پیشنهادهای Mh (٤٠٨)
ربط داشتن به چیزی I wonder if something to do with the castle itself is broken نمی دونم که آیا چیزی که به خود برج مربوطه آسیب دیده یا نه
نیاز داشتن If you have a use for this old vacuum cleaner, feel free to take it Anna has use for the interns today—they're going to help her with some ...
نیاز داشتن I could use some help putting these decorations up if you re not too busy اگه سرت خیلی شلوغ نیست برای تزئین کردن ( نصب کردن لوازم زینتی ) ...
بلکه، برعکس We should send missiles not at each other, but rather to the stars Elon musk ما نباید به سوی هم دیگه موشک بفزستیم، بلکه به سوی ستاره ها ب ...
این کلمه از دو بخش تشکیل شده: may که همون احتمال هستش ( possibility, probability ) و have to که الزام رو می رسونه ( necessity, obligation ) هستش. الب ...
به بهترین نحو, در حد توان I may be but a lowly housekeeper, but i shall do my utmost to provide you support to the best of my ability من شاید فقط یک ...
کاری از پس کسی برآمدن، جنم داشتن، ، این کاره بودن Well well well, i honestly didn t think you d have it in you خب خب خب، واقعا فکرشو نمی کردم جنمشو د ...
On her seventh visit to the region in six months this week, baerbock warned her host that ongoing aid ( ( blockades ) ) meant gaza was sliding toward ...
Pawn=pledge=collateral=mortgage=deposit=bail گرو، وثیقه البته bail بیشتر برای آزاد کردن شخصی از زندان به قید ضمانت و گرو استفاده میشه
Trifle with=pawn آلت دست، بازیچه گرفتن، به بازی گرفتن
موضوع کم اهمیت و جزئی کم، ناچیز و اندک؛ که مترادف با dab هستش که اون هم همین معنی رو می ده. البته قبل از هر دو کلمه a می یاد. I am a trifle ( a dab ...
یاد شدن، تصور شدن/کردن Don t you realize that you re thought of as the greatest actor متوجه نیستید که از شما یه عنوان بهترین بازیگر یاد می شود؟!
کامل، کمال، کامل/تکمیل کردن، انجام دادن، به کمال رسیدن مترادف با integrate هستش که اون هم یکی از معانیش به کمال رسیدن و تکمیل کردن هستش. If i want t ...
پذیرفتن، قبول کردن پیشنهاد A:come on, taste it ?B:really?can I A: why not? I have tried a great deal to make these stupendous drinks . B:then, i ll ...
هدف حمله قرار گرفتن Israel is under attack, this should never have been allowed to happen. This would never have happened if i were president Trump ...
Despite=regardless=in spite of علی رغم، به رغم، با وجود
یکی از معانیش مستولی شدن، سرتاسر وجود کسی را فرا گرفتن She was consumed with guilt over what happened به خاطر ادفاقی که افتاده بود، گناه سرتاسر وجودش ...
تصرف کردن، سرتاسر وجود شخص را فراگرفتن ( خشم، حسادت، نفرت و. . . ) Seize Envy seized him حسادت سرتاسر وجودش را فراگرفت.
معنی های گسترده ای داره مطابق با جمله اجرا کردن، جعلی، کلک وحقه، وانمود کردن و. . . !Ok, game is over. You put on a weak show خب، بازی تموم شد. تو ا ...
Accredit:endow:assign:impute:attribute:ascribe نسبت دادن، وابسته دانستن، منتسب کردن، انتساب دادن
Though scorpions are the bane of my existence, rest assured the wretched thing will get the best care here اگرچه عقرب ها بلای جان من هستند، مطمئن باش ...
This is most assuredly a t rex tail این مطمئنا دم تی رکس هستش
مسائل نامربوط Why you alway try to introduce Such irrelevancies into our discussions?! Please do not ramble from one point to another چرا انقدر همیشه ...
Subjugate
Qualification=provision شرط، قید، بند Well after thinking about it, i support this plan with the provision ( qualification ) that the cost be reduced ...
به اندازه، به همان میزان/مقدار He s as much of a performing member of our troupe as any of us او به اندازه هر یک از ما یکی از اعضای مجری گروه ما است.
