تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

صدای ضربه سنگین، تلپ A dull heavy sound From above them came anotger thud, and a . faint cry of rage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فوق العاده قوی، در مورد بو ( بسیار تند ) ، Overwhelming Extremely strong/intensive So strong that can't be resist

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ابری و گرفته، پوشیده از ابرهای سیاه An overcast sky نوعی دوخت که از ریش ریش شدن لبه پارچه جدوگیری می کند Long slanting stitches cloudy' implies ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کسی که احساس خودش نسبت به جنسیت بدو تولدش مطابقت داره people whose gender identity matches their sex assigned at birth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سرگیجه When feel like you or everything around you is spinning A feeling of being lightheaded, woozy, dizziness or unbalanced. A vertigo attack I ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - به هوش آمدن to recover conciousness ۲ - تغییر عقیده یا موقعیت دادن to change position or opinion or accept an idea ۳ - فرا رسیدن، مکررا اتفاق ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

- دهان به دهان گشتن و منتقل شدن مطالب، اطلاعات و اخبار - انتقال یا دریافت اطلاعات بصورت شفاهی، کلامی یا زبانی ( Grapevine ) • You just tell a few ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بازگشت به موضع یا شرایط قبلی To quickly return to previous condition To make a quick recovery They want to snap back the U. N's previous sanctions.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

راز و نیاز کردن، باب دل را گشودن share one's intimate thoughts or feelings with ( someone ) , especially on a spiritual level. "the purpose of pray ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تا حدی، تا حدودی از یه جهت ، از جهتی از یه منظری یه جورایی - To a limited extent or degree - In one aspect She is married in case you are wonde ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - چراغ فانوس دریایی The bright rotating light on the top of a lighthouse ( pharos ) is called beacon ۲ - آتشی که بر بالای تپه ای برای علامت، راهنم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

محفظه اتاقک حصار فضای بسته فضای محصور ضمیمه ، پیوست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در مبارزه ی انتخاباتی شرکت کردن Campaign to

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شرایط را سنجیدن، ارزیابی کردن to think carefully about a situation or event and form an opinion about it, and form an opinion about it so that you c ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

باز کردن ( بویژه در بطری ) 1. ( To open something. especially a bottle or can of drink ) We cracked open a bottle of wine to celebrate finishing ou ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - در علوم: تصعید ۲ - روانشناسی: والایش to transform/channel/direct unwanted impulses/desires/urges into something that is less harmful/damaging ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - بویژه در هنگام سخن گفتن: نزاکت ملاحظه گری رعایت ادب نگهداشتن زبان • holding ( restraining ) tongue • preserving prudent silence • showing d ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - علی رغم، despite He left home in the face of strong opposition from his dad. ۲ - در مواجهه با، در رویارویی با being threatened or confronted wi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Mushy Cheesy Tacky Cloying Kitschy Sappy Overly sentimental

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

- انتخاب چندین چیز مختلف مانند لباس، سبک، دکوراسیون یا ایده های متفاوت و ترکیب و قرار دادن آنها در کنار هم با هماهنگی و هارمونی مناسب - ست کردن چیز ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بلبشو، شیر تو شیر، lots of trouble all of a sudden

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

توقف بین دو مسیر در مسافرت های هوایی ( also called a connection ) Stop bewteen flights توقف کوتاه در طول سفر Any brief stop in a journey Flights ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دید و نگرش خود را بسط دادن، از بعد دیگری/وسیعتری به قضایا نگاه کردن، از ورای دید خود نگریستن به طوری که احساس، فکر، انگیزه و نیت دیگران را درک کردن، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نوعی ترفند ذهنی و کد گذاری با استفاده از روش های مختلف برای کمک به حفظ لغات ناآشنا، سخت, memory tricks To memorize any obscure vocabulary, try this ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خلافکار بزهکار شرور قانون شکن Good for nothing A person who breaks the law

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دمپایی انگشتی تغیرر ناکهانی در مسیر یا عقیده و نظر A sudden reversal in stanse, attitude or direction

