projection

/prəˈdʒekʃn̩//prəˈdʒekʃn̩/

معنی: تجسم، طرح، بر امدگی، نقشه کشی، پرتاب، سده، تصویر، پیش امدگی، نور افکنی، پروژه، افکنش، پیش افکنی، اگراندیسمان
معانی دیگر: افکندن، هر چیزی که بیرون زده است، بیرون زدگی، پیش آمدگی، (نقشه ی جغرافیایی و غیره) روش ترسیم، برآورد، پیش بینی (از روی مدارک و آمار و غیره)، پیش نمایی، (روش نشان دادن فیلم و غیره با پروژکتور) نمایش، پیشتابی، (روان شناسی) فرافکنی، برون افکنی، طرح ریزی، پرتو افکنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: projectional (adj.)
(1) تعریف: the act or state of projecting.
مشابه: extension, protrusion, protuberance

(2) تعریف: a thing or part that protrudes.
مترادف: jut, prominence, protrusion, protuberance, salient
متضاد: concavity, depression
مشابه: appendage, arm, bulge, eave, extension, jag, jog, ledge, limb, overhang, point, ridge

(3) تعریف: something projected.
مشابه: relief

(4) تعریف: a plan for a course of action; scheme.
مترادف: plan, scheme
مشابه: design, program, proposal, proposition

(5) تعریف: an estimation of future situations based on an examination of the present.
مترادف: extrapolation
مشابه: estimate, forecast, inference, prediction

(6) تعریف: the process of casting filmed images.
مترادف: screening
مشابه: casting, presentation

(7) تعریف: in psychology, the attributing of one's own thoughts or feelings to someone else.
مشابه: externalization, objectification, transference

جمله های نمونه

1. a projection of the company's income in the next two years
پیش نمایی درآمد شرکت در دو سال آینده

2. mercator projection
افکنش مرکاتور

3. the projection of a big rock from the bed of the river
بیرون زدگی صخره ای بزرگ از بستر رودخانه

4. the projection of an arrow
پرتاب یک پیکان

5. the projection of the picture on the screen
انداختن تصویر روی پرده

6. Calculations are based on a projection of existing trends.
[ترجمه گوگل]محاسبات بر اساس پیش بینی روندهای موجود است
[ترجمه ترگمان]محاسبات براساس طرحی از گرایش ها موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Devil is a projection of our fears and insecurities.
[ترجمه شان] شیطان تجسمی از ترس ها و احساس عدم امنیت ما است.
|
[ترجمه گوگل]شیطان نمایانگر ترس ها و ناامنی های ماست
[ترجمه ترگمان]شیطان طرحی از ترس و ناامنی ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The idea of God is a projection of humans' need to have something greater than themselves.
[ترجمه EMIL BEHBODI] ایده ی خدا یکی از تصورات آدمیست که نیازمند داشتن چیزی است فراتر ( بزرگتر ) ازخود
|
[ترجمه گوگل]ایده خدا فرافکنی نیاز انسانها به داشتن چیزی بزرگتر از خودشان است
[ترجمه ترگمان]ایده خداوند یک تصویر از انسان است که باید چیزی بزرگ تر از خود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The film jumped during projection.
[ترجمه شان] فیلم، هنگام نمایش، دچار پرش تصویر شد.
|
[ترجمه گوگل]فیلم در حین پخش پرید
[ترجمه ترگمان]فیلم در طول نمایش ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A projection can be made only on the assumption that current levels or trends continue.
[ترجمه گوگل]پیش بینی را می توان تنها با این فرض انجام داد که سطوح یا روند فعلی ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]یک افکنش تصویر تنها براساس این فرض ایجاد می شود که سطوح و یا روند فعلی ادامه داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A wide-screen projection system was used in combination with stereo lenses to produce a three-dimensional effect.
[ترجمه گوگل]یک سیستم نمایش صفحه نمایش عریض در ترکیب با لنزهای استریو برای ایجاد یک جلوه سه بعدی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد یک اثر سه بعدی، از یک سیستم افکنش تصویر با صفحه عریض برای ایجاد یک اثر سه بعدی استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Klein's theories of projection and introjection greatly extend this model.
[ترجمه گوگل]نظریه های فرافکنی و درونی کلاین این مدل را بسیار گسترش می دهد
[ترجمه ترگمان]نظریه های \"کلین\" و \"introjection\" به شدت این مدل را گسترش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On a Mercator projection, Great Circle routes appear as curves.
[ترجمه گوگل]در طرح مرکاتور، مسیرهای دایره بزرگ به صورت منحنی ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]در طرح Mercator، مسیرهای بزرگ حلقه به صورت منحنی ها به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is neither an obsession nor a projection of his mind, although it certainly does compel him.
[ترجمه EMIL BEHBODI] این نه یک وسواس فکریست و نه تصورات ذهن او ' اگر چه که به ذهنش نفوذ میکند
|
[ترجمه گوگل]این نه یک وسواس است و نه فرافکنی ذهن او، اگرچه قطعاً او را مجبور می کند
[ترجمه ترگمان]این نه یک وسواس فکری است و نه یک projection ذهن او، هر چند که به ذهن او نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These figures are in no way a projection of the likely maturity benefits.
[ترجمه گوگل]این ارقام به هیچ وجه پیش بینی مزایای احتمالی سررسید نیست
[ترجمه ترگمان]این ارقام به هیچ وجه طرحی از مزایای بالقوه بلوغ نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Which projection would you choose for a map to be used by a yachtsman sailing from Rio de Janeiro to Liverpool?
[ترجمه گوگل]کدام طرح را برای نقشه ای انتخاب می کنید که توسط قایق سواری که از ریودوژانیرو به لیورپول می رود استفاده کند؟
[ترجمه ترگمان]کدام نقشه را برای یک نقشه انتخاب می کنید که توسط یک قایق بادبانی از ریو دو ژانیرو تا لیورپول به کار رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجسم (اسم)
apparition, substantiation, visualization, embodiment, incarnation, portrayal, projection, shape, hallucination, prosopopoeia

طرح (اسم)
trace, figure, design, skeleton, projection, line, scheme, draft, pattern, plan, blueprint, layout, project, model, drawing, lineament, diagram, plot, protraction, sketch, croquis, delineation, eye draught, schema, outline, shop drawing

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

نقشه کشی (اسم)
projection, cartography, drawing, plat

پرتاب (اسم)
put, toss, projection, shy, tilt, jet, pitch, shove, throw, fling, casting, hurl, jaculation, pounce

سده (اسم)
projection, obstruction, prominence, centenary, century, centennial, sill, oppilation

تصویر (اسم)
likeness, description, portrayal, projection, form, image, picture, portrait, hue, icon, delineation, illustration, vignette, scenography

پیش امدگی (اسم)
jut, projection, prominence, gibbosity, protrusion

نور افکنی (اسم)
projection, luminosity, lighting

پروژه (اسم)
projection, project

افکنش (اسم)
projection

پیش افکنی (اسم)
projection

اگراندیسمان (اسم)
projection

تخصصی

[سینما] برون فکنی - تصویر افکنی - نمایش فیلم
[عمران و معماری] پیش افکنی - برآمدگی - تصویر - برجستگی
[زمین شناسی] افکنش، تصویر، پیش آمدگی، پیش افکنی، برآمدگی، نقشه کشی، پرتاب، طرح، طرح ریزی، تجسم، پرتو افکنی، نور افکنی، پروژه
[ریاضیات] تصویری، تبدیل تصویری، برآمدگی، نمایش، تصویر، طرحریزی، برجسته، پیش طرح، برجستگی، افکنش
[آمار] پیش بینی
[آب و خاک] افکنش، تصویر، سیستم تصویر

به انگلیسی

• protrusion, bulge; act of showing on a screen; act of casting or throwing; act of firing or launching; act of planning or programming
a projection is an estimate of a future amount.
a projection is also a part of something that sticks out; a formal use.
projection is the act of projecting light or a film onto a wall or screen, using a projector.

پیشنهاد کاربران

پخش پرتابی، پخشتاب
نگاشت، تصویر سازی، تجسم، طرح واره
تابش
انعکاس
پندار
رسایی صدا

فرافکنی
رسایی
محاسباتی با اطلاعات در دسترس فعلی، مبنی بر اینکه چیزی در آینده چگونه خواهد بود یا در گذشته چگونه بوده است
پیش نگری
An statement of what amounts or events will be in the future or were in the past based on what is happening now
طنین صدا
Voice projection
بنام خدا
با سلام، در پسیکولوژی یا روانشناسی انسان دارای چندین مکانیسم دفاعی در مواقع بحران هست که یکی از انها projection یا فرا فکنی میباشد و شخص خود مشکل یا یک اخلاق ناهنجار دارد و به زعم خود دیگران را هم دارای ان صفت رذیله میپندارد و در مشاجرات صفت خود را به دیگران نسبت میدهد یعنی فرا فکنی میکند. مثال معروف، کافر همه را به کیش خود پندارد.
با سپاس.
تبدیل سطح کروی زمین بر روی سطح مستوی را تصویر کردن یا projectionمی گویند.
پیش بینی، تخمین
- تصویری/نمایشی
تجسم . تصور . تصویرسازی . برون فکنی
estimate, forecast
A grim projection
در کتابِ مبانی علومِ اعصاب شناختی ( ترجمه کمال خرازی ) ، ناحیهٔ حسیِ اولیه معادلِ PRIMARY PROJECTION AREA قرار گرفته است.
فرافکنی، برون افکنی، پرتو افکنی

برامدگی
فرافکنی ( روان شناسی )
یرای فیلم و اسلاید: نمایش
[روان شناسی]

گردنِ دیگری اندازی ، گردن هم اندازی ، به دیگری نسبت دهی
projection ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: برون فکنی
تعریف: در روان کاوی، سازوکاری دفاعی که ازطریق آن انرژی سائق های ناخوشایند از درون معطوف به عینیت های ( objects ) بیرونی می شود
● برآورد ( معمولا s میگیره تو این معنی projections )
● پیش آمدگی، برآمدگی
● نشان دادن فیلم و غیره با پروژکتور
● تجسم
در زیست شناسی ( نوروساینس ) :
projection system :
سیستمی از آکسون هایی که تحریکات را از یک بخش دستگاه عصبی به بخش های دیگر حمل میکنند ( معمولا فاصله های دور ) .
.
Projection fiber ( الیاف عصبی پرتابی ) :
در علوم اعصاب، فیبر های جسم سفید که قشر مغز را به قسمت های تحتانی مغز یا نخاع متصل می کنند.
.
.
Projection areas :
مناطقی از مغز که در آن پردازش حسی رخ می دهد
[ نقشه کشی صنعتی] گسترش
نمایش شکل سطوح جانبی یک حجم بر روی صفحه. کاربرد گسترش عموماً در ورق کاری و ساخت قطعات حجمی نسبتاً پیچیده است که ابتدا شکل گسترده ی آن حجم روی ورق مسطح بریده شده و سپس با تا کردن یا لوله کردن ورق، حجم مورد نظر به دست می آید.
برآورد
یه معنیش میشه بخش ، قسمت
مترادف piece , portion
a calculation or guess about the future based on information that you have
برآورد/ تخمین/ پیش بینی درباره آینده براساس اطلاعات موجود
The company has failed to achieve last year's sales projections by 30 percent
Spending was well below projections
بازتاب
انداختن تصویر روی پرده، فرافکنی، برامدگی، بیرون زدگی
با عرض سلام،
در علوم سری و عرفانی بمعنای انعکاس است.
مثلا astral projection بمعنی انعکاس اثیری است. یعنی شخص برای مدتی هشیاری خود را از جهان فیزیکی قطع می کند و در جهان اثیری ( برزخ ) بیدار می شود.
این مقوله برای ناواردان معمولا در خواب اتفاق می افتد. برای افراد مبتدی در بیداری نیز می تواند اتفاق بیفتد. اما افرادی که در سطوح والاتری بسر می برند معمولا کاری با جهان اثیری ندارند و به جهانهای والاتر سفر می کنند.
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما