تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - بقا، قابلیت بقا، امکان بقا، توانایی حفظ حیات و رشد و نمو ۲ - عملکرد، قابلیت اجرایی، عملی، practical This term comes from the latin root vita, w ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کرسی استادتمام در دانشگاه permanence of position A permanent post especially as a professor

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

هم خوانی، مطابقت، تطابق ،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

- خودنما، ظاهر پرست، ظاهر بین، فخر فروش، فضل فروش، خود بزرگ بین، کسی که زیاد من من می کند و افراد با طبقه پایین اجتماعی را خوار و حقیر می شمارد، - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خانه کلنگی A house in need of repair your bargain fixer - upper need not become your money pit It was a fixer - upper, previously owned by a . sen ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - به صورت ناگهانی و تند ضربه زدن و بویژه با وسیله تیز یا برنده ۲ - تزریق ( مثلا واکسن ) to get the jab To take the jab: مورد انتقاد قرار گرفتن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

۱ - قوش، باز ، پرنده شکاری A bird of prey ۲ - جنگ طلب a war supporter or advocate ( Dove: صلح جو ) 3 - فعل: فروختن کالا با دوره گردی در خیابان یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

زبان عامیانه، محاوره ای، زبانی که روزمره مردم به آن صحبت می کنند و متفاوت از زبان رسمی، کتابی و ادبی است. every day language. The way people really ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یکی رو تصادفی دیدن To meet someone accidently

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پا پیش گذاشتن پیشقدم شدن Take action Take the initiative

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

۱ - حمام آفتاب گرفتن، از گرمای چیزی بهرمند شدن, غنودن خود را در معرض گرمای خوشایند چیزی بویژه خورشید قرار دادن To lie and relax in the sunshine ۲ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Lick the dust Implore لابه کردن التماس کردن زاری و خواهش کردن به پای کسی افتادن و از او چیزی را تمنا کردن یالوارئب یاخاراماخ ( ترکی ) • Try to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ - فراموشی موقتی یا منگی ناشی از مستی A sudden unconsciousness in drunk people A sense of memory loss while intoxicated ۲ - خاموشی ناشی از قطع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در راستای، به منظور، جهت در تلاش برای He has shed his militant image, donning tailored suits in a calculated bid to rebrand himself as a pragmatic l ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

درِ پیت الکی آبکی سست و لرزان شکننده سرهم بندی شده بی مایه So old, in poor condition or built poorly that is falling apart • Flimsy houses • Fli ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

با شکست مواجه شدن To suffer failure, decline To fail completely

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

گویی که. . به اصطلاح، به عبارتی، به نوعی، so to speak, in a way

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بهتر! چه بهتر! چه خوب! چه خوب که! خیلی هم خوب شد ( که ) !!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

فروشگاه ها / بیزینس ها/ شرکت های سنتی که به طور فیزیکی خدمات یا محصولات خود را ارائه می دهند. As contrasted to online businesses The traditional sto ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - To suck up to - با چرب زبانی کسی رو خر کردن و گفتن چیزایی که خوشایندش هست برای جلب توجه و رضایتش - خوش رقصی کردن برای فرد یا گروه خاصی برای نی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در تضاد با، در خلاف، مغایر، در تقابل با in disagreement Being authentic can also put a person at odds with their larger peer group if their emerging ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - راه رفتن در آب، برف، شن، گل و لای و . . . که با دشواری همراه است to walk through water, snow, sand, or any other substance that impedes free mot ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

- انتخاب شدن از بین چند گزینه یا احتمال دیگر ) و رفتن به مرحله بعدی ) to be chosen out of a field of candidates or possibilities. - در میان انتخاب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پذیرفتن، قانع شدن، کفایت کردن، راضی شدن علیرغم میل باطنی to accept something or someone against your own will They had to settle for the truce. T ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

غارنوردی the sport of walking and climbing in caves Let's go spelunking at the weekend

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در نوردیدن، به سرعت تخریب کردن to move very powerfully through a place or building, destroying it quickly: The explosion ripped through the hotel. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - با هل دادن و تنه زدن راه خود را در میان جمعیت باز کردن و جلو رفتن ۲ - توده، انبوهی از ( a jostle of ) A jostle of liquor marts To make one's wa ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

توجه دیگران را به شدت جلب کردن، To attract or impress With these outfits on you'll turn heads wherever you go

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در برخی قبایل بومی توتم ها ارواح، حیوانات و یا اشیاع مقدس و سمبل هایی هستند که دارای نیرویی برای حمایت و حفاظت از طایفه بشمار می روند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

- کلمه به کلمه - عینا - Word by word • One of the stories had been lifted verbatim . from a short story publish in a magazine

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شکیبایی و بردباری در برابر مصائب The ability and power of enduring difficulties with great courage • He was a man of patience and fortitude

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

۱ - واقعیت را پذیرفتن، یک مسئله بدیهی را قبول کردن To agree with a obvious statement or or a rule that is generally established or accepted We get i ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آشفته و پریشان حال Deeply agitated/upset/worried /anxious/distressed/disturbed /upset

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

۱ - پرت کردن toss, throw, flinge ۲ - ( کار، فعالیت ) ول کردن، رها کردن، دست کشیدن، leave, give up ۳ - قسمت شانه گوشت گوساله ( also: 7 - bone steak ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

To have some reservations دلش رضا نمیده ( در اصطلاح عامیانه ) قلبا راضی نبودن، قلبا رضایت نداشتن دو دل بودن کاملا یقین نداشتن خیلی موافق نبودن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بازیگر نقش منفی فیلم یا رمان cruel or evil character in a book, play, or movie who opposes the hero ضد قهرمان anti hero دهاتی شرور evil, scoundrel, ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( البته ) ناگفته نماند My parents kicked me out of the house multiple times. Mind you, I hadn't done anything wrong.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

از شدت ناراحتی یا درد به خو پیچیدن To writhe in agony

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

عین روز اولش مثل روز اولش Amir had kept his phone in pristine condition because he planned to sell it.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

صندلی کنار راننده The front passenger seat next to driver I call shotgun! ( I claim the right to sit in the passenger seat. ) When you have sturdy ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پیش رو، فرا رو Forthcoming, upcoming Impending ekections

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وقتی شرایط ایجاب کنه، وقتی پاش بیفته، وقتی لازم بشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کمر همت بسته، مصر، مصمم، جدی ( با on ) determined stubbornly and recklessly . to achieve something at all costs • Its members are plotting the Ne ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کار مهمتر/واجبتری برای انجام داشتن ( در مقایسه با مسائل کم اهمیت تر ) To have more pressing things to attend to in coparision to other current trivi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

هر چه پیش آید خوش آید. ( ترکی: سو گلنده یولون تاپار )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بلا استفاده شدن کاربرد خود را از دست دادن به فراموشی سپرده شدن به کنار رانده شدن To become obsolete No longer used To be discarded The usage of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ای وای! A term to express shock or extreme surprise This woman hasn't been given a year to grieve before the next death. YIKES

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بر وفق مراد بودن، بدون مشکل بودن free of problems or troubles Life isn't always smooth sailing.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1 ) تعمیم دادن 2 ) استنتاج کردن 3 ) پیش بینی کردن بر اساس داده های موجود. 4 ) برآورد قیمت کردن to estimate the value of something by comparing it's ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مملو از آکنده از پر از سرشار از