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خود را برای تحمل سختی ها و مشکلات احتمالی آماده کردن Brace پیه چیزی را به تن مالیدن جانئوی یاغلا ( به ترکی ) To prepare yourself mentally or emoti ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مطابق با، در راستاری، مرتب، همسو یا مطابق با جهت و سمت چیزی کردن line up, adjust, aline To align means to bring something into a straight line, or a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

داروی بی حسی a substance that induces insensitivity to pain.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برنامه سفر، A detailed plan for a journey, including a list of places to be visited, and often other information such as the dates, places of reside ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - بلدرچین ۲ - ( فعل ) عقب کشیدن ( ناشی از ترس ) ، جا خالی دادن، جا خوردن، از جا جهیدن ناشی از ترس To draw back out of fear • His heart quailed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کسی را در جریان جزئیات، اطلاعات یااخبار قرار دادن ( very informal ) to inform someone, keep someone posted To provide someone with information, d ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - کندوی عسل a dome or boxlike structure which provides a natural habitant for bees ۲ - محل خیلی شلوغ، پر تردد و پر از فعالیت a busy place This com ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To reassure اطمینان خاطر دادن آرامش خاطر دادن خیال کسی را راحت کردن To make someone feel relaxed، calm or comfortable He learned effective commun ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فهرست نهایی ( کسانی که متقاضی شغل یا منسبی یا جایزه ای هستند و بعد از حذف گزینه های نا متناسب و باقی ماندن اسامی شایسته حاصل میشود ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کاری یا حرفی که از طریق اون ( و در واقع با زبان بی زبانی ) نشون میدیم ما نیاز به کمک یا توجه دیگران داریم A way to express our need to help or atten ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

• ابایی نداشتن ( از گفتن حرفی یا انجام کاری ) • صراحتاّ، با قطعیت و با اطمینان خاطر بیان کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اون ته دلت/قلبت جایی که احساساتی مثل هیجان، ترس، استرس و یا نگرانی رو حس می کنید Part of the body by which you feel fear or nervousness

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

کهن، قدیمی، باستانی، دیرین Ancient, very old, aged , existed for ages Age - old traditions and costumes

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

به سن قانونی رسیدن To reach to adult/legal age and be responsible for your behavior and to have full legal rights That was the summer I came of ag ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

شوخی، مزه ریختن، حاضر جوابی A short, clever, witty and usually taunting comment/remark/response/observation She is quick with the quip

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تمایل, کشش یا علاقه طبیعی A natural liking , attraction ارتباط، خویشی، همبستگی the cultural affinity for masks helped explain some of this succes ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ - سرنوشت ساز Determining حیاتی vital تعیین کننده deciding ۲ - مصمم، قطعی، محکم Confident, determined firm, resolute • . That was a decisive ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

به صورت مکتوب و با جزئیات: تنظیم کردن تدوین کردن تهیه کردن To arrange/form/make up/prepare in writing and in detail It's impossible to draw u ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

:Sass back - با پررویی و گستاخی حاضر جوابی کردن ( در مورد کودکان ) - جواب قیترماخ ( ترکی ) To talk back rudely • . They sass back to their par ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

ترفند، تاکتیک، حیله ای که برای پنهان کردن حقیقت، گول زدن استفاده میشود. They set up a smokescreen of lies and deceits behind which he made all thei ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ - نادیده گرفتن، طفره رفتن Skirt = avoid talking about something unpleasant Ignore unpleasant facts avoid considering something important ۲ - سرپوش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فلانی یارو So - and - so is an idiot

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ - خیلی حرف زدن و پرت و پلا گفتن - babble - to talk at length over trivial stuff ۲ - مردد بودن، تردید داشتن، این پا و آن پا کردن - To be indeci ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Verb: انجام کاری یا رسیدن به موفقیتی بدون زحمت یا تلاش To do something without effort To succeed without putting People with advocate personali ...