کاو

/kAv/

مترادف کاو: مقعر

متضاد کاو: محدب

معنی انگلیسی:
concave, hollow, sunken

لغت نامه دهخدا

کاو. ( اِمص ) کاویدن. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). رجوع به کاویدن شود. || ( ص ) دلیرو شجاع. || خوش قد و قامت. ( ناظم الاطباء )( برهان ). || ( نف ) کاونده. ( برهان ). تفتیش کننده و همیشه مرکب با اسم استعمال میشود. ( ناظم الاطباء ). در مرکبات بصورت مزید مؤخر استعمال میشود.
- روانکاو ؛ کسی که از روی اصول علم روانشناسی درون اشخاص را مطالعه کند. رجوع به روانکاو شود.
- کنجکاو ؛ بسیار جستجو کننده. کسی که بدقت در امری بررسی کند. ریزبین. دقیق. رجوع به کلمه کنجکاو شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ( بازی پوکر ) مقدار معینی پول که در هر دور. بازی توسط بازیکنان اعم می شود . در پوکر برد و باخت طرفین در حدود کاو است .

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) (بازی پوکر ) مقدار معینی پول که در هر دورة بازی توسط بازیکنان اعلام می شود. در پوکر برد و باخت طرفین در حدود کاو است .

فرهنگ عمید

۱. =کاویدن
۲. کاونده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): کنجکاو، روان کاو.
۳. (صفت ) (فیزیک ) =مقعر
* کاوکاو: [قدیمی] کاوش، جستجو، تفحص، تجسس: تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاو کاو (رودکی: ۵۳۸ ).
مقدار پولی که هر یک از بازیکنان در هر دور از قمار می گذارند.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:مقعر

مترادف ها

cave (اسم)
سوراخ، غار، غول، مغاره، کاو، مجوف کردن

concave (اسم)
کار، کاو

فارسی به عربی

کهف

پیشنهاد کاربران

کسی کاو طریق تواضع رود
کند بر سریر شرف سلطنت
by ac the wt
کاویدن به معنای کندن و جست و جو کردن و رسیدن به درون یا عمق چیزی است.
برای جست و جو باید کند و حفاری کرد.
فسیرو فی الارض یعنی در درون و اعماق زمین جست و جو و کاوش کنید.
کاو در زبان لکی به معنی رنگ آبی و گاها متمایل به کبود گفته میشه
هرکسی کاو دور ماند اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
همریشه و هم معنای انگلیسی cave
هوالعلیم
کاو : مخففِ که او
کاو : تفحص ؛ تجسّس ؛ جستجو ؛ کاوُش؛. . . .
کاو : گود ؛ فرورفته ؛ تو خالی ؛مقعّر ؛ متضاد گوژ ؛ برآمده؛محدّب؛. . . .

جسور
متضاد: بزدل
مخففِ که او
پستو
مقعر
فرو رفته . مقعر
مقعر.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس