تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Protruding=prominent=stick out برجسته، ورقلمیده، بیرون زده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانی متعددش: به دست آوردن، کسب کردن، بیرون کشیدن اطلاعات یا چیزی از کسی یا چیزی. took three days, but i finally got something out of that c ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربردcould have pp برای بیان چیزی یا کاری که توانایی یا فرصت انجام دادن آن رودر گذشته داشتیم، چلی انجام ندادیم: I could have stayed up late, but i d ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فهمیدن، چیزی از تو مطلبی در آوردن، نظر کسی را در ابطه با چیزی یا کسی جویا شدن !?What do you make of this massage نظرت در رابطه با این پیام چیه؟! در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Slack=neglect=procrastinate قصور/مسامحه/سستی/تنبلی/غفلت/فروگذاری/بی توجهی کردن They slacked ( neglected=procrastinated ) so much that the constructio ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Encomapss=involve=embrace=comprise=entail=consist of=contain=comprehend=incorporat شامل بودن، حاوی بودن، دربرداشتن، دارا بودن، متشکل بودن از، فراگرفت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در جمله قبلم یه اشتباهی داشتم Anyone would have lost their supper, if they had seen something like that بنده در جمله ی قبلیم گفتم if they had saw که ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

If i had been in that situation, i wouldn t even have gotten out of car اگه تو اون موقعیت بودم، حتی از ماشین پیاده نمی شدم. Anyone would have lost ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

۱ - استثمار کردن، سواستفاده کردن، بهره کشی کردن، بهره گیری کردن در حالت اسم هم معانی استثمار، بهره کشی، سواستفاده، بهره برداری و بهره گیری رو می ده. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

چرب زبانی کردن، به واسطه چرب زبانی و خر کردن رازی یا چیزی رواز کسی در کشیدن. از این جهت تقریبا با elicit مترادفه که اون هم به معنای درکشیدن و باعث آ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تصاعدی، نمایی As technology advanced at an ( ( ecponential ) ) pace, so too did prosperity. . . and ultimately conflict. Before long, the entire worl ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Tangle=entangle=embroil=involve=enmesh گرفتار کردن/شدن، درگیر کردن/شدن، دچار شدن، نابسامان شدن، مغشوش/آشفته/درهم برهم شدن. At that time our country ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Level=wipe out با خاک یکسان کردن، ویران کردن Volcanic eruptions leveled cities فوران های آتشفشانی شهرها را با خاک یکسان کرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Exponent=proponent=advocate مبلغ، مروج، طرفدار، حامی Exponent=stereotype نمونه The stereotype of a teacher The exponent of a teacher نمونه ( بارز ) ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱ - خلاصه، مختصر، رئوس مطالب، شرح کلی Run down Abstract Summary Brief Sketch Outline Conspectus Abbreviation ۲ - مخروبه، خرابه، ویرانه، درب و داغان، ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Come back to senses=هوشیار شدن، به هوش آمدن، حواس خود را بازیافتن When i came back to senses, i realized i d gotten next to no work done here وقتی هو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنار گذاشتن، گذاشتن They put down their weapons passively and surrendered سلاح های خود را مطیعانه ( از روی تسلیم ) کنار کذاشتند وتسلیم شدند. توهین ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه جورایی، تقریبا My girlfriend is still kinda torn up from being dumped دوست دخترم از اینکه ترکش کردم هنوز یه جورایی ناراحته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناراحت، آشفته و پریشان My boyfriend is still kinda torn up from being dumped دوست پسرم هنوز سر اینکه ولش کردم دلسرده.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصد انجام کاری رو داشتن، برنامه داشتن ( going to ) ?So how are we planning on breakng into that lodge خب چطوری قراره وارد اون خونه بشیم؟ ?So how are ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

وارد شدن به مکانی بدون اجازه ( با شکستن قفل، شیشه یا. . . ) ?So how we are planning on breaking in to the lodge خب چطوری قراره داخل خونه بشیم؟! ( در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع شدن دور هم، گرد آمدی You know, it s strang feeling getting everyone together on the anniversary می دونی، حس عجیبیه جمع شدن همه در مراسم سالگرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در ادامه ی جوبه ی قبلیم بگم که همون جمله رو اینجوری هم می شه بیانش کرد The drunken man was staggering and took a tumble مرد مست تلو تلو می خورد و سقو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

افت کردن، نزول کردن سقوط کردن Recently stock prices have taken a tumble اخیرا قیمت سهام افت کرده است. The drunken man was staggering and stumbled ov ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

At the mercy of= at someone s mercy unable to do anything to protect yourself from someone or something تحت سلطه ی چیزی بودن، تحت سلطه ی، زیر یوغ اسا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیر کردن He might ( could ) have got stuck in traffic شاید تو ترافیک گیر کرده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازداشت کردن، توقیف کردن The strapping military guard come to take me into custody سرباز ارتشی قدرتمند می خواد منو بازداشت کنه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Scrape out To remove something from inside something else, using something sharp or hard like a knife با استفاده از شی تیز یا سخت ( مثل چاقو ) چیزی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هیچ وجه، اصلا، برای تأکید بر روی جمله ای منفی میاد. Another eyewitness, Autumn Huntera, also said that the officer said “Do you want me to hit y ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

جمله ی پوچیه و بعضی ها که خیلی داغونن زیاد همچین چیزهایی رو جار می زنن!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Run down=skim=glance نگاه اجمالی، سرسری خواندن، مرور کردن He skimmed over the list, looking for his own name He ran down the list, looking for his o ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Aspire=long for له له زدن واسه چیزی، از ته دل خواستن After years of war, the people aspire ( long for ) for a everlasting peace پس از سالها جنگ، دل م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

از نظر کیهانی، وابسته به کیهان That is unusually soon, cosmically speaking, for so massive a black hole to have come into being through stellar colla ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Come to be=come into being=to begin to exist به وجود آمدن، هستی یافتن، پدیدار شدن The story of how the university came into being is quite fascinati ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Due, in part, to You can use it to introduce a factor that is contributing to a situation or outcome وقتی می خواهیم بگوییم که عاملی در ایجاد یک موقعی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

موعد پرداخت/مقرر، سررسید، ضرب الاجل، مهلت Due=deadline

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Satanas inimical dei=satan, enemy of god جمله اول لاتین است؛که به معنای:شیطان دشمن خداوند:که با جمله ی دوم مترادف است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Satanas inimical dei=satan, enemy of god شیطان، دشمن خداوند/است. در واقع جمله ی اول یعنی satanas inimical dei لاتین هست که معنای جمله ی دیگر یعنی sa ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

At the same time=at once در آن واحد، به طور هم زمان A country that was involved in three wars at the same time ( at once )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستکاری کردن، شیره مالیدن It's so scary to me that majorities of the populations in times where we have so much access to knowledge and information a ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرپیچی، مقابله، مبارزه More children dead. Knoth says there is no sin in such infanticide. As all are soldiers in god s army. Martyrs fallen on the ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاک، منزه، بی عیب و نقص معصوم، بی گناه More children dead. Knoth says there is no sin in such infanticide. As all are soldiers in god s army. Martyr ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معاشرت کردن، هم نشینی کردن ( مترادف با associate ) She would never dream of hanging out with such vulgar people او هرگز رویای مصاحبت و همنشینی با چ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کودک کشی، بچه کشی More children dead. Prophet knoth says there is no sin in such infanticide, as all are soldiers in god s army. Martyrs fallen on ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بهاصل قضیه پرداختن، بی معطلی و بدون اتلاف وقت سراغ اصل کار رفتن Well, well, well. i see you got right to work gathering logs خب، خب، خب. می بینم بدون ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وزن، سنگینی بلند کردن ( عمدتاً اجسام سنگین ) Some folks treat manual labor like sport; they get a kick out of hefting and hauling things around. If ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sth connected or regarded or involved with مربوط بودن/شدن I wonder if something to do with the tower itself is broken نمی دونم که آیا چیزی که به خود ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

درخواست کردن، مطالبه کردن Rights groups have renewed calls for US president joe biden to halt weapons tranfers to israel گروه های حقوق بشر مجدداً از ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بر می گرده به، ریشه داشتن در، ردش به فلان جا یا چیز بر می گرده Rachel �Weisz was raised in the prestigious �Hampstead Garden Suburb in London, but he ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ردیابی/دنبال کردن علت یابی/علت جویی کردن رد کسی یا چیزی را پیدا کردن The police traced the missing man to chicago پلیس رد مرد گمشده را در شیکاگو پید ...