تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق افتادن، مترادف با happen Some serious shit went down here اتفاق ناجوری اینجا رخ داده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدای شکستن یا صدای بلندچیزی زنگ خطر به صدا در می آید. صدای موسیقی کلاسیک از بلندگوهای مدرسه همچنان به گوش می رسد. درنگ درنگ آهنگین آژیر خطر چنان با ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

At this point, they aren t even music fans; they re just literally obsessed with the idols; a bunch of bts fans to the point of slobber praise

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیکار نشستن، دست روی دست گذاشتن There is still a problem, destroying the house will cause some problems and he is unlikely to sit idly by as this hap ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رسانه خبری He remembers the riots in countries like china, where people killed each other as a result of overcrowding, though none of the ( media out ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کمبود، فقدان، کمیابی For as long as he can recall, there s been talk of the scarcity of resources تا جایی که به یاد می آورد، همیشه صحبت از کمبود مناب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

برنامه ریزی کردن، کاری را طبق نقشه انجام دادن، دست زدن ( به کاری ) We have to stage a counterattack باید دست به ضد حمله بزنیم. باید ضد حمله بزنیم. ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Controversial=provocative بحث برانگیز، جنجان برانگیز This terrifying and provocative novel is a timely reminder that words have the power to strip u ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به موقع، مناسب، بگاه The most eminent zoologist, whose articles claimed the virus was a lie, had an opportune acciden مشهورترین جانورشناسی که در مقال ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

علنا، آشکارا، در انظار مردم He believes in a theory that some people have tried to talk about. But those who have done so {publicly} have been silen ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ورم، گودی زیر چشم. In the mirror, he sees there are bags under his eyes

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سازگار شدن، وفق دادن، عادت کردن، سازش یافتن. مترادف با naturalize=habituate==acclimate==accustom She is not adapted to cold water تنظیم وتعدیل کردن، ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حاشیه نشین، افراد فقیر Immigrants, the marginalized, the poor; they were all persecuted by the rich مهاجران، حاشیه نشینان، فقیران؛ همگی توسط ثروتمندا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

Controversial=provocative بحث برانگیز، جنجان برانگیز This terrifying and provocative novel is a timely reminder that words have the power to strip us ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بالا گرفتن، به سمت بالا چرخاندن He tilts his head up so the water falls onto his face سرش را رو به بالا می گیرد تا آب روی صورتش بریزد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سند و مدرک؛ مترادف با evidence مستند کردن به اثبات رساندن The press documented a case of two unemployed man who had been attacked, dismembered and ba ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Scour=search=seek=scrounge=rummage جستجو کردن به طور دقیق، زیر و رو کردن He remembers the groups in yellow protective suits that scoured the neighbou ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تازه کار هم معنی میده. He was very young, just starting out خیلی جوان بود و تازه کار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیانیه ی رسمی دولت Animals could no longer be eaten because they d been infected by a virus that was fatal to humans. That was the ( official line ) ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Speak ill of=vilify سعایت کردن، بدگویی کردن، غیبت کردن، تهمت زدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مبتلا کردن/شدن، آلوده بودن Animals could no longer be eaten, because they d been infected by a virus that was fatal to humans دیکر حیوانات را نمی شد ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هرگاه، هرزمان Whenever you hear a man speak of his love for his country, it is a sign that he expects to be paid for it هرگاه می شنوید که انسانی از ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معمولا با to به معنای در رابطه با موضوعی بحث کردن، موضوعی را موردبحث قرار دادن I would like to speak to this matter دلم می خواهد در رابطه با این موضو ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به معنای نیرو، توان وقدرت است. اصطلاح as might به این معناست که تا حد امکان تلاش شده تا کاری انجام بشه. البته معمولا قبلش کلمه ی struggle میاد: stru ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Wipe mind blank ذهن را کاملا پاک کردن و زدودن After a long day, i just want to meditate and wipe my mind blank بعد از یک روز طولانی، فقط می خوام مدیت ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی متعددش: اهمیت، نفوذ، اثر Weight=consequence=interest=importance A matter of great political weight A matter of great political conseque ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی متعددش: داشتن، دارا بودن The words carry the weight necessary to mould us, to suppress all questioning, he thinks با خود فکر می کند که ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خو گرفتن، عادت کردن Many people have naturalized what the media insist on calling the ( transition ) بسیاری از مردم نسبت به آنچه دولت آن را ( تحول ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی هوش کردن، ماده ی بی هوشی تزریق کردن He wishes he could anaesthetize himself and live without feeling anything. Act automatically, observe, breathe ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوش بند، محافظ گوش ( البته اصلش gearing protectors است ) The screams of a pig being skinned could petrify you, but hearing protectors were used and ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غافلگیر کردن، حیران کردن These thoughts burst in on the night, catch him off guard. When he wakes, his body is covered in a film of sweat because he ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Tell off=scold=rebuke==reprimand==upbraid=criticize سرزنش کردن، نکوهش کردن، ملامت کردن، توبیخ کردن، مواخذه کردن، بازخواست کردن، انتقاد کردن Is it pos ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می تونه نقش شرطی هم بازی کنه. Who knows, though. . . had you not launched those missiles, you d probably never have climbed that building or receive ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - متمرکز شدن روی هدفی، معطوف کردن توجه و تمرکز بر روی کاری. ۲ - مستقیم به طرف هدف پیش رفتن ( مثل موشک و بمب ) When you homed those missiles in o ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراری مترادف با fugitive Anyway. . . No matter what they think of me, i m no ( deserter ) , and will never become one! I m ready to bear full respons ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رازی را بر ملا کردن، افشا کردن You would have spilled the beans to everyone in the church تو در کلیسا همه چیز را برای همه کس برملا می کردی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حق، طبق حق و حقوق This word signifies a legal obligation or entitlement در واقع این لغت نشان دهنده ی یک الزام قانونی یا حق قانونی است که بسته به ج ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Talk out of منصرف کردن، بازداشتن I tried to talk you out of it سعی کردم مانعت بشم ( با صحبت کردن ) They tried to talk me out of buying that expensiv ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعویض جا با شخصی دیگر، جا عوض کردن By the way, did you come to trade places with me, or ?did you want to just rambling on راستی، اومدی جاتو با من عو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلاش کردن، تکاپو کردن، دنبال چیزی رفتن It seems to me, whether it was intended or not, that our commander now has a goal to strive for because of you ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Unless my eyes are going مگر اینکه چشمانم اشتباه می بینند البته عبارت بالا به چند صورت دیگه هم می تونه بیان بشه: Unless my vision s off Unless i m se ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک ریز درباره چیزی صحبت کردن، مدام درباره چیزی حرف زدن When i d started going on about the sea, about my dream. . . she d stoped sleeping with me fo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تدریج از چیزی خوش آمدن، کم کم به چیزی علاقه مند شدن. These little nuts; they kinda grow on you

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انشالا، به امید خدا God willing, it won t end up being done in vain انشالا، بیهوده انجام نمیشه ( بیهوده به ثمر نمیشینه )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دروغ, گفتن But we do know we ve been lied to اما می دونیم که بهمون دروغ گفتن!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Talk back=give someone lip با گستاخی جواب دادن، حاضر جوابی کردن، دهن به دهن شدن I can t believe he talked back to me after i helped him=I can t beli ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اظهار نظر کاملا رک و بی پرده که معمولا حالت انتقادی داره Don t you dare give me lip soldier!! The colonel will give you a piece of his mind now برام ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میشه گفت، به نحوی، یه جورایی We are at a crossroads, so to speak, where everybody can t help but wonder: what next?where do we go from here یه جورا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Take this lying down یعنی چیزی ناخوشایند با غیرمنصفانه را بدون مقاومت و شکوه شکایت پذیرفتن و نادیده گرفتن و اعتراضی نکردن. ( خم به ابرو نیاوردن ) I ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Stick your heads in دخالت کردن در موضوعی، به طور غیررسمی وارد مکانی یا بحثی شدن Feel free to STICK YOUR HEADS IN if you want to see what we re workin ...