تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

موعد پرداخت/مقرر، سررسید، ضرب الاجل، مهلت Due=deadline

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Satanas inimical dei=satan, enemy of god جمله اول لاتین است؛که به معنای:شیطان دشمن خداوند:که با جمله ی دوم مترادف است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Satanas inimical dei=satan, enemy of god شیطان، دشمن خداوند/است. در واقع جمله ی اول یعنی satanas inimical dei لاتین هست که معنای جمله ی دیگر یعنی sa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

At the same time=at once در آن واحد، به طور هم زمان A country that was involved in three wars at the same time ( at once )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دستکاری کردن، شیره مالیدن It's so scary to me that majorities of the populations in times where we have so much access to knowledge and information a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرپیچی، مقابله، مبارزه More children dead. Knoth says there is no sin in such infanticide. As all are soldiers in god s army. Martyrs fallen on the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاک، منزه، بی عیب و نقص معصوم، بی گناه More children dead. Knoth says there is no sin in such infanticide. As all are soldiers in god s army. Martyr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معاشرت کردن، هم نشینی کردن ( مترادف با associate ) She would never dream of hanging out with such vulgar people او هرگز رویای مصاحبت و همنشینی با چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کودک کشی، بچه کشی More children dead. Prophet knoth says there is no sin in such infanticide, as all are soldiers in god s army. Martyrs fallen on ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بهاصل قضیه پرداختن، بی معطلی و بدون اتلاف وقت سراغ اصل کار رفتن Well, well, well. i see you got right to work gathering logs خب، خب، خب. می بینم بدون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وزن، سنگینی بلند کردن ( عمدتاً اجسام سنگین ) Some folks treat manual labor like sport; they get a kick out of hefting and hauling things around. If ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Sth connected or regarded or involved with مربوط بودن/شدن I wonder if something to do with the tower itself is broken نمی دونم که آیا چیزی که به خود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درخواست کردن، مطالبه کردن Rights groups have renewed calls for US president joe biden to halt weapons tranfers to israel گروه های حقوق بشر مجدداً از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بر می گرده به، ریشه داشتن در، ردش به فلان جا یا چیز بر می گرده Rachel �Weisz was raised in the prestigious �Hampstead Garden Suburb in London, but he ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ردیابی/دنبال کردن علت یابی/علت جویی کردن رد کسی یا چیزی را پیدا کردن The police traced the missing man to chicago پلیس رد مرد گمشده را در شیکاگو پید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقایسه کردن، مقایسه شدن Hamas is Diminished but not deterred, Hamas is still putting up a fight after seven brutal months of war with Israel, regr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

جای خود را به چیز دیگری دادن، عرصه را برای چیز دیگری باز کردن Hamas is Diminished but not deterred, Hamas is still putting up a fight after seven bru ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از آهنگ های فیلم scarface 1983

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Bring to a head=come to a head به نقطه اوج/بحران رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

After a few weeks, i got to like the job better بعد از چند هفته، کم کم از شغل خوشم اومد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Succumb=submit=surrender=yieldgive in تسلیم شدن، سر فرود آوردن مردن، هلاک شدن، زایل شدن و ناپدید شدن که با لغات زیر مترادف هستش Succumb=vanish=dissip ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاری شدن، جریان بافتن . A ripple of excitement flowed up her spine موجی از هیجان در ستون فقراتش جاری شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Cater=provide=supply فراهم/تهیه/آماده کردن، تدارک دیدن البته cater بیشتر برای طبخ غذا برای مجالس مختلف به کار می ره نیاز دیگران را برآورده کردن، ارضا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کشتی کروز که کشتی تفریحی برای پولدارها هستش سفر کردن، گشت زدن، با ماشین گشت زدن یا رانندگی کردن Troy ramage, a twenty year veteran, was behind the wh ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موافق بودن با، موافقت کردن، تأیید کردن He wouldn t approve of me meeting you او ملاقات من با تو رو تأیید نمی کنه. او موافق نیست که باهات ملاقات داشته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Cardinal=primary=fundamental اصلی، اساسی، عمده، بنیادین، مهم، پر اهمیت We must become aware ( become conscious ) of the cardinal importance of roades ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آکاه شدن، پی بردن، دریافتن We must become aware of the primary importance of roads and railways ما باید به اهمیت اساسی راه ها و راه آهن ها پی ببریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

آگاه، متوجه، هوشیار، به هوش، بیدار آگاهانه We must make a conscious effort باید با آگاهی تمام بکوشیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

So called= alleged His alleged friend kill him به اصطلاح دوستش او را کشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترک کردن فارغ شدن از انجام کاری When these guys walk out the door of whatever score they re gonna take next, they re gonna have the surprise of a li ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاصل/عاید شدن To happen as a result of sth . I did ask a few questions, but nothing came of it چندتا سئوال پرسیدم، اما هیچی حاصل نشد. That s what c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A=when i imagine million years earlier there were tremendous creatures like dinuasurs lingering on this planet, it makes me chill B=yeh, it was pr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای بیان احتمال چیزی، ممکن بود. One second later and he would be dead یه ثانیه دیرتر می تونست به قیمت جونش تموم شه ( یه ثانیه دیرتر ممکن بود باعث ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To talk to someone about sth they have done that makes you angry, in order to try solve the problem صحبت کردن از راه بحث یا فیس تو فیس برای حل مشکلی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To have sth removed from your body عضوی را از بدن خارج نمودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستخوش شدن، دیدن، متحمل شدن Hugh Jackman underwent significant physical transformation at the age of 55 for his role as . Wolverine هیو جکمن در ۵۵ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

انقدر، انقدرها به علاوه، همچنین به خوبی ( قید ) The walls don t seem to be as reinforced as well as they should be به نظر نمی رسد که دیوارها آنقدر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Arithmetic=numbers حساب، جمع وتفریق وضرب وتقسیم، علم حساب He taught children arithmetic ( numbers ) او به بچه ها حساب یاد می داد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Commemorate= memorialize= celebrate گرامی داشتن، بزرگداشت گرفتن، یاد و خاطره کسی یا چیزی را گرامی داشتن/زنده نگه داشتن، به مناسبت A huge monument co ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یکی از معانی متعدد این لغت مربوط /وابسته بودن، بستگی داشتن، سر و کار داشتن هستش که با لغات زیر مترادفه Regard Pertain Concern Respect That which reg ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول، منابع و. . . در اختیار /در دسترس/ قرار/اختصاص دادن Don t worry about the devices, they aren t widely used, because there hasn t been a lot of m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جای امنی رسیدن، به ایمنی رسیدن The eruption was imminent and we hurried to get to safety فوران آتش فشان در شرف وقوع بود و عجله کردیم تا به جای امن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

غافلگیر شدن The soldiers were discreet ( vigilant ) and were not taken by surprise

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Vigilant=discreet آگاه، مواظب، مراقب، هشیار، محتاط، با ملاحظه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

محکم گرفتن/چسبیدن به نگه داشتن توجه کنید که hold onto هم به همین معنی هستش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Keep one on the ice تو آب نمک خوابوندن Don t worry, tell frank i ll keep this guy on ice for him Scarface 1983 نگران نباش، به فرانک بگو این یارو رو ...

پیشنهاد
٠

اوضاع وخیم شدن، شرایط دشوار شدن، در سختی ها و گیر و دار، در تنگنا/مضیغه بودن البته بهتره این جمله به صورت when it comes to the cruch نوشته بشه When i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قریب الوقوع، نزدیک، در شرف وقوع، در راه با لغات زیر هم مترادف هستش In the making Forthcoming Imminent Impendent Impending A teacher pinch may be in ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در اختیار، در کنترل به عهده a large percentage of the nation s wealth is in the hands of a very, very few people درصد عظیمی از ثروت ملت، در اختیار اف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Way up ترقی کردن، پیشرفت داشتن Work your way up پیشرفت کردن و بالا کشیدن خود در زندگی Go way up افزایش یافتن ( بیشتر قیمت ) Well, rent prices have g ...