anesthetic

/ˌænəsˈθetɪk//ˌænɪsˈθetɪk/

معنی: حسگیر، داروی بی هوشی، بیهوشانه، بی هوش کننده، کم کنندهء حس
معانی دیگر: (پزشکی)، وابسته به هوشبری (بیهوشی)، وابسته به بی حسی، هوشبر، بی حس کننده، داروی هوشبری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a drug that causes anesthesia in the whole body or in a localized area.
مترادف: narcotic, opiate, painkiller
متضاد: stimulant
مشابه: analgesic, anodyne, dope, downer, drug, ether, nepenthe, sedative, soporific, tranquilizer

- Novocaine is a well-known anesthetic.
[ترجمه گوگل] نووکائین یک بیهوشی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان] Novocaine یک بی حسی مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some dental procedures can be carried out without an anesthetic.
[ترجمه گوگل] برخی از اقدامات دندانپزشکی را می توان بدون بیهوشی انجام داد
[ترجمه ترگمان] برخی از روش های دندان پزشکی می تواند بدون بی حسی حمل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor administered a heavy dose of anesthetic before proceeding.
[ترجمه گوگل] دکتر قبل از اقدام دوز سنگینی از بیهوشی تجویز کرد
[ترجمه ترگمان] دکتر، قبل از این که وارد عمل شود، یک دوز داروی بی هوشی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or able to produce anesthesia.
مترادف: narcotic, opiate
مشابه: analgesic, anodyne, hypnotic, palliative, sedative, soporific

- Opium has strong anesthetic properties.
[ترجمه گوگل] تریاک خاصیت بیهوشی قوی دارد
[ترجمه ترگمان] تریاک خواص بی حسی شدیدی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. anesthetic to
بی حس نسبت به

