پیشنهادهای Mh (٤٠٨)
عبارت weigh in your favor به معنای به نفعت هستش. چند مثال: The witness s testimony will weigh in your favor during the trial شهادت شاهد در دادگاه به ...
Flipped learning یادگیری معکوس
حواس کسی را از چیزی پرت کردن Read a book, might help take your mind off all the rifts
چند مثال از pick که مالکیت رو نشون میدن: Take your pick انتخاب کن/ هر کدوم رو خواستی بردار Get your pick of the best seats before the show starts قبل ...
به سختی، به ندرت. اصلا و ابد ( در حالت قید ) Hardly out of the usual for her to gallop out west. What s odd is she hasn t come back اصلا براش غیرعا ...
متاسفانه I m afraid, we re not loaning out mounts at the moment متاسفانه در حال حاظر اسب کرایه نمی دیم!
Bionic commando یک بازی خاطره انگیز از کپکام که سال ۲۰۰۹ منتشر شد
قایق، کلک سرزده وارد شدن، باپررویی وارد جایی شدن All right, this has been bugging me ever since you ?barged in here. what is that thing خیلی خب، از ...
ارتباط برقرار کردن با کسی، متقاعد کردن کسی، کسی را متوجه منظور خود کردن We finally got through to him بالاخره تونستیم متقاعدش کنیم
فورا، همین حالا You must stand aside this instant
پوشش، پرده، لفاف در حالت فعل: پوشاندن، مخفی کردن، پنهان کردن The size of this cloth seems workable. . . It will do a fine job of shrouding you سایز ل ...
هم معنی با flirt که لاس زدن معنی میده همینطور هم معنی با trifle که به معنی: به بازی گرفتن، به شوخی و سخره گرفتن، بازیچه کردن، سرسری گرفتن. همینطور ه ...
عبارت push back up به معنای: به سمت بالا هل داده شدن، دوباره به بالا رانده شدن و. . . هستش و در کل معانی متنوعی داره بسته به متن. Its hard to descri ...
به صورت ناگهانی ظاهر شدن ( معمولا چیزهای ناخوشایند و منفی ) ، مثل قارچ سبز شدن It was a real shock to see one of those rifts crop up here in town. I ...
آشفته و پریشان، مضطرب Lady impa has been beside herself with worry ever since you were kidnapped از وقتی به گروگان گرفتنت، بانو impa از شدت نگرانی آش ...
جمع کردن پول در فیلم شاهکار papillon 1973 از این عبارت استفاده شده
یکی از اشکال زمان حال کامل have had هستش که برای بیان تجربه یا وضعیتی در گذشته است که اثرش هنوز باقیه. چند مثال کاربردی: We ve had just about enough ...
فرق walk away from با walk away with Walk away from= بیستر موقعی به کار میره که می خواین موقعیتی رو ترک کنید و بیخیالش بشین، یعنی خودتون رو بیشتر از ...
Joel, who on one hand feels indebted to jack s family, and on the other hand has no destination or shelter, joins jack s family and starts working fo ...
ید طولانی داشتن، مهارت داشتن The mechanic is a dab hand at fixing engines; he had my car running in no time مکانیک در تعمیر موتور ماشین خبره هست؛ ما ...
علاوه بر معانی که گفتم به معنی دیگه هم داره که جدیدا بهش برخوردم: احساس تنها بودن و جدا افتادن از جمعی و گروهی. Feeling left out or not part of a gr ...
خل وضع، دیوانه، از خود بی خود، سرگشته و حیران. !?Isn t he just drunk out of his mind احیانا از شدت میگساری نزده به سرش؟! آیا او کاملا مست نیست؟ !He ...
لگد به بخت خود زدن، خود را به دردسر انداختن. Don t push your luck , old timer. they aren t ordinary people; they are just a bunch of spies sent here ...
در کامنت قبلیم املای shenanignas اشتباهه و صحیحیش: shenanigans
مناسب بودن برای کاری، ساخته شدن برای چیزی I m not cut out for such shenanignas من برای این مسخره بازی ها ساخته نشدم!
به سلامتی برگشتن به جایی؛ مثلا خونه !?Well. . . uncle make it back yet خب. . . آیا عمو به سلامتی هنوز برگشته خونه؟!
القا کدن چیزی به زور به کسی، فهماندن Get off you boy. father s here. maybe he can beat some sense into you بس کن پسرجان. پدر اینجاست. شاید بتونه یکم ...
Ponder=contemplate ژرف اندیشی کردن، سر در جیب مراقبت فرو بردن، در بحر مکاشفت فرو رفتن، با دقت اندیشیدن As he drives home one evening from an errand, ...
دوبتره به دست آوردن ( با تلاش زیاد ) He is trying to win back the trust of his family او می کوشد تا اعتماد خانواده خود را دوباره به دست آورد
برای تاکید بر روی چیزی منفی به کار برده میشه. My boys are starving. I haven t seen so much as a squirrel in a week پسر هام از گشنگی دارن تلف میشن. د ...
جنگیدن، مبارزه کردن. This novel is about two former commandos that go rogue to fight bad guys. And i think in this edition they GO UP AGAINST russia ...
Take turns=trade off=switch=alternate معاوضه کردن، نوبت عوض کردن ( کار ) ، نوبتی کردن When you go out i want you to take turns ( trade off=switch=alt ...
موقعبت خود را حفظ کردن، مثلا به سربازها دستور می دن مستقل شن و موقعبت خودشون روحفظ کنن. Take up positions. The enemy is approaching
Ransack=rummage==burrow=look for=search for=seek جستجو کردن، زیر و رو کردن، کاویدن Ransack=pillage =loot=pilfer دزدیدن، غارت کر ن، به یغما بردن، به ...
نقشه ی سری وپنهایی، چیزی در آستین داشتن به اصطلاح The insects have swarmed that area, but i have a few tricks up my sleeve حشرات به اون منطقه هجوم آو ...
Burrow=rummage جستجو کردن، کاویدن
به معنای عجله کردن و سرعت دادن می تونه باشه. Hey, what s the hold up?! Pick it up هی, چرا معطل می کنی؟! عجله کن
بو بردن، خبر دار شدن What do you think s going to happen when they get wind of our involvement فکر می کنی چه اتفاقی می افته، اگه بو ببرن که ما هم در ...
اتفاق افتادن، مترادف با happen Some serious shit went down here اتفاق ناجوری اینجا رخ داده
صدای شکستن یا صدای بلندچیزی زنگ خطر به صدا در می آید. صدای موسیقی کلاسیک از بلندگوهای مدرسه همچنان به گوش می رسد. درنگ درنگ آهنگین آژیر خطر چنان با ...
At this point, they aren t even music fans; they re just literally obsessed with the idols; a bunch of bts fans to the point of slobber praise
بیکار نشستن، دست روی دست گذاشتن There is still a problem, destroying the house will cause some problems and he is unlikely to sit idly by as this hap ...
رسانه خبری He remembers the riots in countries like china, where people killed each other as a result of overcrowding, though none of the ( media out ...
کمبود، فقدان، کمیابی For as long as he can recall, there s been talk of the scarcity of resources تا جایی که به یاد می آورد، همیشه صحبت از کمبود مناب ...
برنامه ریزی کردن، کاری را طبق نقشه انجام دادن، دست زدن ( به کاری ) We have to stage a counterattack باید دست به ضد حمله بزنیم. باید ضد حمله بزنیم. ...
Controversial=provocative بحث برانگیز، جنجان برانگیز This terrifying and provocative novel is a timely reminder that words have the power to strip u ...
به موقع، مناسب، بگاه The most eminent zoologist, whose articles claimed the virus was a lie, had an opportune acciden مشهورترین جانورشناسی که در مقال ...
علنا، آشکارا، در انظار مردم He believes in a theory that some people have tried to talk about. But those who have done so {publicly} have been silen ...
ورم، گودی زیر چشم. In the mirror, he sees there are bags under his eyes
سازگار شدن، وفق دادن، عادت کردن، سازش یافتن. مترادف با naturalize=habituate==acclimate==accustom She is not adapted to cold water تنظیم وتعدیل کردن، ...