courtesy

/ˈkɜːrtəsi//ˈkɜːtəsi/

معنی: خوشخویی، مردمی، تواضع، ادب و مهربانی
معانی دیگر: ادب، نزاکت، با ادبی، تعظیم و تکریم، احترام، (جمع) سلام و تعارف، تعارف، خوش و بش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: courtesies
(1) تعریف: politeness, good manners, or consideration for other people.
مترادف: civility, consideration, politeness, politesse, thoughtfulness
متضاد: discourtesy, insolence
مشابه: gallantry, gentility, manners, propriety, respect

- The flight attendants are trained to act with courtesy toward passengers.
[ترجمه محمود ناجی زاد] خدمه پرواز آموزش می بینند تا با نزاکت نسبت به مسافران رفتار کنند .
|
[ترجمه شان] خدمه پرواز، برای رفتار همرا با خوشخویی و نزاکت با مسافران ، آموزش می بینند.
|
[ترجمه گوگل] مهمانداران هواپیما آموزش دیده اند تا با مودبانه نسبت به مسافران رفتار کنند
[ترجمه ترگمان] خدمه پرواز آموزش دیده اند تا با نزاکت نسبت به مسافران رفتار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The terms "sir" and "ma'am" are often used to show courtesy.
[ترجمه گوگل] اصطلاحات "آقا" و "خانم" اغلب برای نشان دادن ادب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان] عبارات \"آقا\" و \"خانم\" اغلب برای نشان دادن ادب و نزاکت به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an instance of courtesy.
مترادف: civility, favor, kindness
متضاد: discourtesy, insolence
مشابه: assistance, help

- Writing a note of thanks for a gift or meal is a courtesy that some people consider very important.
[ترجمه گوگل] نوشتن یادداشت تشکر برای یک هدیه یا یک وعده غذایی، حسن نیت است که برخی افراد آن را بسیار مهم می دانند
[ترجمه ترگمان] نوشتن یک یادداشت از یک هدیه یا وعده غذایی، تواضع و احترام است که برخی از مردم آن را بسیار مهم می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a kindness or favor.
مترادف: grace, kindness
مشابه: aid, assistance, favor, help, indulgence, ministration

- We got our tickets by courtesy of the director.
[ترجمه گوگل] بلیط هایمان را با حسن نیت مدیر تهیه کردیم
[ترجمه ترگمان] ما بلیط های خودمون رو با احترام به کارگردان دریافت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. courtesy title
(انگلیس) عنوان اشرافی غیر رسمی (عنوان اشرافی پسر یا دختر یک نفر لرد که به خاطر ادای احترام همراه نام او آورده می شود ولی ارزش رسمی و قانونی ندارد)

2. common courtesy dictates that . . .
شرط ادب آن است که . . .

3. natural courtesy
اظهار ادب به طرز متداول

4. (by) courtesy of
به پایمردی،با معاضدت،با اجازه،هدیه ی،با لطف و همکاری

5. a return courtesy
ادای احترام متقابل

6. observing common courtesy
رعایت اصول اولیه ی ادب

7. they want courtesy
آنان فاقد نزاکت هستند.

8. he was accorded much courtesy
به او احترام زیادی گذاشتند.

9. he didn't even have the courtesy to apologize
حتی آنقدر معرفت نداشت که عذرخواهی کند.

10. they received him with utmost courtesy
با تعظیم و تکریم تمام به او خوشامد گفتند.

11. a frivolous young woman who lacks courtesy
زن جوان و سبکسری که معرفت ندارد.

12. learning consists of humaneness, chivalry, and courtesy
علم آدمیت است و جوانمردی و ادب.

13. the exhibition has been made possible by courtesy of the ministry of education
این نمایشگاه با اجازه و همکاری وزارت آموزش و پرورش میسر شده است.

14. Courtesy costs nothing.
[ترجمه شیدا] ادب هزینه ای نداره
|
[ترجمه گوگل]ادب هیچ هزینه ای ندارد
[ترجمه ترگمان]با کسب اجازه هیچ هزینه ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He did not even have the courtesy to reply to my fax.
[ترجمه گوگل]او حتي حوصله جواب دادن به فکس من را نداشت
[ترجمه ترگمان]حتی جرات جواب دادن به فر فاکس را هم نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I was treated with the utmost courtesy by the staff.
[ترجمه گوگل]کارکنان با نهایت ادب با من برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]با نهایت ادب و نزاکت با کارکنان آنجا رفتار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It's common courtesy to warn your neighbours if your children are going to have a party.
[ترجمه Diana] این نشانه ادب است که به همسایگان خود هشدار دهید اگر بچه های شما مهمانی بگیرند
|
[ترجمه M.A.N] این نشانه ادب است تا به همسایه های خود هشدار دهید که بچه های شما یک مهمانی خواهند داشت
|
[ترجمه Sh] این ادبه، که به همسایه هات هشدار بدی، بچه هات قراره پارتی داشته باشن.
|
[ترجمه گوگل]اگر فرزندانتان قرار است مهمانی داشته باشند، متداول است که به همسایگان خود هشدار دهید
[ترجمه ترگمان]این نزاکت معمولی است که اگر بچه های شما یک مهمانی داشته باشند، به همسایگان خود هشدار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Courtesy must be instilled in childhood.
[ترجمه گوگل]ادب را باید در کودکی نهادینه کرد
[ترجمه ترگمان]با کسب اجازه باید در دوران کودکی جا به جا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The President paid a courtesy call on Emperor Akihito.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به امپراتور آکیهیتو احترام گذاشت
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور a را به ملاقات امپراطور Akihito پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. It's a matter of courtesy to write and thank people after a party.
[ترجمه شان] اینکه پس از ( حضور ) در یک مهمانی، متنی بنویسید و ( از میزبان ) تشکر کنید، حاکی از ادب و نزاکت است.
|
[ترجمه گوگل]نوشتن و تشکر از مردم بعد از مهمانی یک امر ادب است
[ترجمه ترگمان]نوشتن و تشکر از مردم بعد از یک مهمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشخویی (اسم)
affability, politeness, complaisance, courtesy, suavity

مردمی (اسم)
courtesy, civility, humanism

تواضع (اسم)
courtesy, modesty, humility, obeisance

ادب و مهربانی (اسم)
courtesy

انگلیسی به انگلیسی

• politeness, good manners, cordiality, civility
courtesy is polite, respectful, and considerate behaviour.
courtesies are polite and respectful things that you say or do; a formal use.
if something is done by courtesy of someone, it is done with their permission.
if something happens by courtesy of someone or something, they make it possible.

پیشنهاد کاربران

رایگان، مجانی
هم معنی free
Courtesy is the excellence of manners or social conduct
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : courtesy
✅️ صفت ( adjective ) : courteous / courtesy
✅️ قید ( adverb ) : courteously
❗️دوستان صفتِ courtesy معنایی کاملا متفاوت با قید، اسم و اون یکی صفت این کلمه دارد
...
[مشاهده متن کامل]

معنای courtesy ( صفت ) را سرچ کنید تا در استفاده دچار اشتباه نشوید

:Meaning
- polite behavior that shows respect for other people
- polite behaviour, or a polite action or remark
:Example
?How important is politeness for you
"Over a period of time", I do have realized that a certain degree of politeness is important for me. "It does pinch a bit" when someone talks harshly to me. With the closer group, one does not feel it much because you are communicating on the same level. But, with others, in my opinion, a certain level of 💎respect and courtesy💎 is expected
...
[مشاهده متن کامل]

خوشخویی، نزاکت
courtesy of. . .
اهدائی از طرف. . .
به لطف
بعضی اوقات معنی ( رایگان ) هم میده.
ادب و احترام
سلام ، ادب ، تعارف
شعور و ادب
Adjective :
حسن نیت
به عنوان مثال :
A courtesy call/visit : ملاقات یا تماس تلفنی که مقامات سیاسی کشورهای مختلف جهت نشان دادن حسن نیت خویش به یکدیگر، با هم برقرار میکنند.
Our captain put in a courtesy visit during dinner.

اهدایی ، هبه
مجوز ، اجازه
جایزه، پاداش
معنای دیگر: به گونۀ رایگان از سوی. . .
We stayed in Leeds, courtesy of the Hilton Hotel.
نیک رفتاری
بعنوان اسم:
1 - خوشخویی، نزاکت
2 - حسن نیت
بعنوان صفت:
1 - رایگان
رایگان ، مجانی
رایگان
provided free of charge
Provided free of charge
The hotel provides courtesy shuttle service from the airport
رایگان ( صفت )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس