own up


اعتراف کردن (به)

جمله های نمونه

1. The headmaster is waiting for someone to own up.
[ترجمه ناشناس] مدیر مدرسه منتظر کسی است که اعتراف کند
|
[ترجمه گوگل]مدیر مدرسه منتظر کسی است که صاحب آن شود
[ترجمه ترگمان]مدیر مدرسه منتظر کسی است که از جایش برخیزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I advise you to own up at once.
[ترجمه ناشناس] توصیه می کنم فورا اعتراف کنید
|
[ترجمه گوگل]من به شما توصیه می کنم یکباره مالک شوید
[ترجمه ترگمان]به شما توصیه می کنم فورا بلند شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Come on, own up. Who broke it?
[ترجمه ملینا] زود باش، اعتراف کن، چه کسی آن را شکست؟
|
[ترجمه گوگل]بیا، خودت را به دست بگیر چه کسی آن را شکست؟
[ترجمه ترگمان] بی خیال، نوبت توئه کی به هم زد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why don't you just own up and hope she forgives you?
[ترجمه گوگل]چرا فقط مالکیت نمی کنی و امیدوار نیستی که تو را ببخشد؟
[ترجمه ترگمان]چرا خودت رو تسلیم نمی کنی و امیدوار باشی که تو رو ببخشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You'd better own up that you were responsible for the traffic accident.
[ترجمه گوگل]بهتر است خودتان مسئول تصادف رانندگی باشید
[ترجمه ترگمان]بهتره خودت بدونی که تو مسئول حادثه رانندگی بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He still wouldn't own up to the fact that he'd lied.
[ترجمه گوگل]او هنوز به این حقیقت که دروغ گفته است نمی‌پذیرد
[ترجمه ترگمان]او هنوز به این حقیقت که او دروغ گفته بود اعتراف نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was too frightened to own up to his mistake.
[ترجمه گوگل]او آنقدر ترسیده بود که نتواند اشتباهش را قبول کند
[ترجمه ترگمان]او بیش از آن ترسیده بود که به اشتباه خود اعتراف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm still waiting for someone to own up to the breakages.
[ترجمه گوگل]من هنوز منتظر کسی هستم که به شکستگی ها رسیدگی کند
[ترجمه ترگمان]من هنوز منتظر کسی هستم که خودشو به the برسونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If no one will own up to misbehaving, all pupils will be kept in after school.
[ترجمه گوگل]اگر هیچ کس به رفتار نادرست خود رسیدگی نکند، همه دانش آموزان بعد از مدرسه در آنجا نگه داشته می شوند
[ترجمه ترگمان]اگر کسی بخواهد رفتار بدی داشته باشد، همه دانش آموزان پس از مدرسه نگهداری خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bates, however, decided yesterday to play fair and own up about his mistress.
[ترجمه گوگل]بیتس، با این حال، دیروز تصمیم گرفت که منصفانه بازی کند و در مورد معشوقه خود مالکیت کند
[ترجمه ترگمان]با این همه، دوشیزه بیتس دیروز تصمیم گرفت خودش را منصفانه بازی کند و در مورد معشوقه اش حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Almost every environmental organization would have to own up to the occasional creative exaggeration of the facts.
[ترجمه گوگل]تقریباً هر سازمان محیط زیستی باید به اغراق خلاقانه گاه و بیگاه حقایق دست یابد
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر سازمان زیست محیطی باید خود را به the خلاقانه از حقایق تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Not if you own up to it, anyway.
[ترجمه گوگل]به هر حال اگر صاحب آن هستید نه
[ترجمه ترگمان] به هر حال، نه اگه خودت بخوای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The law permits foreign investors to own up to 25% of British companies.
[ترجمه گوگل]این قانون به سرمایه گذاران خارجی اجازه می دهد تا 25 درصد از شرکت های انگلیسی را در اختیار داشته باشند
[ترجمه ترگمان]این قانون به سرمایه گذاران خارجی اجازه می دهد تا ۲۵ درصد از شرکت های انگلیسی را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People will respect you more if you own up to your problem.
[ترجمه گوگل]اگر شما مشکل خود را بپذیرید، مردم بیشتر به شما احترام خواهند گذاشت
[ترجمه ترگمان]اگر به مشکل خودت برسی، مردم بیشتر به تو احترام می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] اقرار کردن، اعتراف کردن

پیشنهاد کاربران

اشتباه خود را پذیرفتن
به اشتباه خود اعتراف کردن
Confess
Admit
I learnt from that painfull experince that it's
. always best to own up
Own up to your mistakes
مسئولیت کاری را پذیرفتن
Own up means take responsibility
کار اشتباهی رو گردن گرفتن

بپرس