تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

• Noun: حامی، مدافع a person who vigiorously protects/fights for/ soeaks in favor of a couse قهرمان، a person who wins the first place in a competi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - تاثیر گذار جریان ساز کتاب/اثر هنری/ موسیقی حاوی عقاید و مطالب بنیادی، اساسی، نو و تاثیر گذار ۲ - مربوط به منی related to semen or seeds

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - در چیزی خلاصه شدن . Everything comes down to money in the end . It all comes down to money in the end ۲ - When it cones down to it در کل، نه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - boring unexciting humdrum dull tedious uneventful monotonous repeatative routine ordinary commonplace run - of - the - mill 2 - دنیوی ، خاکی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مانع رشد و پیشرفت شدن سد راه شدن به تاخیر/ تعویق انداختن Hinder Prevent Block Obstruct Delay Hamper • This problem fills us with guilt and shame ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

با مشت توسر/ صورت کسی زدن hitting someone over the head to smash someone in the face to knock someone out

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

- بخش /فصل/ قسمت آخر کتاب که در مورد سرنوشت شخصیت های کتاب یا نمایشنامه اطلاعاتی ارائه می کند. و یا در مورد آنچه در کتاب رخ داده توضیحاتی می دهد. - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

با یه دست چند تا هندونه برداشتن Having too many commitments, undertaking too many tasks at the same time and not having enough time to do them.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پستونک Pacifier ( Binky ( us ( Dummy ( uk ( Soother ( Canada یه اصطلاح کلی برای هر نوع پستونکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

- کلمه به کلمه - عینا - Word by word • One of the stories had been lifted verbatim . from a short story publish in a magazine

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

مبرا از گناه کردن بی گناه دانستن بی تقصیر خواندن عفو کردن بخشیدن The Christian faith absolves an emotionally abusive father of wrongdoing with ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

این سری/ این بار/ این دفعه ( وقتی میخوای کاری رو نسبت به دفعه ی قبلی متفاوت تر انجام بدی ) . . This time around, I paid attention to everything

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فراتر رفتن Rise above

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

کنار گذاشتن از رده خارج کردن منسوخ کردن از شر چیزی خلاص شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

صندلی کنار راننده The front passenger seat next to driver I call shotgun! ( I claim the right to sit in the passenger seat. ) When you have sturdy ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

سینمای مستقل ( که وابسته به کمپانی های بزرگ و مطرح نمی باشند ) Independent/ unaffiliated company especially a film company

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کنار هم/پهلوی هم قرار دادن دو چیز برای آشکار شدن تفاوتها و مقایسه آن دو . to set side by side در superimpose دو چیز بر روی هم قرار داده میشوند و معمو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کسی که فراتر از حد انتظار و بسیار بیشتر از سایر مردم موفقیت کسب می کند ولی همچنان در پی موفقیت های بیشتری است و هرگز از کامیاب های خود رضایت کافی ندا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Mindfully engaged and aware of one's feelings during positive events to increase happiness To taste or smell specially with pleasure and relish چیزی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بدون هدف پرسه زدن to wander aimlessly

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

اشتباه خود را پذیرفتن به اشتباه خود اعتراف کردن Confess Admit I learnt from that painfull experince that it's . always best to own up Own up to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ورجه وورجه، جست و خیز، شادمانی، To play, run around, move about, or, behave in a playful, cheerful, happy, boisterous, carefree, lively manner Th ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

طنزی که گوینده آن قیافه ای خشک و سرد بر چهره دارد ( خود گوینده طنز به هیچ عنوان احساسات خود را بروز نمی دهد و نمی خندد ) . Something humorous is bei ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - پرتگاه A cliff with an overhanging edge ۲ - مهلکه، موقعیتی که جان آدمی را به خطر می اندازد یا شکست او بسیار محتمل است on the edge of a precipice ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - کندوی عسل a dome or boxlike structure which provides a natural habitant for bees ۲ - محل خیلی شلوغ، پر تردد و پر از فعالیت a busy place This com ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جر و بحث/دعوا/ مشاجره/بگو مگو کردن سر موضوعات کم اهمیت to argue over petty and trivial matters Bickering between siblings is not unusual.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

حرف منافی اخلاق/غیر اخلاقی/ وقیح/قبیح ، مستهجن/کریه/ زشت و زننده، ( یامان به ترکی ) Dirty words or phrases, swear words, the quality of being lewd, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مثلا وقتی میگیم: �من دنبال یه چیزی میگردم بذارم زیر این قابلمه و طرف مقابلم میگه�: *ببین این خوبه؟ *ببین این به درد میخوره؟ * این کارت رو راه میندازه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - عصای پزشکی a wooden or metal staff that fits under the armpit and reaches to the ground; used by disabled person while walking As the night went ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

صدای ضربه سنگین، تلپ A dull heavy sound From above them came anotger thud, and a . faint cry of rage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فوق العاده قوی، در مورد بو ( بسیار تند ) ، Overwhelming Extremely strong/intensive So strong that can't be resist

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

راز و نیاز کردن، باب دل را گشودن share one's intimate thoughts or feelings with ( someone ) , especially on a spiritual level. "the purpose of pray ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تا حدی، تا حدودی از یه جهت ، از جهتی از یه منظری یه جورایی - To a limited extent or degree - In one aspect She is married in case you are wonde ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

رو در رو، مستقیم، شاخ به شاخ ( در تصادفات ) face to face, direct confrontation, directly, You cant deal with a sneak head - on

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

محفظه اتاقک حصار فضای بسته فضای محصور ضمیمه ، پیوست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در مبارزه ی انتخاباتی شرکت کردن Campaign to

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Buff body بدن عضلانی A muscular, well toned, ripped, large built, big and strong body

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - در علوم: تصعید ۲ - روانشناسی: والایش to transform/channel/direct unwanted impulses/desires/urges into something that is less harmful/damaging ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

باز کردن ( بویژه در بطری ) 1. ( To open something. especially a bottle or can of drink ) We cracked open a bottle of wine to celebrate finishing ou ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شرایط را سنجیدن، ارزیابی کردن to think carefully about a situation or event and form an opinion about it, and form an opinion about it so that you c ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - به هوش آمدن to recover conciousness ۲ - تغییر عقیده یا موقعیت دادن to change position or opinion or accept an idea ۳ - فرا رسیدن، مکررا اتفاق ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مودم وای فای که امکان استفاده همزمان چند وسیله ذا فراهم می کند. a modem can only connect to one device at a time, you'll need a router if you want ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ارائه ی دلیل قانع کننده برای موضوعی/عقیده ای/نظری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - بویژه در هنگام سخن گفتن: نزاکت ملاحظه گری رعایت ادب نگهداشتن زبان • holding ( restraining ) tongue • preserving prudent silence • showing d ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نوعی ترفند ذهنی و کد گذاری با استفاده از روش های مختلف برای کمک به حفظ لغات ناآشنا، سخت, memory tricks To memorize any obscure vocabulary, try this ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بگو مگو ، جر و بحث، مشاجره، دعوا مرافعه Bickering, argument, quarrel, tiff, squabble over trivial matters

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - علی رغم، despite He left home in the face of strong opposition from his dad. ۲ - در مواجهه با، در رویارویی با being threatened or confronted wi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Mushy Cheesy Tacky Cloying Kitschy Sappy Overly sentimental

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

- انتخاب چندین چیز مختلف مانند لباس، سبک، دکوراسیون یا ایده های متفاوت و ترکیب و قرار دادن آنها در کنار هم با هماهنگی و هارمونی مناسب - ست کردن چیز ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بلبشو، شیر تو شیر، lots of trouble all of a sudden