black and blue

/ˈblækəndˈbluː//blækəndbluː/

کبود (در اثر ضربه یا کتک)، سیاه و آبی (مثل جای نیشگون)، کوفته، کبود و سیاه در اثر ضربت وغیره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: discolored or covered with discolorations from blood coagulated under the skin; bruised.
مشابه: livid

جمله های نمونه

1. Whenever she refused, he'd beat her black and blue.
[ترجمه سمیرا] هر دفعه که او قبول نمیکند، او را سیاه و کبود میکند.
|
[ترجمه گوگل]هر وقت او قبول نمی کرد، سیاه و آبی او را کتک می زد
[ترجمه ترگمان]هر بار که رد می شد، سیاه و کبود او را می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mother pinched her baby black and blue.
[ترجمه وانیا] مادر بچه ی خودش را سیاه و کبود میکرد
|
[ترجمه مریم] مادر فرزندش را سیاه و کبود کرد ی
|
[ترجمه گوگل]مادر نوزادش را سیاه و آبی نیشگون گرفت
[ترجمه ترگمان]مادر طفل معصوم و آبی خود را نیشگون گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His arm was black and blue.
[ترجمه گوگل]دستش سیاه و آبی بود
[ترجمه ترگمان]دستش سیاه و کبود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He leathered the slave black and blue.
[ترجمه گوگل]غلام را سیاه و آبی کرد
[ترجمه ترگمان] اون برده سیاه و کبود - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bud's nose was still black and blue.
[ترجمه گوگل]دماغ باد هنوز سیاه و آبی بود
[ترجمه ترگمان]دماغ باد هنوز سیاه و کبود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He punched me until I was black and blue.
[ترجمه گوگل]او به من مشت زد تا من سیاه و آبی شدم
[ترجمه ترگمان]او به من مشت زد تا اینکه سیاه و کبود شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They often beat them black and blue or scar their faces with a razor.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها را سیاه و آبی می زدند یا با تیغ صورتشان را زخمی می کردند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها را سیاه و آبی می زدند و یا جای زخم روی صورتشان را با تیغ می کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both eyes are black and blue.
[ترجمه گوگل]هر دو چشم سیاه و آبی هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو چشم سیاه و آبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My leg was black and blue where the kid had kicked me.
[ترجمه گوگل]جایی که بچه به من لگد زده بود پایم سیاه و آبی بود
[ترجمه ترگمان]پایم سیاه و کبود بود، جایی که بچه مرا لگد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Further inspection revealed that she was black and blue from her waist to her knees.
[ترجمه گوگل]در بازرسی بیشتر مشخص شد که او از کمر تا زانو سیاه و آبی بوده است
[ترجمه ترگمان]بررسی های بیشتر آشکار شد که او از کمر تا زانو کبود و کبود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She pinched her own arm until it was black and blue.
[ترجمه گوگل]بازوی خودش را نیشگون گرفت تا اینکه سیاه و آبی شد
[ترجمه ترگمان]او بازویش را نیشگون گرفت تا اینکه سیاه و کبود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Williams again wore the provocative black and blue outfit that drew international attention when unveiled in the opening round.
[ترجمه گوگل]ویلیامز دوباره لباس مشکی و آبی تحریک‌آمیز را پوشید که در دور افتتاحیه مورد توجه بین‌المللی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ویلیامز بار دیگر لباس سیاه و آبی تحریک کننده را به همراه داشت که وقتی در دور اول رونمایی شد، توجه بین المللی را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The slave was leathered black and blue.
[ترجمه گوگل]غلام مشکی و آبی چرمی بود
[ترجمه ترگمان]برده سیاه و کبود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "Just that Popat Lal beats Ganga Bai black and blue, " I teased her.
[ترجمه گوگل]من او را مسخره کردم: "فقط پوپات لال گانگا بای را سیاه و آبی می زند "
[ترجمه ترگمان]من به او گفتم: \" فقط اینکه لال Lal به Ganga بای سیاه و آبی می زند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If my seth didn't beat me black and blue, then he must be an absolutely third-class seth.
[ترجمه گوگل]اگر ست من مشکی و آبی را شکست نداد، پس او باید یک ست کاملا درجه سه باشد
[ترجمه ترگمان]اگر سث من رو سیاه و کبود کتک نزده بود، پس حتما باید به طور قطع عضو سوم کلاس سث باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is black and blue is badly bruised, usually because they have been hit by someone.

پیشنهاد کاربران

کسی می دونه I Love You Black and Blue چی می شه
Bruised, either physically or emotionally.
I'm probably going to be black and blue after falling down the steps this morning.
It's normal to feel black and blue right after you break up with someone.
سیاه و کبود
Me and my friends will beat you black a blue till you can't take it any more
Idiom :
سیاه و کبود
سیاه و کبود شده
Badly bruised
به عنوان مثال :
The boxer was black and blue after losing the fight.

بپرس