If they are rich and well off, they ll be less sad about losing their father اگه پولدار باشند و وضعشون خوب باشه، کمتر غصه از دست دادن پدرشون رو می خو ...
سهیم شدن در چیزی، گیر آوردن چیزی غالبا خوب Thought i d be getting in on something good here, but it turned out nothing except fatigue فکر کردم چیز خو ...
اثبات کردن، نشان دادن Fuckkk, that shit gave me a little trouble. goes to show you ve always got to stay on your toes گندش بزنننن، اون لعنتی یکم برا ...
قطع شدن Power is cut off, maybe there s gotta be a generator or sonething around here برق قطعه، شاید ژنراتور یا چیزی این اطراف باشه
صرف کردن مقداری زمان واسه چیزی، موقعی که سرت شلوغه و یه مقدار زمان واسه امری خالی می کنی I m much obliged to you my dear friend, you really went to ...
بسته به جمله معانی مختلفی داره به عنوان مثال یکی از معانیش در افتادن با کسی هستش. You re goiiiing to fucccck with me?!! You re going to fuckkk with ...
علاقه نشان دادن/داشتن I take no real interest in that monumental sculpture من هیچ علاقه ای به آن مجسمه تاریخی ندارم یا نشان نمی دهم
Snafu
I didn t mean to offend you, sorry for getting all worked up قصد رنجاندن تو رو نداشتم، متأسفم که زیادی جوش زدم.
از زمانی که، از موقعی که در انتهای جمله از اون موقع معنی می ده. He s been awaiting your return ever since i was little kid از زمانی که یه بچه کوچک ب ...
On one s conscience عذاب وجدان، احساس گناه: i don t want that matter on my conscience نمی خواهم ان موضوع وجدانم را عذاب بدهد یا ناراحت کند. I can t ...
Go overboard پا را از گلیم خود درازتر کردن، زیاده روی کردن. که البته تو این جور مواقع طرف بیشتر جوگیر و احساساتی میشه و تو امری زیاده روی می کنه که ...
عمل کردن به وعده، تا تهش رفتن، ادامه دادن و پسگیری کردن You should follow through on what you say you are going to do باید کاری که میگی می خوای انجام ...
I may have bitten off more than i could chew there شاید اونجا لقمه گنده تر از دهانم برداشتم، شاید گوه اضافی خوردم
You can't help being biased so you may as well be up front about it شما نمی توانید از متعصب بودن خودداری کنید، بنابراین چاره ای نیست که در رابطه با ...
Consolidate=integrate تلفیق/ترکیب/ادغام/همبسته/وابسته/پیوسته/منسجم/یکپارچه/مستحکم/تقویت کردن البته integrate علاوه بر معانی بالا این معنی ها رو هم می ...
Entail=imply=involve مستلزم بودن
Either way=in any case=in any event=regardless=anyway در هر صورت، به هر حال، تحت هر شرایطی البته anyway معناهای دیگه ای هم داره، مثل: اصلاً، بگذریم. ...
یکی از معانیش در صورتی که، وقتی که، در مواردی که هستش که از این جهت مترادف با in the event هستش. !!Where you are not sure, please suck it up در صورت ...
لحاظ کردن، به شمار آوردن The causes of social unrest include inadequate housing از علل نابسامانی اجتماعی می توان به مسکن نامناسب اشاره کرد. البته جم ...
مخالف با، بر علیه We are standing in opposition of antichrist, if we hope to beat them; we must be like god ما بر علیه ضد مسیحیان ایستاده ایم، اگر ا ...
جبار سفاک: ستمگر خونریز، فرمانروای بی رحم وستمگری که خیلی راحت خون می ریزه و ادم میکشه. مثل چنگیز خان مغول که هزاران لعنت و توف تو قبر منحوسش!
البته در ادامه ی کامنت قبلیم بگم که بسته به جمله، قبل از should هم می تونه if بیاد. که باز هم بستگی به جمله داره: If anyone should call, please answe ...
درک کردن، دریافتن، پی بردن I have come to see that it is my thoughts that create my life the way it is من فهمیده ام که این افکارم است که زندگی ام را ...