longitudinal

/ˌlɑːndʒəˈtuːdənl̩//ˌlɒndʒɪˈtjuːdɪnl̩/

معنی: طولی، وابسته بطول جغرافیایی
معانی دیگر: وابسته به درازا، از درازا، درازایی، درازنایی، یازشی (در برابر: عرضی یا پهنایی transverse)، وابسته به دگرگونی فرد یا گروه در دراز مدت، وابسته به دراز مدت، وابسته به طول جغرافیایی، درازا رجی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to longitude or length.

(2) تعریف: positioned or running lengthwise.
متضاد: transverse

(3) تعریف: of or designating studies that trace development, as of an individual, over a number of years.
اسم ( noun )
مشتقات: longitudinally (adv.)
• : تعریف: a longitudinal part of a frame, as of a ship.

جمله های نمونه

1. longitudinal plowing
شخم زنی طولی

2. a longitudinal study of addicts over the last five years
پژوهش دراز مدت درباره ی معتادان در پنج سال گذشته

3. the longitudinal extent of the building
گسترش طولی ساختمان

4. an iron girder's longitudinal strength
استحکام درازنایی (طولی) یک تیر آهن

5. a fish with yellow longitudinal stripes
یک ماهی با خطوط راه راه زرد و طولی

6. Longitudinal are easily satisfied, cross ratio is easy to be lost; meet the person is easy to come to a standstill, the lost is easy to choose to rise.
[ترجمه گوگل]طولی به راحتی برآورده می شود، نسبت متقاطع آسان از دست می رود دیدار با فرد آسان است به یک بن بست، گم شده آسان است را انتخاب کنید برای افزایش
[ترجمه ترگمان]به آسانی راضی بودن، نسبت متقابل آسان است؛ ملاقات با فرد آسان است، به راحتی انتخاب شدن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The plant's stem is marked with thin green longitudinal stripes.
[ترجمه گوگل]ساقه این گیاه با نوارهای نازک طولی سبز رنگ مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]ساقه گیاه با نوارهای طولی سبز نازک علامت گذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The longitudinal data will be utilised to investigate change over time and the factors which predict good or poor outcome.
[ترجمه گوگل]داده های طولی برای بررسی تغییرات در طول زمان و عواملی که نتیجه خوب یا ضعیف را پیش بینی می کنند، مورد استفاده قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]داده های طولی برای بررسی تغییرات در طول زمان و عواملی که نتیجه خوب یا ضعیف را پیش بینی می کنند مورد استفاده قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Longitudinal sonograms of the gall bladder were recorded on film.
[ترجمه گوگل]سونوگرافی طولی کیسه صفرا بر روی فیلم ثبت شد
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که طولی نکشید که sonograms مثانه در فیلم ضبط شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Longitudinal dorsal incision of the constricting band followed by transverse suture results in a fully mobile foreskin.
[ترجمه گوگل]برش طولی پشتی نوار منقبض و به دنبال آن بخیه عرضی باعث ایجاد یک پوست ختنه گاه کاملا متحرک می شود
[ترجمه ترگمان]شکاف برشی بعد پشتی یک باند محدودکننده که توسط بخیه عرضی دنبال می شود، در یک ختنه گاهش کاملا سیار منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the longitudinal part of the enquiry, the investigators examined the possible causal role of support.
[ترجمه گوگل]در بخش طولی تحقیق، محققین نقش علّی احتمالی حمایت را بررسی کردند
[ترجمه ترگمان]در بخش طولی تحقیق، محققان نقش علی معلولی احتمالی حمایت را بررسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The forward fuselage suffered longitudinal crushing damage back to the area of the rudder pedals.
[ترجمه گوگل]بدنه جلو دچار آسیب له شدن طولی به ناحیه پدال‌های سکان شد
[ترجمه ترگمان]هواپیمای پیشرو متحمل ضربه خرد شده طولی به ناحیه پدال های سکان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Essentially, this is a longitudinal study of one subject.
[ترجمه گوگل]در اصل، این یک مطالعه طولی از یک موضوع است
[ترجمه ترگمان]این یک مطالعه طولی از یک موضوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are few longitudinal studies which have published data describing changes in the ability to undertake specific adl activities over time.
[ترجمه گوگل]مطالعات طولی کمی وجود دارد که داده‌هایی را منتشر کرده است که تغییرات در توانایی انجام فعالیت‌های خاص adl را در طول زمان توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]مطالعات طولی کم تر وجود دارد که اطلاعات را در خصوص تغییرات در توانایی انجام فعالیت های adl خاص در طول زمان منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. While this longitudinal study is one of the most famous, it is by no means the only one.
[ترجمه گوگل]در حالی که این مطالعه طولی یکی از مشهورترین آنهاست، به هیچ وجه تنها نیست
[ترجمه ترگمان]در حالی که این مطالعه طولی یکی از معروف ترین آنهاست اما به هیچ وجه تنها یک مورد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Longitudinal sections along the duodenum were stained with haematoxylin and eosin for histological examination.
[ترجمه گوگل]مقاطع طولی در امتداد اثنی عشر با هماتوکسیلین و ائوزین برای بررسی بافت شناسی رنگ آمیزی شدند
[ترجمه ترگمان]بخش های طولی در امتداد the آغشته به haematoxylin و eosin برای بررسی بافتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طولی (صفت)
linear, longitudinal

وابسته به طول جغرافیایی (صفت)
longitudinal

تخصصی

[شیمی] طولی
[عمران و معماری] طولی
[دندانپزشکی] طولی، وابسته به طول جغرافیایی
[برق و الکترونیک] طولی
[ریاضیات] در امتداد طول، طولی
[آب و خاک] طولی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to longitude or length; running lengthwise
a longitudinal measurement, axis, cross-section, etc goes from one end of an object to the other rather than across it from side to side; a technical term.

پیشنهاد کاربران

adj
🗣️ لٰان جِ چو دِنٰال [US]
▪️▪️▪️
[نقشه برداری]
longitudinal section
مقطع طولی
Longitudonal studies
Cross - sectional studues
مطالعات طولی و مطالعات مقطعی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lengthen / long
✅️ اسم ( noun ) : length / longevity / longing / lengthiness / longitude
✅️ صفت ( adjective ) : long / longing / longish / longitudinal
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : long / longly / longingly / longitudinally

longitudinal study
مطالعۀ طولی
واژه های مصوّب فرهنگستان
[آمار، علوم سلامت] هرنوع مطالعه که بر روی یک گروه در طول زمان انجام شود
relating to the development of something over a period of time
مثال:
 a longitudinal study of unemployed workers
مطالعۀ طولانی مدت کارگران بیکار
● طولی
● درازمدت
بلند مدت
به عنوان مثال در longitudinal study = مطالعه بلندمدت
فصل مشترک
در امتداد طولی
در راستای طولی

بپرس