پیشنهادهای Figure (٣,٣٠٨)
از دماغ فیل افتاده، پر فیس و افاده Snooty Snobby
ویدئو تبلیغاتی مثلا برای معرفی کتاب یا فیلم Promo video
الگوی خود قرار دادن , to model yourself after someone ( a role model ) to match their success تقلید کردن copy, imitare He is emulating skiing skill ...
Very informal and kids slang مال من! مال منه!! To call dibs To have dibs on To call shotgun ادعای مالکیت, کنترل یا تقسیم چیزی را داشتن To c ...
وسوسه انگیز ( و معمولا دست نیافتنی ) tempting, very appealing Tantalizing offer/smell/glimpse/hint/clue
داشتن مهارت، توانایی و دانش بیش از آنچه برای شغل خاصی نیاز است. to be more experienced and skilled fir a particular job Overqualified workers get bo ...
غیر متعارف و غیر اخلاقی ناشایست deviating from what is considered moral or right or proper or good خودسرانه، با بی مبالاتی، بی ملاحظه
۱ - استعداد غریزی / شم خاص برای انجام کاری به خوبی affinity, aptitude, talent , gift ۲ - اصالت originality, style She has a flair with managing unru ...
مرور اهم مطالب پیشتر گفته شده
• مشکلی را حل کردن، undo, solve • روشن کردن ( قضیه، مسئله، موضوع، رمز و راز ) Unravel the mess • ( مذاکره، توافق، شراکت، برنامه، پروژه، طرح، سازمان ...
To set a precedent الگویی برای اتفاقات مشابه در آینده شدن دب قویماخ ( ترکی ) ??Creating a new norm Mr. President's violation of law would set a ...
تسلیم شدن، کوتاه آمدن Give in Suddenly stop opposing
۱ - سوال و پیچ کردن؟ کسی را وادار به ارائه توضیحات دقیق در مورد تصمیمات یا برنامه های خود کردن، وادار به تبیین موضوع کردن, وادار به ارائه اطلاعات روش ...
تو باغ نبودن
شروع، آغاز چیزی ( معمولا ناخوشایند ) Onset of age related disease, Onset of winter By catching an infection at the onset, you can treat it immedia ...
بدبیاری. چه بد بیاریی!! What a bummer something that is very annoying or not :convenient "I've left my wallet at home. " "What a bummer!" US I loc ...
• شخصی که همه کارا با اونه، و خودش راسا" انجام میده • کار/تجربه عملی Hands - on person: a person who is directly involved in something My coworker ...
1 - تند و زننده smelling or tasting very strong and sharp: the pungent whiff of a goat I sat down to a cup of wonderfully pungent Turkish coffee. 2 ...
دوگانگی تضاد تقابل دو دستگی تمایز تباین Her statement caught my attention because I found it to be somewhat of a dichotomy
1 - صحنه های خنده دار پشت صحنه تولید فیلم و . . . a funny mistake made by an actor during the making of a film or television programme ۲ - سوتی ، ga ...
خیلی پیر ( مخصوصا وقتی در شرایط جسمانی خوبیه ) My grandparents both lived to a ripe old age ( معمولا با کنابه و به طنز و شوخی ) وقتی کسی در اعوان ...
بمونه برا یه وقت دیگه. یه سری میزنم بعدا. Would you like to come over and have a cup of ? tea Thanks, but I'm kind of busy right now. I'll take a r ...
دفع کردن، پیش گیری کردن Prevent from Stave off Fend off Keep away Avoid Turn away Repel Avert
گرفتار کردن دچار کردن درگیر کردن
تسهیلات، امکانات رفاهی little things in life that make you comfortable Other amenities include a gym, wine cellar and movie theater.
تعریف و تمجید کسی را برای دیگری کردن To talk about good qualities of someone to someone else توصیه یا سفارش کسی را به دیگری کردن Recommend
یه مشکلی/ گیری تو کاره. a drawback ( disadvantage or problem ) or difficulty that is not readily evident a complication, a hidden problem
وارد صحبت/بحث دیگران شدن و نظر خود را بیان کردن، در بحث مشارکت کردن تطابق داشتن، هماهنگ و موزون بودن To add or offer your opinion to a conversation ...
This term has a slightly negative connotation. شرایط کنونی وضع موجود • Should we be always content with the status ?quo or try to make changes ...
Visceral feelings حس درونی احساسات و عواطفی که بسیار عمیق و درونی هستند و نتیجه تفکر ما نیستند و ما کنترلی رو اونها نداریم
۱ - به صورت ناگهانی و تند ضربه زدن و بویژه با وسیله تیز یا برنده ۲ - تزریق ( مثلا واکسن ) to get the jab To take the jab: مورد انتقاد قرار گرفتن ...
- خودنما، ظاهر پرست، ظاهر بین، فخر فروش، فضل فروش، خود بزرگ بین، کسی که زیاد من من می کند و افراد با طبقه پایین اجتماعی را خوار و حقیر می شمارد، - ...
۱ - اظهار نظر کردن، وارد بحث شدن Give/add opinion To join a discussion/plan ۲ - وزن کشی کردن در مسابقاتی مانند کشتی، بوکس. .
۱ - طراحی آئرو دینامیکی وسیله ای برای کاهش میزان مقاومت جریان آب یا هوا ۲ - کارآمدتر و موثرتر کردن با ساده تر کردن آن To make more efficient/profi ...
نظر، پیشنهاد ( سازنده ) ، comment, personal advice ideas, advice, money, or effort that you put into a job or activity in order to help it succeed ...
تکرار مکرر بدیهیات، کلیشه ای، نخ نما ، بس تکرار شده ا بی مزه و بی معنی شده و اصالتش رو از دست داده. an unoriginal, banal or hackneyed remark through ...
Tangle with در افتادن طرف شدن To fight or argue with They think they are tangling with some small - town yoyos, but they are not فکر می کنن با چند ...
پا پیش گذاشتن پیشقدم شدن Take action Take the initiative
خیلی زیاد Slang ) at, of, or to a very great degree, extent, etc. : a big - time swindle, to be hurt big - time. the humidity here is opressive a ...
الهی به امید تو ؟؟ خدا خودمو سپردم بهت! یا الله! بسم الله! الله سنه تَوَکّول ( ترکی )
۱ - قوش، باز ، پرنده شکاری A bird of prey ۲ - جنگ طلب a war supporter or advocate ( Dove: صلح جو ) 3 - فعل: فروختن کالا با دوره گردی در خیابان یا ...
زبان عامیانه، محاوره ای، زبانی که روزمره مردم به آن صحبت می کنند و متفاوت از زبان رسمی، کتابی و ادبی است. every day language. The way people really ...
دو لغت عین هم در دو زبان مختلف با معنی کاملا متفاوت
۱ - حمام آفتاب گرفتن، از گرمای چیزی بهرمند شدن, غنودن خود را در معرض گرمای خوشایند چیزی بویژه خورشید قرار دادن To lie and relax in the sunshine ۲ ...
Erotic
۱ - فراموشی موقتی یا منگی ناشی از مستی A sudden unconsciousness in drunk people A sense of memory loss while intoxicated ۲ - خاموشی ناشی از قطع ...
آزادی عمل، مجال، فرصت، سخت نگرفتن، پیشیح یولی ( در ترکی ) Leeway is the freedom that someone has to take the action they want to or to change their ...
۱ - به سرعت ظاهر و ناپدید شدن A smile flickered across her face ۲ - سو سو زدن نور / تصویر، to burn or shine fitfully or with a fluctuating light the ...
فروشگاه ها / بیزینس ها/ شرکت های سنتی که به طور فیزیکی خدمات یا محصولات خود را ارائه می دهند. As contrasted to online businesses The traditional sto ...
بهتر! چه بهتر! چه خوب! چه خوب که! خیلی هم خوب شد ( که ) !!