پیشنهاد‌های 🔺 A M I N. M O N I R Y 🔺 (٩٣)

بازدید
٢٦٧
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🟩 خرابی یا تصادف 🟩 ورود به جایی بدون دعوت و اجازه 🟩 از کار افتادن 🟩 خوابیدن به شکل ناگهانی و برنامه ریزی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Prison sentence" یعنی محکومیت به حبس یا زندان. این اصطلاح به دوره ی زمانی اشاره دارد که یک فرد به دلیل ارتکاب به جرم و توسط دادگاه به زندان محکوم می ...

پیشنهاد
١

💎 به معنای اینکه اگر ریسک نکنی به خواسته هات و هدف هایت نمیرسی 💎 در زبان فارسی چند ضرب المثل هم معنا با "Nothing ventured, nothing gained" وجود دا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

🟨 خراب / فنا / فاسد کردن 🟨 نابود شدن 🟨 ویرانی 🟨 تباهی verb and noun

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

🟥 اهلی کردن 🟥 فرمانبردار کردن 🟥 رام کردن 🟥 اهلی 🟥 خودمانی 🟥 بی روح متضاد = wild

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خلاصه متن یا عبارتی که در summarize می گوییم بخشی از متن که انتخاب و جمع بندی کرده ایم و مفهوم متن را می به ان خلاصه یا جمع بندی گفته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

در معنا های متفاوت می اید: ⚫پاپ ( ژانر موسیقی ) pop music 🔴مشروبات گازدار ⚫تیر اندازی کردن ( هفت تیر ) 🔴دارو های مواد مخدر pop pill ⚫جدا شدن pop ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Boldfaced در معنای پر رو و گستاخ می اید Boldfaced type نوشته پر رنگ و درشت یا حروفات یا کلمات برجسته درشت و واضح معنی می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

⚫جانباز 🔴مجروح جنگی ⚫جنگ زده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

🔴کراوات ⚫دستمال گردن 🔴بستن . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

🔶Inc مخفف🔶 💠 Incorporated 💠 🔴شرکت ( شرکتی که به طور قانونی ثبت شده ) 🔴 💠 Incorporation 💠 🔴تاسیس شرکت🔴 💠incorporate 💠 🔴همراه بودن، اضا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

هم معنی: 🔴Yes🔴 ⭕Yeah⭕ 🔴Yah🔴 ⭕Aye⭕ متضاد: 🔴Nope🔴 🔵No🔵

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🔴to Get engaged🔴 یعنی نامزد کردن 🔶To be engaged 🔶 یعنی نامزد بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

💠Fun 💠 💠Pleasure 💠 💠Entertainment 💠 💠Enjoyable 💠 💠Great time 💠 همه ی لغات به معنی: 🔵سرگرمی 🔵زمان تفریح و خوش گذرانی 🔵زمان باحال و عال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

🔴LA🔶. stand for. 🔴 Lose angeles🔶

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

💠 Make up 💠 🔴مرتب کردن ⭕افزودن، کامل کردن 🔴درست کردن ⭕ارایش کردن 🔴تشکیل دادن ⭕از خود در اوردن 🔴اشتی کردن ⭕ترکیب اریشی 🔴لوازم ارایشی و گریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣١

🔴 Take off 🔴 🔶از زمین بلند شدن ( هواپیما ) ⚫موفق شدن 🔶برکنار کردن از ( کار، موقعیت و. . . ) ⚫مرخصی گرفتن 🔶در اوردن لباس ⚫جمع کردن از ( بازار و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Identification =ID card کارت شناسایی کارت که اطلاعات خصوصی ما را در ان نوشته است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

🔶Lead یکی از لغاتی است که در معناهای مختلف می باشد: 🔴1. راهنمایی کردن guide ⚫2. برتری داشتن ( در مسابقه ) 🔴3. الگو، نمونه، سرمشق ⚫4. بازیگر یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

The federal bureau of investigation اداره ی تحقیقات فدرال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

1. خرس. polar bear: خرس قطبی 2. حمل کردن، اوردن. = bring, carry 3. تحمل کردن، طاقت اوردن. = tolerate 4. تولید کردن. = produce 5. پیچیدن ( به سمت چپ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Tolerance. ( n ) . 1 Tolerate. ( v ) . 2 تحمل، طاقت، دوام، مقاوت تحمل کردن، دوام اوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

3 لغت دیگر که به این لغت شبیه اند: ⚫Quit. خاموش، اسعفا، ترک، بستن =stop ( v ) 1 🔵کوایت🔵 🔴Quite. خیلی، کاملا، واقعا، نسبتا، 🔵کوآیت🔵 ⚫Quiet. س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معرفی کردن اشنا کردن کسی به کس دیگر مطرح کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Emotion ( n ) Emote ( v ) 1 مترادف Feeling احساس، شور، عاطفه، هیجانات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کار های روزمره و روزانه ای که انجام می دهیم مثلا درس خواندن خوابیدن . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلاس پیشرفته و سطح بالا که در کلاس های موسیقی مورد استفاده قرار می گیرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این ضرب المثل یعنی ای دزد جانا به قربانت بیا دزدی کن یا چیزی ببر یعنی که درخواست دزدیدن از کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Sheet ( n ) 1 ورقه، برگ, تخت و. . . Sheet ( v ) 2 ورقه کردن، برگ کردن. و. . . Oh sheet ای لعنتی، ای گستاخ، ای حرومزاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Nope, no نه، منفی کردن، رای منغی NO2. نیتریک اسید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Yeb, yeah, yes, yah, ok بله، باشه، اوکی، اره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازمانده پس مانده غذا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

R&B Rhythm and blues. موسیقی ریتم بلوز شیمی ( عنصر روبیدیم ) با عدد اتمی 37

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرفتن زندانی کردن روبودن تصرف شکار arrest/hunt/. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Tiny فسقلی بی اهمیت کوچولو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در اثر از کار افتادن در اثر داغ شدن بیش از حد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

انتقال دادن ( حمل کردن، رساندن، بردن، کشیدن ) چیزی یا کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

منحصر به فرد بی همتا تک منفرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پفکی تبلیغات پر سرو صدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

خانه جادار خانه یا جای پر گنجایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Tamil. زبان هندی قدیمی Hebrew. زبان عبری Greek. زبان یونانی Samurai. زبان سومری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یهودی عبری زبان عبری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Greek. یونانی Greece. یونان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

از منظر بر حسب از لحاظ به صورت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اقلیم زیر اقلیم شبه قاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

جنجالی بحث برانگیز پر حاشیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

عالمان محققان زبانشناسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

جمع بندی خلاصه چیزی بسته شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قابل توجه به طور چشمگیر ویژه مخصوص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

امتحان کردن ازمایش کردن نمونه ساده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بازمانده پس مانده غذا باقیمانده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اشعه پرتو نوعی ماهی بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

شبانه شباهنکی در زمان شب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ردیف پارو زدن قایق راندن پاروزنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شکست مسیر نور در اینه یا. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به طور مصونوعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

شاخه شعبه قوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

برگرفته از ناشی از اخذ شده از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مشهور قابل توجه به طور برجسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پرجمعیت گسترده تمدید شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی نقض درست صحیح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اکثریت قریب به اتفاق قانونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣١

درک مفهوم طرح ساختار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نوشتار رمزی که در زبان باستانی نوشته می شد که در یونان و مصر خیلی می توان این نوع نوشته ها را در موزه ها و جاهای تاریخی دید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تکمیل شده تحول یافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جای بحث داشتن چیز غیر قطعی ( چیزی که مردم مختلف برای ان نظری جداگانه ) دارند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

یعنی خیلی خسته ام Iam tired

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

یکی طلب من به شما یعنی اینکه جبران می کنم یا من مدیونت هستم و یکی طلب من به شما در اینده جبران می کنم چون مدیونت هستم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Teacher همان معلم است که برای خانم معلم ها استفاده می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

I guess so یعنی اره فکر می کنم مثلا می پرسه. Do your friends frendly? جواب میده. l think so یهنی اره فکر می کنم بله که خیلی خیلی مژمئن نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

See you later یعنی بعدا می بینمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

One way ticket متضاد a return ticket است که One way ticket یعنی بلیط رفت اما اون یکی یعنی بلیط رفت و برگشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Mee to =neither do l =l do too=so l do یعنی منم همینطور منم اون کار را انجام می دم مثل تو اون کاری را انجام می دم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همان عقربه سوخاری شده است است که در اسیای شرقی خورده می شود مثلا کشور هایی همچون چین، کره. فلیپین، ژاپن و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Try on یعنی پوشیدن ( امتحان کردن ) لباس یا چیزی قبل از خرید کالایی یا ان چیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Mood یعنی حال و هوا، وضع ( روحی ) ، حس و حال، حالت You on the mood یعنی شما حس و حال چیزی یا کاری را دارید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Hand در معنا های زیاد معنی می شود که می توان گفت: طرف، سوی، دست، . . . در عبارت The birds created to fly and you on the other ( hand ) created to ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Sometimes ولی اینجوری معنا میشه: هر چند وقت یکبار، گاهی اوقات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

همان بازی تاج و تخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

همان لباس دامادی است که بیشتر در ایران استفاده می شود. و coat بیشتر در خارجه استفاده می شود که دراز تز از tuxedo است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

عمان مخفف Los Angeles

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

The people lifes depend on the doing of big individuals in the future. For natural phenomenas. زندگی مردم جهان در اینده بخاطره وقایق طبیعی به تصمیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

همان ابی که از زیر زمین بیرون می ید همان اب چشمه ولی کلا اب بطری چشمه است که از چشمه ها تهیه می شود در اروپا و خارج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

I find that یعنی تقویت کردن، قوی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Look for=search somethings جستجو کردن، دنبال چیزی گشتن، کاوش کرذن، . . . What does alex look for? الکس دنبال چه چیزی می گردد؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

پریشان کردن مختل کردن مزاحم شدن نگران کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Definite schedule برنامه ( کلاسی، تلویزیونی، رادیویی ) یا فهرست زمانی ( صد درصدی، قطعی، حتمی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

قوی کردن تقویت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Prison زندان ندامتگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اثبات کردن از اب در امدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اثبات کردن ( چیزی ) از اب در امدن ( چیزی یا کسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. مواظبت، مراقبتattentiveness، heed، notice، observation 2. اعتنا، توجه، هشیاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Hi, l am afraid. What's meaning of the stregthen