پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٣٠٨)

بازدید
٢,٧٥٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پاک کردن ، تمیز کردن ( مثل پاک کردن حبوبات و جدا کردن سنگهای آن ) به عنوان مثال: Pick over the lentils and remove any little stones and other seeds.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

noun - countable : جَک ( مثل جَکِ دوچرخه، جَکِ موتورسیکلت و . . . . . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Noun - countable : اتصال اینترنت قابلیت دسترسی به اینترنت به کمک کامپیوتر، ترمینال ها، پورت ها، مودم و . . . . . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Adjective : ( اتومبیل، خانه و. . . . ) دارای تهویه مطبوع تهویه مطبوع دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Adjective : بدون کربن دستگاهی که در هنگام کار کردن، کربن تولید نمی کند. Non - carbon - based No - carbon

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Adjective : کارکننده با نیروی باد نیروگیرنده از باد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Adjective : انرژی گیرنده از نور خورشید کارکننده با نور خورشید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Verb: باعث دردسر دیگران شدن دیگران را دچار مشکل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کالای آماده ی فروش کالایی که در انبار موجود بوده و آماده ی فروش است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

phrase : so - called friends دوستان غیرواقعی و غیرصمیمی ( عموما در شبکه های اجتماعی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Adjective - informal - dated : خیلی خوب عالی باشکوه magnificent

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

noun - countable : ایده های غیرمادی تفکرات انتزاعی ایده هایی که طبیعتا قابل دیدن و شنیدن نیستند و فقط می توان آنها را احساس کرد. immaterial idea

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : مرد تازه نفس آدم سرحال و قِبراق دانشجوی سال اول در دانشگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : فرصت استراحت کردن استراحت کوتاه مدت Breathing spells Breathing time A short respite Breathing space

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

من باهات قهرم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

صد تا یک غاز چیز بی ارزش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Verb - transitive : ذخیره کردن آدرس یک سایت یا پیج در اینترنت، به طوری که بتوان آن را به سادگی مجددا پیدا کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Passionate about something : به چیزی علاقه ی زیاد و شدید داشتن چیزی را خیلی دوست داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Noun - countable : وبلاگ نویس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Noun - countable - informal: وبلاگ های شخصی که مالک آن، آن را با دیگران به اشتراک گذاشته و به آنها اجازه ی انتشار مطالب، بازگویی نظرات، درج اطلاعات و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Phrase of long : اخیرا به تازگی زمانی نه چندان دور Recently

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصطلاح : To be in the doghouse : دچار مشکل بودن به عنوان مثال: . I'm in the doghouse at work : من در کارم دچار مشکل شده ام.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - counrable : کتابِ کاغذی ( در برابر کتاب الکترونیکی ) کتابِ چاپی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Noun - uncountable : سابقه کار ( به مدتی مشخص و در شغلی مشخص ) کاروَرزی ( کاری که جوانان جهت کسب تجربه در شغلی، برای مدتی به آن می پردازند. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Adjective - informal : Tight - fisted خسیس پول پرست ناخن خشک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Noun - countable : بَدَل کار کسی که در هنگام ساختن فیلم های سینمایی، در صحنه های خطرناک، به جای بازیگر اصلی ایفای نقش می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Noun - countable : ریسک پذیر اهل ریسک اهل خطر کردن Adventurer Stuntman Madcap

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Proverb : تلاش کردن به نتیجه خواهد رسید. با کار و تلاش کردن به همه چیز می توان رسید. معادل با ضرب المثل فارسی : زِ کوشش به هر چیز خواهی رسید به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - countable : اردوی تفریحی - آموزشی اردویی که از طرف مدرسه برای دانش آموزان برگزار می شود، و دانش آموزان ضمن تفریح کردن، مطالب جدید را زیر نظر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Noun - uncountable : رشته تحصیلی دندان پزشکی شغل دندان پزشکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Phrase : اشتیاق و علاقه زیاد داشتن به سفر رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

افزایش دادن/یافتن گستره ی دانش، تجربیات، درک و تشخیص فردی باز شدن ذهن کسی افزایش یافتن قدرت فکری یک شخص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Noun - plural : خود زندگی نامه کتاب، مقاله، نوشته و . . . که فردی درباره ی زندگی خودش می نویسد. Autobiography نکته: اختلاف و تفاوت ظریفی بین دو کلم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

نویسنده ی کتاب، مقاله و . . . . . بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : نگاه از روی عصبانیت و یا تنفر نگاهِ خشمگینانه نگاهِ پر از نفرت

پیشنهاد
١

مواظب کسی یا چیزی بودن کسی را تحت نظر داشتن/گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Expression : تلاشت را بکن. تمام سعی خود را بکن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

کسب صلاحیت کردن مهارت پیدا کردن صلاحیت بدست آوردن تخصص پیدا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Phrasal verb : کاندیدای یک انتخابات شدن نامزد یک انتخابات شدن به عنوان یک کاندید در یک انتخابات شرکت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Adverb : بدون خستگی خستگی ناپذیرانه بی وقفه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Phrase : Again یکبار دیگر دوباره باز دوباره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Noun - countable : چکش یخ شکن ( که کوهنوردان از آن در صعود به قله ها استفاده می کنند. ) یخ شکن ( وسیله ی مورد استفاده در آشپزخانه جهت خُرد کردن یخ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Noun - plural : پارا المپیک مسابقات ورزشی ویژه ی معلولین المپیک معلولین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسکی ویژه ی معلولین و کسانی که دارای ناتوانی های جسمانی خاص هستند. برای این گونه افراد، با تغییر در وسایل اسکیِ معمولی، وسایل مورد نیاز برای اسکی ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Noun - countable : قهرمان جهان ( در مسابقات ورزشی یا علمی یا . . . . جهانی ) نفر اول در جهان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Phrase : این عبارت برای نشان دادن موافقت کامل خود با حرف طرف مقابل مان، به کار می رود. بنابراین آن را می توان به این گونه معادل سازی و ترجمه کرد: کا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

با احتیاط و ملاحظه با کسی صحبت کردن ( به خاطر این که می دانیم طرف مقابل خیلی زود ناراحت و عصبانی می شود. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

از چه طریقی؟ چگونه؟ به چه صورت؟ به چه روشی؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

چیزی را شانسی پیدا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

چیزی را تصادفا پیدا کردن چیزی را بدون پیش بینی قبلی و شانسی، پیدا کردن