرشت خود به معنی فرمان نیست معنای درست دستور یا درستش دستوَر، وزیر و صاحب جایگاه هست. دستور به شخصیت های بلندپ ...
دست در اصل دست بر یا دست ور هست خیلی از واژگان با گذر زمان اشتباه میان مردم جا افتاده مزدبَر یا مزدوَر شده مزدور رنجبَر یا رنجوَر شده رنجور دستورم هم ...
سرما باید در اصل سردا میبود ( گرم و گرما، سرد و سرما؟ ) که سرد خود از مصدر سردن میاد این سردن با گرفتن پیشوند فعلی اف به ریخت افسردن در میاد به معنی ...
اگر چشم کور مبارک رو باز بفرمایید تو بخش دهخدای همین جستار دهخدا هم ارز سانسکریت و هندی و ارمنی این واژه رو آورده مگه نمیگید نیای فارسی سانسکریت هست؟ ...
باهوش جان ستادن و ستاندن یه چیز جدا هستن ( اخذ کردن و گرفتن ) ستودن یه چیز دیگه ( توصیف کردن ) ایستادن هم یه چیز دیگه عجب. . . . . . . . . . . . . ...
محمدزاده صدیق پیش از انقلاب تو یه فاز دیگه بود و پس از انقلاب یهو ۱۸۰درجه چرخید و اسلامگرای تند شد و به جریان انقلاب و نشر آثار انقلابی پرداخت از امک ...
خوسیدن در مناطق لرنشین بیشتر مورد بهره هست تو فارسی معیار خفتن هست با مصدر جعلی ( ایدن دار ) خوابیدن حالا به خاطر یه خ میخواید ترکیش کنید بنازم من که ...
امثال کزازی سنگ نوشته های کهن رو مطالعه میکنن تو بیا بگو محمدزاده صدیق و آغ بایراق و احمدیه چیو مطالعه میکنن! کمینه کزازی مثل اون سه تا نژادپرست و گو ...
لاپوشانی
سانسور
اینکه تو میای میگی فارسی به کردی ربط نداره ولی مجار به ترکی ربط داره ( مانستگی فارسی و کردی هرچی باشه از مجاری و ترکی بیشتره خیلی هم بیشتره ) نشون م ...
خوبه هیچ ترکی تو گیتی نمیدونه سازمان یعنی چی بعد براش ریشه ترکی هم میارن ساز که از ساختن میاد مان که پسوند مکانه البته از اونجایی که بیشتر پسوند های ...
شاید از مصدر شایستن است درستش میشاید است میشاید که فردا باران بیاید شاید فردا باران بیاید شایسته است فردا باران بیاید شاید از شایستن باید از بایستن م ...
جالبه برای اینکه بگن داغی که معنی بسیار گرم میده ترکیه اونو به کوه آتشفشان پیوند میزنن! بس کنید تورو خدا! کمر دانش ریشه شناسی و زبان شناسی رو شکستید!
داغ با گداختن و گداز و گدازه و گداخته و. . . هم ریشه است و یک واژه پارسی است. داغ در ترکی به معنی کوه است که پیوند چندانی با داغ پارسی به معنای بسیا ...
یارو ۶۵هزار بیت به فارسی شعر سروده و فقط سه بیت سره و خالص به ترکی عجب! چون باشلیق داره تورکه! منم چندبار رفتم سیستان و بلوچستان اونجا لباس فاخر بلوچ ...
در پارسی نخجیربان و در کردی نچیروان است به معنی شکاربان یا شکارچی مانند بادکوبه و خواجه وند و آران و شیروان و . . . از نام های پارسی ج. باکو
سر در نمیارم بابک یه اسم رایج در ایران باستان و مردم امروز ماست نام نخستین شاه ساسانی اردشیر بابکان یا اردشیر منسوب به بابک ( پسر بابک ) بوده. و باب ...
دوست از مصدر دوستن یا دوسیدن هست به معنی ملحق شدن
جناب، خواجه، کیا، سرور، آقا، مسلمون رضایی یعنی چی این حرف که چون با گرامر ترکی پس ترکی؟ من میتونم از فهمیدن صدتا مشتق بگیرم ولی این ریشه رو عوض نمیکن ...
از هرچی منبع بود نام شهدای کربلا رو بررسی کردم نام یک نفرشان اسلم نبود چه رسد به اینکه اسلم الترکی باشه! بیچاره اسلام و امام حسین که شدن افزار دست نژ ...
چه منطق مسخره ای اگر فارسی کشمک رو گرفته کشیدن رو ساخته آیا به عقل سازنده هاش نرسیده صحبت رو بگیرن صحبتیدن بسازن؟ منطق همینقدر احمقانه و چرند ما که ب ...
کَشیدن یا کَشتن از فعلای اصیل فارسی هست که تو پارسی میانه هم بارها به کار رفته واژه کَشتی هم بر همین پایه ساخته شده اگر انگار برین بگذاریم که وام گی ...
۱. دانشنامه علایی ابن سینا همه جا نوشته کتاب فارسی از ابن سینا بوده، تو هیچ منبعی ننوشته این کتاب برگردان یه کتاب دیگه هست . ۲. روشن جان اونی که درب ...
به یه الاغ گفته بودیم تو شاهنامه فلورانس که کهن ترین نسخه شاهنامه هست نوشته دانش نه بستوه تاحالا فهمیده بود. اصلا هم به کس خاصی اشاره نمیشود. . .
فارسی: bordan انگلیسی: bring لاتین: port یونانی: afario سانسکریت: vahati برای زبان هایی که بیش از ۳هزار ساله از هم جدا شدن این اندازه از شباهت شوتی ...
همه دنیا تاریخ مارو پذیرفتن تو دانشگاه های ترکیه و آنکارا هم پذیرفتن اگر شما دیوانگان نمیخواید بپذیرید مشکل ما نیست تا قیام قیامت میتونید زجه زدنتون ...
چطور تو اجازه داری برای ریشه یابی از به قول خودت ترکی قدیم استفاده کنی ولی ما اجازه نداریم از فارسی باستان د میانه استفاده کنیم؟! الان دوباره کسشعر ه ...
