undergird


از زیر شمع زدن (به دیوار یا ساختمان و غیره)، از پایین بست زدن، از زیر بستن، تقویت کردن، بست زدن به

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: undergirds, undergirding, undergirded, undergirt
(1) تعریف: to strengthen or secure from beneath, as by passing a rope or chain about.

(2) تعریف: to give support to; provide with a secure basis.

جمله های نمونه

1. We took measures to undergird the ship.
[ترجمه گوگل]ما اقداماتی را برای بستن زیر کشتی انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]ما برای جلوگیری از کشتی اقداماتی انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ethical guidelines are needed to undergird national policies for information.
[ترجمه گوگل]دستورالعمل های اخلاقی برای حمایت از سیاست های ملی برای اطلاعات مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]دستورالعمل های اصول اخلاقی برای جلوگیری از سیاست های ملی برای اطلاعات مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But educators there have shown that high academic standards and the concepts under-girding school-to-work are not mutually exclusive.
[ترجمه گوگل]اما مربیان آنجا نشان داده‌اند که استانداردهای تحصیلی بالا و مفاهیمی که از مدرسه به محل کار جدا می‌شوند، متقابل نیستند
[ترجمه ترگمان]اما مربیان در آنجا نشان داده اند که استانداردهای دانشگاهی بالا و مفاهیم زیر که در آن ها مهار می شوند، به طور متقابل انحصاری نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Faith undergirds moral principles.
[ترجمه گوگل]ایمان زیربنای اصول اخلاقی است
[ترجمه ترگمان]ایمان اصول اخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Procedural justice and fairness are crucial to democracy-they undergird healthy party competition and help ensure citizens' faith in a democratic system.
[ترجمه گوگل]عدالت رویه ای و انصاف برای دموکراسی بسیار مهم است - آنها زمینه رقابت احزاب سالم را فراهم می کنند و به اطمینان از ایمان شهروندان به یک سیستم دموکراتیک کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]عدالت رویه ای و عدالت برای دموکراسی حیاتی هستند - آن ها رقابت حزبی سالم را تضمین می کنند و به تضمین ایمان شهروندان به یک سیستم دموکراتیک کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nowadays its iterations undergird the entire internet and breathe life into most mobile devices, whether based on Google's Android or Apple's iOS.
[ترجمه گوگل]امروزه تکرارهای آن زیر کل اینترنت است و جانی را در اکثر دستگاه های تلفن همراه، چه بر اساس اندروید گوگل و چه بر اساس iOS اپل، می بخشد
[ترجمه ترگمان]این روزها تکرارهای آن تمام اینترنت را از بین می برد و زندگی را به اغلب دستگاه های تلفن همراه، چه بر پایه آندروید گوگل یا Apple's iOS قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They also lost sight of three T's that undergird markets: trust, transparency, and truthfulness.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین سه نکته را که بازارها را تحت الشعاع قرار می دهند از دست دادند: اعتماد، شفافیت و راستگویی
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین دیدار سه تی را از دست دادند که عبارتند از: اعتماد، شفافیت و صحت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They undergird civilization. But they aren't gifts outright.
[ترجمه گوگل]آنها زیر بنای تمدن هستند اما آنها هدایایی نیستند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمدن را دوست دارند اما آن ها gifts نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The personal construction of life goes on, however much undergirded by chemotherapeutic assistance.
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز شخصی زندگی ادامه دارد، هر چند کمک های شیمی درمانی تا حد زیادی تحت تأثیر قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، ساخت شخصی زندگی با کمک chemotherapeutic ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The book explores some of the biggest ideas in contemporary physics and how they undergird such everyday matters as risk assessment, logic and even our understanding of beauty.
[ترجمه گوگل]این کتاب برخی از بزرگ‌ترین ایده‌ها در فیزیک معاصر را بررسی می‌کند و اینکه چگونه آن‌ها زیربنای موضوعات روزمره‌ای مانند ارزیابی ریسک، منطق و حتی درک ما از زیبایی هستند
[ترجمه ترگمان]این کتاب به بررسی برخی از بزرگ ترین ایده های فیزیک معاصر می پردازد و این که چگونه این موضوعات روزمره را ارزیابی خطر، منطق و حتی درک زیبایی از زیبایی می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is our brains that are responsible for the complex social organization and the accumulation of technical, economic and scientific advances that, for better and worse, undergird modern civilization.
[ترجمه گوگل]این مغز ماست که مسئول سازمان‌دهی پیچیده اجتماعی و انباشت پیشرفت‌های فنی، اقتصادی و علمی است که چه خوب و چه بد، زیر بنای تمدن مدرن است
[ترجمه ترگمان]این مغز ما است که مسئول سازمان اجتماعی پیچیده و انباشت پیشرفته ای فنی، اقتصادی و علمی است که برای بهتر و بدتر از تمدن مدرن امروزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The reasons why a greater dorsolateral prefrontal cortical thickness might undergird and promote psychological recovery are apparent, the researchers noted.
[ترجمه گوگل]محققان خاطرنشان کردند که دلایلی که چرا ضخامت قشر پیش پیشانی پشتی جانبی بیشتر ممکن است باعث بهبود روانی شود، آشکار است
[ترجمه ترگمان]محققان خاطرنشان کردند که دلایل این که چرا ضخامت قشر ضخیم تر cortical ممکن است undergird شود و بهبود روان شناسانه را ترویج کند، مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. [Cheers, applause. ] So what are these revolutionary ideas that make up and undergird the tea-party movement?
[ترجمه گوگل][تشویق، تشویق ] پس این ایده‌های انقلابی که جنبش حزب چای را تشکیل می‌دهند و زیربنای آن هستند، چیست؟
[ترجمه ترگمان]خوب، این ایده های انقلابی که جنبش حزب چای را تشکیل می دهند چه هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Challenges like these present an opportunity for China to demonstrate that its emergence is consistent with the global rules, norms, and institutions that undergird global peace and security.
[ترجمه گوگل]چالش‌هایی مانند این فرصتی را برای چین فراهم می‌کند تا نشان دهد که ظهورش با قوانین، هنجارها و نهادهای جهانی که صلح و امنیت جهانی را تضمین می‌کنند، سازگار است
[ترجمه ترگمان]چالش ها مانند اینها فرصتی را برای چین فراهم می کنند تا نشان دهند ظهور آن با قوانین جهانی، هنجارها و موسساتی که صلح و امنیت جهانی را تضمین می کنند سازگاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• strengthen from below, strengthen

پیشنهاد کاربران

پایه های چیزی را تشکیل دادن
زیربنا
پیلپاییدن.
تقویت کردن

بپرس