clothes peg

/kloʊðzˈpeɡ//kləʊðzpeɡ/

گیره چوبی روی رجه لباس

جمله های نمونه

1. Unclip the clothes peg and watch your rocket go.
[ترجمه گوگل]گیره لباس را باز کنید و موشک خود را تماشا کنید
[ترجمه ترگمان]لباست را باز کن و موشک هات را نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This she draped over the line, pinning it with a row of clothes pegs.
[ترجمه گوگل]این را روی خط کشید و آن را با یک ردیف گیره لباس سنجاق کرد
[ترجمه ترگمان]این را روی ریسمان انداخت و آن را با یک ردیف سنجاق لباس زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The old-fashioned clothes horse offered to children with a blanket and some clothes pegs lets them explore triangular three-dimensional shapes.
[ترجمه گوگل]اسب لباس قدیمی که با یک پتو و چند گیره لباس به کودکان عرضه می شود، به آنها اجازه می دهد اشکال سه بعدی مثلثی را کشف کنند
[ترجمه ترگمان]اسب لباس های قدیمی ارائه شده به کودکان با یک پتو و چند میخ که به آن ها اجازه می دهد تا شکل های سه بعدی مثلثی شکل را کشف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His voice was nasal, to the extent that it sounded as if there was a clothes peg clipped on to his nose.
[ترجمه گوگل]صدایش بینی بود، به حدی که انگار گیره لباسی به بینی اش بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]صدایش تو دماغی بود، تا حدی که انگار لباسی پوشیده شده بود که به دماغش چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To cook, place food in a black pot or black painted jar, place the food and container in an oven bag close up with a clothes peg and place on card board scrap in the back corner of the reflector.
[ترجمه گوگل]برای پخت، غذا را در یک قابلمه مشکی یا شیشه مشکی رنگ شده قرار دهید، غذا و ظرف را در کیسه فر با گیره لباس از نزدیک قرار دهید و روی ضایعات تخته کارت در گوشه پشتی رفلکتور قرار دهید
[ترجمه ترگمان]برای طبخ غذا در یک ظرف سیاه یا یک قوطی رنگ سیاه، غذا و ظرف را در یک کیسه فر با میخ، و روی تخته ورق در گوشه پشتی رفلکتور قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He snored so loud we had to stop him, so we put a clothes peg on his nose.
[ترجمه گوگل]آنقدر خروپف کرد که مجبور شدیم جلوی او را بگیریم، برای همین یک گیره لباس روی دماغش گذاشتیم
[ترجمه ترگمان]او چنان خر خر می کرد که ما مجبور بودیم جلوی او را بگیریم، بنابراین ما یک تکه لباس روی دماغش گذاشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (british) clothes pin, clip used to fasten clothes to a clothes line
a clothes peg is a small wooden or plastic device, used to fasten clothes to a clothes line.
clip for attaching clothes to a clothesline

پیشنهاد کاربران

noun - countable :
clothespin
گیره چوبی یا پلاستیکی لباس
a wooden or plastic object that you use to fasten wet clothes to a clothesline
گیره لباس

بپرس