2. under an anesthetic
در حال بیهوشی

3. He was given a general anesthetic.
[ترجمه گوگل]به او بیهوشی عمومی داده شد
[ترجمه ترگمان]اون بهش داروی بی هوشی داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It would have to be done under anesthetic.
[ترجمه گوگل]باید تحت بیهوشی انجام شود
[ترجمه ترگمان]این کار باید بدون بی حسی انجام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In doses far below those used for anesthetic purposes, ketamine makes normal people become acutely psychotic.
[ترجمه گوگل]کتامین در دوزهای بسیار کمتر از مقادیری که برای اهداف بیهوشی استفاده می شود، افراد عادی را به شدت روان پریشی می کند
[ترجمه ترگمان]در دوزهای بالاتر از آن هایی که برای اهداف بی حسی استفاده می شوند، ketamine باعث می شود افراد عادی دچار روان پریشی شدید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The chemical, once used as an anesthetic, can be toxic if breathed in high concentrations.
[ترجمه گوگل]این ماده شیمیایی، زمانی که به عنوان بی حس کننده استفاده می شود، اگر در غلظت های بالا تنفس شود، می تواند سمی باشد
[ترجمه ترگمان]ماده شیمیایی که زمانی به عنوان بی حسی استفاده می شود، اگر در غلظت های بالا تنفس شود، می تواند سمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The drug ketamine, an anesthetic used all over the world, blocks another brain chemical called glutamate.
[ترجمه گوگل]داروی کتامین، بی حس کننده ای که در سراسر جهان استفاده می شود، دیگر ماده شیمیایی مغز به نام گلوتامات را مسدود می کند
[ترجمه ترگمان]داروی ketamine، یک داروی بی هوشی که در تمام دنیا مورد استفاده قرار می گیرد، یک ماده شیمیایی دیگر به نام گلوتامات را مسدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Frequently, the only sign of anaphylaxis during an anesthetic is severe bronchospasm or sudden cardiovascular collapse.
[ترجمه گوگل]اغلب، تنها علامت آنافیلاکسی در حین بیهوشی، برونکواسپاسم شدید یا فروپاشی ناگهانی قلبی عروقی است
[ترجمه ترگمان]اغلب، تنها نشانه of در طول یک بی حسی موضعی شدید یا ناگهانی و ناگهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Background: Etomidate is an intravenous anesthetic usually used in clinical anesthesia.
[ترجمه گوگل]مقدمه: اتومیدیت یک بی حس کننده داخل وریدی است که معمولاً در بیهوشی بالینی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]پیشینه: Etomidate یک بی حسی تزریقی است که معمولا در بی هوشی بالینی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Suitable for purifying anesthetic exhaust gas in the operation room.
[ترجمه گوگل]مناسب برای تصفیه گازهای خروجی بیهوشی در اتاق عمل
[ترجمه ترگمان]مناسب برای تصفیه گاز exhaust anesthetic در اتاق عمل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Local anesthetic is now being injected to further numb the skin.
[ترجمه گوگل]اکنون برای بی حس شدن بیشتر پوست، بی حس کننده موضعی تزریق می شود
[ترجمه ترگمان]بی حسی موضعی در حال حاضر برای بی حس کردن بیشتر پوست تزریق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To discuss the measure to reduce the anesthetic risk for the tumor patients with bronchia asthma.
[ترجمه گوگل]هدف: بحث در مورد معیار کاهش خطر بیهوشی برای بیماران تومور مبتلا به آسم برونش
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد این اقدام، کاهش خطر بی حسی بیماران سرطانی با مبتلا به آسم bronchia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective : To study the local anesthetic effect of daidzein.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر بی حسی موضعی دایدزین
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر بی حس کننده موضعی daidzein
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Under appropriate anesthetic depth 0. 75 MAC isoflurane is suitable for intraoperative cortical SSEP monitoring.
[ترجمه گوگل]تحت عمق مناسب بیهوشی 0 75 MAC ایزوفلوران برای مانیتورینگ SSEP قشر حین عمل مناسب است
[ترجمه ترگمان]با عمق anesthetic مناسب ۰ ۷۵ MAC isoflurane برای پایش SSEP cortical cortical مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Background: Propofol was an intravenous anesthetic agent which was employed widely in clinical practice. While hepatic metabolism was considered as the main elimination pathway of propofol.
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف: پروپوفول یک داروی بیهوشی داخل وریدی بود که به طور گسترده در عمل بالینی مورد استفاده قرار گرفت در حالی که متابولیسم کبدی به عنوان مسیر اصلی حذف پروپوفول در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]پیشینه: Propofol یک عامل بی حسی تزریقی بود که به طور گسترده در عمل بالینی به کار گرفته شد در حالی که متابولیسم در کبد به عنوان مسیر اصلی حذف پروفول در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حسگیر (اسم)
anesthesia, anaesthesia, anesthetic, anaesthetic

داروی بی هوشی (صفت)
anesthetic, anaesthetic

بیهوشانه (صفت)
anesthetic, anaesthetic

بی هوش کننده (صفت)
anesthetic, anaesthetic

کم کنندهء حس (صفت)
anesthetic

تخصصی

[شیمی] 1- وابسته به هوشبرى (بیهوشی )، داروى بیهوشی، وابسته به بی حسی 2- هوشبر، بی حس کننده 3- داروى هوشبرى

انگلیسی به انگلیسی

• substance which reduces sensitivity to pain (i.e. ether or halothane)

پیشنهاد کاربران

Anesthetic area: ناحیه ای از بدن که هیچ حسی را دریافت نمیکند
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : anesthetize ( anaesthetize )
✅️ اسم ( noun ) : anesthesia ( anaesthesia ) / anesthetist ( anaesthetist ) / anesthesiologist ( anaesthesiologist )
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : anesthetic ( anaesthetic )
✅️ قید ( adverb ) : _

بیهوش کننده
Anesthetic Drugs
داروی بی حسی
a substance that induces insensitivity to pain.
سر کننده

بپرس