پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٢٩١)

بازدید
١,٠٤٥
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

دَرکِت میکنم تو را می فهمم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

verb - transitive : امتحان کردن آزمایش کردن try out examine test

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Noun - countable : مزاحم تلفنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاح : تلافی می کنم. جبران می کنم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصطلاح: مزخرفه افتضاحه خیلی بده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Don't worry نگران نباش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اصطلاح : ما هوای یکدیگر را داریم. ما مراقب یکدیگر هستیم. ما از یکدیگر پشتیبانی می کنیم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح : من مشکوک هستم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Noun - countable/uncountable : عصاره گوشت عصاره سبزیجات مایع ساخته شده توسط جوشاندن گوشت یا استخوان ها و سبزیجات ، که برای تهیه سوپ یا اضافه کردن طعم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Adjective : چِندِش آور منزجر کننده حال به هم زن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Noun - countable : زیستگاه طبیعی ( محلی که به صورت طبیعی حیوانات و گیاهان در آن زندگی می کنند. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Noun - countable : عروس دریایی جعبه ای ( که نیش سمی و کشنده دارد. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Noun - uncountable : برفاب آب به دست آمده از ذوب شدن برف و یخ ( به خصوص ذوب شدن یخچال های طبیعی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - uncountable : صنعت ماهیگیری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سه چهارم هفتاد و پنج درصد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Adjective : دخیل در مشارکت کننده در شرکت کننده در

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاح : روی من را زمین نینداز. خواهش من را بپذیر. درخواست من را قبول کن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Phrasal verb : بستن کمربند ایمنی ( در اتومبیل، هواپیما و . . . . ) Do up Fasten

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

noun - countable - usually singular : جریان خون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

noun - plural : کاکتوس ها cactuses

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

adjective : محل خالی از سکونت محل خلوت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بیابان زایی تخریب زمین های زراعی و تبدیل آن ها به زمین های بایر و غیرقابل کشت erosion denuding

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پوشش گیاهی گیاهانی که در یک منطقه به صورتی بومی وجود داشته و رشد می کنند. Flora Vegetation Botany

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Noun - countable : تپه شنی تپه ماسه ای تَلِ شنی توده شن ساحلی Quicksand Dune

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Adjective : کِشسان کِش آمدنی لباس یا ماده ای که خاصیت کشسانی یا الاستیکی دارد و پس از این که کِشیده می شود و ابعاد آن تغییر می یابد، دوباره به شکل و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : صحرای سوزان بیابان گرم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - uncountable : مسافتی که یک توپ پس از پرتاب شدن، یا یک گلوله پس از شلیک شدن، می پیماید. بُرد توپ بُرد گلوله نمونه : This left him needing a c ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

Noun - countable : عقاب سر سفید ( سمبل کشور آمریکا ) نکته :برخی به اشتباه این عقاب را عقاب گَر ( تاس - کچل - بی مو ) نامیده اند، که نامگذاری کاملا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Noun - countable : شیرخشک پودر شیرِ خشک شده که به نوزادان داده می شود. Baby milk Infant milk Milk powder

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Leatherback turtle لاک پشتِ پشت چرمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Noun - countable : لاک پشتِ پشت چرمی ( گونه ای از لاک پشت ها )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Noun - countable : پروانه شهریار ( نام نوعی پروانه است که در ایران نیز بسیار زیاد دیده می شود. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تخم گذاری کردن تخم کردن ( پرندگان، حشرات و . . . . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تسلیم شدن کم آوردن وا دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Dig a burrow : نقب زدن در زمین سوراخ حفر کردن

پیشنهاد
١

چربی ذخیره کردن ( کاری که حیوانات می کنند تا برای خواب زمستانی خود آماده شوند. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به خواب زمستانی فرو رفتن زمستان خوابی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Go into hibernation : به خواب زمستانی فرو رفتن زمستان خوابی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازگشتن برگشتن Return Come back

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Noun - countable : زادگاه محل زادآوری محل فرزندآوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پرستوی دریایی شمالگان ( پرستویی که در قطب شمال زندگی می کند. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Report on something : گزارش نوشتن درباره چیزی تهیه کردن گزارش درباره چیزی Report of something Report about something

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بَر حسبِ به عنوان مثال : These numbers are in terms of percent. این اعداد برحسب درصد هستند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Noun - countable : جانور موذی ( مثل موش، مگس، پشه و . . . . ) بچه ی شیطان و آتش پاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Informal : شب بخیر Good night

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Adjective : ارزیابی کننده تحلیل کننده بررسی کننده ارزشیابی کننده به عنوان مثال : An evaluative report : یک گزارش ارزشیابی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Noun - plural : چشم انداز شغلی احتمال موفقیت یک شغل در آینده

پیشنهاد
١٠

Noun - plural : لغاتی که در آنها به جنسیت ( این که مردانه است یا زنانه ) اشاره شده است. به عنوان مثال : fireman, waitress, chairman و . . . . . در د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

اصطلاح : برو به دَرَک برو به جهنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

Noun - countable : یک پایگاه داده کامپیوتری بزرگ از مجموع مکالمات و نوشته های مرتبط با یک زبان به این معنی که : برخی دانشگاه ها یا موسسات تحقیقاتی، ...