تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

۱ - واقعیت را پذیرفتن، یک مسئله بدیهی را قبول کردن To agree with a obvious statement or or a rule that is generally established or accepted We get i ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پرهیز کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

۱ - خفه کردن ( و کشتن از طریق گرفتن دهان و بینی ) Suffocate ۲ - در روانشناسی smothering اصطلاحی است که در آن یکی طرفین رابطه بسیار کنترل گر هست و چن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خانه کلنگی A house in need of repair your bargain fixer - upper need not become your money pit It was a fixer - upper, previously owned by a . sen ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از عهده کاری برآمدن، موثر بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مو به تن سیخ کن، causing a sensation of fear or excitement When the cast members were joined on stage by their real - life inspirations, it was a sp ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مد پرطرفدار Be having a moment Popular Mica is a shiny mineral that is all the rage in the . modern - day make up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اشک سرازیر شدن ( اشک در چشم حلقه زدن = Brim with tears ) I welled up watching the scene

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

راه حل میانبر، یا روش آزمون و خطا یا حدس و گمان مبتنی بر واقعیتها و اطلاعات موجود برای حل سریع یک مسئله A shortcut، a rule of thumbor، an educated gu ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تقلید و بزرگنمایی طنزآلود سبک یا اثر فرد مشهور ، تقلید کمیک یک فرد یا اثر آنها imitates the style of a well - known person or represents a familiar ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یه حسی که ترکیبی است از: استیصال ، درماندگی، نا امیدی، دلهره، شوک، ترس، اضطراب و ناراحتی و زمانی پیش میاد که با مشکل یا مانعی رو برو میشی که فکر میکن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ - وسیله نقلیه means of transportation ۲ - بستر، واسطه، رسانه, a medium to express, display, or achieve something

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۲ - جور کردن ( پیدا کردن ) وقت/ فرصت برای کاری I thought I'd fit in a quick visit to Vienna . if my schedule allowed ۲ - تطابق دادن، وفق دادن با شرا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دیگه شورشو رو در آورده دیگه بهتر از این نمیشه! دیگه نوبرشه؟ A shocking, outrageous example of something bad At first it meant to win a prize ( cak ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دانش، علم ، تبحر، توانایی، Have mastery , have the ability to use or control Knowledge of something especially a language or ability to use somethin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

معمولا بار معنایی منفی دارد: - القاء حس امنیت کردن ( با فریب ) - ساکت/آرام/آسوده خیال کردن ( با حیله و اغواگری ) - To silence - To relax - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1 - تئوری بلند پروازانه و پر خطر Abstract ideas with high risk 2 - showing curiosity 3 - بر اساس حدس و ظن و گمان نه واقعیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱ - ویژه، special, for a specific purpose مثل دادگاه ویژه روحانیت Ad hoc clerical court ۲ - اضطراری، فوق العاده، موردی; مثل جلسه فوق العاده ای که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

- دو چندان کردن - مضاعف کردن - تشدید کردن - بیشتر ریسک کردن to take a further risk • to engage in a risky behavior, especially when one is alr ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

آنچه باعث برون ریزی احساسات و عواطف میشه. Emotionally purging Strongly laxative A cathartic movie/dance/experience

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

حیله گر، موذی ، زیر جلی ، ناپیدا اما خطرناک • A problem that it's negative effect is not realized until the damage is already done • something unple ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

۱ - دلی از عزا درآوردن to indulge yourself ۲ - ولخرجی کردن to spend a lot of money on buying goods especially expensive goods Splurge on denims

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Call out on • نکوهش/مؤاخذه/سرزنش کردن کسی به خاطر عمل ناشایست • احضار کسی برای بازخواست در مورد کار اشتباهش To confront people with their lies or ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

۱ - تجدید قوا, احیا, بهبودی، bouncing، back from a setback. return to a former condition، recovery of strength or spirits during an illness She ralli ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

۱ - مست Extremely drunk or intoxicated ۲ - نحیف، خسته، ضعیف ، تکیده ، لاغر ، فرتوتphysically or mentally exhausted, thin, weak, emaciated ۳ - بیهوده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

درِ پیت الکی آبکی سست و لرزان شکننده سرهم بندی شده بی مایه So old, in poor condition or built poorly that is falling apart • Flimsy houses • Fli ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بلا استفاده شدن کاربرد خود را از دست دادن به فراموشی سپرده شدن به کنار رانده شدن To become obsolete No longer used To be discarded The usage of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Quaint means strange and unusual in an old - fashioned and charming way

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

هم خوانی، مطابقت، تطابق ،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ارتباط، پیوند Link Connection Causal nexus = causal link = رابطه علت و معلولی At the nexus of = in the middle of Second Avenue is a nexus for t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بسیار ناراحت و آزرده خاطر İntensly annoyed and frustrated , Greatly irritated

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خشک و تصنعی، غیر طبیعی Unnatural Stiffly formal Studied Affected Pompous Self concious Mannered Forced

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کارآمد موثر تاثیر گذار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

برنامه/سیاهه/ فهرست/لیست اسامی، وظایف و نوبت کاری ( turns of duty ) a list of names, duties and schedules in a military, sports team , etc He wa ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

گیج شدن!! Puzzled to be confused or baffled or bewildered, so that you don't know how to answer or what to say in reply. stumped is when nobody kno ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در نوردیدن، به سرعت تخریب کردن to move very powerfully through a place or building, destroying it quickly: The explosion ripped through the hotel. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کام، سقف دهان The roof of mouth

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به جایی رسیدن موفق شدن Be successful Make progress To be likely to become successful because they are very talented

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تیر کسی به سنگ خوردن نرسیدن به هدف مورد نظر ناکام ماندن از هدف بازماندن در تلاش خود موفق نشدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

غنائم ( valuables taken by violence ( especially in war Moments later we too left, lugging the spoils of our scavenging

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شکیبایی و بردباری در برابر مصائب The ability and power of enduring difficulties with great courage • He was a man of patience and fortitude

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ - نامتعارف و ناخوشایند نامعقول غیر عادی و عجیب منحرف و گمراه Mentally or morally deviated Strange, unpleasant or frightening Crazy Silly ۲ - ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آرامش یا شرایط موجود را بهم زدن دردسر درست کردن To destabilize the situation It's also in part because no one wants to rock the boat

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ - محتاط، با ملاحظه در گفتار و کردار Prudent, judicious، tactful ۳ - یواشکی، بی سرو صد, جلب توجه نکننده ؛ ) ، پنهانی، زیر جلی Quiet, unobtrusive ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

آسلی به ترکی در انتظار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ - با حال Cool, very good • Your nick is dope ۲ - مواد مخدر Any type of illegal drug like marijuana

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

- افراط/زیاده روی کردن - شورش رو درآوردن - از حد گذراندن - بیش از حد ذوق زده شدن/ ذوق مرگ شدن - go over the top • There's no need to go over ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ورد زبان ها، باب new or already existing, that becomes very popular for a period of time

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مستقل شدن زیر شاخه های شرکت یا کمپانی مادر و تاسیس شرکت مسقل و جدا که بعد از جدا شدن spun off نامیده می شوند. to make part of a company into a separ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

باد تند ناگهانی a strong but short blast of wind A sudden gust can blow your hat off . your head