پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٣١٩)

بازدید
٤,٠٣٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

On a regular/ daily/ weekly etc basis : هر روز/هر هفته و . . . . Every day/week etc

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Idiom : سیاه و کبود سیاه و کبود شده Badly bruised به عنوان مثال : The boxer was black and blue after losing the fight.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

درخواست غرامت کردن از بیمه غرامت خود را از بیمه طلب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Noun - countable : بازیکن منتخب ( بازیکنی که احتمالا برای یک تیم ورزشی انتخاب می شود تا به برنده شدن آن تیم در مسابقات درپیش رو کمک کند. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Noun - uncountable : امور مشتریان خدمات مشتریان بخشی از پرسنل شرکت ها یا کارخانجات که پاسخگوی سوالات احتمالی مشتریان شان بوده و مشکلات احتمالی آنها د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( Verb ( BrE - informal - transitive : دور انداختن چیزی To throw something away

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوشحال شادمان Happy Delighted به عنوان مثال : You"ve got the tickets to see Rihanna and you want me to be your plus one ? I'm stocked.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خوشحال Happy Thrilled

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Wind - driven rain باد باران باران بادزده باران همراه با وزش باد ( به طوری که وزش باد موجب کوبیده شدن باران به همه جا گردد. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در صورتِ . . . . . . . در صورتِ بروزِ . . . . . . در صورتِ وقوعِ . . . . . . در واقع این عبارت وقتی استفاده می شود که بخواهیم به دیگران بگوییم در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Idiom : از کوره در رفتم یهو عصبانی شدم یهو جوش آوردم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خرمالوی شرقی خرمالوی آسیایی خرمالوی چینی خرمالوی ژاپنی خرمالوی کاکی

پیشنهاد
٤

Idiom : با آرزوی بهترین ها برای شما، از طرفِ . . . . . با آرزوی بهترین ها، از طرفِ . . . . . . . . با تقدیم احترام، از طرفِ . . . . . . . با احترا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

noun - countable : clothespin گیره چوبی یا پلاستیکی لباس a wooden or plastic object that you use to fasten wet clothes to a clothesline

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Noun - plural : فروشنده ها مسئولین واحد فروش ( اسمِ جمعِ salesperson )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Mass noun : a great deal of effort or endurance پشتکار سخت کوشی همت عالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Adjective : حسن نیت به عنوان مثال : A courtesy call/visit : ملاقات یا تماس تلفنی که مقامات سیاسی کشورهای مختلف جهت نشان دادن حسن نیت خویش به یکدیگر، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable : صندوق پول Till ( BrE )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراهم کردن عرضه کردن به عنوان مثال : If you noticed the stock of an item running low, call the stockroom to bring up more merchandise

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاهش پیدا کردن کم شدن موجودی و ذخایر تهی شدن Run short Become depleted

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به سرعت به فروش رفتن و تمام شدن یک کالا خیلی معروف و مشهور بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Fly off the shelves : به سرعت به فروش رفتن و تمام شدن یک کالا خیلی معروف و مشهور بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفتار کردن به سبکی که نشان دهد شما به کشور/سازمان/شرکت و . . . . افتخار می کنید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

۱ - به دقت فکر کردن درباره چیزی ۲ - جستجو یا امتحان کردن چیزی با دقت بسیار ۳ - تکرار کردن چیزی ( به منظور توضیح دادن آن یا اطمینان یافتن از درستی آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( also go over big AmE ) ( AmE ) if something goes over well, people like it

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ساکت شو !!! دهنت را ببند!!! خفه شو!!!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Pressure someone into doing something کسی را مجبور به انجام کاری کردن ( با به وجود آوردن این احساس در آنها که انجام آن کار، وظیفه ایشان است. ) Press ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Pherasal verb : بی هدف رانندگی کردن شخصی را سوار وسیله نقلیه کردن و به مقصد رساندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Verb - transitive : در رسانه های عمومی ( تلویزیون، روزنامه و . . . ) بیش از حد حضور پیدا کردن ( به طوری که تمایل مردم به سمت موضوع و در نتیجه شهرت آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - uncountable : مطالعات تجاری a course of study on economic and financial subjects and managing a business

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Track money : دخل و خرج را ثبت و بررسی کردن ( به منظور اصلاح رفتارهای غلط در هزینه کرد و جلوگیری از هزینه کردن پول در موارد غیرضروری و توانایی پس اند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Noun - countable - BrE : امتحان عملی ( در مقابل با امتحان کتبی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - uncountable : تایپ وارد کردن اطلاعات درون کامپیوتر به کمک صفحه کلید و تایپ نمودن کلمات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

انسان های اولیه نخستین یان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مبتنی بر تاریخ وقوع ترتیبی Historical Sequential

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Lightweight clothing : پارچه و لباس نازک ( مناسب برای پوشیدن در فصل گرما )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Coarsely woven cloth = پارچه درشت بافت Fine woven cloth = پارچه ریزبافت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Noun - uncountable : رنگ بنفش تیره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Slice sth into sth : چیزی را به شکل/صورت چیزی دیگر بُرِش زدن به عنوان مثال: Slice the paper into strips : این کاغذ را به صورت نوارهای باریک، برش ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Adjective : سفالین سرامیکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

Phrase - spoken : used for telling someone that they are doing something well or are doing the right thing Ways of prising someone or something م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : دریای متلاطم دریای مَوّاج دریای دارای موجهای خروشان و با ارتفاع زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مشخصا به طور مشخص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

صنعت خودرو ( که شامل طیف گسترده ای از شرکتها و سازمانها است که درگیر طراحی ، توسعه ، ساخت ، بازاریابی و فروش وسایل نقلیه موتوری هستند و این صنعت از ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سپر داوود ستاره داوود نماد امروزین یهودیان در دنیاست و از دو مثلث متساوی الاضلاع که به صورت برعکس بر روی یکدیگر قرار گرفته اند، تشکیل شده است. این نم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Noun - uncountable : مخفی کاری پنهان کاری سرپوش گذاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Adjective : خلاقانه مبتکرانه پیشگامانه نوآورانه innovative pioneering

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Inject money into something : پول و سرمایه تزریق کردن به کاری/چیزی سرمایه گذاری کردن در چیزی/کاری Invest

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رعد و برق قارچ اتمی ( یا اَبرِ اتمی که به دود ناشی از انفجار اتمی گفته می شود و شکلی قارچ مانند دارد. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Noun - countable : زمانِ در دسترس عموم قرار گرفتن یک کالای جدید قایق موتوری بزرگ زمانِ شلیک یک گلوله زمانِ پرتاب یک ماهواره یا سفینه به فضا