پیشنهادهای موهبت آوازه (١٣٠)
به جهتِ، در جهتِ
مبانی
از صمیم قلب
عینک دید در شب
مرز
سرخوشی
سرشار
short form of them
تازیانه
مسئولیت پذیر
همه جانبه
میان ذهنیتی
سامان دادن
متوقف شدن
تب و تاب
زیربنا
زاویه دید
دو دلی
راه به جایی نبردن
تصور
به جا
شناسایی
بله قربان گویی
در عوض
از کار انداختن
تداوم پیش روی
خود بزرگ بینی
ظریف، به شکلی ظریف
نادیده گرفته شدن، دست کم گرفتن
رخنه
نتیجه کار
سهیم بودن در
To do something that is risky or uncertain but which has the potential to advance one's position greatly ریسک کردن، دل به دریا زدن
همگانی بودن
محکوم کردن به ( انجام کاری )
از دور مشاهده کردن
حقیر
فهیم
به نقل از
مجادله گر
در عمق هر چیزی، پشت هر چیزی
به خرج دادن مثل شجاعت به خرج دادن
صادق، روراست
روراست
سومین چاکراه بدن
توجیه
گوشه و کنار
a person who seeks distraction and relief from unpleasant realities, especially in the form of entertainment or fantasy فرار از واقعیت های ناخوشایند
تبعیض ( این واژه عینا معنی تبعیض نمی دهد اما می توان بسته به بافت متن، از آن این مفهوم را نیز برداشت کرد )
allow ( a particular emotion or opinion ) to be expressed.
به طور نسبی
شدید
بهشیار
همواره
پر زرق و برق
به همین شکل، به همین ترتیب
نه اینکه
with the whole person; deeply; completely; as, he was head and ears in debt or in trouble. از سر تا پا، کل وجود
بی مفهوم
موفق شدن
غور کردن
منسجم
منسجم
کوته نظری
If you adopt a new attitude, plan, or way of behaving
جریان
یکپارچه
دم به دقیقه
restrain both arms and both legs بیماری که چهار دست و پایش را به تخت بیمارستان می بندند تا نتواند خشونت به خرج دهد.
to show courage and determination when dealing with problems or challenges
بدجنس
گسی که هرچی به دهنش میاد میگه و موقعیت رو در نظر نمی گیره و بدون فکر حرف میزنه have a tendency to say exactly what one is thinking without consideri ...
رشد فکری
آزار
مدیریت نادرست
منبع
به این معنی است که در بحث با کسی اگر پاسخ معتبری برای اثبات ادعای خود یا اختلافات خود با گفته های او ندهید و فقط به او توهین کنید.
چیزی نمانده بود که. . . .
ارادی، اختیاری
ناآگاهانه
خفیف تر
افزایش دادن
هر که بامش بیش، برفش بیشتر
دور از نظر داشتن
وابسته کردن به. . .
ناغافل
ضربا المثل بازی کردن با دم شیر
آشفته
درست کردن
رسیدگی کردن
به بهترین شکل
دست و پا شکسته
تقلیل پیدا کردن
جا افتاده
two forces combining to produce a marked effect
سابیدن
به سرعت به شهرت رسیدن
انگار
کله خری
a period of repeated successes وقتی قمار بازی در یک قمار چندبار پشت سر هم برنده می شود
با جدیت
صورتی که از شدت زخمی بودن روی آن خط افتاده
کاملاً
توجه کردن، اهمیت دادن
مفصل
زمانی به کار می رود که ما ارزش چیزی را کم جلوه دهیم نه اینکه واقعا آن چیز کم ارزش باشد.
قَدَر، توانمند
ناگوار
فریب دادن
تغییرات
مُختصِّ، اختصاص داده شده به
پایگاه
تبیینات، تبیین ها
فراگیر
اطمینان یافتن، متقاعد شدن
یادآوری شدن
اختلاف خیلی کمی داشتن، به اندازه مویی فاصله داشتن
درکی واضح
دافعه
جدی
با اغماض
جداگانه
یافته
آمار
برای تو مناسب است، برای تو جواب میدهد
باد به غبغب انداختن، از شدت احساس غرور باد کردن
مغرور شدن، احساس غرور کردن
باد آورده
تصور تحریف شده
همدلانه