تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Despite=regardless=in spite of علی رغم، به رغم، با وجود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

یکی از معانیش مستولی شدن، سرتاسر وجود کسی را فرا گرفتن She was consumed with guilt over what happened به خاطر ادفاقی که افتاده بود، گناه سرتاسر وجودش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصرف کردن، سرتاسر وجود شخص را فراگرفتن ( خشم، حسادت، نفرت و. . . ) Seize Envy seized him حسادت سرتاسر وجودش را فراگرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معنی های گسترده ای داره مطابق با جمله اجرا کردن، جعلی، کلک وحقه، وانمود کردن و. . . !Ok, game is over. You put on a weak show خب، بازی تموم شد. تو ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Accredit:endow:assign:impute:attribute:ascribe نسبت دادن، وابسته دانستن، منتسب کردن، انتساب دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Though scorpions are the bane of my existence, rest assured the wretched thing will get the best care here اگرچه عقرب ها بلای جان من هستند، مطمئن باش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

This is most assuredly a t rex tail این مطمئنا دم تی رکس هستش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسائل نامربوط Why you alway try to introduce Such irrelevancies into our discussions?! Please do not ramble from one point to another چرا انقدر همیشه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Subjugate

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Qualification=provision شرط، قید، بند Well after thinking about it, i support this plan with the provision ( qualification ) that the cost be reduced ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه، به همان میزان/مقدار He s as much of a performing member of our troupe as any of us او به اندازه هر یک از ما یکی از اعضای مجری گروه ما است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If they are rich and well off, they ll be less sad about losing their father اگه پولدار باشند و وضعشون خوب باشه، کمتر غصه از دست دادن پدرشون رو می خو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سهیم شدن در چیزی، گیر آوردن چیزی غالبا خوب Thought i d be getting in on something good here, but it turned out nothing except fatigue فکر کردم چیز خو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اثبات کردن، نشان دادن Fuckkk, that shit gave me a little trouble. goes to show you ve always got to stay on your toes گندش بزنننن، اون لعنتی یکم برا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطع شدن Power is cut off, maybe there s gotta be a generator or sonething around here برق قطعه، شاید ژنراتور یا چیزی این اطراف باشه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

صرف کردن مقداری زمان واسه چیزی، موقعی که سرت شلوغه و یه مقدار زمان واسه امری خالی می کنی I m much obliged to you my dear friend, you really went to ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بسته به جمله معانی مختلفی داره به عنوان مثال یکی از معانیش در افتادن با کسی هستش. You re goiiiing to fucccck with me?!! You re going to fuckkk with ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاقه نشان دادن/داشتن I take no real interest in that monumental sculpture من هیچ علاقه ای به آن مجسمه تاریخی ندارم یا نشان نمی دهم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Snafu

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I didn t mean to offend you, sorry for getting all worked up قصد رنجاندن تو رو نداشتم، متأسفم که زیادی جوش زدم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از زمانی که، از موقعی که در انتهای جمله از اون موقع معنی می ده. He s been awaiting your return ever since i was little kid از زمانی که یه بچه کوچک ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

On one s conscience عذاب وجدان، احساس گناه: i don t want that matter on my conscience نمی خواهم ان موضوع وجدانم را عذاب بدهد یا ناراحت کند. I can t ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Go overboard پا را از گلیم خود درازتر کردن، زیاده روی کردن. که البته تو این جور مواقع طرف بیشتر جوگیر و احساساتی میشه و تو امری زیاده روی می کنه که ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عمل کردن به وعده، تا تهش رفتن، ادامه دادن و پسگیری کردن You should follow through on what you say you are going to do باید کاری که میگی می خوای انجام ...

پیشنهاد
١

I may have bitten off more than i could chew there شاید اونجا لقمه گنده تر از دهانم برداشتم، شاید گوه اضافی خوردم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You can't help being biased so you may as well be up front about it شما نمی توانید از متعصب بودن خودداری کنید، بنابراین چاره ای نیست که در رابطه با ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Consolidate=integrate تلفیق/ترکیب/ادغام/همبسته/وابسته/پیوسته/منسجم/یکپارچه/مستحکم/تقویت کردن البته integrate علاوه بر معانی بالا این معنی ها رو هم می ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Entail=imply=involve مستلزم بودن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Either way=in any case=in any event=regardless=anyway در هر صورت، به هر حال، تحت هر شرایطی البته anyway معناهای دیگه ای هم داره، مثل: اصلاً، بگذریم. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانیش در صورتی که، وقتی که، در مواردی که هستش که از این جهت مترادف با in the event هستش. !!Where you are not sure, please suck it up در صورت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لحاظ کردن، به شمار آوردن The causes of social unrest include inadequate housing از علل نابسامانی اجتماعی می توان به مسکن نامناسب اشاره کرد. البته جم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخالف با، بر علیه We are standing in opposition of antichrist, if we hope to beat them; we must be like god ما بر علیه ضد مسیحیان ایستاده ایم، اگر ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

جبار سفاک: ستمگر خونریز، فرمانروای بی رحم وستمگری که خیلی راحت خون می ریزه و ادم میکشه. مثل چنگیز خان مغول که هزاران لعنت و توف تو قبر منحوسش!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

البته در ادامه ی کامنت قبلیم بگم که بسته به جمله، قبل از should هم می تونه if بیاد. که باز هم بستگی به جمله داره: If anyone should call, please answe ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درک کردن، دریافتن، پی بردن I have come to see that it is my thoughts that create my life the way it is من فهمیده ام که این افکارم است که زندگی ام را ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معنیش احیانا و اگر هستش؛ مثل should که اون هم یکی از معانیش همینه. البته اینطور متوجه شدم که اگه happen to رو بخوایم این مدلی معنی کنیم، باید ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Many years later, as he faced the ( ( firing squad ) ) , colonel aureliano buendia was to remember that distant afternoon when his father took him to ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

فشرده کردن، خلاصه کردن . I ve tried to pack a great deal into a few words سعی کردم حرف هام رو در چند کلمه خلاصه کنم. در این جمله منظور از a great d ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

همون طور که دوستان عرض کردن، به معنای احیانا، در صورتی که و اگه هم می ده Should it come to war , we d do well to have our own endless army of dead so ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از soundtrack های فیلم heat 1995 که بسیار زیباست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Sorry you had to go to the trouble of fixing up our house. Here; i d like to give you sth for the repairs متاسفم که مجبور شدی برای تعمیر کردن خونمون ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Perhaps we ll have the opportunity to cross paths at some point. good luck for the next time شاید یه روزی فرصت بشه تا با هم دیگه مواجه بشیم. تا دیدار ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Whatever comes to pass, know that you and i will always be connected by our love, no less

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I m really sorry! I tried to stop him from coming in like you asked, but he wouldn t take no for an answer واقعا متاسفم، سعی کردم همون طور که گفتی از ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

The devices aren t widely used. Because there hasn t been a lot of money funneled into their development yet از دستگاه ها به طور گسترده استفاده نمی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

It ll only be for a brief time; so please come along فقط یه کم وقتتو می گیره، پس لطفا همراهم بیا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی زمین دمر شدن/ خوابیدن He fell prone upon the ground and drank from the brook

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Cross path=come across=stumble across/upon=bump into== happen upon همه ی این موارد به معنای مواجه شدن و برخوردن هستش که البته come across به معنی آشن ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

I would ask you to go to that land and bring tidings to me of the mother goddes statue

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانیش که دوستان گفتن لذت زیاد بردن از چیزی: Some people treat manual labor like sport; they get a kick out of hefting and hauling things ar ...