چرا چرت و پرت میگی بهنام رضایی؟ تو کدوم نسخه دانش رو بستوه نوشته؟ شما پانترکها کارتون اینه که یه چرتی بگید و بقیش رو بگذارید به عهده تحقیق نکردن مخاط ...
کاربر عبدالرضا وقتی میگیم ریشه یابی شما و کسایی که پیگیرشون هستید از بیخ و بن ایراد داره یعنی همین تو فارسی بسیاری از شهرها به شغال میگیم توره آیا با ...
اگر نلغزم همای از دوبخش هو که در پارسی نو "خوب" است و مای که همان "مایه" است تشکیل شده ( مخالف فرومایه ) هما نوع خاصی از لاشخوران و گوشتخواران است ا ...
سقز را منسوب به سکاها دانسته اند . سکاهایی که در میانه درگیری مردم ماد و سکا در آنجا ماندگار شده اند. سکازی؟
ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس ( حافظ ) ارس را در بیابان جوش باشد بدریا چون رسد خاموش باشد ( نظامی گنجه ای ) ...
واقعا اراده ستودنی ای دارید آقای عبدالرضا من یزدی هستم هزار هزار زرتشتی تو شهر ما هنوز زندگی میکنه و خودم چندین همشاگرد زرتشتی داشتم و از آنها درباره ...
بذار یکبار برای همیشه روشنت کنم بهنام رضایی ک. . . شعر تافتن و بافتن نامش ریشه یابی نیست کاری که تو داری میکنی جوجه پانترک و انجام دادنش هیچ پیش زمین ...
برابر پارسی رقصیدن
اشتیدی واژه ای فارسی است که از شنیدی گرفته شده چقد راحت میشه جای اولی و دومی رو عوض کرد مدرک بیارید نه اینکه سر چارتا شباهت بگید وام گیری شده
زبان اوستایی در زمان ساسانیان یک زبان مرده بود بسیاری از موبدان به گواه تاریخ خودشان نمی دانستند دارند چه می خوانند یا مغز پیامی که می خوانند چیست. ...
بس کنید این دروغ را آذربایجان تاج سر است ولی زرتشت هرگز زاده آنجا نبوده ۹۰درصد نام های اوستا از جمله سغد و باختر و. . . در شرق ایران فرهنگی هستند چطو ...
آقا کی گفته زرتشت زاده اردبیل بوده؟ اگر زاده اردبیل بوده پس چرا پانترک ها اینقد ازش متنفرن و برای مسخره کردن ما به ما میگن آتش پرست زرتشتی؟ ( من خود ...
جناب من بک پرسش دارم آیا ریشه درختان رشته رشته شکل نیست؟ آیا شبیه ریسه و رشته نیست؟ فارسی و کردی و هر زبان دیگری دارای چندین کانون هستن تو تهران میگن ...
تیغ تیز ستیغ ( قله و تیزی کوه ) ستیز ( جنگیدن، جدال کردن ) ستیزیدن ستیختن این همه هم خانواده تو فارسی داره آقای عبدالرضا میگن ترکیه ریشه هم نمیارن ...
چه منطق خفنی! مگه میشه یه قوم یه جایی برای داد و ستد نداشته باشه!؟ چنین چیزی ممکن نیست! لابد قبلش چیزی داد و ستد نمی شده همه یا دزدی میکردن یا یه زور ...
زرد تو فارسی میانه به ریخت زرت بوده تو زبان های اسلاوی از روسی تا صربی به ریخت ژوتی هست وقتی با این همه پیشینه واژه تو فارسی هست از کجا معلوم شما وام ...
ستاک شینی بخشودن / بخشای مانند آزمودن و آزمای آلودن و آلای فرسودن و فرسایش افسودن و افسای بخشودن با بختن به معنی تقسیم کردن یکی نیست هرچند امروزه برا ...
تسمه کمربند چرم
تو شاهنامه فلورانس که کهن ترین نسخه شاهنامه فردوسی هست نوشته ز دانش دل پیر برنا بود صدتا نسخه خطی دیدم یه جا ننوشته بود بستوه حالا اینکه بهنام رضای ...
ریشه اش که "جمیدن" هست ان ( که در انباشتن و اندوختن و. . . هم هست ) با جام میشه انجامیدن چو انجامیده شد گفتار رامین چو باد از پیش اوبرگشت آذین ( فخر ...
پارسی: بردن لاتین: پورت ( ( من ) می برم یا حمل میکنم= Porto ) یونانی: αφαιρώ ( آفِرو ) سانسکریت: vahati تازه فارسی ۲۵۰۰سال پیش از سانسکریت جدا شده ...
برادرجان کردی و فارسی مانند پسرعمو هستند برای هم به اینجور اشتراکات میان فارسی و کردی وام گیری نمیگن میگن هم ارزی، یعنی برابر همریشه یک واژه در یک زب ...
مشتی جان اون لله هست نه لالا اون پرستاری که شما میگی لله هست که تو دربار قاجار رایج بوده این لالاست که یعنی برادر و کلن یه چیز جداست یه چیزایی هست که ...
آقای عبدالرضا ما کی با اویغورها روبه رو شدیم که از آنها وام بگیریم؟ به هرروی باید همسایگی باشه تا بشه وام گرفت! من نمیدونم به قول شما اویغوری ذال دار ...
ییلدیز هم واژه ای کوردی است که از هور به چم خورشید و دیس به چم شکل ساخته شده . آقای عبدالرضا واژه دزدی و کلمه بازی آسان ترین کار دنیاست! در ضمن ترکی ...
واژ پیشوندی است که مفهوم سرنگونی را در می اندازد در گاهی به شکل پاژ یا پژ نیز مورد بهره بوده مانند ستاک "پژمردن" که به افتادگی گل اشاره دارد
خوده این ستاک در پارسی بی کاربرد شده اما با گرفتن پیشوند اف به چم بالا به افراستن یا افراشتن تبدیل شده به چم راست بالا بردن
یشتن با کنون بن یز به چم ستایش و دعا خوانی است. در اوستایی به ریخت یسن بوده واژه های ایزد و یزدان و نام شهر یزد هم از آن گرفته شده.
یزد با ایزد و یزدان به چم خدا هم ریشه است. یزد یعنی شهر خدا و ریشه از ستاک یزتن یا یزدن یا یشتن با ستاک شینی یزش است که با یزشن در پارسی میانه و یسن ...
تسمه ترکی است برابر پارسی آن دوال است
ریشه باید با مصدر رشتن یا ریسیدن در پیوند باشه در این صورت ریشه همان ریسه است بیان دیگری از همان و آقای رضایی که دست و پا می زنن هرجور شده واژگان رو ...
آقای جدیری اینقد با فارسی بیگانه هستن که نمیدونن بسیاری جاها ما برای زیبایی صفت را پیش از موصوف می آوریم معروف ترین مثالش دیگه نوروزه نکنه اونم تورکی ...
شانلی | shanli نام دختر نیم عربی است و نیم ترکی شان عربی است به معنی جایگاه لی پسوند ترکی دارندگی در کل یعنی پر افتخار
من فکر می کنم واژه پار در پارسال و پریروز هم ارز با همان pre انگلیسی و دیگر زبان های اروپایی به چم "پیش" باشند
نیکو، بدیع، نوآورانه وام واژه ای از زبان سغدی در پارسی
مدرک هم بیارید برای این ادعاهاتون! فک نکنید ما فلجیم و نمیتونیم واژه بدزدیم!
مثل این میمونه که من بیام بگم اولدوز ترکی از هوردیس فارسی میاد هور یعنی خورشید و دیس یعنی شکل مانند تندیس و سردیس ۹۹درصد واژگان جهان را می توان با و ...
آخه عربی کجا و کی همچین ریشه ای رو از ترکی گرفته؟ باید یه همسایگی میانشون بوده باشه! مثلا موقعی که قرآن داشت نازل میشد دقیقا چه همسایگی ای میان عرب ه ...
آخور در اصل آبخوره هنوزم خیلی جاها آبخور رو بکار میبندن همچنین واژه آبشخور رو هم داریم تو فارسی محمدزاده صدیق هم استاد نیست اون یه فاشیست بود که نفر ...
دوقلو واژه پارسی نیست و در ریشه دوغلو است از ریشه دوغماق به چم زایش برابر پارسی آن همزاد است این واژه از جمله خطاهای زبانی هست که در هر زبانی عادی اس ...
بخشش یا بخشایش؟ در پارسی ما دو ستاک جداگانه داریم ۱. بخشودن/بخشای ( بر وزن آزمودن آزمای و ستودن ستای ) به چم عطا کردن و صله دادن و هدیه دادن و البته ...
در فارسی افغانستان گویا به برادر و رفیق لالا می گویند
شرق جایی که خورشید بلند میشود نامی که یونانی ها به سرزمینی که امروزه ترکیه نام داره داده بودند.
عینک
شهرآئینی شهرنشینی تمدن در ترکی آذربایجانی به فرهنگ میگن مدنیت
تو شهر ما به انسان هَوَل و بی بند و بار غُلمه میگن به نظر میاد عربی باشه و با غُلام در پیوند
وقتی میگن آلمانی ها تورکن ناخود آگاه سخنرانی طلب دانوش با صدای هیتلر تو مخم پلی میشه جالبه به یونانی ها و رومانیایی ها میگه هندی و ادعای زبان شناسیشم ...
تو کرمون به این خوراک بسیار مقوی قووتو می گویند منسوب به قوت و نیرو
پانترکیسم بر دو گونه است گونه نخست آن کمالیستی است کمالیست ها به شدت نژادپرستند و همه را مهاجر می خوانند و خودشان را نژاد برتر و اصیل این فلات اما در ...
دیدید پانترک ها چقد افسانه بافی میکنن برای کوبیدن دیگران و برتر نشون دادن خودشون؟ اینها صدبرابر خطرناک تر از پانترک های عادی ( کمالیست ها ) ها هستن. ...
فلسفه یک واژه عربی با ریشه یونانی است برابر پارسی آن فرزان و فرزانه و فرزانستن یا فردانستن است
یزدگرد در پارسی میانه یزدکرت بوده گویا به چم آفریده و کار یزدان یا خدا البته گِرد به معنی دژ هم داریم مانند بروجرد و دارابگرد و سوسنگرد و همچنین گُرد ...
در زبان ترکی به پرچم بایراق میگویند خوبه هنوز تو فارسی ما چمیدن به معنی خرامیدن و رقصیدن رو داریم که شما دزدهای سرگردنه میاید اینجا میگید پرچم یعنی م ...
وام واژه ترکی در پارسی برابرهایش ۱. درفش=از درفشیدن می آید که خود ریخت دیگری از ستاک درخشیدن است، در یزد هم هنوز گاهی از دُرُفشردن بهره میبرند . درف ...
در زبان های ایرانی شمالی غربی به چم روز است مانند کردی و لکی و. . .
شاید براتون جالب باشه واژه ننگ واژه ای است که چمش ۱۸۰درجه با چم کهنش تفاوت دارد در گذشته ننگ به چم افتخار و بی ننگی به چم سرافکندگی بوده ولی با حذف ...
مرداد یعنی مرگ و نیستی و اصلا نام برازنده ای نیست درست آن اَمرداد است به چم نامیرایی و همیشگی ا/ان پیشوند منفی ساز پارسی است کندن و آکندن رمیدن و آر ...
حتی تو زبان سانسکریت هم واژه خر رو داریم نکنه به اون هم وام دادید؟ سانسکریتی که کمترین وام واژه رو پذیرفته و احتمالا کلاسیک ترین زبان هندواروپایی هست ...
مَرغ نام کهن و اوستایی شعر مَرو است یکی از ۴شهر مهم خراسان بزرگ که امروزه در کشور ترکمنستان نهاده شده. مَرغ آب نام رودی است این شهر بر کرانه آن نهاد ...
مجنون مانند دیوان قید ( مانند روزانه و شبانه و سالانه و مردانه و زنانه و. . )
رُخشانه یا رَخشانه از رخشیدن و درخشیدن و میاید اشراف زاده سغدی ای که به ازدواج اسکندر مقدونی در آمد و ولیعهد وی را بزایید. در زبان های یونانی و دیگر ...
از ستاک شایستن با کنون بن شای میشایست=شایسته بود، لایق بود می شاید=شایسته است، لایق است کنون بن پسوند فاعلی ساز آن شای به علاوه آن شده شایان مانند گر ...
انگار از ستاک انگاشتن میاد به معنی تصور کردن و به نظر رسیدن انگاره=تصور انگاشتن=تصور کردن انگار=می انگارد=به نظر می رسد. . . به شکل این است. . . چند ...
هِشتن و نِهشتن هِشتن با کنون بن هل ( با ریخت جعلی هلیدن ) به معنی وضع کردن و قرار دادن است. زمانی که پیشوند فعلی نِ میگیرد ( با نَ منفی ساز نباید ا ...
میهن گرایی میهن پرستی افراطی از ریشه nateدر زبان لاتین و فرانسه میاد nativeمیشه بومی nation ملت national ملی nationality ملیت nationalismملی گرایی
در پارسی میانه و لری بختیاری مزگ، در کردی مژگ و در پارسی نو مغز است
داف به هیچ وجه معنای مثبتی ندارد شایسته و برازنده نیست که دختر و زن ایرانی با چنین عنوان زشتی خوانده بشوند. قرار نیست هرچی از فرنگ به فرهنگ ما در می ...
فلان ضمیر مبهم عربی است به نگر می رسد برابرهای فارسی آن بهمان و بیسار و بیستار باشند
اَوژندن گویشی دیگر از همان مصدر اَوگندن یا افکندن است. در ادب فارسی به عنوان پسوند بیشتر به کار رفته شیراَوژن در شاهنامه جنگ اَوژن در گلستان سعدی مر ...
پروستن به چم محاصره کردن است این ستاک در پارسی نوی امروزی بی کاربرد شده ولی در پارسی میانه بوده و امروز نیز واژه پرونده که هم خانواده آن است مورد به ...
انوشه روان روح جاودان و نابود نشدنی یکی از مشهور ترین شاهان ساسانیان ملقب به دادگر
آزرم دخت آزرم به چم شرم و حیا و بزرگوار و احترام دخت هم یعنی دختر دختر سنگین رنگین و باحیا
به نگرم فروغ از ستاک فروغتن بیاید که خود ریخت دیگری از ستاک افروختن یا افروزیدن به چم روشن کردن است ( البته ناگفته نماند که افروختن خود از ریشه روختن ...
در ترکی آذربایجانی به فرهنگ میگن مدنیت ( عربی ) در ترکی استانبولی به فرهنگ میگن کولتور ( اروپایی ) بعد دوستان اومدن اینجا بگن فارسی برای فرهنگ واژه ...
پیشنهاد برای اشاره به "سطح زمین" از واژه زمین بهره ببریم ( زمین یعنی جای سرد، از زم میاد با زمستان هم همخانواده است ) برای اشاره به سیاره از واژه اِ ...
ایرانشهر بر چهار بخت بود ۱. شمالش اپاختر ( ستاره بالایی/ستاره قطبی ) ۲. شرقش خراسان ( جایی که خورشید بلند میشود ) ۳. جنوبش نیمروز ۴. غربش خوربران ( ...
ایرانشهر بر چهار بخت بود ۱. شمالش اپاختر ( ستاره بالایی/ستاره قطبی ) ۲. شرقش خراسان ( جایی که خورشید بلند میشود ) ۳. جنوبش نیمروز ۴. غربش خوربران ( ...
ایرانشهر بر چهار بخت بود ۱. شمالش اپاختر ( ستاره بالایی/ستاره قطبی ) ۲. شرقش خراسان ( جایی که خورشید بلند میشود ) ۳. جنوبش نیمروز ۴. غربش خوربران ( ...
ایرانشهر بر چهار بخت بود ۱. شمالش اپاختر ( ستاره بالایی/ستاره قطبی ) ۲. شرقش خراسان ( جایی که خورشید بلند میشود ) ۳. جنوبش نیمروز ۴. غربش خوربران ( ...
ایرانشهر بر چهار بخت بود ۱. شمالش اپاختر ( ستاره بالایی/ستاره قطبی ) ۲. شرقش خراسان ( جایی که خورشید بلند میشود ) ۳. جنوبش نیمروز ۴. غربش خوربران ( ...
ایرانشهر بر چهار بخت بود ۱. شمالش اپاختر ( ستاره بالایی/ستاره قطبی ) ۲. شرقش خراسان ( جایی که خورشید بلند میشود ) ۳. جنوبش نیمروز ۴. غربش خوربران ( ...
ایرانشهر بر چهار بخت بود ۱. شمالش اپاختر ( ستاره بالایی/ستاره قطبی ) ۲. شرقش خراسان ( جایی که خورشید بلند میشود ) ۳. جنوبش نیمروز ۴. غربش خوربران ( ...
ایرانشهر بر چهار بخت بود ۱. شمالش اپاختر ( ستاره بالایی/ستاره قطبی ) ۲. شرقش خراسان ( جایی که خورشید بلند میشود ) ۳. جنوبش نیمروز ۴. غربش خوربران ( ...
عجب تو خوابم هم نمیدیدم یکی بیاد بگه یزد تورکستانه! تورک آباد! قارپوزآباد! قره قولاخ! اولا که قارپوز از خربزه فارسی میاد که یعنی خیار بزرگ کمبزه و تر ...
مثل این میمونه که من بیام یه شهر وسط بیابون درست کنم اسمشو بذارم دریاکنار یا اقیانوس آباد بعد دوستان تورک ما میگن جایی که حتی یه سگ آبی نداره همینجور ...
