بودن


مترادف بودن: وجود داشتن، هستن ، حاضر بودن ، درحیات بودن، زنده بودن ، زندگی کردن، زیستن، اقامت داشتن، سکونت داشتن، وجود، هستی ، فرا رسیدن، شدن

متضاد بودن: عدم، نبودن، غایب بودن، مردن

معنی انگلیسی:
to be, to exist, ance _, ation _, being, dom _, ery _, existence, hood _, make, ment _, ness _, occur, presence, present, tude_, lay, lie, locate, sit, purport, remain, run, statehood

لغت نامه دهخدا

بودن. [ دَ ] ( مص ) پهلوی «بوتن » «بوتن » از ریشه آریایی «بهو - بهاو» بهمین معنی. اوستا «بوئیتی » ، سانسکریت «بهاوتی » ( سوم شخص )، لاتینی «فوتوروم » ، اسلاو «بیت » ( مصدر ). استن. وجود داشتن. هستی داشتن. وجود. هستی. ( از حاشیه برهان چ معین ). وجود داشتن و هستی داشتن. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) :
از زمی برجستمی تا جا شد آن
خوردمی هرچ اندر او بودی ز نان.
رودکی.
رفت آنکه رفت آمد آنکه آمد
بود آنچه بود خیره چه غم داری.
رودکی.
چون برگ لاله بودمی و اکنون
چون سیب پژمریده بر آونگم.
رودکی.
نه آن زین بیازرد روزی بنیز
نه او را از این اندهی بود نیز.
بوشکور.
کجا تو باشی گردند بی خطر خوبان
جمست را چه خطر هر کجا بود یاکند.
شاکر بخاری.
اگر شوخ بر جامه من بود
چه باشد دلم هست از طمع پاک.
خسروی.
چو سام نریمان گه کارزار
نبوده ست و نی هست و باشد سوار.
فردوسی.
هر آنگه که موی سیه شد سپید
به بودن نماند فراوان امید.
فردوسی.
و ترتیب و قاعده دیوانها او نهاد و بر شکلی که پیش از آن نبوده بود. ( فارسنامه ابن البلخی ص 47 ).
بود مردی در زمانی پیش از این
علم دنیا بودش و هم علم دین.
عطار.
|| وجود. هستی. ثبات. ماندن :
بودنت در خاک باشد عاقبت
همچنان کز خاک بود انبودنت.
رودکی ( دیوان چ سعید نفیسی ص 1052 ).
|| گذراندن عمر. زندگی کردن :
شاد منشین که در سرای سپنج
نتوان بود بی کشیدن رنج.
اوحدی.
|| گذراندن. سپری کردن ( زمان ). ( فرهنگ فارسی معین ). || سپری شدن. گذشتن : از هوش بشد و ما پنداشتیم که بمرد چون ساعتی ببود باز هوش آمد. ( تاریخ بخارا ).
|| واقع شدن. روی دادن. حادث گشتن :
و این بنا هرمس کرده است پیش از طوفان. چون بدانست که طوفان همی خواهد بود. ( حدود العالم ).
ای طبع سازوار چه کردم ترا چه بود
با من همی نسازی و دائم همی ژکی.
کسایی.
بدو گفت مادر که ای جان مام
چه بودت که گشتی چنین زردفام.
فردوسی.
آمد آنگاه چنان چون متکبر ملکی
تا ببیند که چه بوده است به هر کشتگکی.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نقاش فرانسوی ( و. هون فلور ۱۸۲۴ - ف. ۱۸۹۸ م . ) وی منظره هایی روشن ساخته و یکی از پیشقدمان امپرسیونیسم است .
وجودداشتن، هستی داشتن، بدن باشیدن هم گفته اند، باشنده:حاضر، موجودبونده:به معنی مردباهیبت، وصاحب نخوت هم گفت شده
( بود بود باشد خواهد بود بباش باشنده بوده بوش باشش بودش ) ۱ - ( مصدر ) وجود داشتن هستی داشتن . ۲ - حاضر بودن . ۳ - اقامت داشتن . ۴ - گراندن سپری کردن ( زمان ) . ۵- ( اسم ) وجود هستی.

فرهنگ معین

(دَ ) [ په . ] (مص ل . ) ۱ - وجود داشتن ، هستی . ۲ - حاضر بودن . ۳ - اقامت داشتن .

فرهنگ عمید

۱. برای نسبت دادن چیزی به چیز دیگر به کار می رود: دریا طوفانی بود.
۲. وجود داشتن، هستی داشتن: در خانه اش یک سگ بود.
۳. توقف کردن، ماندن، اقامت کردن: مدتی کنار دریا بود.
۴. در ترکیب با صفت مفعولی فعل ماضی بعید یا ابعد می سازد: گفته بودم، گفته بوده ام.
۵. باقی بودن، زنده ماندن.
۶. [قدیمی] گذشتن زمان، سپری شدن.
۷. [قدیمی] اتفاق افتادن، روی دادن.
۸. [قدیمی] فرا رسیدن، شدن.

