Phrasal verb :عضوی از اعضای بدن را ( در طی یک عمل جراحی ) از درون بدن خارج کردننمونه ۱ : He had his appendix out last weekنمونه ۲ : You'll have to have that tooth outمنابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/have-out#cald4-1( دندان یا عضوی از بدن را ) کشیدن و خارج کردنبیرون دادن ( منتشر کردن ) چیزی+ عکس و لینک