پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٢٩١)

بازدید
١,٠٢٥
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - uncountable : مطالعات تجاری a course of study on economic and financial subjects and managing a business

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Track money : دخل و خرج را ثبت و بررسی کردن ( به منظور اصلاح رفتارهای غلط در هزینه کرد و جلوگیری از هزینه کردن پول در موارد غیرضروری و توانایی پس اند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Noun - countable - BrE : امتحان عملی ( در مقابل با امتحان کتبی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - uncountable : تایپ وارد کردن اطلاعات درون کامپیوتر به کمک صفحه کلید و تایپ نمودن کلمات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

انسان های اولیه نخستین یان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مبتنی بر تاریخ وقوع ترتیبی Historical Sequential

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Lightweight clothing : پارچه و لباس نازک ( مناسب برای پوشیدن در فصل گرما )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Coarsely woven cloth = پارچه درشت بافت Fine woven cloth = پارچه ریزبافت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Noun - uncountable : رنگ بنفش تیره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Slice sth into sth : چیزی را به شکل/صورت چیزی دیگر بُرِش زدن به عنوان مثال: Slice the paper into strips : این کاغذ را به صورت نوارهای باریک، برش ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Adjective : سفالین سرامیکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Phrase - spoken : used for telling someone that they are doing something well or are doing the right thing Ways of prising someone or something م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : دریای متلاطم دریای مَوّاج دریای دارای موجهای خروشان و با ارتفاع زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مشخصا به طور مشخص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

صنعت خودرو ( که شامل طیف گسترده ای از شرکتها و سازمانها است که درگیر طراحی ، توسعه ، ساخت ، بازاریابی و فروش وسایل نقلیه موتوری هستند و این صنعت از ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سپر داوود ستاره داوود نماد امروزین یهودیان در دنیاست و از دو مثلث متساوی الاضلاع که به صورت برعکس بر روی یکدیگر قرار گرفته اند، تشکیل شده است. این نم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - uncountable : مخفی کاری پنهان کاری سرپوش گذاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Adjective : خلاقانه مبتکرانه پیشگامانه نوآورانه innovative pioneering

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Inject money into something : پول و سرمایه تزریق کردن به کاری/چیزی سرمایه گذاری کردن در چیزی/کاری Invest

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رعد و برق قارچ اتمی ( یا اَبرِ اتمی که به دود ناشی از انفجار اتمی گفته می شود و شکلی قارچ مانند دارد. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Noun - countable : زمانِ در دسترس عموم قرار گرفتن یک کالای جدید قایق موتوری بزرگ زمانِ شلیک یک گلوله زمانِ پرتاب یک ماهواره یا سفینه به فضا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Noun - countable : کامپیوترهای خیلی کوچک دستی که به PDA یا Personal Digital Asisstant معروف هستند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Noun - countable : قهرمان گمنام کسی که علیرغم انجام کارهای بزرگ و قابل تقدیر، بنا به هر دلیلی، گمنام باقی مانده و از مزایای آن کار خویش بی بهره می ما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

Phrase - informal - North America : said to assert the view that there is no alternative ( apart from leaving ) but to accept the speaker's opinions ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Adjective : تک جنسیتی ( مثل مدارس تک جنسیتی، دانشگاه های تک جنسیتی، بیمارستان های تک جنسیتی و . . . . . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Adjective : بی پروا بی احتیاط عجول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - countable - informal : فیلمی سرگرم کننده اما فاقد عمق و ارزش های هنری که تماشاگر آن را صرفا جهت وقت گذرانی می بیند .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

وضعیت جسمانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

A wealth of something : مقدار زیادی چیزهای خوب یا مفید Longman dictionary => a lot of something useful or good مثال: There is a wealth of informa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

روغن زرد ( مثل روغن کرمانشاهی ) Ghee

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بیش از بیشتر از More than

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بیش از بیشتر از More than

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - trademark : رول بولت انکر مکانیکی قطعه ای فلزی که برای اتصال اجسام بر روی سطوح دیوارها به کار می رود. Mechanical anchor

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رولپلاک رول پلاک قطعه ای پلاستیکی که برای محکم کردن پیچ در درون اجسام دیگر کار گذاشته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( از نظر ظاهری ) شلخته به نظر رسیدن نامرتب به نظر رسیدن ظاهر کسی Look like a mess

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable : شریکِ زندگی ( فرد مقابل در هر زندگی مشترک که قرار است به صورت دائمی در آن رابطه حضور داشته باشد. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Phrase : رُک بگم رو راست بگم بدون تعارف بگم بدون رودربایستی بگم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

To put it crudely ( phrase ) : رُک بگم رو راست بگم بدون تعارف بگم بدون رودربایستی بگم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Prove somebody wrong : اثبات کردن نادرست بودن حرف های دیگران به عنوان مثال: They say I’m too old, but I’m going to prove them all wrong

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Adverb : یه جورایی به نوعی Somehow

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Phrase - spoken : used to say that you could use much stronger words to describe something به بیانِ ساده تر ساده تر بگم که . . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Phrase : فریب خوردن گول خوردن از راه به در شدن فریفته شدن Tricked Deceived Be fooled

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Adjective : فریب خورده گول خورده از راه به در شده فریفته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Noun - countable - informal : شخص پرحرف و وراج ( به خصوص برای کودکانی که زیاد صحبت می کنند ، استفاده می شود. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable : پاسخ طفره آمیز جواب گمراه کننده جوابی غیرمستقیم و گمراه کننده که یک فرد علیرغم دانستن حقیقت و داشتن اطلاعات درباره پرسش مطرح شده، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom : خدا شاهده خدا گواهه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اره گِرد اره مدور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : داروی مخصوص یک بیماری Specifics ( noun - plural ) : جزئیات ویژه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Idiom : زیپ دهنت را ببند حرف مفت نزن زیاد حرف نزن پرحرفی نکن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Idiom : بچه که نیستم. موهایم را در آسیاب سفید نکرده ام.