overachiever

جمله های نمونه

1. He comes from a family of overachievers.
[ترجمه گوگل]او از خانواده ای می آید که بیش از حد موفق بوده است
[ترجمه ترگمان]اون از یه خانواده موفق بیرون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The highest public honor our democracy can bestow will never go begging in a country full of ambitious over-achievers.
[ترجمه گوگل]بالاترین افتخار عمومی که دموکراسی ما می تواند اعطا کند، هرگز در کشوری پر از جاه طلبان بیش از حد موفق نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]بالاترین افتخار عمومی که دموکراسی ما می تواند به ما ارزانی دارد هرگز در کشوری پر از جاه طلب نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You're a perfectionist and overachiever, and this year the planets turn up the heat on those tendencies.
[ترجمه گوگل]شما فردی کمال گرا و بیش از حد موفق هستید، و امسال سیارات گرما را روی این تمایلات افزایش می دهند
[ترجمه ترگمان]شما یک perfectionist و overachiever هستید، و امسال سیاره ها گرمای آن تمایلات را بالا می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Would you rate yourself as an overachiever?
[ترجمه گوگل]آیا خود را به عنوان یک فرد برتر ارزیابی می کنید؟
[ترجمه ترگمان]خودت رو بیشتر از حد تحمل می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. VOICE: What else that makes the sun an overachiever?
[ترجمه گوگل]VOICE: چه چیز دیگری باعث می شود که خورشید به برتری برسد؟
[ترجمه ترگمان]دیگه چی باعث میشه که خورشید بالا باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you're an overachiever, you may put relaxation low on your priority list. Don't shortchange yourself.
[ترجمه گوگل]اگر بیش از حد موفق هستید، ممکن است آرامش را در لیست اولویت های خود قرار دهید خودتان را کوتاه نیاورید
[ترجمه ترگمان]اگر از حد انتظار بالا باشید، می توانید در لیست اولویت های خود استراحت کنید خودتو سرزنش نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "You will find more of the overachiever culture in privileged areas because they're so driven toward getting into a prestigious school. " Says Robbins, "but it transcends class lines.
[ترجمه گوگل]رابینز می‌گوید: «فرهنگ برتری بیشتر را در مناطق ممتاز خواهید یافت، زیرا آنها به سمت ورود به مدرسه‌ای معتبر سوق داده‌اند » رابینز می‌گوید، «اما این از خطوط طبقاتی فراتر می‌رود
[ترجمه ترگمان]رابینز می گوید: \"شما بیشتر فرهنگ overachiever را در مناطق ممتاز پیدا خواهید کرد، زیرا آن ها به سمت رسیدن به یک مدرسه معتبر سوق داده شده اند\"، اما از خطوط کلاس فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I would love for people to think of me as a talented overachiever.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم مردم به من به عنوان یک قهرمان برتر با استعداد فکر کنند
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم که مردم به من به عنوان یه حد بالا و با استعداد فکر کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She does not work out too much, she is an abdominal overachiever.
[ترجمه گوگل]او بیش از حد ورزش نمی کند، او یک غلبه بر شکم است
[ترجمه ترگمان]اون زیاد کار نمیکنه، اون از حد بالا overachiever بالاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The combination of arts and science is more likely to become overachiever.
[ترجمه گوگل]ترکیب هنر و علم به احتمال زیاد بیش از حد موفق می شود
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از هنر و علم به احتمال زیاد به overachiever تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In fact, small colonies may sometimes rely on a single hyperactive overachiever.
[ترجمه گوگل]در واقع، مستعمرات کوچک گاهی اوقات ممکن است به یک بیش فعال بیش فعال تکیه کنند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، colonies کوچک ممکن است گاهی اوقات بر روی یک فعالیت بیش از حد هایپر اکتیو تکیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "I've always been comfortable as a kid growing up to think that when my career is over, I want them to think of me as an overachiever despite the talent that I have, " Bryant said.
[ترجمه گوگل]برایانت می‌گوید: «همیشه در دوران کودکی فکر می‌کردم وقتی حرفه‌ام به پایان می‌رسد، می‌خواهم با وجود استعدادی که دارم، به من به عنوان یک فرد برتر فکر کنند »
[ترجمه ترگمان]بریانت می گوید: \" من همیشه به عنوان یک کودک در حال رشد بوده ام که فکر کنم وقتی شغلم تمام شود، من از آن ها می خواهم که علی رغم استعدادی که دارم، به آن ها فکر کنند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This principle has gone far toward making Finland an educational overachiever.
[ترجمه گوگل]این اصل تا حد زیادی پیش رفته است که فنلاند را به یک مقام برتر آموزشی تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]این اصل برای تبدیل فنلاند به یک موسسه آموزشی در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thinking over what made me feel this way, I reached a simple conclusion: Nash was an overachiever.
[ترجمه گوگل]با فکر کردن به آنچه که این احساس را در من ایجاد کرد، به یک نتیجه ساده رسیدم: نش یک فرد برتر بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که به چیزی فکر می کردم که این طور احساس می کردم، به یک نتیجه گیری ساده رسیدم: ناش an بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who tries excessively to achieve, person who attains much more than is expected, perfectionist

پیشنهاد کاربران

زیاده طلب
تشنة موفقیت
پُر دستاورد
بلندپرواز
حریص
کمالگرا
کمالگرا
کسی که فراتر از حد انتظار و بسیار بیشتر از سایر مردم موفقیت کسب می کند ولی همچنان در پی موفقیت های بیشتری است و هرگز از کامیاب های خود رضایت کافی ندارد.
فرد بیش از حد انتظار موفق؛ موفقیت طلب ( کسی که برای رسیدن به موفقیتی خیلی زحمت می کشد و اگر به تمام اهداف خود نرسد، به شدت ناراحت می شود )
معنای Overachi
ever

بپرس