تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

از دماغ فیل افتاده، پر فیس و افاده Snooty Snobby

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ویدئو تبلیغاتی مثلا برای معرفی کتاب یا فیلم Promo video

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

الگوی خود قرار دادن , to model yourself after someone ( a role model ) to match their success تقلید کردن copy, imitare He is emulating skiing skill ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Very informal and kids slang مال من! مال منه!! To call dibs To have dibs on To call shotgun ادعای مالکیت, کنترل یا تقسیم چیزی را داشتن To c ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

وسوسه انگیز ( و معمولا دست نیافتنی ) tempting, very appealing Tantalizing offer/smell/glimpse/hint/clue

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

داشتن مهارت، توانایی و دانش بیش از آنچه برای شغل خاصی نیاز است. to be more experienced and skilled fir a particular job Overqualified workers get bo ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

غیر متعارف و غیر اخلاقی ناشایست deviating from what is considered moral or right or proper or good خودسرانه، با بی مبالاتی، بی ملاحظه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱ - استعداد غریزی / شم خاص برای انجام کاری به خوبی affinity, aptitude, talent , gift ۲ - اصالت originality, style She has a flair with managing unru ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مرور اهم مطالب پیشتر گفته شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

• مشکلی را حل کردن، undo, solve • روشن کردن ( قضیه، مسئله، موضوع، رمز و راز ) Unravel the mess • ( مذاکره، توافق، شراکت، برنامه، پروژه، طرح، سازمان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

To set a precedent الگویی برای اتفاقات مشابه در آینده شدن دب قویماخ ( ترکی ) ??Creating a new norm Mr. President's violation of law would set a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تسلیم شدن، کوتاه آمدن Give in Suddenly stop opposing

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - سوال و پیچ کردن؟ کسی را وادار به ارائه توضیحات دقیق در مورد تصمیمات یا برنامه های خود کردن، وادار به تبیین موضوع کردن, وادار به ارائه اطلاعات روش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تو باغ نبودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شروع، آغاز چیزی ( معمولا ناخوشایند ) Onset of age related disease, Onset of winter By catching an infection at the onset, you can treat it immedia ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بدبیاری. چه بد بیاریی!! What a bummer something that is very annoying or not :convenient "I've left my wallet at home. " "What a bummer!" US I loc ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

• شخصی که همه کارا با اونه، و خودش راسا" انجام میده • کار/تجربه عملی Hands - on person: a person who is directly involved in something My coworker ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

1 - تند و زننده smelling or tasting very strong and sharp: the pungent whiff of a goat I sat down to a cup of wonderfully pungent Turkish coffee. 2 ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دوگانگی تضاد تقابل دو دستگی تمایز تباین Her statement caught my attention because I found it to be somewhat of a dichotomy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

1 - صحنه های خنده دار پشت صحنه تولید فیلم و . . . a funny mistake made by an actor during the making of a film or television programme ۲ - سوتی ، ga ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

خیلی پیر ( مخصوصا وقتی در شرایط جسمانی خوبیه ) My grandparents both lived to a ripe old age ( معمولا با کنابه و به طنز و شوخی ) وقتی کسی در اعوان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بمونه برا یه وقت دیگه. یه سری میزنم بعدا. Would you like to come over and have a cup of ? tea Thanks, but I'm kind of busy right now. I'll take a r ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دفع کردن، پیش گیری کردن Prevent from Stave off Fend off Keep away Avoid Turn away Repel Avert

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

گرفتار کردن دچار کردن درگیر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تسهیلات، امکانات رفاهی little things in life that make you comfortable Other amenities include a gym, wine cellar and movie theater.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تعریف و تمجید کسی را برای دیگری کردن To talk about good qualities of someone to someone else توصیه یا سفارش کسی را به دیگری کردن Recommend

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یه مشکلی/ گیری تو کاره. a drawback ( disadvantage or problem ) or difficulty that is not readily evident a complication, a hidden problem

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

وارد صحبت/بحث دیگران شدن و نظر خود را بیان کردن، در بحث مشارکت کردن تطابق داشتن، هماهنگ و موزون بودن To add or offer your opinion to a conversation ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

This term has a slightly negative connotation. شرایط کنونی وضع موجود • Should we be always content with the status ?quo or try to make changes ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Visceral feelings حس درونی احساسات و عواطفی که بسیار عمیق و درونی هستند و نتیجه تفکر ما نیستند و ما کنترلی رو اونها نداریم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - به صورت ناگهانی و تند ضربه زدن و بویژه با وسیله تیز یا برنده ۲ - تزریق ( مثلا واکسن ) to get the jab To take the jab: مورد انتقاد قرار گرفتن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

- خودنما، ظاهر پرست، ظاهر بین، فخر فروش، فضل فروش، خود بزرگ بین، کسی که زیاد من من می کند و افراد با طبقه پایین اجتماعی را خوار و حقیر می شمارد، - ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - اظهار نظر کردن، وارد بحث شدن Give/add opinion To join a discussion/plan ۲ - وزن کشی کردن در مسابقاتی مانند کشتی، بوکس. .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - طراحی آئرو دینامیکی وسیله ای برای کاهش میزان مقاومت جریان آب یا هوا ۲ - کارآمدتر و موثرتر کردن با ساده تر کردن آن To make more efficient/profi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نظر، پیشنهاد ( سازنده ) ، comment, personal advice ideas, advice, money, or effort that you put into a job or activity in order to help it succeed ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تکرار مکرر بدیهیات، کلیشه ای، نخ نما ، بس تکرار شده ا بی مزه و بی معنی شده و اصالتش رو از دست داده. an unoriginal, banal or hackneyed remark through ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Tangle with در افتادن طرف شدن To fight or argue with They think they are tangling with some small - town yoyos, but they are not فکر می کنن با چند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پا پیش گذاشتن پیشقدم شدن Take action Take the initiative

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خیلی زیاد Slang ) at, of, or to a very great degree, extent, etc. : a big - time swindle, to be hurt big - time. the humidity here is opressive a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

الهی به امید تو ؟؟ خدا خودمو سپردم بهت! یا الله! بسم الله! الله سنه تَوَکّول ( ترکی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

۱ - قوش، باز ، پرنده شکاری A bird of prey ۲ - جنگ طلب a war supporter or advocate ( Dove: صلح جو ) 3 - فعل: فروختن کالا با دوره گردی در خیابان یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

زبان عامیانه، محاوره ای، زبانی که روزمره مردم به آن صحبت می کنند و متفاوت از زبان رسمی، کتابی و ادبی است. every day language. The way people really ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دو لغت عین هم در دو زبان مختلف با معنی کاملا متفاوت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

۱ - حمام آفتاب گرفتن، از گرمای چیزی بهرمند شدن, غنودن خود را در معرض گرمای خوشایند چیزی بویژه خورشید قرار دادن To lie and relax in the sunshine ۲ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Erotic

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ - فراموشی موقتی یا منگی ناشی از مستی A sudden unconsciousness in drunk people A sense of memory loss while intoxicated ۲ - خاموشی ناشی از قطع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

آزادی عمل، مجال، فرصت، سخت نگرفتن، پیشیح یولی ( در ترکی ) Leeway is the freedom that someone has to take the action they want to or to change their ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - به سرعت ظاهر و ناپدید شدن A smile flickered across her face ۲ - سو سو زدن نور / تصویر، to burn or shine fitfully or with a fluctuating light the ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

فروشگاه ها / بیزینس ها/ شرکت های سنتی که به طور فیزیکی خدمات یا محصولات خود را ارائه می دهند. As contrasted to online businesses The traditional sto ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بهتر! چه بهتر! چه خوب! چه خوب که! خیلی هم خوب شد ( که ) !!