تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

حاصل/عاید شدن To happen as a result of sth . I did ask a few questions, but nothing came of it چندتا سئوال پرسیدم، اما هیچی حاصل نشد. That s what c ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

A=when i imagine million years earlier there were tremendous creatures like dinuasurs lingering on this planet, it makes me chill B=yeh, it was pr ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

برای بیان احتمال چیزی، ممکن بود. One second later and he would be dead یه ثانیه دیرتر می تونست به قیمت جونش تموم شه ( یه ثانیه دیرتر ممکن بود باعث ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

To talk to someone about sth they have done that makes you angry, in order to try solve the problem صحبت کردن از راه بحث یا فیس تو فیس برای حل مشکلی ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

To have sth removed from your body عضوی را از بدن خارج نمودن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

دستخوش شدن، دیدن، متحمل شدن Hugh Jackman underwent significant physical transformation at the age of 55 for his role as . Wolverine هیو جکمن در ۵۵ ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

انقدر، انقدرها به علاوه، همچنین به خوبی ( قید ) The walls don t seem to be as reinforced as well as they should be به نظر نمی رسد که دیوارها آنقدر ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

Arithmetic=numbers حساب، جمع وتفریق وضرب وتقسیم، علم حساب He taught children arithmetic ( numbers ) او به بچه ها حساب یاد می داد

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

Commemorate= memorialize= celebrate گرامی داشتن، بزرگداشت گرفتن، یاد و خاطره کسی یا چیزی را گرامی داشتن/زنده نگه داشتن، به مناسبت A huge monument co ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی متعدد این لغت مربوط /وابسته بودن، بستگی داشتن، سر و کار داشتن هستش که با لغات زیر مترادفه Regard Pertain Concern Respect That which reg ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پول، منابع و. . . در اختیار /در دسترس/ قرار/اختصاص دادن Don t worry about the devices, they aren t widely used, because there hasn t been a lot of m ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به جای امنی رسیدن، به ایمنی رسیدن The eruption was imminent and we hurried to get to safety فوران آتش فشان در شرف وقوع بود و عجله کردیم تا به جای امن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غافلگیر شدن The soldiers were discreet ( vigilant ) and were not taken by surprise

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Vigilant=discreet آگاه، مواظب، مراقب، هشیار، محتاط، با ملاحظه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

محکم گرفتن/چسبیدن به نگه داشتن توجه کنید که hold onto هم به همین معنی هستش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Keep one on the ice تو آب نمک خوابوندن Don t worry, tell frank i ll keep this guy on ice for him Scarface 1983 نگران نباش، به فرانک بگو این یارو رو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اوضاع وخیم شدن، شرایط دشوار شدن، در سختی ها و گیر و دار، در تنگنا/مضیغه بودن البته بهتره این جمله به صورت when it comes to the cruch نوشته بشه When i ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قریب الوقوع، نزدیک، در شرف وقوع، در راه با لغات زیر هم مترادف هستش In the making Forthcoming Imminent Impendent Impending A teacher pinch may be in ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

در اختیار، در کنترل به عهده a large percentage of the nation s wealth is in the hands of a very, very few people درصد عظیمی از ثروت ملت، در اختیار اف ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Way up ترقی کردن، پیشرفت داشتن Work your way up پیشرفت کردن و بالا کشیدن خود در زندگی Go way up افزایش یافتن ( بیشتر قیمت ) Well, rent prices have g ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ربط داشتن به چیزی I wonder if something to do with the castle itself is broken نمی دونم که آیا چیزی که به خود برج مربوطه آسیب دیده یا نه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نیاز داشتن If you have a use for this old vacuum cleaner, feel free to take it Anna has use for the interns today—they're going to help her with some ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نیاز داشتن I could use some help putting these decorations up if you re not too busy اگه سرت خیلی شلوغ نیست برای تزئین کردن ( نصب کردن لوازم زینتی ) ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بلکه، برعکس We should send missiles not at each other, but rather to the stars Elon musk ما نباید به سوی هم دیگه موشک بفزستیم، بلکه به سوی ستاره ها ب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

این کلمه از دو بخش تشکیل شده: may که همون احتمال هستش ( possibility, probability ) و have to که الزام رو می رسونه ( necessity, obligation ) هستش. الب ...

پیشنهاد
٠

به بهترین نحو, در حد توان I may be but a lowly housekeeper, but i shall do my utmost to provide you support to the best of my ability من شاید فقط یک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاری از پس کسی برآمدن، جنم داشتن، ، این کاره بودن Well well well, i honestly didn t think you d have it in you خب خب خب، واقعا فکرشو نمی کردم جنمشو د ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

On her seventh visit to the region in six months this week, baerbock warned her host that ongoing aid ( ( blockades ) ) meant gaza was sliding toward ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Pawn=pledge=collateral=mortgage=deposit=bail گرو، وثیقه البته bail بیشتر برای آزاد کردن شخصی از زندان به قید ضمانت و گرو استفاده میشه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Trifle with=pawn آلت دست، بازیچه گرفتن، به بازی گرفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موضوع کم اهمیت و جزئی کم، ناچیز و اندک؛ که مترادف با dab هستش که اون هم همین معنی رو می ده. البته قبل از هر دو کلمه a می یاد. I am a trifle ( a dab ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

یاد شدن، تصور شدن/کردن Don t you realize that you re thought of as the greatest actor متوجه نیستید که از شما یه عنوان بهترین بازیگر یاد می شود؟!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کامل، کمال، کامل/تکمیل کردن، انجام دادن، به کمال رسیدن مترادف با integrate هستش که اون هم یکی از معانیش به کمال رسیدن و تکمیل کردن هستش. If i want t ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

پذیرفتن، قبول کردن پیشنهاد A:come on, taste it ?B:really?can I A: why not? I have tried a great deal to make these stupendous drinks . B:then, i ll ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

هدف حمله قرار گرفتن Israel is under attack, this should never have been allowed to happen. This would never have happened if i were president Trump ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Despite=regardless=in spite of علی رغم، به رغم، با وجود

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معانیش مستولی شدن، سرتاسر وجود کسی را فرا گرفتن She was consumed with guilt over what happened به خاطر ادفاقی که افتاده بود، گناه سرتاسر وجودش ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تصرف کردن، سرتاسر وجود شخص را فراگرفتن ( خشم، حسادت، نفرت و. . . ) Seize Envy seized him حسادت سرتاسر وجودش را فراگرفت.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی های گسترده ای داره مطابق با جمله اجرا کردن، جعلی، کلک وحقه، وانمود کردن و. . . !Ok, game is over. You put on a weak show خب، بازی تموم شد. تو ا ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Accredit:endow:assign:impute:attribute:ascribe نسبت دادن، وابسته دانستن، منتسب کردن، انتساب دادن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Though scorpions are the bane of my existence, rest assured the wretched thing will get the best care here اگرچه عقرب ها بلای جان من هستند، مطمئن باش ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

This is most assuredly a t rex tail این مطمئنا دم تی رکس هستش

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مسائل نامربوط Why you alway try to introduce Such irrelevancies into our discussions?! Please do not ramble from one point to another چرا انقدر همیشه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Subjugate

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Qualification=provision شرط، قید، بند Well after thinking about it, i support this plan with the provision ( qualification ) that the cost be reduced ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه، به همان میزان/مقدار He s as much of a performing member of our troupe as any of us او به اندازه هر یک از ما یکی از اعضای مجری گروه ما است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If they are rich and well off, they ll be less sad about losing their father اگه پولدار باشند و وضعشون خوب باشه، کمتر غصه از دست دادن پدرشون رو می خو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سهیم شدن در چیزی، گیر آوردن چیزی غالبا خوب Thought i d be getting in on something good here, but it turned out nothing except fatigue فکر کردم چیز خو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اثبات کردن، نشان دادن Fuckkk, that shit gave me a little trouble. goes to show you ve always got to stay on your toes گندش بزنننن، اون لعنتی یکم برا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطع شدن Power is cut off, maybe there s gotta be a generator or sonething around here برق قطعه، شاید ژنراتور یا چیزی این اطراف باشه