تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تکرار مکرر بدیهیات، کلیشه ای، نخ نما ، بس تکرار شده ا بی مزه و بی معنی شده و اصالتش رو از دست داده. an unoriginal, banal or hackneyed remark through ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱ - کار موقت ( بویژه در صنعت سرگرمی و . . . ) A temporary job especially in the entertainment industry, freelance Gig worker= on call workers, tem ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

To set a precedent الگویی برای اتفاقات مشابه در آینده شدن دب قویماخ ( ترکی ) ??Creating a new norm Mr. President's violation of law would set a ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Handout

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تسلیم شدن، کوتاه آمدن Give in Suddenly stop opposing

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - سوال و پیچ کردن؟ کسی را وادار به ارائه توضیحات دقیق در مورد تصمیمات یا برنامه های خود کردن، وادار به تبیین موضوع کردن, وادار به ارائه اطلاعات روش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Erotic

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

• Noun ۱ - بسیار گران، گزاف extremely expensive, costly ۲ - سراشیب downward • Verb Steep in: ۱ - خیساندن to soak By immersing tea leaves in cold ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نافرجام؟؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

از دماغ فیل افتاده، پر فیس و افاده Snooty Snobby

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

وسوسه انگیز ( و معمولا دست نیافتنی ) tempting, very appealing Tantalizing offer/smell/glimpse/hint/clue

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

داشتن مهارت، توانایی و دانش بیش از آنچه برای شغل خاصی نیاز است. to be more experienced and skilled fir a particular job Overqualified workers get bo ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ویدئو تبلیغاتی مثلا برای معرفی کتاب یا فیلم Promo video

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

الگوی خود قرار دادن , to model yourself after someone ( a role model ) to match their success تقلید کردن copy, imitare He is emulating skiing skill ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1 - تند و زننده smelling or tasting very strong and sharp: the pungent whiff of a goat I sat down to a cup of wonderfully pungent Turkish coffee. 2 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1 - صحنه های خنده دار پشت صحنه تولید فیلم و . . . a funny mistake made by an actor during the making of a film or television programme ۲ - سوتی ، ga ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دفع کردن، پیش گیری کردن Prevent from Stave off Fend off Keep away Avoid Turn away Repel Avert

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱ - استعداد غریزی / شم خاص برای انجام کاری به خوبی affinity, aptitude, talent , gift ۲ - اصالت originality, style She has a flair with managing unru ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱ - صحبت کردن درباره، بحث کردن در مورد، به بحث و تبادل نظر گذاشتن to discuss something very thoroughly and in details This fall, the mayor and coun ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تعریف و تمجید کسی را برای دیگری کردن To talk about good qualities of someone to someone else توصیه یا سفارش کسی را به دیگری کردن Recommend

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - خفه کردن ( و کشتن از طریق گرفتن دهان و بینی ) Suffocate ۲ - در روانشناسی smothering اصطلاحی است که در آن یکی طرفین رابطه بسیار کنترل گر هست و چن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کرسی استادتمام در دانشگاه permanence of position A permanent post especially as a professor

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

• مشکلی را حل کردن، undo, solve • روشن کردن ( قضیه، مسئله، موضوع، رمز و راز ) Unravel the mess • ( مذاکره، توافق، شراکت، برنامه، پروژه، طرح، سازمان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - اظهار نظر کردن، وارد بحث شدن Give/add opinion To join a discussion/plan ۲ - وزن کشی کردن در مسابقاتی مانند کشتی، بوکس. .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - طراحی آئرو دینامیکی وسیله ای برای کاهش میزان مقاومت جریان آب یا هوا ۲ - کارآمدتر و موثرتر کردن با ساده تر کردن آن To make more efficient/profi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مرور اهم مطالب پیشتر گفته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Visceral feelings حس درونی احساسات و عواطفی که بسیار عمیق و درونی هستند و نتیجه تفکر ما نیستند و ما کنترلی رو اونها نداریم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خیلی زیاد Slang ) at, of, or to a very great degree, extent, etc. : a big - time swindle, to be hurt big - time. the humidity here is opressive a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تو باغ نبودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شروع، آغاز چیزی ( معمولا ناخوشایند ) Onset of age related disease, Onset of winter By catching an infection at the onset, you can treat it immedia ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

الهی به امید تو ؟؟ خدا خودمو سپردم بهت! یا الله! بسم الله! الله سنه تَوَکّول ( ترکی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دو لغت عین هم در دو زبان مختلف با معنی کاملا متفاوت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

- فرد بی ملاحظه، فردی که بدون رعایت جوانب رفتار می کند یا سخن می گوید. - احمقانه Insensitive Without considering other people's feelings Rude, C ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

منم من هم همینطور من نیز هم Me too used to agree with something that has just been said, or to avoid repeating something that has been said: "I ha ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مسئله ای رو خیلی گنده اش کردن Exaggerate Overstate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تسهیلات، امکانات رفاهی little things in life that make you comfortable Other amenities include a gym, wine cellar and movie theater.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اندوه و غم بدون علت مشخص a feeling of pensive sadness, typically with no obvious cause. "an air of melancholy surrounded him"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

گونه های جانوری یک منطقه The animals of a particular region

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

خیلی پیر ( مخصوصا وقتی در شرایط جسمانی خوبیه ) My grandparents both lived to a ripe old age ( معمولا با کنابه و به طنز و شوخی ) وقتی کسی در اعوان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بمونه برا یه وقت دیگه. یه سری میزنم بعدا. Would you like to come over and have a cup of ? tea Thanks, but I'm kind of busy right now. I'll take a r ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دوگانگی تضاد تقابل دو دستگی تمایز تباین Her statement caught my attention because I found it to be somewhat of a dichotomy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بدبیاری. چه بد بیاریی!! What a bummer something that is very annoying or not :convenient "I've left my wallet at home. " "What a bummer!" US I loc ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آزادی عمل، مجال، فرصت، سخت نگرفتن، پیشیح یولی ( در ترکی ) Leeway is the freedom that someone has to take the action they want to or to change their ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

• شخصی که همه کارا با اونه، و خودش راسا" انجام میده • کار/تجربه عملی Hands - on person: a person who is directly involved in something My coworker ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - به سرعت ظاهر و ناپدید شدن A smile flickered across her face ۲ - سو سو زدن نور / تصویر، to burn or shine fitfully or with a fluctuating light the ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دقیقا روی شیء، محل، نقطه یا هدفی تمرکز ومستقیما به سمت آن حرکت کردن To aim exactly at an object or a place and move directly towards it

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یه مشکلی/ گیری تو کاره. a drawback ( disadvantage or problem ) or difficulty that is not readily evident a complication, a hidden problem

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

This term has a slightly negative connotation. شرایط کنونی وضع موجود • Should we be always content with the status ?quo or try to make changes ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Restablish/restore friendly relations To reconcile after an argument آشتی کردن روابط را بهبود دادن دوباره ارتباط برقرار کردن This phrase comes fro ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Tangle with در افتادن طرف شدن To fight or argue with They think they are tangling with some small - town yoyos, but they are not فکر می کنن با چند ...