مشتی این قندوز با اون قندوز فرق میکنه نمیشه همینطوری بگی این اونه با این منطق کشور زامبیا هم یعنی جایی که زامبی زیاده خوده افغان ها بهش میگن کندز که ...
همچین میگن کوروش یهودی بوده انگار حضرت موسی ( ع ) پیامبر شیطان بودن و یهودیان کافر دو جهان! نکشیمون پانترک مسلمون! بابا حاج آقا! من نمیگم کوروش ذوالق ...
رستم پور زال دستان پور سام پور نریمان پور گرشاب اژدهاکش پور اترت پور کورنگ پور بلیان پور طهمورث پور هوشنگ پور سیامک پور کیومرث نمادین ترین و بزرگترین ...
ترکان آبی یا ترکان آسمانی نخستین دولت تایید شده ترکان به "گوکترک" رجوع شود
ترکان آبی یا ترکان آسمانی نخستین دولت تایید شده ترکان به "گوک ترک" رجوع شود
ترکان آبی / ترکان آسمانی نخستین دولت رسمی و تایید شده ترکان که از منچوری و مغولستان در چین شروع می شد و تا شبه جزیره کریمه و شمال دریای کاسپین می رفت ...
پارسی باستان:داریئوش پارسی میانه: دارای / دارای دارایان؟ پارسی نو: دارا ( شاهنامه ) به نظر می رسد داریوش مخفف داریا وهومن باشد داریا همان داراست یع ...
پارسی باستان: کوروش پارسی میانه: - - - - - پارسی نو: کورا؟ به معنی پسر - - - - - - - - - - پارسی باستان: داریئوش پارسی میانه: دارای پارسی نو: دار ...
تیمور یک واژه آلتایی به چم آهن است در مغولی و ازبکی تیمور است در زبان های اغوزی دمیر است نام اصلی چنگیز مغول تیمورجین بوده که از همین می آید نام تیمو ...
یک واژه آلتایی به چم گردهم آیی قبایل و دیدار آنها هم در ترکی هست هم مغولی
۱. فارسی دو نوع مصدر دارد، مصدر جعلی و ناجعلی که هردو از دید دستوری درست هستند. ۱. رَهیدن/رَستن ۲. روییدن/رُستن ۳. پَزیدن/پُختن ( حتی حضرت مولوی بر ...
داشتن و دار به صراحت در زبان سانسکریت و پارسی باستان هستند. حتی واژه داریوش هم ریشه در همین دارد حتی شاهنامه فردوسی شاهی که از اسکندر شکست خورد را ش ...
آقای رضایی شما حق نداری بگی چون کلمه صرفا توش ار داره ترکیه اگر اینجوریه با این منطق همه ی واژگان عربی که بر وزن "فعال" یا "فعّال"ساخته شده اند و لام ...
باتوجه به ساختار هایی همچون کنون بن آک =چال آک=چالاک ( مانند پوشاک و خوراک ) کنون بن ش=چالش ش=چالش ( مانند پوشش و خورش ) به نگرم باید ما ستاک چالید ...
فَرَه یا فَرِه که در پارسی میانه به ریخت خِوره بوده به چم شکوه و بزرگی و یا فروغ و روشنایی است. ( مانند شهر باستانی اردشیر خوره در نزدیکی فیروزآباد ک ...
توختن با کنون بن توز با ریخت دیگر توزیدن به چم آرزو کردن و خواستن و جست و جو کردن است. کینه توزی یا کینه توختن نیز به معنی کینه خواهی یا انتقام گرفت ...
چکمه مانند تسمه و دکمه و سورتمه و قمقمه و یورتمه ترکی است. برابرهای پارسی آنها ۱. پای افزار ۲. پاپوش ۳. کفش ( کفش به هیچ وجه عربی نیست، ساختن نوواژه ...
چکمه مانند تسمه و دکمه و سورتمه و قمقمه و یورتمه ترکی است. برابرهای پارسی آنها ۱. پِی افزار ۲. پاپوش ۳. کفش ( کفش به هیچ وجه عربی نیست، ساختن نوواژه ...
کسی می داند چرا کهن ترین اسناد اشاره کننده به توران همگی افسانه های ایرانی هستند؟ ( اوستا/خدانامه/شاهنامه ) کشور ایران رسما ۱۸۰۰سال پیش توسط اردشیر ...
ای خدا یعنی چی اینجا سایت فرهنگ لغته نه دعوای قومی لک میگه اصیل ترین قوم ایرانه لر میگه لک ماله ماست کرد میگه جفتشون کردن و فارس همشون رو منکر میشه و ...
قیزیل به ترکی یعنی سرخ یا طلایی باش و باشی هم به ترکی یعنی سر و کله کله سرخ ها این نام به خاطر سرپوش خاصی بود که قزلباشان بر سر مینهادند، کلاهی سرخ ب ...
شاهنامه کتابی است که حتی ملحقاتش هم آکنده از خرد است و دل از انسان درستی جو می رباید. این شعر جزو شاهنامه است اما ماله فردوسی نیست و کاتبان بدان افز ...
برابری که برای مصدر پیشنهاده شده
من تو این سایت فقط یک کودک دیدم و اون شما هستید که بیش از ۶۰۰دیدگاه گذاشتید و اصیل ترین واژگان فارسی رو دزدیدید باز کمینه اونجا میگفتید منبع شاهمرسی ...
نمیدانم درسته اما دری: لقب زبان پارسی چون در دربار شاهان بدان می گفتند. وری: لقب زبان راژی ( زبان شهر ری که هنوز در کاشان و نایین و زرتشتیان یزد و. ...
رود ایستاک سکونتگاه کنار رودخانه
در ضمن خور و خورشید یه شید باهم اختلاف دارن کلا! شید یعنی روشنایی و پرتو ما تو فارسی افزون بر خورشید مهشید هم داریم که یعنی آفتاب بعد تو میگی میان خو ...
فارسی:بردن لاتین:port انگلیسی: bring یونانی: afairo ۴هم ارز در ۴زیرگروه زبان های هندواروپایی تو سانسکریت هم چیزی شبیه این دیدم اما چون شک داشتم نیاو ...
دارم میگم حتی یه ترک تو اون منطقه ها زندگی نمیکنه بعد تو میخوای اوضاع شهر و استان خودم رو برای خودم روشن کنی؟! وای خدا همینو کم داشتیم! یزد بیابون ما ...
آغاز و جغد و ملغ یا ملخ و آغشتن و زیور و آسیمه و. . . وام واژگان زبان سغدی در فارسی هستند . در فارسی از آغاز مصدر آغازیدن برساخته شده و بارها در شاه ...
عبدالرضا خاک برو مغزتو گل بگیر با این ریشه شناسیت گوز ترکی به معنی چشم هم فارسیه از گوزیدن میاد مسخره یه ریزک ارتباط باید میان این دو باشه همینجوری م ...
اینکه در فارسی هم گزیدن داریم هم گاز میتونه اثر یک زبان ایرانی دیگر در فارسی باشه چنان که ما در فارسی کردن داریم کن هم داریم اما اسم این مصدر چیه؟ کا ...
شما زبان قطب زی های روسیه رو با زبان آذربایجان مرتبط میدونید اما زبانی مانند پهلوی که متنشو برای پارسی زبان بخونن راحت ۴۰درصدش رو میفهمه رو از فارسی ...
پدر دانش تاریخ هرچند که تاریخی که او نوشته بار افسانه ای سنگین بالایی داره ولی به خاطر اینکه وی نخستین کس تاریخ بود که منسجم کوشش در جهت ثبت رویدادها ...
چیزهایی که امروزه امثال بهنام رضایی درباره تمدن خداگونه ترکان باستان می سرایند را اگر خوده سلاطین عثمانی بشنوند از خنده خواهند مرد! چرا که خوده آنها ...
تامس جفرسون از بنیان گذاران آمریکا ۳۰۰سال پیش گفته ما قانون اساسی ایالات متحده را بر پایه زندگی کوروش نوشتیم. خواندن کتاب کوروش نامه و آناباستیس گزن ...
آقای رضایی اگر یه دزد بیاد تو خونتون و گنجینه و عتیقه هاتون رو بدزده شما می شینید یه گوشه نگاه می کنید و هیچکار نمیکنید برای اینکه بهتون انگ حسادت نز ...
اینکه در فارسی میانه چه بوده را نمی دانم اما از آنجا که ریشه این واژه در عربی سه حرفی نیست و چهار حرفیه ( یعتی بجای ثلاثی رباعیه ت/ر/ج/م ) گویا وام و ...
در پارسی میانه چشمک بوده گویا در پارسی ما به اندام دیدار میگیم چشم و به جایی که آب از زمین میجوشه میگیم چشمه فکر می کنم عرب ها اینجا از ما تقلید کرده ...
فارسی یک زبان چند کانونی است بنابرین طبیعی است که یک کاربن ( مصدر ) در آن چندین گویش و تلفظ داشته باشد ممکن است در یک نقطه خسبیدن رایج تر باشد در یکج ...
خستن با کنون بن خل یا خد به معنی مجروح و زخمی کردن و آسیفتن هرچند که امروزه بیشتر در معنی درماندگی به کار می رود می خستم / می خلم واژه خسته به معنی م ...
بله و خیر عربی هستند آره یا آری و نه فارسی هستند هرچند که در دبستان به ما به نادرست می آموزند که موارد نخست رسمی تر و بهتر هستند و دومی ناشایست تر!
میان و میانه و احتمالا ماد با میدل انگلیسی مثیوس یونانی مدیوس لاتین و مدیوم و. . . در زبان های هندواروپایی هم ریشه است این واژه به ریخت میدان به زبان ...
چرخ واژه ای فارسی هست و با چاکرا در زبان های هندی و سایکل به معنی چرخه در زبان های اروپایی هم ریشه است
دوران عربی است چنانچه به فارسی رحم نمی کنید کمینه به عربی رحم کنید!
دو جور ریشه شناسی براش گفتن که به نظرم هردوش جالبه ۱. خیلی ساده: جستن/جهیدن/جه آن مانند گریان و بریان و جوشان و خروشان و. . . یعنی جهنده و در حرکت و ...
卍سواستیکا این نماد به جرات یکی از شناخته شده ترین نمادهای فرهنگ هندواروپایی و فرهنگ هندوایرانی یا حتی فرهنگ های هندواروپایی است، رد پای این نماد در ف ...
۱. آقای بهنام رضایی لطفا به جای کپی پیست کردن زحمت بکشید و پژوهش کنید بعد دیدگاه بنویسید. ۲. فارسی: ist / istadan لاتین: stare سانسکریت : sthatum م ...
اما ریشه شناسی واژه خسرو خسرو یک واژه ایرانی کهن است نام چند تن از شاهان ساسانی هم بوده به طور کلی پادشاه معنی میشه در فارسی باستان خشتر خشثر بوده مث ...
آقای رضایی منم نمیتونم باور کنم حماسه ترکی قرقیزی مناس ۵۰۰هزاااااار بیت داشته باشه اما چون دانشمندان گفتن هست پس ماهم میگیم چشم! مانند شما فاز عقل کل ...
شاهنامه فردوسی مجموعه ای از داستان های کهن اوستایی و تاریخ واقعی است رخدادهای گفته شده از زمان کیومرث ( آغاز سلسله پیشدادی ) تا میانه سلسله کیانی اف ...
همچنین این واژه به ریخت کسرا از فارسی به عربی راه یافته اعراب عادت داشتند شاه هر سرزمین را با عنوانی که در کشور خودش دارد صدا کنند. مثلا به امپراتور ...
واژه ای ایرانی کهن به معنی پادشاه و فرمانروا نام چند تن از شاهان ساسانی در فارسی باستان/مادی به ریخت خشثر بوده گویا نام سومین شاه ماد هم هووخشثره است ...
