تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

۱ - یهویی مردن ۲ - گمشو، خفه شو، برو بمیر , لال مونی بگیر ، نمیخوام صداتو بشنوم slang: go away, be quiet ۳ - برای تاکید روی چیزی که خوشگل، جذاب و جا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تو دور شناسه، کار و بارش گرفته، کار و بارش رو غلطکه، نونش تو روغنه، Having/enjoying a series of successes or being lucky ( ( alludes to successful ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

۱ - بدو بدو - جنب و جوش، قاچا قاچ ( ترکی ) hustle and bustle ۲ - کلاهبرداری، تلکه کردن By that elaborate scum they were trying to hustlee the elde ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

هم نظر بودن هم عقیده بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بعد دیگری از شخصیت انسان که پنهان از دید سایر مردم است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

نهادینه کردن ( با آموزش, تمرین و تکرار ) instilling ( establishing and idea firmly in someone's mind ) /implanting of knowledge or values in someon ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

گرمای طاقت فرسا، گرمای خیلی شدید Oppressivey, extremely and uncomfortably hot

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مشاور املاکی a real estate agent,

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تبیین کردن، تمییز دادن ، با جزئیات توصیف کردن، معین کردن describe in vivid detail

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

۱ - در آشپزی به غذای شور یا تند گفته میشود که در مقابل آن غذای شیرین قرار میکیرد. In the world of cusine the term savory is used to refer to salty o ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

۱ - خوابیدن he turned in early ۲ - تحویل دادن، deliver, hand over I just turned in my last assignment for world history.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

۱ - کسی که زندگی رو خیلی سخت گرفته A person who overly controls everything can't relax and enjoy life ۲ - قدیمی مسلک، متعصب conservative، Straight l ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

معمولا در مورد چیزهای کسل کننده، ملال آور : هر روز خدا بار ها و بار ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به همسری گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

فیصله دادن قال قضیه رو کندن یه بارکی تموم کردن When it comes to cutting out a bad habit or a vice, some people tend to go cold turkey and get it ov ...

پیشنهاد
١٨

SUV Sport Utility Vehicle

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

شخص یا چیزی که دقیقا همان جایگاه یا عملکرد فرد دیگر را دارد منتها در مکان یا موقعیتی دیگر - مثلا همتای رئیس جمهور کسی است که خود رئیس جمهور است اما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پولدار، متمول، ثروتمند, rich Affluent young people

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Economic basket case آشفته از نظر اقتصادی درب و داغون This worn out term is now used for contries and currencies rather than people in the newspap ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

محروم شدن از امتیاز یا حقی I forgeited his sympathy by my refusal to sign the agreement

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اشکال/نقص فنی کوچک/ مختصر A glitch is a problem or malfunction, usually a temporary one, in a system or machine.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

جیغ بنفش ؛ ) A sharp high pitched cry/screm/howl

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

کنترل کردن، مهار کردن To check To control

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

با این حال با این وجود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

گربه را دم حجله کشتن، در نطفه خفه کردن stopping a poor behavior or activity when it first starts

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

دمدمی مزاج، کسی که فکرش و نظرش سریع عوض میشود. کسی که در تصمیماتش ثابت قدم نیست، کسی که تصمیماتش قابل پیش بینی و قابل اتکا نیست، ( هفته خیال، در ترکی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مد زودگذر چیری که برای مدت کوتاهی رواج پیدا میکنه و مد میشه Temprarily in fashion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

متوالی ، بی وقفه، پی در پی، پشت سر هم Continuously Seemingly without end Back to back She could play piano for hours on end

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

وسطای ( صحبت، کار، کلاس، فیلم، ناهار، . . ) In the middle of an event Halfway through our meal, the couple started Face Timing with their grandchil ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

یهویی تکان خوردن to shake or move with a sharp, abrupt, rough or jetky move یکه خوردن، شوکه شدن to be shocked, surprised or disappointed suddenly ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

قوت عمده مردم یک منطقه یا کشور a necessary commodity for which demand is constant

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در کمترین حد ممکن، As low as possible He is doing his best to perform above the bear minimum Try to keep costs at a bare minimum.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مستلزم بودن ، necessitate ?What does success entails موفقیت مستلزم چیست؟ چه چیزی برای موفقیت لازم است؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مسئله، مورد، نکته، قضیه, نگرانی موردی که هست اینه که. . مسئله اینه که. . . نکته ای که هست اینه که. . . Caveats are usually issued

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در کمال تأسف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

معمولا در روابط: کسی رو بازی دادن و دنبال خود کشاندن از طریق ابراز علاقه و امیدوار کردن بدون اینکه علاقه ای در کار باشه و بعدش طرف رو همینطوری ول کرد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

گل سرسبد، مهمترین، بهترین، اوجِ چیزی a crowning event or achievement is the best and most important one. the best and most notable aspect of someth ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

پیچ و تاب خوردن The river meandered gently

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

از سر خود باز کردن، باشدان الماخ to get rid of or pass off usually by deception They tried to pawn off a rebuilt computer as new.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دارای بار منفی: ۱ - مملو ، آکنده، پر ، سرشار از ( چیز های منفی ) Fraught with ambiguity/peril/tention/difficulty/distress/complications/danger ۲ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کار برجسته، خارق العاده، کار ارزشمند، دستاورد A noble or out of ordinary deed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کسی یا حیوانی که در جستجوی آذوقه است Hunter

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

آب زیر کاه، مکار، دغل باز، حیله گر , موذی A dishonest person who lies to trick other people, who goes for underhand tactics to get his own way He wa ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱ - کار موقت ( بویژه در صنعت سرگرمی و . . . ) A temporary job especially in the entertainment industry, freelance Gig worker= on call workers, tem ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1 - خردمند، داننده، دانا، فهیم، دارای شعور Shrewd, knowledgeable, with good judgment, with common sense, well informed, perceptive, I don't think y ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Handout

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - پرت بودن حواس ۲ - منگ بودن در اثر مواد مخدر/بیخوابی /خستگی مفرط I'm spacing out حواسم جای دیگه است فکرم جای دیگه است حواسم پرته! فکرم درگی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بیشترین لطمه را دیدن، متحمل بیشترین ضربه/ فشار/ لطمه/ آسیب شدن To suffer the worst part of an unpleasant or problematic situation. Kids and women al ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

• Noun ۱ - بسیار گران، گزاف extremely expensive, costly ۲ - سراشیب downward • Verb Steep in: ۱ - خیساندن to soak By immersing tea leaves in cold ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نافرجام؟؟