تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

فروبهریده، نیم بهریده؛ چیزی ( منبعی ) که همه ی ظرفیت ـش به کار گرفته نشده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نورگیر سقفی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

[صفت] ۱ - سلطه طلب، ۲ - خودرأی dominating managers مدیرانی که نظر درست یا نادرست شان را به زیردستان تحمیل می کنند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تکوینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گل ماندن، گرفتار بات لاق شدن، پاگیر شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فِلو، فلوشیپ، دانش جوی پسادکتری، عضو هیأت علمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاسْت، نظام اجتماعیِ کاسْتی: جامعه ی مبتنی بر محدودیت جابه جایی بین صنفی و طبقاتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

روزمره، عُرفی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

پناه بردن، خلوت گزیدن He dealt with this problem by building a cabin near a lake, far away from the city, where he would retreat for the whole summer.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

جُربُزه، جسارت We only progress when societies and individuals have the luxury of investing time and sustained effort into research.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به سراغ ( کسی یا چیزی ) رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

روباز ( open fire ) ، آتش روباز آزاد ( open university ) فاش، فاش گو، فاش گویانه، بدون لاپوشانی ( open discussion ) بحث فاش گویانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

[مارکتینگ] بخش بندی، شناسایی بخش های مختلف بازار از نظر سنی، جنسیتی، قدرت خرید، شهری یا روستایی، و مانند آنها [مهندسی] قطعه قطعه کردن، تقسیم یک کل یک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

دست و پنجه نرم کردن Tackle a problem دست و پنجه نرم کردن با مسأله، اقدام به حل مسأله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سهم خود را ادا کردن And this is where simplicity cuts in. و این همان جایی است که سادگی نقش و سهم خود را ادا می کند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[عکاسی، لیتوگرافی]، فراظهور، نوردهی بیش از حد یا نگه داشتن به مدت زمان بیش از حد در محلول ظهور [بهبود سیستم] فراتکامل، فراتکوین، ایجاد بهبود بیش از ظ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

[الکترونیک] ریزتنظیم، تنظیم دقیق، تنظیم ظریف، کنایه از گرفتن پیچ تنظیم با دو انگشت ( مانند وضعیت نیش گون گرفتن ) و چرخاندن ظریف آن برای تنظیم مدار را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

- [پزشکی] نهان زاد، ایدیوپاتیک، ( بیماری ) با علت یا محرک خارجیِ ناشناخته - الزامی، پیش نیاز، عامل یا شرایطی که برای تحقق امری لازم است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

recumbent bike دوچرخه ی خوابیده، دوچرخه ای که آن را در حالت درازکش یا خوابیده می رانند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دیرآشنا، جاافتاده، مألوف، رایج شده در طول زمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشاپیش، پیشینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشش شدید به چیزی، مشغله ی مستمر به چیزی؛ معادل پس وند �باز� در ترکیب هایی مانند کفترباز، تمبرباز، ماشین باز، کتاب باز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

آمرانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناشناخته، تجربه نشده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی انعطاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

promising

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

[زیست شناسی، پزشکی] وابسته به رشد، معطوف به رشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ارزان، نه چندان گران، به قیمت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ناپالوده، غیردقیق، کلی . Visualizing the Ideal helps engineers and scientists to undertake a ‘quick and dirty’ high - level needs capture

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ترساننده، ترس آور، وحشت زا، ترس ناک، بیم آور، خائف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به تنگ آمده؛ ناخرسند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مجذوب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیش کش کردن، دادن، پیش نهادن، تقدیم کردن، در طَبَق اخلاص گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعلا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بیرون چارگوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

[تفکر] مرزشکن؛ راه حلی که لازمه ی آن فکر کردن به گزینه های موجود در خارج محدوده ای است که �ظاهراً� دیده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

CLM: Career Limiting Move Saying or doing something at work to a superior that will likely result in the termination of your employment. تهدید شغلی؛ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

معاینه ی فنی سالانه ی خودرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاربردِ نابهینه، بهره گیریِ نابهینه؛ استفاده نکردن از همه ی ظرفیت چیزی، بلااستفاده ماندن ظرفیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

عارضه ی جانبی، جنبه ی منفی، جزء بد از یک کل که جزء خوب هم دارد. مثال: شهرت در کنار مزایا جنبه ی منفی هم دارد که آرامش فرد را به هم می زند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حریف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خویشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به صورت super fit, super - fit نیز نوشته می شود خوش اندام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باریک اندام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرسخت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

راسخ، استوار، جدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - اعطا، دادن، مثال: �اعطای گواهی نامه به اعضای جدید�، �دادن گواهی نامه به اعضای جدید� "the presentation of certificates to new members" ۲ - آرایش، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

[فعل] ندیده گرفتن، چشم بستن بر ( چیزی ) ، بی اعتنایی، دور زدن چیزی با تظاهر به ندیدن آن، Harms we don’t see as resources as we are usually trying t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ورنداز کردن؛ نگاه کردن به سرتاپای کسی یا چیزی ناآشنا، نگاه کردن به سرتاپای کسی که یا نمی شناسی یا تظاهر می کنی که نمی شناسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

[اسم] شکارگاه، مَرغ زارِ پر از نعمت و فراوانی، مخزن، خانِ نعمت در جمله ی زیر به معنی �مخزن� یا �شکارگاه ( مکانی پر از نعمت های فراوان ) به کار رفته ا ...