پیشنهادهای آسیه هداوندخانی (٢٦٨)
پول دادن به کسی پس از صدمه، آسیب، از دست دادن کسی و حتی کار اضافه غرامت دادن به کسی The firm will compensate workers for their loss of children شرکت ...
سنگ پوشش. در هرم های مصر یک لایه سنگ بود که شکل و سیقل داده میشد برای روی سنگ آهک که آن را casing stone می نامند. The casing stones were laid so wel ...
مورد آزار قرار گرفتن I was bullied by my classmates همکلاسی هام آزارم میدادند ( اذیتم میکردند )
تظاهرات کردن Hundreds of angry students held demonstrations in the university square صدها دانشجوی عصبانی در میدان دانشگاه تظاهرات کردند
تصحیح ورقه هم میشه The teacher hasn't finished marking our test yet معلم هنوز تصحیح ورقه ها رو تموم نکرده
نمره دادن Our teacher spent Sunday evening marking our test معلم مون یکشنبه شب رو به گذاشتن نمره امتحانات گذراند.
پیش نقشه کردن، پیش انگاری نقشه، This chart is the projection for 2050 related to the population of Tehran این نمودار پیش انگاری جمعیت تهران در سال ۲ ...
تحقیقاتی که برای اولین بار روی بشر انجام میشود را گویند . همچنین به این نوع روش F. I. H نیز گفته میشود First - in - human are studies during whic ...
آزمایشات یا مطالعاتی که برای اولین بار بر روی انسان انجام میدهند به صورت علامت اختصاری F. I. M نیز مشخص میشود F. I. M studies was conducted at a Eur ...
اسیر شدن That pilot was held captive for six years آن خلبان به مدت ۶ سال اسیر شد
مقدار بسیار زیاد I was amazed by the sheer abundance of food at the party من از فراوانی بسیار غذا در مهمانی شگفت زده شدم
خیلی فراوان، خیلی زیاد, به میزان بالایی The flowers grew in great abundance گلها به میزان بسیار زیادی رشد کردند
فهمیدن اطلاعات You really absorb information very well تو واقعا خوب میگیری ( اطلاعات رو میفهمی )
بیشترین حد ممکن، بیشترین تعداد ممکن The largest possible amount that is possible بالا ترین مقداری که امکان داره We might have a third child, but th ...
نیاز اساسی، نیاز مسلم و بی چون و چرا، نیاز مبرم A car is an absolute necessity if you live in the city ماشین یک نیاز اساسی است اگر در شهر زندگی میکن ...
تازه کار مطلق کاملا ابتدای کار He is an absolute beginner او کاملا تازه کار است
اعتماد به نفس کامل یا مطلق People sometimes do not have absolute confidence in their decisions مردم گاهی اعتماد به نفس کامل در مورد تصمیمات شون ندارند
عدم علاقه The absence of public interest in the issue made him upset عدم علاقه عموم به آن مسئله او را غمگین کرد
ضدعفونی کننده The scar should be washed with antiseptic liquid زخم باید با ضدعفونی کننده شسته شود
کورک, دمل چرکی I developed an abscess on my leg رو پام یه کورک زده
چرک کورک را خالی کردن ( با نیشتر زدن ) The doctor carefully lanced the abscess دکتر با دقت چرک کورک را خالی کرد
یک دفعه تمام شدن The meeting came to an abrupt end جلسه یه دفعه تمام شد
بدون جای ثابت ( برای زندگی ) ، بدون اقامتگاه ثابت He is a man of no fixed abode او مردی است که جای ثابت ندارن ( برای زندگی )
خانه گرفتن, ساکن شدن We are going to take up our abode in Shiraz می خوایم تو شیراز خونه بگیریم
بدست آوردن دوباره تعادل ( پس از از دست دادن آن ) I thought she was going to fall, but she regained her balance فکر کردم میخواد بیفته اما دوباره تعاد ...
نگه داشتن تعادل, حفظ تعادل کردن I tried to keep my balance while doing gymnastics من سعی کردم تعادلم رو وقتی ژیمناستیک انجام میدم حفظ کنن
I lost my balance and fell down تعادلم و از دست دادم و افتادم
از دست دادن تعادل
در مورد خاطره به معنای به یادماندنی One abiding memory for me is my first visit to India یک خاطره به یاد ماندنی برای من اولین بار دیدن هند است
آسیب ناگهانی, تصادفی، اتفاقی The insurance covers accidental damage to the vehicle بیمه آسیب های ناگهانی را پوشش میدهد
آسیب ترمیم ناپذیر, جبران ناپذیر His eyesight suffered irreparable damage بینایی او دستخوش آسیب ترمیم ناپذیری شد
محاسبه ی تقریبی I made a few rough calculations of how much it would cost یه محاسبات تقریبی انجام دادم که ببینم چقدر می ارزید. ص
مجرد همه چی تموم, مجرد شایسته The prince was Japan's most eligible bachelor شاهزاده شایسته ترین مجرد ژاپن بود
مجرد قطعی ( فردی که مجرده و قصد ازدواج هم نداره )
اجرا کردن قانون
آوا لغزانی ( جابه جا گفتن حروف یا کلمات ) مثلاً به جای اینکه بگه : doing the chores میگه: Chewing the doors😁😁
در زبانشناسی آغازه نام دارد که پس از آن هسته یا nucleus و بعد پایانه یا coda می آید. هسته و پایانه تشکیل rhyme را میدهند. به عنوان مثال: کلمه crank ...
گیر دادن به چیزی، روی چیزی ماندن، زیاد وقت گذاشتن برای چیزی The teacher should explain the grammar but not dwell on that معلم باید گرامر را توضیح د ...
وسیله ی کمکی، لوازم A broom can serve as a prop to hold the door open جارو می تواند به عنوان یک وسیله کمکی برای باز نگه داشتن در باشد
بازداشتن، منع کردن، دلسرد کردن، پیشنهاد نکردن، دور نگه داشتن The limitations we think we have need to be desuggested آن محدودیت هایی که فکر میکنیم دا ...
همسو بودن با، موافق بودن با، هماهنگ بودن با This result is congruent with those of other studies. این نتیجه با نتایج مطالعات دیگر همسو است
توهین کردن، شی فرض کردن آدمها، کم ارزش کردن Avoid language that objectifies a person by his or her condition بپرهیزید از سخنی که به شخص توهین کنه به ...
Old - fashioned قدیمی شدن This term is acceptable, but the other one has become dated این واژه قابل قبول است اما اون یکی قدیمی شده.
کنایه آمیز تلویحی
پرتاب کردن ریسمان The fisherman cast his line into the water ماهیگیر ریسمان را به داخل آب پرتاب کرد
لک کردن چیزی لکه گذاشتن روی چیزی
میزان زیاد. . انبوهی از. . هجومی از. . A welter of information حجم زیاد اطلاعات
گزیده گو ( فردی که موارد مورد نیاز را بیان میکند و توضیح اضافه نمی دهد )
ساخت موازی ، مثلاً اگر عبارتی از فعل ing دار استفاده کرده بقیه عبارات هم از ing استفاده کنند و یا اگر در یک لیست عبارتی با of شروع شده بقیه هم با of ...
تپق زدن
به طور پراکنده مشخص شدن ( مثلا در نقشه ) The palm trees dotted around the island نخل ها مشخص شده اند در نقاط مختلف جزیره
تغییر صدا به خاطر نفوذ صدای مجاور این حالت می تواند وسط یک کلمه و یا بین کلمات اتفاق افتد. hand bag در این کلمه صدای 'd' با elision حذف و به صورت ...
یافته های یک تحقیق را تکه تکه کرده و به دو یا چند تحقیق تبدیل کردن و به چاپ رساندن.
اقدام به ارسال یک مقاله به دو نشریه برای چاپ و یا نشر یک مقاله در دو مجله
استفاده از نیروی انرژی برای هماهنگی فرد با محیط اطرافش
۱. زمانی به کار می رود که شما در مورد چیزی حرف می زنید که به دلایلی اتفاق نیفتاد I would have called you میتونستم بهت زنگ بزنم ( اما به دلایلی نشد ) ...
تارآوا های کاذب
برون سوی ریوی
بیرون دادن ( ناگهانی یا به سرعت ) ، بیرون رفتگی،
به شهرت رسیدن
اقامتگاه، کوچ گاه
تقدیر شدن The hero hot recognition for his brave deed آن قهرمان برای کار شجاعانه ش مورد تقدیر قرار گرفت.
به رتبه ی . . . . رسیدن The man got to the rank of captain in the navy آن مرد به رتبه ی کاپیتانی در نیروی دریایی رسید.
پرورش دادن یک ذهنیت
غیر ممکن را ممکن کردن در برابر غیر ممکن ها ایستادگی کردن
مصرف مواد مخدری که دود را به بیرون می دهند متضاد کلمه blow به معنای مصرف مواد مخدری که با تنفس به بالا کشیدن است مثل کوکایین
یکسره، بدون وقفه
به روی خود نیاوردن
تاثیر نذاشتن رو کسی. . She insulted me but I just let it roll off my back او به من توهین کرد اما من نذاشتم روم تاثیر بذاره
معطل کردن کسی What's holding her up? چی معطلش کرده؟ ۲. گیر آوردن، دزدی کردن There's the man who held up that old woman اون مرد که از پیرزنه دزدی کرد ...
یک معنی دیگر آن پر آوازه یا مشهور است He is a big time painter او یک نقاش پر آوازه است.
رواج یافت عمومیت پیدا کرد
نشان دادن
اختلال خوانش
Genetically modified اصلاح ژنتیکی شده
به نتیجه ای رسیدن They decided that they were tired of the abuse. آنها به این نتیجه رسیدند که خسته شدند از این بدرفتاری
بلند خواندن متن بدون درک مطلب بلند خواندن و هیچی نفهمیدن
یک نفر معطل شده در جایی
تصویرهای با مزه تصویرهای کارتونی
خالصانه، از صمیم قلب
چیزهایی که میتوان آنها را تصور کرد تصویر پذیری
کم سان، نادر
ظاهر
نفرین شده بودن
نوشته
به زرتشتی یعنی طبیعت خوب پسر داریوش و برادر خشایار شاه
واژه ای که از صنعت فیلم آمده به معنای فیلم گرفتن بداهه بدون تمرین یا متن تدریس بداهه نیز معنی می شود بدون کتاب
زبانشناس کاربردی
سکسی Don't you think she is a turn on? فکر نمیکنی اون دختره سکسیه؟
پدر
منظر ، دیدگاه، موضع
از منظر، از موضع، از رویکرد، از دیدگاه
جلسه ی مشاوره
همه ش همین بود
کوچولو، ریز
نهفته در
کنکور ( در امریکا )
ایجاد شبهه کردن
به منظور پیشبرد این موضوع
دارای فایده بودن برای کسی مفید بودن برای کسی
مطابق با محیط ( کار، بر طبق ویژگی های افراد آن محیط برنامه ریزی میشود )
بزرگی و عمق چیزی وسعت و عمق چیزی
آدم بیرون ( دوست داره خونه نباشه و بگرده و بیرون کار کنه و با مردم در تعامل باشه )
درست این کلمه innate talent است به معنای استعداد ذاتی
تبعیت کردن
موفقیت بهترین فروش بهترین شانس
دقت، توجه
نوع سایت به عنوان مثال com. و یا org. و غیره
گوشت کوسه ( در استرالیا )
مستفیض شدن، فیض بردن
خطر برای سلامتی
مطابق با، هماهنگ با
( در مورد ماشین ) دو سوختی ( هم برقی و هم بنزینی به عنوان مثال )
دست گذاشتن رو کسی برای اینکه انگشت نما بشه
خیلی مهم، سرنوشت ساز High - stakes tests امتحان هایی که قبولی و عدم قبولی پیامد های مالی و شخصی دارد. مثل امتحان کنکور
مکان پیاده روی
لیست شیفت های کاری
محبوبیت، شهرت
از دست دادن محبوبیت از دست دادن شهرت
در همین راستا
سیم رابط
پشت مرده بد نگو
از تو حرکت از خدا برکت
سری که درد نمیکنه رو دستمال نمیبندن
گر در دیده ی مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
داده ها از نظر فراوانی
متغیر مقیاس ترتیبی رتبه بندی بین مقادیر میسر است مثلا مدارک تحصیلی ( زیر دیپلم، دیپلم، کاردانی، کارشناسی، . . . )
متغیر مقیاس اسمی زمانی است که متغیرها دارای یک ترتیب طبیعی و رتبه بندی نباشند و با کدگذاری مقداردهی شوند.
ابهامات زبانی واژگان تردیدی
ابهام، احتمال، تردید
ترکیب شدن، پیوستن، یکی شدن
کار کلاسی
انجام راهبردی شیوه ی هدایت شده
فهرستی که با به جای ( الف ب ج ) یا ( ۱ ۲ ۳ ) با نقطه نشان داده می شود.
یادداشت روزانه
وصل، چسبیده، عجین
اتفاقه دیگه، میفته
ریزش مو داشتن مثلا: I'm losing my hair داره موهام میریزه
به دل ( م ) افتاد I had a hunch
دیوانگی محض
از یک جهت دیگر، از یک زاویه دیگر
احساسات پاک
حقه باز، دشوار، پر از نکات پیچیده
استفاده کردن از چیزی به نفع خود
از ایده ی کسی استفاده کردن
ریخته شدن، سقوط کردن
یک قاچ مثلا A wedge of cantaloupe یک قاچ طالبی
خواندن متن و بعد گفتگو و تبادل اطلاعات برای تکمیل کردن تسک. ( task )
شنیدن متن و بعد گفتگو برای تکمیل کردن تسک.
تبادل اطلاعات با یکدیگر برای انجام یک تمرین مثلا تمرین شنیداری یا خواندن
تحت نفوذ قرار گرفتن
بعدها
طرفداران پیاژه ( روانشناس سوییسی )
اختلاف نظر جنجالی بحث داغ
ذهن باز برای یادگیری، دریافت و یا پذیرش چیزهای جدید
جداسازی، مجزا سازی
برداشت کردن، استنباط کردن
صدای عمیق و نامفهوم
جمله ی خود ارجاع به عنوان مثال: This sentence has five words.
تنیده شده
مایل بودن برای انجام کاری خواهان انجام کاری بودن آماده انجام کاری بودن
تبحر زبانی
آمار طرف و داشتن، از موضوع مربوط به آن فرد با خبر بودن. شناختن
عام ( چیزی که اختصاصی نشده و به همه تعلق داره ) In an indirect and non - specific way به یک روش عام و غیر مستقیم Non - specific moral codes اصول اخ ...
دلیل اصلی دوره
آزمونی که بر اساس یک استاندارد یا معیار خاصی دانش آموز را مورد آزمون قرار می دهد. این استانداردها ممکن است از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد.
تحلیلی که ابتدا پایان و نتیجه تصور شده و بر اساس آن استراتژی درست و وسیله های مناسب انتخاب می شود.
در دسترس حراج، فروش ارزان تر از قیمت پیشنهادی
To persuade someone to be interested in and . . excited about something We don't even realize we are being sold to supermarkets
تحت فشار چیزی یا کسی بودن
حدس زدن
تا حدی تاثیر داشتن بر کمی تاثیر داشتن بر
کوتاه مدت تمام کردن کار در یک بازه زمانی معین و کوتاه مدت دقیقا برعکس واژه ی longitudinal به معنای دراز مدت است
( از لحاظ زمانی ) طولانی درازمدت
تحت تاثیر خشم
نشانه گیری کردن
توصیه
باران طوفانی همراه با باد که قطره ها زاویه دار به زمین میریزند
کالا های اضطراری فروش ( آنهایی که تاریخ انقضای شان نزدیک است یا مشکلی دارند. معمولا این کالاها از قیمت برچسب خورده ارزان تر به فروش میرسند )
اولین جایی که در فروشگاه وارد میشوید فضای آرامی که شما را تشویق به تمرکز روی محصولات و آرامش می کند.
روانشناسی فروش ( طرز برخورد و نحوه صحبت کردن با مشتری )
تحقق چیزی درک چیزی
انزوای زبانی افرادی که به لحاظ زبانی از دیگران جدا هستند ( عده ای تمایل دارند با همزبانان خود مراوده کنند و علاقه ای به ورود افراد با زبانهای دیگر ب ...
مکاتبات شرکت ها با مشتریان، شرکای تجاری و غیره
مکاتبات دریافتی شامل نامه، فکس، ایمیل، پیام، تلفن و چت
بسیار گوناگون، متفاوت در طیف گسترده ای از
زادآوری در محیط های کنترل شده تکثیر در محیط های حفاظت شده
چشم کسی را نسبت به واقعیت بستن
انجام دادن بیمه بیمه کردن
تنظیم کردن بیمه نامه
مناطق محروم محله های درب و داغون
ترک کردن جایی به طور آزمایشی و تمرینی مثلا اعلام می کنند که مانور آتش سوزی یا زلزله است و همه ساختمان را ترک کنند
آتش آزمایشی آن آتشی که به عنوان نثال آتش نشانان تعمدا درست می کنند تا به طور آزمایشی و یا تمرینی خاموشش کنند
ایستگاه فراخوانی افراد در هنگام اضطرار ایستگاه بسیج شدن افراد در مواقع ضروری
آگاه به ایمنی
مسابقه ی پرسش و پاسخ همان trivia game است. از رقابت کنندگان سوالاتی که راجع به حقایق بی اهمیت باشد پرسیده می شود مانند: ?What does boiling water p ...
بازی پرسش و پاسخ معمولا از رقابت کنندگان سوالاتی راجع به حقایق بی اهمیت سوال می شود. به عنوان مثال: ?What does boiling water produce
فردا رو کسی ندیده ( یعنی کارت و به تعویق ننداز و هر چه سریعتر انجامش بده )
همه جور آدم پیدا میشه. .
مخفف Emergency Room اتاق اورژانس
تمدید پروژه، توسعه ی مهلت زمانی پروژه
محدودیت زمانی تماشای تلویزیون یا هر وسیله دیگر که صفحه نمایش دارد
مورد استقبال. . . قرار گرفت. . مورد پسند . . . قرار گرفت
هر نوع مطالعه ای که خارج از آزمایشگاه ، کتابخانه و از این دست مکان ها باشد. . مطالعه ای در مکان و محیط آن رشته
مجذوب چیزی یا کسی شدن، بسیار علاقمند شن
از بر، از حفظ
( به عنوان فعل ) : شگفت زده کردن، متعجب ساختن
محق بودن، حق انجام کاری را داشتن
یکی از معناهای این کلمه ذخایر است مثلا: iron deposit به معنای ذخایر آهن
مواد لازم ( برای درست کردن خوراکی ها )
نسبت داده میشود به He claimed his problems were down to the media. او ادعا می کند که مشکلاتش به رسانه ها مربوط می شوند.
در شرایطی که دیگه اون چیز پنهانی یا راز نیست
معمولا با problems میاد یعنی میگویند: Engineer around the problems یعنی اینکه کاری کنید تا سازه کارش را انجام دهدعلیرغم اینکه مشکل همچنان سر جایش ...
چیزی که از مد افتاده یا خیلی قدیمی شده
آهنگ زدن
مستمری بگیران سالمند
یکی از معناها فرستادن است. I must get these letters off first thing tomorrow فردا باید پیش از هر کار، نامه ها رو بفرستم
موجودی انبار
مجوز دارد. مثلا: این وسیله مجوز حمل ۴ نفر را دارد This vehicle is licensed to carry 4 persons
معنی "همانطور که" می تواند باشد اما یک نکته مهم در اینجا نهفته است باید فعل جمله ای که any more than دارد "منفی "ترجمه شود با اینکه مثبت نوشته می شو ...
تفکر از پیش تعیین شده نسبت به کسی داشتن. چیزی که جامعه در مورد افراد خاصی فکر می کنند. تفکری از پیش تعیین شده نسبت به رفتار دکترها، فروشنده ها و غیره ...
بررسی را آغاز کردن
فرصت داشتن برای انجام کاری، توانستن
سرپرست فنی تیم ( مثلا در مسابقات اتومبیل رانی وظیفه شون رفع سریع مشکلات ماشین است )
رفتن قاطی باقالی ها
به طور غیر دوستانه، نامهربانانه، خصومت آمیز
به جان هم افتادن
نکته مهمی گفتن
سخت کار کردن روی چیزی
نقشه ی محل، نقشه ی منطقه
دفتر یادداشت پای تختی. دفتر یادداشتی که شبها قبل از خواب وقایع روز را مینویسیم
سراغ کسی آمدن، به سمت کسی آمدن
هجوم آوردن، به سرعت به سراغ آدم آمدن
به خود فشار آوردن. به خود سخت گرفتن
کارورزی. ( این زمان که فرد جهت کسب تجربه در رشته مورد مطالعه خود کار میکند می تواند با حقوق یا بدون حقوق باشد )
آب تصفیه شده
فرازبانی
تک معنایی
رو به افزایش
فراتر از آن، ورای آن
تنش زدا
اجازه ورود گرفتن
استاندارد تعیین کردن. مانند: Set your own standards
حلقه ای از گسله ها ( مربوط به زمین شناسی )
یخ نبسته، عاری از یخ
رفع اشکالات مثال: We can work out any bugs in class ما میتونیم هر مشکلی و تو کلاس برطرف کنیم.
دکمه بازپخشگر: در ترجمه relay جملات سخنگو اول به یک زبان ترجمه می شود مثلا انگلیسی و بعد به زبان بعدی ترجمه می شود مثلا فارسی. این دکمه هنگامی زده م ...
گیاهی به این نام هست که رازک ترجمه شده. از جمله مواد تشکیل دهنده آبجو است و از رشد باکتری های مخرب آبجو جلوگیری می کند. طعم آن تلخ است.
ظلم، بدی
محیط کار، زندگی کاری The work environment and culture whithin large organizations. It involves employees working together towards common goals
دسته کاغذی که راحت می توان ورقه ها رو ازش جدا کرد. آزاد برگ
دفتر امور رفاهی
هفته نیکوکاری ( پول جمع کردن برای خیریه ها و غیره )
بیشترین بهره را از چیزی بردن
غیر فرانسوی زبان
Simple language that anyone can understand واژه های قابل درک، زبان ساده
قوانین یا قواعد محکم
صحیح و بخردانه، درست و معقول
ترجمه بدون در نظر گرفتن اصطلاحات، دستور زبان، ضرب المثل ها و ترتیب نرمال کلمات کنار هم در زبان مقصد. یه جورایی ترجمه کلمه به کلمه ست که گاها در زبان ...
پنیر کپک زده
کاملا پخته شده
در مورد گوشت هم به معنای خراب شدن است. This meat smells as if it has gone off این گوشت بوی بدی میده انگار خراب شده
Anaphoruc یعنی پیش ارجاعی ارجاع یا reference به دو سته تقسیم می شود: endophoruc و exophoric endophoric:این بخش خود به دو دسته ی anaphoric و cataphor ...
بالا رفتن شمار ( تعداد ) چیزی
تنوع قائل می شوند در Teachers are electic in their choices of what to do in the classroom. معلم ها در انتخاب اینکه در کلاس چه کار کنند تنوع قائل می ...
به معنای رو آوردن به Learners bring to learning based on their cultural background. فراگیران بر اساس پیش زمینه فرهنگی شون به یادگیری رو می آورند.
درستش این است که بگوییم: I'm proud of you