واژه نامه بختیاریکا

هدن

دانشنامه عمومی

بودن (آلبوم). بودن ( به انگلیسی: BE ) پنجمین آلبوم کره ای زبان ( در مجموع نهمین آلبوم ) گروه پسرانهٔ کره ای بی تی اس است. این آلبوم در ۲۰ نوامبر ۲۰۲۰، توسط بیگ هیت اینترتینمنت و کلمبیا رکوردز، نه ماه پس از آلبوم پیشین گروه، نقشهٔ روح: ۷ ( ۲۰۲۰ ) منتشر شد. بودن در واکنش به دنیاگیری کووید ۱۹ ساخته شد[ ۱] و الهام بخش آن، افکار و احساساتی بود که بی تی اس حین شکل گیری این پروژه تجربه کرد. [ ۲] اعضای گروه در جوانب مختلف این آلبوم، از جمله ترانه سرایی، توسعه، تولید، جلوه های بصری و کارگردانی آن نقش داشته اند. [ ۳] [ ۴] [ ۵]
بودن آلبومی پاپ[ ۶] به همراه ترکیبی از ژانرهای هیپ هاپ، ئی دی ام[ ۷] و دیسکو[ ۸] با عناصری از سینث پاپ، نئو سول، [ ۹] فانک، [ ۱۰] آراندبی، [ ۱۱] [ ۱۲] موسیقی دههٔ ۷۰، [ ۱۳] [ ۱۴] ۸۰، [ ۱۵] ۹۰[ ۱۶] و دههٔ ۲۰۱۰ است. [ ۱۷] این آلبوم که به گفتهٔ بی تی اس «یک نامهٔ امید» است، [ ۶] [ ۱۸] از موضوعاتی چون تسلی، تنهایی، [ ۶] اضطراب، [ ۱۹] افسردگی، ناامیدی، بی قراری، غم، [ ۱۶] امید، ارتباط[ ۲۰] و خوشی سخن می گوید. [ ۲۱]
تک آهنگ لید بودن، «زندگی ادامه دارد»، پس از انتشار، در ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد ایالات متحده شمارهٔ یک شد و به سومین ترانهٔ متوالی بی تی اس تبدیل شد که رتبهٔ اول این جدول را کسب کرد و نیز در ۱۰ رتبهٔ اول جدول تک آهنگ های بریتانیا قرار گرفت. این آلبوم در مجموع نقدهای مثبتی را از منتقدین موسیقی دریافت کرد و به خاطر اعتبار و سادگیش تحسین شد، درحالی که برخی نیز احساسات متناقضی نسبت به آن داشتند و آن را فاقد ماجراجویی یافتند.
بودن پنجمین آلبوم بی تی اس بود که در بیلبورد ۲۰۰ ایالات متحده اول شد و آن را به سریع ترین گروهی تبدیل کرد که پس از بیتلز، در کوتاه ترین زمان به پنج آلبوم شمارهٔ یک دست یافت. بی تی اس همچنین تنها هنرمند علاوه بر تیلور سوئیفت بود که بلافاصله پس از انتشار آلبوم خود، به صورت همزمان در صدر هر دو جدول ۱۰۰ آهنگ و بیلبورد ۲۰۰ قرار گرفت. این آلبوم همچنین در کانادا، ایرلند، ژاپن، لیتوانی، نیوزیلند، نروژ، کرهٔ جنوبی و منطقهٔ فلاندر بلژیک شمارهٔ یک و در ۱۴ کشور، از جمله استرالیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند، اسکاتلند، سوئد و بریتانیا در ده رتبهٔ اول قرار گرفت.
عکس بودن (آلبوم)

بودن (سوئد). شهر بودن ( به سوئدی: Boden ) در ناحیه شهری بودن در کشور سوئد واقع شده است. جمعیت این شهر ۹۳۵٫۶۲[ ۱] نفر است.
عکس بودن (سوئد)عکس بودن (سوئد)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

,,,,

مترادف ها

be (فعل)
ماندن، بودن، شدن، زیستن، وجود داشتن، امر فعل بودن

stand (فعل)
ماندن، ایستادن، واداشتن، بودن، تحمل کردن، ایست کردن، قرار گرفتن، توقف کردن، راست شدن، واقع بودن

exist (فعل)
بودن، زیستن، وجود داشتن، موجود بودن

فارسی به عربی

جد

پیشنهاد کاربران

باید ویرایش شود.
واژه بودن
معادل ابجد 62
تعداد حروف 4
تلفظ budan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: būtan] ‹بُدَن›
مختصات ( دَ ) [ په . ] ( مص ل . )
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ لغت معین
دیدگاه پیشنهادی:
از کارواژه "بودَن" در اینجا ما دو بُنِ کنونی داریم:1 - "باش" 2 - " بَو" یا " بُو"
امروزه کارواژه "بودن" در نقش دستورزبانی بویژه در حالت شرطی با بُنِ کنونیِ "باش" بکار می آید.
از سویِ دیگر در سروده هایمان ما بسیار به واژه یِ " بُوَد" برمیخوریم که از دو تکواژِ
...
[مشاهده متن کامل]

1 - " بُو" ( بُن کنونیِ بودن )
2 - َ د ( نشانه یِ سوم شخص مفرد )
ساخته شده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
از همین رو می توان برای واژگانی همچون ( فَکت، حقیقت، امر مسلم، واقعیت ) واژگانی از کارواژه یِ "بودن" با بُنِ کنونیِ " بُو یا بَو" بهره گرفت.
برای نمونه:
بُوِه ( بَوِه ) : بُن کنونیِ کارواژه "بودن" به همراه پسوندِ نامسازِ ( ه )
بُوِش ( بَوِش ) : بُن کنونیِ کارواژه "بودن" به همراه پسوندِ نامسازِ ( ِ ش )
و. . .

هستی داشتن موجود بودن
بودن :
دکتر کزازی در مورد واژه ی بودن می نویسد : ( ( بودن در پهلوی بوتنbutān، در پارسی با هستن درآمیخته است ( بُنِِ اکنون ) ( ریشه مضارع ) آن در پهلوی بو baw و باش بوده است. ) )
حکیما چو کس نیست، گفتن چه سود؟
...
[مشاهده متن کامل]

از این پس بگو کافرینش چه بود.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 185 )

بپرس