sheet

/ˈʃiːt//ʃiːt/

معنی: پهنه، ملافه، تخته، ورق، صفحه، ورقه، فلز ورق، لت، ورقه کردن، ورق شدن، ملافه کردن
معانی دیگر: (رختخواب) ملافه، (کاغذ) ورق، برگ، (عامیانه) روزنامه، (آهن) ورق، تاوه، تابه، (آب یا یخ یا شعله و غیره) رویه، لایه، سطح، (شیشه) جام، (چوب) تخته، (شعر قدیم) بادبان، (زمین شناسی) رسوب گسترده، لایه ی گسترده، صفحه ی تمبر (معمولا دارای 400 تمبر)، رجوع شود به: pane، با صفحه پوشاندن، ورق پوش کردن، طناب تحتانی بادبان، (جمع) دو انتهای باز قایق (که صندلی و غیره در آن نیست)، متورق، ورقه ورقه، ورق شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large rectangular article of bedding, usually of cotton or linen.
مترادف: bedsheet

(2) تعریف: a flat, broad covering or expanse.
مترادف: blanket, layer

- a sheet of ice
[ترجمه ستایش غفاری] یک ورق یخ
|
[ترجمه گوگل] یک صفحه یخ
[ترجمه ترگمان] یک ورق یخ،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a comparatively thin, broad, usu. rectangular unit or shape.
مترادف: pane, panel, plate

- a sheet of metal
[ترجمه گوگل] یک ورق فلز
[ترجمه ترگمان] یک ورق فلزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a single piece of paper.
مترادف: leaf, page
مشابه: paper

(5) تعریف: a broad expanse of something such as fire or water.
مترادف: expanse, stretch
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sheets, sheeting, sheeted
• : تعریف: to wrap in, supply with, or cover with a sheet.
مترادف: cover, wrap
مشابه: enfold, enshroud, envelop, sheathe, swathe
اسم ( noun )
• : تعریف: a cord, rope, or chain attached to one or both lower corners of a sail, for the purpose of moving it.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sheets, sheeting, sheeted
• : تعریف: to move or secure by means of a sheet.
مشابه: bind, fasten, move, secure, tie

جمله های نمونه

1. sheet iron
آهن ورق

2. sheet home
کشیدن و سفت کردن بادبان به طوری که تا حد ممکن صاف باشد

3. a sheet covered in doodles
ورقه ی خطخطی شده

4. a sheet of paper
یک ورق کاغذ

5. corrugated sheet
ورق آهن آجدار

6. fabricating sheet iron into plates
تبدیل آهن ورق به بشقاب

7. this sheet contains today's schedule of events
این ورقه حاوی جدول فعالیت های امشب است.

8. a black sheet sprinkled with points of gold
یک صفحه ی سیاه که روی آن ذرات طلا پاشیده بودند

9. a cookie sheet
تاوه ی شیرینی پزی

10. a perforated sheet of stamps
یک صفحه تمبر پست پرفراژ شده.

11. a scandal sheet
روزنامه ی شایعه پراکن

12. a smooth sheet
ملافه ی بی چین و چروک

13. a thin sheet of metal
یک ورقه ی فلزی نازک

14. this metal sheet dents easily
این صفحه ی فلزی زود غر می شود.

15. a fitted matress sheet
ملافه ی کش دار برای تشک

16. to fold a sheet of paper
صفحه ی کاغذ را تاکردن

17. to rule a sheet of paper
یک ورق کاغذ را خط کشی کردن

18. white as a sheet
سفید همچون ملافه ی سفید (به ویژه در اثر ترس و غیره)،مثل گچ

19. never sign (under) a blank sheet of paper
هرگز زیر ورقه ی سفید امضا نکن.

20. to run lines on a sheet of paper
روی یک صفحه کاغذ خط کشیدن

21. to punch holes in a metal sheet
صفحه ی فلزی را سوراخ سوراخ کردن

22. an old book enfolded in a yellowed sheet of paper
کتاب کهنه ای که در کاغذ رنگ و رو رفته ای پیچیده شده بود

23. the box was wrapped in a plastic sheet
جعبه را با ورقه ی پلاستیکی پوشانده بودند.

24. all ten fingers are impressed on the fingerprint sheet
هر ده انگشت روی ورقه ی انگشت نگاری فشار داده می شوند (اثر می گذارند).

25. when he heard the news his face became white as a sheet
وقتی که خبر را شنید صورتش مثل گچ سفید شد.

26. He hammered out the dents in the metal sheet.
[ترجمه گوگل]فرورفتگی های ورق فلزی را چکش زد
[ترجمه ترگمان]He را در ورقه فلزی فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. She spread a sheet on the sofa for me.
[ترجمه گوگل]برای من ملحفه ای روی مبل پهن کرد
[ترجمه ترگمان]او یک ملحفه برای من پهن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. This type of sheet steel could stand high pressure.
[ترجمه گوگل]این نوع ورق فولادی می تواند فشار بالا را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]این نوع فولاد ورق می تواند فشار بالایی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. His sheet was stained with blood running from his nose.
[ترجمه گوگل]ملحفه‌اش آغشته به خونی بود که از بینی‌اش می‌ریخت
[ترجمه ترگمان]صورتش از خون آغشته به خون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Are you OK? You're white as a sheet .
[ترجمه گوگل]خوبی؟ تو مثل ورق سفیدی
[ترجمه ترگمان]تو حالت خوبه؟ رنگت مثل گچ سفید شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پهنه (اسم)
field, area, racket, arena, sheet, width

ملافه (اسم)
sheet, pack, bedsheet, drip sheet, slipcover

تخته (اسم)
stock, shield, sheet, board, plank, lumber, tablet, ledger

ورق (اسم)
foil, sheet, leaf, card

صفحه (اسم)
plane, sheet, leaf, plate, tablet, page, disk, disc, folio, lamella

ورقه (اسم)
ticket, form, flake, sheet, paper, leaf, streak, tablet, leaflet, slab, layer, writ, lamina

فلز ورق (اسم)
sheet

لت (اسم)
sheet

ورقه کردن (فعل)
sheet

ورق شدن (فعل)
sheet

ملافه کردن (فعل)
sheet

تخصصی

[عمران و معماری] شیت - ورق - صفحه
[برق و الکترونیک] ورق، صفحه
[نساجی] شمد - ملافه
[ریاضیات] بافته، دسته، پارچه، صفحه، برگه، برگ، لایه، ورقه ورقه کردن، ورقه، ورق نازک، ورق
[پلیمر] ورق
[آب و خاک] ورقه،صفحه

انگلیسی به انگلیسی

• large rectangular piece of cloth used as a bed covering; thin layer or covering; thin rectangular object, panel, plate; piece of paper; broad expanse of something
cover with a sheet; wrap in a sheet; provide with sheets
a sheet is a large rectangular piece of cloth, used with blankets or a duvet on a bed.
a sheet of paper is a rectangular piece of it.
a sheet of a solid material such as glass, metal, or wood, is a large, flat, thin piece of it.

پیشنهاد کاربران

ورق
Sheet ( n ) 1
ورقه، برگ, تخت و. . .
Sheet ( v ) 2
ورقه کردن، برگ کردن. و. . .
Oh sheet
ای لعنتی، ای گستاخ، ای حرومزاده
لایه برداری
sheet: ورق
برگه، ملافه
اگر با آهنگ و نوازندگی بیایید معنی نت آهنگ مورد نظر است
اگر همراه باران بیاید به معنی شدید و سنگین میشود
باران شدید
The rain was falling in sheets:باران به شدت در حال باریدن بود
ملافه روتختی
[Bad Weather]
[Collocation]
( forked/​sheet ) lightning strikes/​hits/​flashes
a thin flat piece of paper, plastic, metal, glass
ورق یا صفحه

ورقه یا تخته هم میشه معنی کرد fin has found lots of wood and some old sheets
ملحفه ، رو تختی
زمانی که در مورد خواب و تخت خواب صحبت می شود
sheet� ( n ) � = RAIN
a large quantity of rain :
sheet ( v ) : to rain very hard
take a sheet of paper
یک برگه کاغذ بکن
در تخت خواب معنی ملافه میدهد
Do not look at my exam sheet
Read it right
به برگه امتحانی من نگاه نکن
درستو بخون
Please accept this check sheet
لطفا این چک را بپذیرید
لطفا این ورق چک را بپذیرید
برگه، برگ، ورق، ورقه
Write the names of your classmates on a sheet of paper.
اسم همکلاسیهات رو روی یک برگه ( وَرَق ) کاغذ بنویس.
ورقه - برگه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس