perplexing

/pərˈpleksɪŋ//pəˈpleksɪŋ/

گیجکننده، پیچیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing difficulty in understanding or in figuring out a solution or a way to proceed.
مترادف: confusing
مشابه: complex, distressing, upsetting

- Unfortunately, the badly-written instructions were more perplexing than helpful.
[ترجمه سینا] متاسفانه دستور های بد نوشته شده بیشتر گیج کننده بود تا مفید
|
[ترجمه گوگل] متأسفانه دستورالعمل های بد نوشته شده بیشتر گیج کننده بودند تا مفید
[ترجمه ترگمان] متاسفانه دستورها بد نوشته شده، گیج کننده و گیج کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A whole team of experts were called in to work on the perplexing problem.
[ترجمه گوگل] یک تیم کامل از کارشناسان برای کار بر روی مشکل گیج کننده فراخوانده شدند
[ترجمه ترگمان] یک تیم از متخصصان برای کار در این مساله گیج کننده به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She hoped the psychologist might be able to help her understand her son's recent perplexing behavior.
[ترجمه گوگل] او امیدوار بود که روانشناس بتواند به او در درک رفتار گیج کننده اخیر پسرش کمک کند
[ترجمه ترگمان] او امیدوار بود که روانشناس بتواند به او کمک کند تا رفتار گیج کننده اخیر پسرش را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I found the whole thing extremely perplexing.
[ترجمه گوگل]من کل موضوع را بسیار گیج کننده دیدم
[ترجمه ترگمان] من کل این قضیه رو خیلی غافلگیر کننده پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It took years to understand many perplexing diseases.
[ترجمه گوگل]سال ها طول کشید تا بسیاری از بیماری های گیج کننده را درک کنیم
[ترجمه ترگمان]سال ها طول کشید تا بسیاری از بیماری ها گیج کننده را درک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dramatic desiccation of North Africa is a perplexing phenomenon.
[ترجمه گوگل]خشک شدن چشمگیر شمال آفریقا یک پدیده گیج کننده است
[ترجمه ترگمان]جذابیت چشمگیر آفریقای شمالی پدیده ای گیج کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This might seem very perplexing to those who know nothing about it.
[ترجمه گوگل]این ممکن است برای کسانی که چیزی در مورد آن نمی دانند بسیار گیج کننده به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]به نظر کسانی که در این مورد چیزی نمی دانند، گیج کننده و گیج کننده به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The whole affair is very perplexing.
[ترجمه گوگل]کل ماجرا بسیار گیج کننده است
[ترجمه ترگمان]قضیه خیلی گیج کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They find the company's attitude perplexing and unreasonable.
[ترجمه گوگل]آنها نگرش شرکت را گیج کننده و غیر منطقی می دانند
[ترجمه ترگمان]رفتار و طرز رفتارش گیج کننده و غیر منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dream is brief but perplexing.
[ترجمه گوگل]خواب کوتاه اما گیج کننده است
[ترجمه ترگمان]این رویا فقط گیج کننده و گیج کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One perplexing feature of this conclusion is that since the late nineteenth century far fewer children with right hemisphere lesions are aphasic.
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های گیج کننده این نتیجه گیری این است که از اواخر قرن نوزدهم تعداد بسیار کمتری از کودکان مبتلا به ضایعات نیمکره راست آفازی هستند
[ترجمه ترگمان]یکی از ویژگی های گیج کننده این نتیجه گیری این است که از اواخر قرن نوزدهم، کودکان کمتری مبتلا به ضایعات نیم کره راست دچار آسیب های مغزی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So it's perplexing to discover that cancer in industrialised countries is rising.
[ترجمه گوگل]بنابراین کشف اینکه سرطان در کشورهای صنعتی در حال افزایش است، گیج کننده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین مشخص شد که سرطان در کشورهای صنعتی در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The perplexing answer suggested by cybernetics is: it emerges from itself.
[ترجمه گوگل]پاسخ گیج کننده ای که سایبرنتیک پیشنهاد می کند این است: از خودش بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]پاسخ گیج کننده سایبرنتیک که توسط سایبرنتیک ها پیشنهاد شد، این است که از خود ظهور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What was this perplexing, freaky thing before her?
[ترجمه گوگل]این چیز گیج کننده و عجیب قبل از او چه بود؟
[ترجمه ترگمان]چه چیز عجیب و غریب قبل از اون بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Coessential change not only the journalist that perplexing Chongqing and reader, still perplexing Chongqing city to be in charge of the governmental official that news publicizes .
[ترجمه گوگل]تغییر اساسی نه تنها روزنامه نگاری که چونگ کینگ و خواننده را گیج می کند، همچنان شهر چونگ کینگ را گیج می کند تا مسئول دولتی باشد که اخبار منتشر می کند
[ترجمه ترگمان]Coessential نه تنها روزنامه نگار، perplexing Chongqing و خواننده، شهر perplexing perplexing را تغییر می دهد تا مسئول رسمی دولتی باشد که اخبار را منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Odom is the Lakers'great enigma, perhaps the most perplexing, confounding, frustrating player in the NBA.
[ترجمه گوگل]اودوم معمای بزرگ لیکرز است، شاید گیج کننده ترین، گیج کننده ترین و ناامید کننده ترین بازیکن NBA باشد
[ترجمه ترگمان]Odom معمای بزرگ لیکرز است، شاید the، گیج کننده و گیج کننده در NBA
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He sought an answer to the problem perplexing his mind.
[ترجمه گوگل]او به دنبال پاسخی برای مشکلی بود که ذهنش را گیج کرده بود
[ترجمه ترگمان]او در پی پاسخ به این مشکل گیج کننده ذهن او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• baffling; confusing; complicated
if something is perplexing, you do not understand it or do not know how to deal with it.

پیشنهاد کاربران

confusing, often because you do not know how to solve something
گیج کننده اغلب به دلیل آن که نمی دانیم چگونه آن موضوع را حل کنیم، مبهم، غامض، پیچیده
They find the company's attitude perplexing and unreasonable
The rise in childhood mental illness is perplexing
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/perplexing
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : perplex
✅️ اسم ( noun ) : perplexity
✅️ صفت ( adjective ) : perplexed / perplexing
✅️ قید ( adverb ) : perplexedly
ناگویا؛ مبهم؛ درهم برهم؛ مطلب یا بیانی که انسجام نداشته باشد و مخاطب نتواند به آسانی منظور گوینده را بفهمد.
گیج کننده
# perplexing �question
# tackle a perplexing problem
# I found the whole thing extremely perplexing
گیج کننده

puzzling

بپرس