واژه افسون از کارواژه کمتر شنوده افسودن با بن کنونی افسا می آید، خوده این کارواژه در فارسی نو زیاد دیده نشده اما هم خانواده هایش بسیارند افسون از مص ...
نام درست و حقیقی شهر باکو که تا دویست سال پیش رایج بوده افراد و علمای بسیاری هم اهل شهر باکو بوده اند که نام خانوادگی شان نه باکویی یا باکیلی که بادک ...
یاشاسین تورکای لیتوانی! پناه بر خدا! اولا که وان پسوند فارسیه و همون بانه دوما مگه هرچی آخرش وان داره به این ربط داره؟ یا خدا!
خرانق در اصل خورانک هست به معنی محل خورشید جایی که خورشید نهاده شده روستایی در استان یزد استانی که حتی یه دونه ترک بومی هم نداره بعد آقایان میگن چون ...
چادرملو نام منطقه ای در استان یزد هست که به خاطر معدن آهنش شناخته شده استان یزد جایی هست که حتی یک ترک ندارد حداقل به شکل بومی ندارد ریشه این واژه رو ...
چادرملو نام منطقه ای در استان یزد هست که به خاطر معدن آهنش شناخته شده استان یزد جایی هست که حتی یک ترک ندارد حداقل به شکل بومی ندارد ریشه این واژه رو ...
دانشمند از دانستن میاد دانستن و دان هم از دائنه در اوستا میان این واژه با واژه دین هم ریشه هست و این واژه دین به زبان عربی هم راه پیدا کرده
ستان یا به بیان درست تر و بهتر ایستان پسوندی ایرانی هست که وقتی به نامی بچسبد معنی سرزمین یا محل آن نام را به آن میبخشاید خود ستان در اصل ایستان است ...
میشه این قارپیز رو خرد بفرمایید و بگید از چه اجزایی با چه معنایی تشکیل شده؟ ما تو فارسی خربزه داریم تربزه داریم کمبزه داریم شما همینجوری رو هوا میگی ...
در ضمن تاریخ و پیشینه فارسی همینجاست نوشته های با بیش از ۲هزارسال پیشینه از فارسی باستان و میانه هم اینجا هست هم در ترکیه ای که آبشخور شما هاست و دو ...
۱. من کی اوستایی رو به نام فارسی میانه معرفی کردم؟ اوستایی یک زبان ایرانی باستانی است و هرچه هست قطعا بیش از ۲۵۰۰سال سن دارد درحال که فارسی میانه کمت ...
خربزه به هیچ وجه وام واژه ترکی در فارسی نیست و به راحتی با مقایسه با همانند هایش می توان این را فهمید در زبان فارسی بزه به معنی خیار است و بر همین پا ...
خربزه به هیچ وجه وام واژه ترکی در فارسی نیست و به راحتی با مقایسه با همانند هایش می توان این را فهمید در زبان فارسی بزه به معنی خیار است و بر همین پا ...
خربزه به هیچ وجه وام واژه ترکی در فارسی نیست و به راحتی با مقایسه با همانند هایش می توان این را فهمید در زبان فارسی بزه به معنی خیار است و بر همین پا ...
خربزه به هیچ وجه وام واژه ترکی در فارسی نیست و به راحتی با مقایسه با همانند هایش می توان این را فهمید در زبان فارسی بزه به معنی خیار است و بر همین پا ...
خربزه به هیچ وجه وام واژه ترکی در فارسی نیست و به راحتی با مقایسه با همانند هایش می توان این را فهمید در زبان فارسی بزه به معنی خیار است و بر همین پا ...
صد خط پیام نوشتی یه خطش مبنای علمی نداشت! نخست که ساختن و ساز با سنتز لاتین و sanshleshah در زبان سانسکریت هم ریشه هستند. که هردو مفهوم ساختن را می ر ...
چقد تو رویا و خواب و خیال هستی! نخست از همه که ثابت کن خودتون این پسوند انده رو وام نگرفتید چه برسد به آنکه به فارسی وام بدید! دوم از همه شنیدن یا به ...
آقای رضایی مرجع تقلیدشون چارتا مثل سالار احمدیه هستن زیاد بها ندید برنده از بردن میاد بردن هم صددرصد هندواروپاییه در انگلیسی به ریخت bringهست در لاتی ...
پی نوشت داغ به معنی کوه مانند آق داغ و قره داغ و. . . ترکی هست داغ به معنی بسیار گرم با گداختن و داختن و گدازه و گدازه و گداخته هم خانواده است و صددر ...
داغ ترکی نیست، فارسی به طور پیش انگاشت ق ندارد اما غ بسیار دارد مانند بغ / مغ / دروغ / فروغ / میغ / راغ / سغد / آمیغ ( آمیز و آمیختن ) / و. . . داغ ...
۱. واژه نامه دهخدا این واژه را یونانی نام برده ۲. آیا پانترک ها بجز مشکل مغزی مشکل بینایی هم دارند؟ چرا بارها خوانش متون پهلوی ای که براتون فرستادم ر ...
۱. کی ثابت کرده سکا ها ترکن؟ ۲. والا ما سرمتی گرایی رو تو کلشون نکردیم خودشون میگن! ۳. پس توهم مغولی، اینقد خری که نمیدونی ما با هندی ها نیای مشترک د ...
در زبان لاتین جمله "بردم/حمل کردم" میشه Porto دیگه تابلو تر از این؟ Fa: Bordam La: porto بعد حضرت آقا میگه تورکیه و به قزاقی پسگشت میده سبحان الله!
واقعا خنده داری بهنام رضایی یه حرف رو کل زبان شناسان دنیا هم بزنن تو در توهم خودتی حتی اگر التونجی عرب خودش اینو بگه تازه فقط التونجی نیست خیلی های د ...
کاربر رضایی مانند عقده ای ها ریشه شناسی میکنی! صدتا زبان شناس اومدن وام واژگان قرآن رو فهرست کردن و همشونم نوشتن ابریق وام واژه فارسی در عربی هست و ر ...
خواب / خواجه / خوار / خواهر / خواستن / خواندن و. . . این امروزه به ریخت Xa. . . گویش می شوند اما تلفظ درست آنها نه Xaکه Xwa با یک o بسیار کوتاه میان ...
آقای عبدالرضا وقتی تاریخ را از دهان اساتیدی همچو رائفی پور و احمدی نژاد می شنوید بایدم چنین بگید زرتشت تورک آذربایجانی بود حضرت ابراهیم کورد بود جلل ...
بله بله ایران واقعی افغانستانه و شرق ایران همش تورکستانه آقای مثلا اشکبوس آیا شما این ابیات شاهنامه رو ندیدید!؟ جهاندار لشکر به "کرمان" کشید همی از ...
کجای اوستا نوشته زرتشت متولد اردبیله ای خداااا😭🤡 چرا هرچی میگردم پیداش نمیکنم؟! زرتشت میگه متولد ایریانیم وئجو یا ایران ویج هست ایران ویج کجاست؟ نم ...
پر ایستادن یعنی پیرامون چیزی ایستادن تلمیح به اینکه در گذشته پیرامون آتش گردآمده و به نیایش میپرداختند.
تو لرها و ایرانی ها و هندی هارو به فحش کشیدی بعد توقع احترام داری؟ واقعا متاسفم برای این سایت که اینجوری درهاش به چنین فاشیسم عیانی گشوده شده! مگه شم ...
تمام منابع عربی اسلامی نوشته اند که آذربایجان با آذر به زبان فارسی یعنی آتش نسبت داره و آتشکده های این سرزمین که اتفاقا خوده الهام علیف هم هرسال توش ...
ببین بهنام رضایی تو همونی هستی که گفتی اشتباه و فرار هم واژگان ترکی هستن گفتی اشتباه از ایشتاباه تورکی میاد🤡 شما کارتون اینه که واژه رو به صد شیوه خ ...
چرا چرت و پرت میگی مگه باید حتما در سانسکریت اومده باشه که ایرانی بودنش ثابت بشه؟ تازه الان شما استاد بزرگ سانسکریت هستی که میگی نیومده؟ میگید به جست ...
امسال تو موجوداتی هستند که فریاد هارای هارای من تورکمشان گوش جهان را کر کرده اما وقتی قومی رندوم از تاریخ خودش می گوید شما پانترک ها جوری که انگار به ...
بهنام رضایی چرت و پرت نباف اولن اتفاقا اونی که آریایی نیست اروپایی ها هستن نه ما! واژه آریا در نوشته های ایرانی و هندی اومده اما در هیج نوشته اروپایی ...
چشمواره چشواره
کاربر عبدالرضا دیگه مسخرشو در آوردی از بس هرچی دیدی گفتی ترکیه ما نفهمیدیم چه کینه از فارسی دارید شما جماعت زبان نشناس زرد! جل بک جل یعنی زیر انداز م ...
بک در فارسی به معنی قورباغه هست و با وگ و داروگ در زبان مازرونی به همین معنی هم ریشه است. بیت از لبیبی ای همچو بک پلید و چنو دیده ها برون مانند آن ...
گَنج از گُنجیدن فارسی میاد که گذر زمان کمی آوا و معنای آن را دگرگون ساخته و همچنین به دیس کنز و کنوز و. . . نیز به زبان عربی نیز راه یافته و هم خانوا ...
سرشت بن گذشته است سریش بن کنونی می سرشتم می سریشم به معنی چسباندن و خمیر کردن
عمو=افدر عمه=افدریزه خاله=داییزه دایی فارسی است و با دا و دایه و دالگ در فارسی و دیگر زبان های ایرانی همریشه است
چاره=گزیر چاره جستن=گزیردن
پی نوشت ک فقط پسوند تصغیر نیست ک می تواند چندین معنی به یک واژه بدهد ک می تواند کوچک ساز باشد مانند پسرک و دخترک و . . . می تواند مانندگر باشد مانند ...
روزه گشادن=افطار کردن روزه گشا یا جشن روزه گشا یا پدرام ( رامشگری ) روزه گشا=عید فطر
تو ترکیه به مسیر میگن گذرگاه و خودشونم میگن فارسیه چه کینه ای از فارسی به دل دارید؟ اوکی پس ییلدیز از هوردیس میاد یعنی خورشید شکل ( مثل تندیس ) و گوک ...
واقعا مشتاقم بدونم کی نخستین باب تو مغز بیمار پانترک ها کرد که اشکانیان ترک بودن؟ زبانشون به راحتی برای ایرانیان شمال غربی مانند کردها و بلوچ ها فهمی ...
هنر در سروده های فارسی نخست به معنی برتری و دانش و فضیلت مردی و سپس به معنی Art هست و به احتمال خیلی خیلی زیاد با Honor انگلیسی و لاتین به معنی افتخا ...
۱. به شما تبریک میگم، توان رویاپردازی بسیاربالایی دارید! ۲. شعر میسری اینه چو بر پیوستنش بر، دل نهادم فراوان رای ها بر دل گشادم که چون گویمش من، تا ...
۱. من نگفتم یوقورت فارسیه، یکی دیگه نوشت و دوستان بمبارانش کردن ۲. پیش از اینکه بگید فارس ها واژگان ترکی رو میدزدن بهتره یه نگرش سطحی به جستارهای این ...
۱. هیچکس اصالت ترکی صفویه رو زیر سوال نمیبره ۲. ما نیازی نداریم تاریخمون رو به کسی اثبات کنیم، همینکه پسرعموهات تو قزاقستان نوروز رو به همین نام یعنی ...
لپه با لَپ فارسی و لوب در زبان های اروپایی به معنی بخشی و تیکه هم ریشه هست هیچ زبانی نمیاد برای "حبوبات خردشده" یا "نخود نیم شده" ریشه تازه تعریف بکن ...
بیا باز حرف خودشو زد! بعد میگیم تعصب کور و کرتون کرده و زبان نمیفهمید! اصلا چه ربطی به گورمک و خدا داشت حرف من؟ دارم میگم ۳بااااااررر برات خوانش کتیب ...